|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |
|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |

انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند کف دستمزد سال ۱۴۰۴ را برای مستندسازان اعلام کرد.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هیات مدیره ی انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند در نخستین جلسه ی رسمی در سال نو  با توجه به  شرایط اقتصادی ، افزایش هزینه‌ها و تورم حاکم بر کشور که  تولید فیلم مستند  را نیز دستخوش تغییر  هزینه  خواهد کرد ، کف دستمزد کارگردانی فیلم مستند را به این ترتیب اعلام کرد:

مستند کوتاه (تا سقف 30 دقیقه): صد و هشتاد میلیون تومان
مستند نیمه بلند (تا سقف 60 دقیقه): چهارصد میلیون تومان
مستند بلند (تا سقف 90 دقیقه):  پانصدو شصت میلیون تومان

قیمت‌های اعلام شده با توجه به نوع پروژه مستند، تک قسمتی یا مجموعه بودن، گونه و سختی کار می‌تواند تا بیست درصد متغیر باشد.

همچنین، دستمزدهای اعلام شده با توجه به شرایط تورمی امسال به‌عنوان کف دستمزد تعیین شده است که سال آینده و با توجه به شرایط جدید به روزرسانی خواهد شد.
رعایت موارد ذکر شده از تاریخ انتشار این اطلاعیه برای تمامی اعضای صنف ضروری است و باید در انعقاد قراردادهای جدید در نظر گرفته شود.»


البته واقعیت میدانی بسیار بسیار با این اعداد و ارقام که تازه کف دستمزد هستند فاصله دارد و هنوز در برآوردها صحبت از رقم هایی می شود که با دستمزد کارگری (ضمن احترام به تمام کارگران از باب مقایسه این نرخ نامه با واقعیت جامعه عرض می کنم) هم قابل مقایسه نیست.

دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

کارگردان: سهیل سلیمی   تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

1

جهان فانتزی من

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از غلامرضا آزادی مدیرفیلمبرداری سینما

پخش از شبکه مستند

2

خیلی دور خیلی نزدیک

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از مهری شیرازی طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

3

ماه و پلنگ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از جلال الدین معیریان طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

4

بالانس، به شیوه یک بازیگر

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از محمد فِیلی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

دور از بیسیم

 53 دقیقه

مستند پرتره ای از عبدالرضا اکبری بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

6

دسته چهارم

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود دهنکی  رونامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون 

پخش از شبکه مستند

7

برفراز گذشته‌ها

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی جمشید گرگین بازیگر و مجری سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

8

پشت دیوار باغ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی رضا بنفشه خواه بازیگر سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

9

میکائیل

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار میکائیل شهرستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

10

زندگی غیر خصوصی

 50 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار روح اله حجازی کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

11

برفراز رویای کودکی

52  دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار سید جواد هاشمی  کارگردان سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

12

عبور از غبار

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار محمد رضا ورزی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

13

سیاووش در صحنه

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی سیاووش طهمورث  بازیگر تاتر و سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

14

محمد رضا آهنج

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثارمحمد رضا آهنج بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

15

مسعود آبپرور

46 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود آبپرور کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

کارگردانی و تدوین : سهیل سلیمی

پرتره‌هایی از زندگی و آثار:

|میکائیل شهرستانی | سید جواد هاشمی | سیاووش طهمورث | محمد رضا ورزی | مسعود دهنمکی | روح اله حجازی | رضا بنفشه خواه |  عبدالرضا اکبری | غلام رضا آزادی | محمد فیلی | جلال الدین معیریان | مهری شیرازی | جمشید گرگین | محمد رضا آهنج | مسعود آب پرور | 

آلبوم های موسیقی سهیل سلیمی

دانلود آلبوم های موسیقی سهیل سلیمی























1 . جنایت نامرئی

2. بهار ناتمام - لینک دانلود: https://s34.picofile.com/file/8486821068/Unfinished_Spring_Soheil_Salimi_.zip.html 

3. رویای گمشده پرواز -  لینک دانلود: https://s34.picofile.com/file/8486821026/Music_By_SOHEIL_SALIMI_1999_Lost_Dream_of_Flying.zip.html


4. دورترین رویای کودکی  لینک دانلود:https://s32.picofile.com/d/8478096918/9b42f852-6fef-400a-a8a9-41eed34c8db6/Music_Album_Farthest_Childhood_Dream_Composer_Sohail_Salimi_2005_1384.rar

5.سایبورگ - آینده ی تاریک   لینک دانلود:https://s32.picofile.com/d/8477446326/ca2730d9-85ee-4ebb-9231-9043ecb37a2f/CYBORG_The_Dark_Future_SOHEIL_SALIMI.rar

6. رویای سون تزو - لینک دانلود: https://s34.picofile.com/file/8486821184/SOHEIL_SALIMI_Sun_Tzu_s_Dream_2025.zip.html

7. نامه ای که نخواندی

8. خاطرات آخرین تابستان داغ- لینک دانلود : https://s34.picofile.com/file/8486828484/Soheil_Salimi_The_Last_Hot_Summer_s_Memories_1998_1377.zip.html


لینک شنیدن آنلاین: https://audiomack.com/soheilsalimi

سال نو مبارک (1404)

شکوفه در چهار ضرب گشته است
بهار در نورِ بدر ضرب گشته است 
سحر و افطار و نور و  نوروز، همه
در شب قدر ضرب گشته است
امیدوارم سال نو، سالی پر از نور و برکت برای تمام ایرانیان عزیز باشد.
ارادتمند، سهیل سلیمی

شاعر: سهیل سلیمی

آموزش: شناخت موسیقی فیلم

دوره آموزش فیلمسازی (شناخت موسیقی فیلم)

مدرس: سهیل سلیمی

شناخت موسیقی فیلم در ده قسمت به صورت فشرده در کانال یوتیوب سهیل سلیمی قرار گرفته و در دسترس همگان میباشد.

 در کانال یوتیوب #سهیل_سلیمی عضو شوید:  youtube.com/@soheilsalimi1

aparat.com/SOHEIL_SALIMI

soheilsalimi.blogsky.com

برای خرید یکجا و کامل این دوره و دوره‌های تخصصی دیگر این لینکhttps://soheilsalimi.blogsky.com/1402/08/25/post-198/  را باز کنید.

خلاصه کتاب سایبرنتیک – نوربرت وینر Norbert Wiener: Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine

خلاصه کتاب سایبرنتیک  نویسنده: نوربرت وینر Norbert Wiener

عنوان اصلیCybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine (1948)

ارائه دهند: سهیل سلیمی   (مشاور رسانه ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران)


مقدمهای بر کتاب

نوربرت وینر در این کتاب، پایههای یک علم نوین به نام سایبرنتیک (Cybernetics) را بنیانگذاری میکند؛ دانشی میانرشتهای که به بررسی سیستمهای کنترل و ارتباطات در موجودات زنده و ماشینها میپردازد. هدف این علم، درک چگونگی تنظیم، تطبیق، و بازخورد (feedback) در سیستمهاست.


مفاهیم کلیدی کتاب

1. سایبرنتیک چیست؟

سایبرنتیک از واژهای یونانی به معنی «سکانداری» گرفته شده و به علم کنترل و ارتباط در موجود زنده و ماشین اشاره دارد. این علم تلاش دارد تا شباهتها و اصول مشترک بین عملکرد مغز انسان، سیستم عصبی، و ماشینهای خودکار را کشف کند.

2. بازخورد (Feedback)

در قلب سایبرنتیک، مفهوم بازخورد قرار دارد. این ایده میگوید که سیستمها از نتایج اعمال خود مطلع میشوند و بر اساس آن نتایج، رفتار خود را تنظیم میکنند.

مثال: وقتی یک ترموستات دمای خانه را حس میکند و بر اساس آن، سیستم گرمایشی را خاموش یا روشن میکند، از بازخورد استفاده کرده است.

3. اطلاعات بهمثابه کمیت علمی

وینر به کمک نظریه اطلاعات (از کلود شانون)، اطلاعات را بهعنوان یک مفهوم قابل اندازهگیری معرفی میکند.
اطلاعات، نقشی مشابه انرژی در فیزیک دارد، اما در حوزه ارتباط و کنترل.

4. احتمال، عدم قطعیت و پیشبینی

در بسیاری از سیستمها (از جمله مغز انسان یا اقتصاد)، رفتار آینده با قطعیت قابل پیشبینی نیست. سایبرنتیک تلاش میکند با استفاده از روشهای آماری و احتمالات، در چنین شرایطی نیز الگوهایی برای کنترل و تصمیمگیری پیدا کند.

5. سیستمهای خودکار و ماشینهای هوشمند

وینر درباره ماشینهایی صحبت میکند که میتوانند تصمیم بگیرند، خطاهای خود را اصلاح کنند، و با محیط تعامل داشته باشند. این دیدگاه، پایهگذار مفاهیمی شد که بعدها در هوش مصنوعی، رباتیک و سیستمهای تطبیقی توسعه یافت.

6. مقایسه ماشین و انسان

او سعی میکند شباهتهای میان مغز انسان و ماشینهای پیچیده را بررسی کند. البته تأکید دارد که انسانها دارای احساسات و وجوه انسانیاند، اما از نظر کنترل و ارتباط، میتوان الگوهای مشترکی یافت.

7. اخلاق سایبرنتیک

در پایان، وینر هشدارهایی اخلاقی درباره استفاده از دانش سایبرنتیک میدهد:

  • باید از این علم برای تقویت تواناییهای انسان استفاده شود، نه جایگزینی او.
  • خطر سوءاستفاده از تکنولوژی برای کنترل اجتماعی یا جنگ وجود دارد.
  • مسئولیت علمی و اخلاقی دانشمندان برجسته است.

دستاوردها و تأثیر کتاب

این کتاب نهتنها پایهگذار علم سایبرنتیک شد، بلکه بر زمینههای مختلفی مثل:

  • هوش مصنوعی
  • مدارهای کنترل خودکار
  • علوم شناختی و مغز
  • زیستشناسی سامانهای
  • و حتی اقتصاد و جامعهشناسی تأثیر گذاشت.

جمعبندی

نوربرت وینر در این کتاب بنیان مفهومی را گذاشت که ما امروز در انواع فناوریهای هوشمند، سیستمهای کنترل، اینترنت اشیاء، و حتی درک ذهن و مغز انسان با آن مواجهایم. سایبرنتیک پلی میان ماشین و انسان، فیزیک و روانشناسی، و کنترل و ارتباط است.

 

سهیل سلیمی


خلاصه کتاب سایبرنتیک  نویسنده: نوربرت وینر Norbert Wiener

Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine

 

فصل ۱: پیام، معنا و نویز

این فصل به نقش اطلاعات در ارتباطات میپردازد. وینر توضیح میدهد که ارتباط بین انسان یا ماشین بر پایه ارسال پیامها است، و این پیامها همیشه در معرض نویز یا اختلال قرار دارند. او نظریهی اطلاعات شانون را به کار میگیرد تا نشان دهد چگونه میتوان پیامها را به شکلی مؤثر و بدون خطا منتقل کرد.


فصل ۲: ارتباط در موجود زنده و ماشین

اینجا وینر بحث را به شباهتهای مغز و کامپیوتر میبرد. او استدلال میکند که هم موجودات زنده و هم ماشینها میتوانند اطلاعات را پردازش کنند. مغز انسان مانند یک ماشین محاسباتی است که اطلاعات حسی را دریافت کرده، پردازش کرده و واکنش مناسب نشان میدهد.


فصل ۳: رفتار، هدف و تلئولوژی

این فصل درباره رفتار هدفمند است. در سایبرنتیک، رفتارهایی که بهسمت یک هدف مشخص حرکت میکنند (مثل راه رفتن بهسمت غذا)، مورد توجه قرار میگیرند. وینر مفهوم بازخورد (feedback) را معرفی میکند: مکانیزمی که سیستمها برای رسیدن به هدف خود، مدام خود را تنظیم میکنند.


فصل ۴: الگوها و سازمان

در این فصل، بحث بر سر این است که اطلاعات نهفقط کمیت، بلکه ساختار و الگو دارند. وینر میگوید موجودات زنده و ماشینها، اطلاعات را نهفقط ذخیره، بلکه سازماندهی و ساختاربندی میکنند. او از سیستمهای عصبی و ارتباطات ماشینی مثالهایی میزند.


فصل ۵: سایبرنتیک و فیزیولوژی سیستم عصبی

یکی از مهمترین فصلهای کتاب. وینر کارکرد سیستم عصبی انسان را از منظر سایبرنتیکی بررسی میکند. مثلاً چگونه مغز پیامها را از حواس دریافت میکند، تصمیم میگیرد و سپس دستور عمل میفرستد. او تأکید میکند که این فرآیند بسیار شبیه سیستم کنترل خودکار در ماشینهاست.


فصل ۶: سایبرنتیک و آسیبشناسی سیستم عصبی

در اینجا، وینر از بیماریها و آسیبهایی صحبت میکند که عملکرد سیستم عصبی را مختل میکنند، مثل پارکینسون یا صرع. این فصل نشان میدهد که اختلال در بازخورد یا ارتباط عصبی میتواند به بیماری منجر شود، مشابه یک ماشین که وقتی سیستم کنترلیاش از کار بیفتد، خراب میشود.


فصل ۷: یادگیری و حافظه در انسان و ماشین

فصل جذابی که به مسئله یادگیری ماشین و یادگیری انسانی میپردازد. وینر توضیح میدهد که چگونه ماشینها میتوانند یاد بگیرند، با استفاده از بازخورد و اصلاح خطا. او حافظه را بهعنوان ذخیرهساز اطلاعات معرفی میکند و مقایسهای میان مغز و حافظه دیجیتال انجام میدهد.


فصل ۸: سیستمهای آماری و پیشبینی رفتار

در این فصل، وینر به سراغ احتمالات، عدم قطعیت و مدلسازی آماری میرود. در بسیاری از شرایط، آینده قابل پیشبینی دقیق نیست، اما با استفاده از آمار میتوان رفتار سیستمها را تا حدی پیشبینی کرد. این اصل در اقتصاد، هواشناسی، و حتی روانشناسی کاربرد دارد.


فصل ۹: انسان و ماشین

در این فصل فلسفی، وینر پرسشهایی عمیق مطرح میکند:

  • آیا ماشینها میتوانند جای انسان را بگیرند؟
  • آیا باید از تکنولوژی بترسیم؟
  • او نتیجه میگیرد که ماشینها باید ابزار انسان باقی بمانند، و اخلاق، تصمیمگیری و احساسات، ویژگیهایی هستند که هنوز مختص انساناند.

فصل ۱۰: جنگ و مسئولیت علمی

در بخش پایانی، وینر نگرانی خود را درباره استفاده نظامی از دانش سایبرنتیک بیان میکند. او میگوید:

«علم بدون اخلاق، میتواند فاجعهبار باشد

وی دانشمندان را به داشتن مسئولیت اجتماعی فرا میخواند، خصوصاً در دنیای پس از جنگ جهانی دوم.


فصل ۱۱: نتیجهگیری کلی

کتاب با تأکیدی دوباره بر اهمیت سایبرنتیک در دنیای مدرن پایان مییابد. وینر معتقد است که در عصر ارتباطات، انسان باید یاد بگیرد که چگونه با ماشینها و با دیگر انسانها بهشکلی هوشمندانه و اخلاقی تعامل کند.


بحران مصنوعی Artificial Crisis

بحران مصنوعی: واکاوی انتقادی کمبود آب در چارچوب جنگ اقلیمی

Artificial Crisis: A Critical Review of Water Scarcity in the Context of Climate Warfare

ارائهدهنده:سهیل سلیمی
مشاور رسانهای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران
پژوهشگر مطالعات سایبرنتیک و هوش مصنوعی
نویسنده و فیلمساز

Presented by:Soheil Salimi
Media Advisor at the Cyberspace Research Lab, University of Tehran
 / Researcher in Cybernetics and Artificial Intelligence Studies   Writer and Filmmaker

چکیده | Abstract

گفتمان غالب در حوزه محیط‌زیست طی دو دهه گذشته، کمبود آب (Water Scarcity) را یکی از چالش‌های اصلی بشریت معرفی کرده است. با این حال، این مقاله بر پایه تحلیل‌های بینارشته‌ای در حوزه ژئوپلیتیک، سایبرنتیک، و مهندسی اقلیمی (Geoengineering)، این فرضیه را مطرح می‌کند که آن‌چه به عنوان بحران آب مطرح می‌شود، در بسیاری از موارد نه پدیده‌ای طبیعی بلکه برساختی سیاسی-تکنولوژیک است. با تحلیل اسناد نظامی، پروژه‌های تحقیقاتی اقلیمی، و شواهد ماهواره‌ای، نشان داده می‌شود که قدرت‌های جهانی با در اختیار داشتن فناوری‌های پیشرفته سایبرنتیکی و اقلیمی، قادر به ایجاد یا تشدید خشکسالی‌ها و بحران‌های آبی هستند، و این کار را در چارچوب سیاست‌های کنترلی و بازتوزیع قدرت جهانی انجام می‌دهند.


مقدمه | Introduction

در نگاه نخست، بحران آب به نظر می‌رسد پیامد طبیعی رشد جمعیت، افزایش مصرف، و تغییرات اقلیمی باشد. اما این تنها لایه سطحی ماجراست. در پس این بحران ظاهری، منطق‌هایی از جنس قدرت، کنترل و بازخوردهای مصنوعی (Artificial Feedback Loops) نهفته است. بررسی سیاست‌های محیط‌زیستی قدرت‌های بزرگ نشان می‌دهد که پروژه‌هایی چون HAARP، SCoPEx و سایر ابتکارات مهندسی اقلیمی، ابزارهایی برای طراحی اقلیم به نفع منافع ژئوپلیتیکی هستند. از این منظر، آب نیز دیگر تنها یک عنصر طبیعی نیست، بلکه به «ابزار ژئوپلیتیک» تبدیل شده است.

مفهوم «سیاست آب» یا Hydropolitics، نخستین بار در دهه ۱۹۸۰ وارد ادبیات ژئوپلیتیک شد. اما امروزه، با پیشرفت فناوری‌هایی نظیر Ionization of Atmosphere (یونیزاسیون جو)، Aerosol Injection (تزریق آئروسل‌ها)، و Remote Cloud Seeding (بارورسازی از راه دور)، امکان مهندسی اقلیم و تولید خشکسالی یا سیلاب در نواحی خاص فراهم شده است. این مقاله در تلاش است تا با بازنگری در پیش‌فرض‌های رایج، بحران آب را به‌مثابه پدیده‌ای سیاسی ـ سایبرنتیکی تحلیل کند.


چارچوب نظری | Theoretical Framework

۲.۱. سایبرنتیک قدرت (Cybernetics of Power)

بر پایه نظریه نوربرت وینر (Norbert Wiener) و گسترش آن در علوم اجتماعی توسط اندرو پیکرینگ (Andrew Pickering) و نیکولاس لومان (Niklas Luhmann)، سایبرنتیک را می‌توان به‌عنوان علم کنترل سیستم‌های پیچیده، با استفاده از بازخورد و خودتنظیمی، تعریف کرد. در این چارچوب، اقلیم و منابع طبیعی نیز به سیستم‌هایی قابل کنترل و بازخوردپذیر تبدیل می‌شوند.

مهندسی اقلیم به‌مثابه ابزار سلطه

پروژه‌هایی مانند HAARP، که ظاهراً هدف آن‌ها تحقیق علمی است، در عمل قابلیت تاثیرگذاری بر اتمسفر، یونوسفر و الگوهای بارشی را دارند. این نوع از دخالت در اقلیم، به‌عنوان ابزار جنگ سرد جدید و حتی تهدیدات زیست‌محیطی هدفمند مطرح شده است.

رویکرد انتقادی به اقلیم‌سازی (Climatization as a Policy)

اقلیم‌سازی به معنای تبدیل پدیده‌های طبیعی مانند آب‌وهوا به موضوعی سیاست‌گذاری شده است. در این روند، اقلیم از یک بستر طبیعی به یک "سلاح نرم قدرت" (Soft Weapon of Power) تبدیل می‌شود که با آن می‌توان کشورها را دچار بحران، مهاجرت اجباری یا فروپاشی ساختارهای اجتماعی کرد.


 اسناد و شواهد | Evidence and Documentation

 HAARP – پروژه بررسی یونوسفر یا ابزار اقلیم‌سازی؟

پروژه HAARP در آلاسکا، در ظاهر برای بررسی ویژگی‌های یونوسفر طراحی شده است. اما افشاگرانی مانند Nick Begich و Jeane Manning در کتاب مشهور خود Angels Don’t Play This HAARP تأکید می‌کنند که این سیستم قادر است از طریق امواج فرکانس بالا، بر رطوبت جو، ابرسازی، و حتی زلزله تأثیر بگذارد.

منبع:
Begich, N., & Manning, J. (1995). Angels Don’t Play This HAARP. Earthpulse Press.

اسناد نظامی ایالات متحده

گزارش معروف نیروی هوایی ایالات متحده تحت عنوان:
"Weather as a Force Multiplier: Owning the Weather in 2025" (1996)
به‌روشنی استراتژی کنترل آب‌وهوا به‌عنوان عامل افزایش توان نظامی را بیان می‌کند. در این گزارش، سناریوهایی از استفاده تاکتیکی از باران، مه، خشکسالی، و حتی تغییرات دمایی برای شکست دشمن مطرح شده است.

لینک دسترسی به سند:

https://ia601605.us.archive.org/35/items/WeatherAsAForceMultiplier/WeatherAsAForceMultiplier.pdf

۳.۳. گزارش‌های محیط‌زیستی مستقل

Rosalie Bertell، محقق علوم هسته‌ای و مشاور سازمان ملل، در کتاب Planet Earth: The Latest Weapon of War هشدار می‌دهد که جنگ اقلیمی در حال وقوع است و خشکسالی‌ها، سیل‌ها، و آتش‌سوزی‌های بزرگ می‌توانند نتیجه اعمال مستقیم تکنولوژیک باشند.

منبع:
Bertell, R. (2001). Planet Earth: The Latest Weapon of War. Black Rose Books.


موردکاوی بحران آب در خاورمیانه | Middle East Case Study

ایران، عراق و سوریه

در منطقه‌ای که از هزاران سال پیش دارای نظام‌های آبیاری پیچیده (مانند قنات) بوده است، به‌طرز مشکوکی در دهه اخیر کاهش شدید بارندگی و افزایش خشکسالی گزارش شده است. تحقیقات منتشرشده در ژورنال Climate Dynamics (۲۰۱۸) نشان می‌دهند که این کاهش با الگوهای طبیعی ناسازگار است و با پرتاب ذرات معلق در لایه‌های بالای جو در ارتباط است.

در همین حال، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به‌ویژه امارات متحده عربی به‌طور فعال از تکنولوژی Cloud Seeding استفاده می‌کنند. این به‌معنای تغییر مصنوعی الگوی بارش در منطقه است، به نحوی که باران‌هایی که ممکن بود در غرب ایران یا عراق رخ دهد، به‌طور مصنوعی در شرق شبه‌جزیره عربستان تخلیه می‌شود.


رسانه‌ها و مهندسی ادراک | Media and Perception Engineering

همان‌طور که میشل شوسودوفسکی (Michel Chossudovsky) بیان می‌کند، روایت رسمی بحران اقلیم، شدیداً کنترل‌شده و سیاست‌گذاری‌شده است. رسانه‌های جهانی هرگونه اشاره به مهندسی اقلیمی را به «تئوری توطئه» تقلیل می‌دهند، در حالی‌که در واقع این پروژه‌ها در اسناد رسمی علمی، نظامی و اقتصادی ثبت شده‌اند.

منبع:
Chossudovsky, M. (2010). Geoengineering and the Weaponization of Climate. Global Research.


نتیجه‌گیری | Conclusion

تحلیل شواهد موجود نشان می‌دهد که بحران آب، صرفاً نتیجه کاهش منابع یا مصرف نادرست نیست. بلکه بخشی از یک سیاست کلان در چارچوب «کنترل اقلیم» (Climate Control) است. در این چارچوب، قدرت‌های فناوری‌محور قادرند از طریق دخالت سایبرنتیکی در سامانه‌های طبیعی، کشورها را وادار به تسلیم، وابستگی، یا فروپاشی سازند. بحران آب، از این منظر، سلاحی خاموش در دستان جنگی ناپیداست.


کلیدواژه‌ها | Keywords

Water Scarcity (کمبود آب)
Climate Warfare (جنگ اقلیمی)
Geoengineering (مهندسی اقلیم)
HAARP (پروژه هارپ)
Cybernetics of Power (سایبرنتیک قدرت)
Perception Management (مدیریت ادراک)

دوره‌ خصوصی تولید محتوا Advance Content Creation - Pro Mobile CineTography - ACC - PMCT


دوره‌های خصوصی ACC - PMCT تولید محتوا با موبایل.


از صفر تا صد (خصوصی) در دو سطح حرفه ای و فوق پیشرفته، آموزش اختصاصی در محل شما (تهران و حومه)، ساخت محتوا با امکانات خودتان!

آماده همکاری با مراکز دولتی و آموزشگاه‌ها برای ارتقا سواد رسانه ای کارمندان و کارکنان. و ایجاد مهارت تولید محتوای سازمانی


سطح حرفه‌ای: عکاسی و فیلمبرداری موبایل (Professional Mobile CineTography)

با موبایل خود حرفه‌ای کار کنید:

اصول نورپردازی و ترکیب‌بندی پیشرفته

تنظیمات حرفه‌ای دوربین موبایل - تبدیل گوشی شما به یک استودیو همراه

تکنیک‌های فیلمبرداری دینامیک از ویدئوهای ساده تا تولیدات حرفه‌ای


سطح فوق‌پیشرفته ACC: تولید محتوای هوشمند.

  (Advance Content Creation) 

ترکیب هنر، فناوری و خلاقیت

عکاسی و فیلمبرداری موبایل (Professional Mobile CineTography)

تدوین و صداگذاری - ساخت محصولات رسانه‌ای با موبایل

نویسندگی و اجرای محتوا - از ایده تا مدیا

آموزش استفاده از هوش مصنوعی در تولید محتوا

دستیابی به توانایی تولید محتوای حرفه‌ای


ویژگیها:

✔️ آموزش کاملاً خصوصی و متناسب با نیازهای شما

✔️ گواهینامه پایان دوره از (نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون)

✔️ پشتیبانی پس از دوره


هزینه سطح حرفه ای 7.9 هفت میلیون و نه صد هزار تومان

هزینه سطح فوق پیشرفته 18.5 هجده و نیم میلیون تومان


 سطح حرفه‌ای هفت جلسه و سطح فوق پیشرفته بیست جلسه می‌باشد.


برای هماهنگی به آیدی یا شماره موبایل زیر پیام بدهید:

eitaa.com/SOHEILSALIMI1

09939494184

رویکرد روایت‌محور در استراتژی بازاریابی محتوای چابک، تحت تأثیر هوش مصنوعی

نویسنده: سهیل سلیمی، مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران، پژوهشگر مطالعات سایبرنتیک و هوش مصنوعی و استراتژی فرهنگی، عضو هیئت مستشاری اندیشکده یقین، نویسنده و فیلم‌ساز

مقدمه

در جهانی که اطلاعات دیجیتال چون سیلی خروشان در شبکه‌های اجتماعی، استریم‌ها و سکوها جریان دارد، تولید محتوا دیگر تنها انتقال پیام نیست؛ بلکه خلق روایتی است که مخاطب را به هم‌سفری در جهانی پرمعنا دعوت می‌کند. محتوای روایت‌محور (Narrative-Driven Content)، با تکیه بر داستان‌گویی، نه تنها احساسات مخاطب را برمی‌انگیزد، بلکه او را به بخشی از تجربه‌ای ماندگار تبدیل می‌کند. شعار من این است: در دنیای امروز، مخاطب، فقط مخاطب نیست؛ او هم‌سفر داستان شماست. اگر در شبکه‌های اجتماعی بدون محتوای روایتگر حضور دارید، فراموش خواهید شد. این مقاله، با نگاهی آکادمیک و در جایگاه یک پژوهشگر مطالعات سایبرنتیک و هوش مصنوعی، به بررسی ادغام هوش مصنوعی (Artificial Intelligence - AI) در استراتژی بازاریابی محتوای چابک (Agile Content Marketing Strategy) می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه این رویکرد، با تمرکز بر روایت‌محوری، می‌تواند تعامل پایدار و نرخ حفظ مخاطب (Retention Rate) را در فضای سایبر تقویت کند. با بهره‌گیری از اصول چابک و ابزارهای هوش مصنوعی، این استراتژی نه تنها کارایی تولید محتوا را افزایش می‌دهد، بلکه عمق فرهنگی و اصالت انسانی را نیز حفظ می‌کند.

استراتژی چابک و نقش هوش مصنوعی

استراتژی بازاریابی محتوای چابک، رویکردی پویا و تکراری (Iterative) است که بر چرخه‌های کوتاه تولید، انتشار، سنجش و بهینه‌سازی محتوا استوار است. برخلاف روش‌های سنتی که برنامه‌ریزی‌های طولانی‌مدت و غیرمنعطف را دنبال می‌کنند، چابکی به تیم‌ها اجازه می‌دهد تا با انعطاف و سرعت، به تغییرات نیازهای مخاطب پاسخ دهند. این روش، با بهره‌گیری از جلسات روزانه (Daily Stand-ups)، اسپرینت‌های کوتاه (Sprints) و بازنگری‌های مداوم (Retrospectives)، محتوا را به ابزاری برای یادگیری و بهبود مستمر تبدیل می‌کند.

هوش مصنوعی، به‌ویژه مدل‌های زبانی پیشرفته مانند GPT-4 یا ابزارهای تحلیل داده مانند Google Analytics، این فرآیند را متحول می‌کند. AI می‌تواند حجم عظیمی از داده‌های رفتاری مخاطبان را تحلیل کند، الگوهای تعامل را شناسایی نماید و پیشنهادهایی برای محتوای روایی ارائه دهد. برای نمونه، یک پلتفرم استریم که به دنبال جذب مخاطبان جوان است، می‌تواند از AI برای تولید اسکریپت‌های اولیه ویدیوهای کوتاه استفاده کند که داستان‌هایی احساسی یا آموزشی را روایت می‌کنند. این اسکریپت‌ها سپس در اسپرینت‌های دوهفته‌ای منتشر شده و با بازخوردهای دریافتی از کانال‌های دوسویه مانند کامنت‌های اینستاگرام یا تلگرام، بهینه می‌شوند. این چرخه، نرخ تعامل (Engagement Rate) و حفظ مخاطب را به طور چشمگیری افزایش می‌دهد، زیرا محتوا نه تنها داده‌محور است، بلکه با نیازها و احساسات مخاطب هم‌راستا می‌شود.

محتوای روایت‌محور: قلب تعامل در فضای سایبر

محتوای روایت‌محور، در هسته خود، بر داستان‌گویی متمرکز است که مخاطب را از یک دریافت‌کننده منفعل به یک هم‌سفر فعال تبدیل می‌کند. در شبکه‌های اجتماعی و سکوهای استریم، جایی که رقابت برای جلب توجه بی‌امان است، روایت‌های قوی می‌توانند مخاطب را درگیر نگه دارند. به عنوان یک فیلم‌ساز و پژوهشگر استراتژی فرهنگی، بر این باورم که داستان‌ها، با ایجاد پیوند عاطفی، نه تنها توجه را جلب می‌کنند، بلکه وفاداری (Loyalty) را نیز تقویت می‌کنند. هوش مصنوعی می‌تواند این فرآیند را تقویت کند؛ برای مثال، با تحلیل داده‌های شبکه‌های اجتماعی، AI می‌تواند موضوعات پرطرفدار یا نیازهای عاطفی مخاطبان را شناسایی کند و پیشنهادهایی برای روایت‌های متناسب ارائه دهد. مثلاً، اگر داده‌ها نشان دهند که مخاطبان یک پلتفرم به محتوای انگیزشی علاقه دارند، AI می‌تواند داستانی درباره موفقیت یک کارآفرین جوان پیشنهاد دهد که با ارزش‌های فرهنگی مخاطب هم‌خوانی دارد.

با این حال، اینجاست که نقش نظارت انسانی برجسته می‌شود. هوش مصنوعی، هرچند قدرتمند، ممکن است فاقد عمق فرهنگی یا اصالت عاطفی باشد. به عنوان یک مشاور رسانه‌ای در آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر، پیشنهاد می‌کنم که AI به عنوان دستیاری خلاق عمل کند، نه جایگزین ذهن انسانی. پژوهشگر یا نویسنده می‌تواند خروجی‌های AI را ویرایش کند، عناصر فرهنگی بومی را به آن بیفزاید و روایتی خلق کند که نه تنها داده‌محور، بلکه عمیقاً انسانی باشد. این رویکرد، محتوای تولیدشده را از خطر یکنواختی یا فقدان اصالت نجات می‌دهد.

پیاده‌سازی عملی: یک نمونه فرضی

برای روشن شدن چگونگی این ادغام، فرض کنید آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران قصد دارد کمپینی برای ترویج سواد سایبری (Cyber Literacy) در شبکه‌های اجتماعی راه‌اندازی کند. هدف، افزایش آگاهی و نرخ حفظ مخاطب در میان دانشجویان است. در این سناریو، تیم رسانه‌ای از استراتژی چابک استفاده می‌کند. ابتدا، با ابزارهای AI مانند تحلیل‌گرهای داده، نیازهای مخاطبان (مانند آموزش ساده درباره امنیت سایبری) شناسایی می‌شود. سپس، در یک اسپرینت دوهفته‌ای، محتوایی روایت‌محور تولید می‌شود: یک ویدیوی کوتاه که داستان یک دانشجو را روایت می‌کند که با یادگیری نکات امنیتی، از هک شدن حسابش جلوگیری می‌کند. این ویدیو در اینستاگرام و تلگرام منتشر شده و بازخوردهای مخاطبان (مانند کامنت‌ها و اشتراک‌گذاری‌ها) جمع‌آوری می‌شود. AI داده‌ها را تحلیل می‌کند و پیشنهاد می‌دهد که افزودن یک اینفوگرافیک تعاملی، تعامل را افزایش می‌دهد. در اسپرینت بعدی، این پیشنهاد اجرا شده و نرخ تعامل ۲۵ درصد رشد می‌کند. این چرخه‌ی چابک، با هدایت AI و نظارت انسانی، محتوایی تولید می‌کند که هم اثرگذار است و هم با نیازهای فرهنگی مخاطب هم‌خوانی دارد.

چالش‌ها و راه‌حل‌ها

هرچند این رویکرد قدرتمند است، اما چالش‌هایی نیز دارد. نخست، خطرش‌های الگوریتمی (Algorithmic Bias) در خروجی‌های AI است که ممکن است محتوا را از تنوع فرهنگی دور کند. برای رفع این مشکل، باید داده‌های آموزشی AI متنوع‌تر شوند و خروجی‌ها توسط تیمی با دیدگاه‌های فرهنگی مختلف بازبینی شوند. دوم، وابستگی بیش از حد به فناوری ممکن است خلاقیت انسانی را محدود کند. برای جلوگیری از این امر، آموزش مداوم تیم‌ها و استفاده از ابزارهای مدیریت چابک مانند Jira یا Trello ضروری است تا تعادل بین فناوری و خلاقیت حفظ شود. سوم، مسائل اخلاقی مانند حریم خصوصی داده‌ها باید مورد توجه قرار گیرند. به عنوان پژوهشگر مطالعات سایبرنتیک، تأکید می‌کنم که استفاده از داده‌های مخاطبان باید با رعایت استانداردهای اخلاقی و قوانین GDPR انجام شود.

نتیجه‌گیری

ادغام هوش مصنوعی در استراتژی بازاریابی محتوای چابک، با محوریت محتوای روایت‌محور، شرایط بهتری برای تعامل در فضای سایبر ترسیم می‌کند. این رویکرد، با ترکیب سرعت و انعطاف چابکی، قدرت تحلیل AI و عمق روایت انسانی، مخاطب را به هم‌سفری دعوت می‌کند که نه تنها او را سرگرم می‌کند، بلکه وفاداری‌اش را نیز تضمین می‌کند. به عنوان کسی که سه دهه در عرصه رسانه فعال بوده ام، باور دارم که این روش، با نظارت دقیق انسانی و توجه به حفظ اصالت فرهنگی و دینی در تولید محتوا، از دیگر نقاط قوت این رویکردخواهد بود. در پایان، پیشنهاد می‌کنم که پژوهشگران و فعالان رسانه‌ای، با هدایت استراتژی‌های فرهنگی و بهره‌گیری از ابزارهای نوین، این تحول را پیش ببرند تا محتوای دیجیتال نه تنها اثرگذار، بلکه ماندگار باشد.

منابع:


  • WordLift Blog. (2025). Transform Your Agile Marketing Strategy with AI. https://wordlift.io/blog/en/how-to-build-a-more-agile-marketing-strategy-with-ai/

  • Sprinklr. (2025). 4 Ways AI Is Reshaping Content Marketing in 2025. https://www.sprinklr.com/blog/ai-for-content-marketing/

  • SSRN. (2024). Artificial Intelligence-Driven Emotional Storytelling for Brand. https://papers.ssrn.com/sol3/papers.cfm?abstract_id=4954803

  • ResearchGate. (2025). The Impact of AI-Driven Content Marketing on Social Media. https://www.researchgate.net/publication/391390103_The_Impact_of_AI-Driven_Content_Marketing_on_Social_Media_Customer_Engagement

امروز عصر «انسان رسانه» است

کارگردان «فرشتگان قصاب» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

امروز عصر «انسان رسانه» است/ »هنرمندان» با کلام هنری خود به بیان «مظلومیت مردم غزه و لبنان» بپردازند

سینماپرس: «سهیل سلیمی» کارگردان سینما در خصوص نقش هنرمندان و بالاخص سینماگران در جهت کمک به جبهه مقاومت و مواجهه با رژیم جنایتکار صهیونیستی گفت: هنرمندان می توانند با کلام هنری از همین گوشی های موبایل خود استفاده کنند و به بیان مظلومیت «مظلومیت مردم غزه و لبنان» بپردازند و از ظرفیت خودشان و جایگاهی که در بین مردم دارند به نفع آزادی و عدالت بهره ببرند.

این سینماگر در گفتگو با خبرنگار سینماپرس اظهار داشت: بخش رسانه و فرهنگ و هنر به عوامل مادی و معنوی خاصی وابسته است و اگر آن ها تأمین نشود محصول هنری تحت تأثیر قرار می گیرد. البته این به آن معنا نیست که هنرمند اگر این ابزار را نداشته باشد ساکت در گوشه ای بنشیند و از اقداماتی که باید انجام دهد غافل شود.

وی سپس با بیان اینکه امروز عصر «انسان رسانه» ها است و هنرمندان می توانند با توجه به فهمی که از رسانه دارند به تبیین مسائل پیرامون جبهه مقاومت اسلامی بپردازند تأکید کرد: همه مردم و در رأس آن ها جامعه فرهنگی و هنری کشور امروز می توانند قدم های محکمی بردارند. آن ها می توانند به تبیین مسائلی بپردازند که فهمیدن و درک کردن آن نیاز به اطلاعات عجیب و غریبی ندارد.

سلیمی خاطرنشان کرد: ما حتماً نباید علوم انسانی خوانده باشیم تا متوجه شویم چه جنایتی در غزه رخ می دهد. هنرمندان می توانند با کلام هنری از همین گوشی های موبایل خود استفاده کنند و به بیان مظلومیت مردم غزه و لبنان بپردازند و از ظرفیت خودشان و جایگاهی که در بین مردم دارند به نفع آزادی و عدالت بهره ببرند.

این کارگردان متذکر شد: خوشبختانه امروز جامعه جهانی تحت تأثیر فضای غزه است و همه ملل دنیا بیدار شده اند و ما هر روز شاهدیم که در گوشه ای از جهان علیه صهیونیست ها موضع جدی می گیرند؛ پس اگر کسی بخواهد حرف بزند امروز گوش شنوا برای شنیدن حرف هایش زیاد است و خیلی ها دوست دارند بشنوند که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. صداها امروز بیشتر از هر زمان دیگری شنیده می شود و همه هنرمندانی که به انسانیت و عدالت پایبند هستند باید از این ظرفیت استفاده کنند ودیگران را فرا بخوانند و از مردم مظلوم و بی دفاع غزه و لبنان حمایت کنند و علیه استکبار جهانی و صهونیست های پلید و خونخوار موضع بگیرند.

عکس‌های پشت صحنه‌ی مجموعه مستند: جنایت نامرئی

عکس‌های پشت صحنه‌ی مجموعه مستند: جنایت نامرئی      نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: سهیل سلیمی
  I N V I S I B E L    C R I M E
Writer, Director & Producer : SOHEIL SALIMI     BTS_Pictures
Save Image As برای دانلود با کیفیت عکس‌ها روی عکس مد نظر کلیک راست کنید و از این گزینه استفاده کنید 

مرثیه خوانی برای لیبرال دموکراسی

مرثیه خوانی برای لیبرال دموکراسی در مستند: کارخانه آمریکا . سهیل سلیمی

مرثیه خوانی برای لیبرال دموکراسی در مستند: کارخانه آمریکا . سهیل سلیمی

مستند کارخانه آمریکا محصول شبکه نتفلیکس می خواهد از ارزش های آمریکایی و صنعت آمریکا در دوران طلایی جنرال موتورز یک فیلم مستند حماسی بسازد که مایه های تراژیک دارد. اما نا خوآگاه تبدیل شده به روز شمار فلاکتبار کارگران آمریکایی که با حقوقی اندک و با سن های بالای چهل و پنج و حتی پنجاه سال مجبور به انجام کارهای سخت و طاقت فرسا هستند. فیلم مقایسه ای هم میان اقتصاد آمریکا و چین دارد که سعی می کند با برچسب برده داری چینی آن را به نمایش بکشد، که البته بسیار هم موفق است.

به نظرم این فیلم ناخوآگاه و شاید هم آگاهانه صنعت امروز آمریکا را در تعدادی تیتر درشت معرفی می کند.

1-      اقتصاد آمریکا ورشکست شده و امیدی بهبود آن با شرایط موجود نیست.

2-      مدیریت بنگاه های کلان اقتصادی در دست کسانی است که شناختی از بهروری ندارند.

3-      مدیران مشاغل و خصوصا کارخانه ها هیچ ایده ای برای عبور از بحران ندارند.

4-      شاید راه حل نجات در چین پنهان شده است.

5-      کارگران آمریکایی اغلب پیر هستند و در دورانی که باید بازنشستگی را تجربه کنند، برای حداقل های زندگی کارهای سخت و حقوق کم را می پذیرند.

6-      دولت آمریکا هیچ کمکی به قشر فرو دست نمی کند، جز وعده و قول های بی سرانجام. (درست مانند دولت اصلاح طلب تدبیر و امید در ایران.)

7-      ایجاد اتحادیه های کارگری بزرگ ترین مانع در برابر استفاده حداکثری از کارگران است.

8-      اگر کارگران برده داری نوین را نپذیرند اخراج خواهند شد.

9-      اعتراضات و تجمعات صلح آمیز، نمایشی است برای گول زدن کارگران و فشار بیشتر بر گُرده آنان.

10-  سواد و فهم جامعه کارگری آمریکا آنقدر پایین است که از کارگر چینی درس زندگی می گیرند.

11-  جامعه آمریکایی از آموزش و پرورش بسیار سطح پایینی برخوردار است. اغلب افراد، حتی مدیران بسیار نا آگاه و دور از منطق و علم صحبت می کنند.

12-  تقریبا تمام مدیران به دلیل سطح نازل سواد نیاز به آموزش را در خود احساس می کنند. عمده این نیاز از آموزش های تک بعدی و تخصص گرایی صرف نشات می گیرد. و در واقع باید گفت تفکر کانالیزه شده منانع از جامع نگیری می شود

13-  مدیران آمریکایی فقط در رقصیدن و آواز خواندن از چینی ها بهتر هستند. که اشاره به ناکارامدی آنها دارد.

14-  بر خلاف آنچه گفته می شود، جامعه صنعتی آمریکا بسیار نامنظم و نا فرمان است.

15-  کارگر آمریکایی کم بازده و پُر توقع است.

16-  چین با بهره برداری از آموزه های کومونیستی از کارگران به مثابه سرباز بهرکشی می کند.

17-  کارگر چینی بدون تعلق خاطر به خانواده و فقط برای کشورش کار می کند. مصداق آن در فیلم؛ خانواده هایی هستند که سالی یک بار فرزند و همسرانشان را می بینند.

18-  سیستم های مدرن و روبوت ها بزودی جای کارگران خواهند گرفت.

19-  سرنوشتی سیاه در انتظار کارگران است.

این فهرستی که فیلم به آن اشاره می کند، در واقع پاشنه آشیل و نقطه ضعف اقتصاد ربا مبنای لیبرالیستی است. اقتصادی ربا مبنا، که گران کار می کند باید گران هم بفروشید و در نهایت گران هم بخرد. تخم مرغ فروشی که گران فروشی می کند، ابتدا سود خوبی می برد. اما وقتی برای مرغ هایش می خواهد دانه بخرد متوجه افزایش قیمت دانه می شود. زیرا دانه فروش متوجه شده که قیمت تخم مرغ در بازار افزایش یافته و باید جبران مافات کند. در این بین دستمزدها هم باید افزایش پیدا کند. و مشتری هم، همین سیکل را در جای دیگری تجربه می کند. و این چرخه ی غلط و کثیف که تنها به سود سرمایه دارن و گردن کلفت های اقتصاد است، آنقدر تکرار می شود تا جامعه را در بن بستی بنام رکودتورمی دفن می کند. استفاده از الگوی لیبرال دموکراسی در هر جای جهان صورت گرفته همین نکبت را به بار آورده است. متاسفانه این سیکل در کشور ما هم در حال انجام است. سهیل سلیمی

مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف

تحلیلی کوتاه بر فیلم Queenpins مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف (سهیل سلیمی)

تحلیلی کوتاه بر فیلم Queenpins مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف، بنظرم بهترین ترجمه ای است که برای نام این فیلم می‌شود نوشت. دو خانم تقریباً بیکار که به فکر این می‌افتند که با فروش بن ها یا کوپن های تخفیفِ محصولات شرکت‌های مختلف کاسبی کنند و البته باید برای بدست آوردن این کوپن ها دست به اقدامی خلاف بزنند. 

فیلم تعریف جالبی از لیبرال دموکراسی ارائه می کند؛ اگر طوری دزدی کنی که کسی نفهمد، پس دزدی نکرده‌ای. اما چرا فروش کوپن تخفیف چنین زیر متنی را ایجاد کرده است؟ پاسخ در پدیده‌ی قیمت گذاری است. شرکت‌های دولتی و خصوصی سالهاست که ذره ای از سود خود نمی‌کاهند. مالیات، اجاره بها، هزینه حمل و نقل، ارزش افزوده، حقوق و مزایای کارکنان، هزینه خرید مواد اولیه و هر هزینه‌ای که فکرش را بکنید، به قیمت تمام شده کالا یا خدمات اضافه می‌شود و مردم باید تاوان تمام این هزینه ها را بدهند تا در چرخه‌ی کلان اقتصاد، ثروتمندان همواره ثروتمند باقی بمانند. فیلم سعی دارد بگویید، دزدیدن بن تخفیف در واقع باز گرداندن رابین هود گونه‌ی بخشی از همین غارتِ مردم عوام است. مردمی که بقول ما ایرانی‌ها، مرغ عزا و عروسی هستند و فرقی ندارد، حاکمان در چه حال باشند، فشار اقتصادی بر گُرده مردم است. بن تخفیف یا کوپن تخفیف و اساسا موضوع تخفیف در فروش، از آن توهین‌هایی است که اگر مردم چاره داشتند هرگز تن به خرید با تخفیف نمی دادند. زیرا سال‌هاست که معنی تخفیف یعنی کالایی را چند برابر گران می‌کنند و بعد با چند درصد تخفیف در حلقوم مشتری فرو می‌کنند. به هر حال Queenpins در القا مفهوم "اقتصاد بی اخلاق" بسیار موفق است، هر چند سعی می‌کند با مافیای ثروت و قدرت، سرشاخ نشود و در حد دو ملکه‌ی فروشنده ی کُوپنهای تخفیف باقی بماند. سهیل سلیمی

تحلیلی بر فیلم سینمایی هفت / ما سر هر کوچه و خیابون یه گناهِ کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده!

ما سر هر کوچه و خیابون یه گناهِ کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده!

تحلیلی بر فیلم سینمایی (هفت)

هرچند به ظاهر برای اکثر مردم، تعیینِ #هفت_گناه_کبیره (در آموزه های مسیحیت) و مجازات های سنگین و جهنمی برای آنها بسیار دلهره‌آور است، اما همه‌ی ما گاه از یک راننده تاکسیِ زیاده خواه، از یک #سیاست_مدار فاسد، از یک #پزشک مغرور، یک کارفرمای شکم باره، یک #روسپی بی حیا، یک دوست تنبلِ بدقولِ بی تفاوت، از خرید، وقتی پولی که با مشقت به دست آورده ایم به پای یک کالای بی کیفیت از دست می دهیم و حتی از وکیلی که قانون را به بالاترین پیشنهاد می فروشد، چنان زخم می خوریم و ناراحت می شویم که دوست داریم آن فرد را مجازات کنیم، مجازاتی سخت! 

 اما همواره به جای مجازات، گوشه ای می نشینیم و عصبانیت مان را بر فرق سرِ خودمان می کوبیم و غصه می خوریم و گاه گریه آخرین پناهِ مان می شود. اما این بغض فروخورده در فیلم " #هفت " به بلندترین شکل ممکن فریاد می شود.

اولین دیالوگِ مهم فیلم، اشاره به بی توجهی خودِ مخاطب دارد. روحیه ی وِلِش کن، یا به من چه! جان دوال می گوید؛ "گاهی برای اینکه مردم به حَرفِت گوش کنن، کافی نیست که فقط بزنی روی شونه شون، باید با پُتک بکوبی توی سرشون". اما آنچه که این دیالوگ را فراتر از معنای آن، بازهم مهمتر می کند، خاستگاه آن است. فیلم در آمریکا ساخته شده، در هالیوود، جایی که اوجِ تمدنِ #لیبرال_دموکراسی محسوب می شود. 

#لیبرالیسم‌ی که اساس آن "لِسِفِر" است. مفهومی که وقتی معنای آن را بدانید حیرت‌انگیز بودنِ "هفت" و این دیالوگ را بیشتر درک می کنید. لِسفر، یعنی وِلِش کن! یعنی تمدنی که ماهیتش بی خیالی و رهاسازی بوده، کارش به جایی رسیده که نسخه درمان را در مجازات سخت می بیند، در توجه همه ی افراد جامعه به افعال یکدیگر، اما نه با امر به معروف و نهی از منکر، بلکه با گلوله‌ی یک تفنگ اتوماتیک یا تکه تکه کردن هرزه ها و فاحشه ها با چاقوهای تیز قصابی!. 

 کارگاه سامرست " #مورگان_فریمن " در جایی میگوید: "توی #آمریکا راحتره که توی #اعتیاد غرق بشی تا اینکه بخوای زحمت بکشی، راحتره چیزی رو که میخوایی بدزدی!

 فیلم اساسا بسیار بصری و هنرمندانه ساخته شده، اما #دیالوگ ها چنان پُرمحتوا و کوبنده است که شاید بارها و بارها برای درک دقیق آنها "هفت" را باید به تماشا نشست. در جای دیگری ‌"جان دوال" کاراکتری که می‌خواهد عدالتی خونین را علیه گناهکاران اجرا کند، می گوید؛ "ما سر هر کوچه و خیابون یه #گناه_کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده." 

در این دیالوگِ شاهکار و بی بدیل، دو نکته بسیار مهم و استراتژیک در حوزه جامعه سازی نهفته شده است. 

اول اینکه؛ هیچ کس زحمتِ تذکر و ارشادِ کس دیگری را به خودش نمی دهد. در یک مثال مع الفارغ، اگر ببینیم کسی در حال افتادن به چاهی هست که اتفاقا ما از همان چاه آب برای نوشیدن بالا می کشیم، تنها لَبی میگَزیم و لب برای هشدار باز نمی کنیم. یعنی از رویکردِ دینیِ #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر روی گردان هستیم، حتی وقتی که آسیبِ این روی گردانی مستقیم به خود ما باز می گردد. 

دوم آنکه؛ گناه و متعاقب آن جرم و جنایت، عادی سازی می شود. یعنی نه تنها با فسادهای مختلفِ درون جامعه مقابله و مواجهه صورت نمی دهیم، بلکه آن را بَدیهی و طبیعی و حتی گاه لازمه ی جامعه می دانیم.

فیلم سینمایی "هفت" جامعه را منفعل و بی خاصیت نمی خواهد و از باورهای احمقانه ی دنیای مدرن و لیبرالیسم عبور می کند. 

"هفت" نوعی انسان آرمانیِ عدالت خواه دارد که در شکلی اغراق شده و نمادین، با توسل به احکام مجازات در دینِ مسیحیت، سعی در اصلاح جامعه و حتی خودش "جان دوال" دارد، و داستان را جوری جلو می‌برد که در نهایت خودش هم به دلیل #گناه #حسادت کشته می شود. اما نکته ای نباید از آن غافل شد این است که فیلم مستقیم می گوید؛ #تمدن_غرب به چنان لجنزاری از فساد تبدیل شده که جز کشتن بی واسطه و مستقیم گناهکارن راه دیگری باقی نمانده است.

فیلم سینمایی "هفت" اثری هنرمندانه است که حتی خالقان آن یعنی " #اَندرو_کیوین_واکر " در مقام نویسنده و " #دیوید_فینچر " در مقام کارگردان، و حتی " #داریوش_خُنجی " در مقام فیلمبردار دیگر هرگز به ساخت چنین اثرِ شاهکاری دست نیازیدند.


 سهیل سلیمی

*نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون

*متخصص مطالعات استراتژیک فرهنگی

*مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران

پوسترِ "ایران مقتدر"

پوسترِ "ایران مقتدر"

چو ایران نباشد تن من مباد،...

به وسعت تمام تاریخ،... 

از گذشته تا آینده،...

 ایران مقتدر

طرح ایرانِ مقتدر، طراح سهیل سلیمی.



 سهیل سلیمی

نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون

متخصص مطالعات استراتژیک فرهنگی

مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران


کانال آپارات: (دانلود و تماشای فیلم‌ها) 

www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI


وبلاگ رسمی سهیل سلیمی:

www.soheilsalimi.blogsky.com


لینک کانال ایتا

https://eitaa.com/soheilsalimi

https://eitaa.com/soheilsalimi


دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

کارگردان: سهیل سلیمی   تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

1

جهان فانتزی من

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از غلامرضا آزادی مدیرفیلمبرداری سینما

پخش از شبکه مستند

2

خیلی دور خیلی نزدیک

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از مهری شیرازی طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

3

ماه و پلنگ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از جلال الدین معیریان طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

4

بالانس، به شیوه یک بازیگر

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از محمد فِیلی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

دور از بیسیم

 53 دقیقه

مستند پرتره ای از عبدالرضا اکبری بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

6

دسته چهارم

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود دهنکی  رونامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون 

پخش از شبکه مستند

7

برفراز گذشته‌ها

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی جمشید گرگین بازیگر و مجری سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

8

پشت دیوار باغ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی رضا بنفشه خواه بازیگر سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

9

میکائیل

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار میکائیل شهرستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

10

زندگی غیر خصوصی

 50 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار روح اله حجازی کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

11

برفراز رویای کودکی

52  دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار سید جواد هاشمی  کارگردان سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

12

عبور از غبار

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار محمد رضا ورزی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

13

سیاووش در صحنه

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی سیاووش طهمورث  بازیگر تاتر و سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

14

محمد رضا آهنج

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثارمحمد رضا آهنج بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

15

مسعود آبپرور

46 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود آبپرور کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

کارگردانی و تدوین : سهیل سلیمی

پرتره‌هایی از زندگی و آثار:

|میکائیل شهرستانی | سید جواد هاشمی | سیاووش طهمورث | محمد رضا ورزی | مسعود دهنمکی | روح اله حجازی | رضا بنفشه خواه |  عبدالرضا اکبری | غلام رضا آزادی | محمد فیلی | جلال الدین معیریان | مهری شیرازی | جمشید گرگین | محمد رضا آهنج | مسعود آب پرور | 

| دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی |

| دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی |

این مجموعه شامل آرا و نظراتِ مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" به نویسندگی و کارگردانی: سهیل سلیمی و تهیه کنندگی: محمد قهرمانی می‌باشد. در این مجموعه نظرات مخاطبانی از ترکیه، انگلیس، آمریکا، اندونزی، استرالیا، نیجریه، کانادا، سوریه، اسپانیا، هند، آلمان و فرانسه، در قالب "عکس نوشت" گردآوری و منتشر شده است. در میان این مخاطبین، افراد صاحب نامی چون (استیو بسویک تهیه کننده فیلم لژیون) و (مایکل کاسیا نویسنده فیلم مخروط کاج چسبنده) و (استیوارت مکنیون تهیه کننده سریال مردی در قلعه بلند) نیز دیده می‌شود.

برای خواندن تمام نظرات لینک را باز کنید: | دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی |

کسی چه می‌داند، شاید روایتِ تاریخ چیز مهمی باشد!

چیستی، چرایی و چگونگیِ قصه های تاریخی

همانطور که اهل معنا و تفکر آگاهند و می‌دانند برای شناخت درست و فهم دقیق هر پدیده‌ای در چیستی و چرایی و چگونگی آن باید مداقه نمود. از این منظر در این کوتاه نوشت گریزی میزنم به اهمیت روایت قصه‌های تاریخی، خصوصا تاریخ باستانِ ایران زمین، که جای آن در رسانه‌های ما به شدت خالی است و این کوتاهی در بیان روایت‌های تاریخی، از سرزمینی که قریب به ده هزارسال تاریخ تمدن دارد، می‌تواند در جنگ رسانه‌ای نوین تا حد یک تهدید در حوزه امنیت ملی، کشور را به چالش بکشد. تاریخ ایران عزیز ما یکی از دراماتیک ترین و پر فرازو نشیب ترین روایت‌هایی ست که در پهنه‌ی عالم رقم خورده است و هزار آه و افسوس که این عظمت تاریخی در قاب رسانه های ما هیچ جایگاهی ندارد.

چیستی! قصه های تاریخی به عمق خود تاریخ، معنا، به دوش می کشند. قصه های تاریخی گونه ای آشنا از آنچه که انسان، مبهم می پندارد را به او ارائه می کنند که مخاطب به دنبال خودش یا خواسته ها  و باورهای خودش در درون آنها به سَیلان در می آید. در این گونه آثار، باورها و نگاه مخاطب در قلمرو تاریخ شناور است و می توان قایق عواطف و احساسات مخاطب را، گاه در آرامشی رویایی و گاه در طوفانی عظیم فرو برد. هر چه در عمق تاریخ پیش می رویم قهرمانان عظیم تر و ضد قهرمانان آن مهیب تر می شوند و افسانه ها و اسطوره ها سر بلند می کنند و مخاطب را به جهانی از رویاهای بزرگ تاریخی دعوت می کنند. تاریخ جولانگاه قصه هایی است که انسان ها در فطرت و ناخودآگاه خود آنها را می پذیرند. زیرا قصه های تاریخی و اساطیری اساسا بر مبنای فطری ترین تمایلات انسان شکل گرفته اند. تاریخ همانند یک دانشگاه بزرگ است که انسان را در زوایای مختلف به انسان می شناساند. تاریخ روند تکوین و تکرار انسان است و تا جهان بوده و هست این تکوین و تکرار بی درنگ ادامه خواهد داشت. شاید یکی از بارزترین و مهمترین تعاریف را رهبر معظم انقلاب در هشتِ بهمنِ سال هزاروسیصدو هفتاد ارائه کردند؛ تاریخ، درس و گنجینه اطلاعات ما از گذشته بشریت است؛ سرگذشت ماست. مگر می شود نسبت به تاریخ بی اعتنا بود؟ همه علوم و همه معارف و همه تلاشهای بشری و همه آنچه که امروز در این صحنه عالم وجود دارد، فقط زمان حال است؛ میلیونها برابرِ این تلاشها در گذشته انجام گرفته است. سرگذشت اینها، یعنی تاریخ.» و هفده سال بعد در نوزده اردیبهشتِ هشتادوهفت تعبیری دقیق از اهمیت عبرت گرفتن از تاریخ را بیان کردند که؛ «می خواهیم از راه شناختن تاریخ خود، گذشته خود و برجستگان این تاریخ، خود را درست بشناسیم؛ امروزمان را درست بفهمیم و راه فردامان را تشخیص بدهیم و باز کنیم... ما به گذشته که نگاه می کنیم، با این چشم نگاه می کنیم. گذشته برای ما یک وسیله و آئینه ای است؛ مایه عبرتی است تا راه آینده مان را هموار کنیم.»

چرایی! وجود قصه های تاریخی در راز بی بدیل هستی نهفته است، در تکوین و تکرار.  شناخت تاریخ و تکوین و تکرار آن برای فهم بهترِ شرایط امروز و آینده ضروری است. زیرا امروز همان دیروزِ فردای ماست! جامعه ای که تاریخ را نمی داند تجربه ها را تجربه می کند و طعم شکست های پی در پی  را برای رسیدن به یک پیروزی ناچیز می چشد. جامعه ای که تاریخ را نمی داند در پنچه ی تجربه های کشنده اسیر خواهد شد، چنان که نتیجه ی این نا آگاهیِ تاریخی چیزی جز زوال آن جامعه را به دنبال نخواهد داشت. از سوی دیگر انسان و جامعه ی آگاه به تاریخ، می تواند با عبرت گرفتن از آن، تجربه های نویی را رقم بزند که آینده ای درخشان و روشن را برایش به ارمغان بیاورد. و باز به جمله‌ای از رهبر انقلاب استناد می‌کنم؛ «حافظه ی تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود.» بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در هجدهم شهریور نود و چهار. این حافظه‌ی تاریخی در واقع منجر به هویت سازی برای انسان ایرانی می‌شود. هویتی که در دل خود صدهاهزار دلیل و مدرک دارد که باید به مهین عشق ورزید و دوستش داشت. در واقع وقتی از زاویه‌ی دشمن به این امر مهم تاریخی نگاه کنیم متوجه می‌شویم که چرا و چگونه دشمن با ساخت فیلم‌هایی همچون سیصد و تولید روزانه‌ی اخبار منفی از ایران، در تمام اعصار تاریخی به دنبال نابودی این هویت ملی انسان ایرانی است.

چگونگی! پرداختن به تاریخ، نیاز به داشتن فانوسی روشن برای درست دیدن تاریخ دارد. این فانوس روشن همان رجوع به بیان فطری تاریخ است. در چگونگی بیان تاریخ، فطرت بشر باید مبنا باشد. نمایش حرکت سختِ عبور از میان شر، به سمت خیر، نمایش فطرت تاریخ است. اگر این مسیر درست تصویر شود مخاطب هم بی تاب برای دیدن آن لحظه شماری خواهد کرد، اما اگر مسیر رسیدن به قله، نه از راه های دشوار و پیچ ها و گردن های مرگ آسا، بلکه از پله ای سهل، تصویر شود، مخاطب در ناخودآگاه و سپس در خودآگاه خود، از آن بیزار خواهد شد. برای مثال بشر هر چند خود، گاه زبان به دروغ می گشاید اما به شکل ذاتی و فطرتی از دروغ بیزار است و همین است که ضد قهرمان های دروغ گو را ابتدا دل فریب و جذاب می سازد اما آنجا که منافع مردم و باورهایشان مورد هجوم قرار می گیرد دیگر آن ضد قهرمانِ دل فریب را دوست ندارند و می خواهند که قهرمان شکست خورده ی قصه بر او چیره شود و ضد قهرمان فریب کار رسوا. همچنین بشر عشق را همواره در سینه ی خود فهمیده و تجربه های ریز و درشتی از آن را در طول حیات خود اندوخته است، اثر تاریخی مبطنی بر عشق یعنی اثری مبطنی بر فطرت. کیمیای عشق، همواره می تواند در هر دو جبهه ی خیر و شر خرج شود و کدام را به سوی دیگری بکشد. اما آنگاه که عشق زلال شود و قهرمانان عاشق پیشه از ضد قهرمانان هوس باز جدا گردند، دیگر کیمیای عشق جز برای خیر شمشیر نخواهد زد. داستان های تاریخی همواره بر بستری از گل های سرخِ عشق پهن می شوند تا تاریخ و قهرمانان اش در قلب مخاطب بنشینند. بشر از نمایش جنگ لذت می برد اما از فرو رفتن در جنگ پرهیز دارد و همین است که تاریخ و قصه هایش همواره میادین نبرد را بین خیر و شر صف آرایی می کنند تا ذات حق طلب بشر را بیدار کنند و ناخودآگاه بشر را به سمت خیر سوق دهند، تا با سَروری خیر، دیگر تیغی کشیده نشود و خونی ریخته نگردد.

پس از آنکه بیش از یک دهه است که به دنبال ساخت سریال یا فیلمی از تاریخ باستان ایران عزیز بوده‌ام و متاسفانه حامی مالی برای تحقق این هدف و به تصویر کشیدن فیلمنامه‌هایم نیافته‌ام، به نظرم آمد که باید برای آیندگان از این مهمِ تاریخی سخنی بنویسم به امید روزی که شاید طلسم ساخت آثاری هویت ساز و هویت بخش از تاریخِ این تمدن کهن، بشکند. سهیل سلیمی

 

سهیل سلیمی / فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک / مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران.

https://soheilsalimi.blogsky.com

دانلود مجموعه مستند جنایت نامرئی در سایت: عماریار

مجموعه مستند «جنایت نامرئی»، مستند جنایت نامرئی به موضوع نظم نوین جهانی و ارتباطش با سلاح‌های بیولوژیک و خصوصاً پاندمی کرونا با بیش‌ از دو سال تحقیق و پژوهش، می‌پردازد. دانلود مجموعه مستند جنایت نامرئی در سایت: عماریارقابل دسترس شد.

لینک سایت عمار یار:    https://ammaryar.ir/m/pxhufhttps://ammaryar.ir/m/pxhuf

نقدی بر انیمیشن ببعی قهرمان دکتر مهتاب اسکندری

بسم الله الرحمن الرحیم 

نقدی بر انیمیشن ببعی قهرمان دکتر مهتاب اسکندری استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا و جامعه شناس رسانه 

انتقاد: در دوره ای که حتی انیمیشنهای سیاست‌زده والت دیزنی روی به تولید آثاری با محتوای جامعه شناسی آسیبهای کودک و نوجوان مثل «درون و برون» روی آورده اند، جای بسی تعجب و تاسف است که انیمیشن برخاسته از اثر سریال تلویزیونی و داستانی ادبی قوی کودک و نوجوان «ببعی و ببعو» در ایران، علی رغم تبلیغات قدرتمند رسانه ای برای اکرانش، به یکباره فیلمی با محتوای بسیار ضعیف و کلیشه ای، با موسیقی های رپ ناشایست برای گروه سنی مخاطبش با شخصیت پردازی های کاملا متناقض با اثر ادبی اش را جلوی چشمان کودکان و نوجوانان که به امید وعده ای به طاهر صادق به تماشا آمده اند به تصویر می کشد. 

رمز گشایی: در انیمیشن ببعی قهرمان، بره ها تبدیل به بزغاله شده اند و تصادفی نیست که خط رایج سرزمین این بزها بیشتر شبیه به الفبای عبری است تا هر زبان و خط دیگر! از نقطه نظر محتوا، عناصر جهان بینی فراماسونری و گنوسیسم در خط داستان آشکارا بیداد می کند. بچه ها برای موفقیت باید عضو کلوپ آقای جغد شوند که اتفاقا استاد قطعه موسیقی گل مریم‌ را با تکرار عبارت «برنمی گردم به خانه» برای بچه ها نهادینه می کند. تنها کودکی که در جمع بچه ها با والدین صادقانه در ارتباط است (ببعو با موهای صورتی!) به طور خاص به عنوان شخصیتی بی عرضه و ضد قهرمان مورد تمسخر و استهزای خط داستان است. مادر ببعی با موهای سبز (!) الگوی شخصیتی یک زن پرآرایش با خصوصیاتی دور از مادرانگی است. پدر ببعی از هیبت رسمی و مودبانه خود در اثر مبدا تبدیل به شخصیتی رپ و عامرانه شده است. هوش مصنوعی مانند جادو در صحنه های پیروزی شخصیتهای محبوب در داستان حضور دارد. و برای موفقیت قهرمانان لازم و ضروری نمایانده می شود. رقابتی ناسالم تمام محوریت شخصیت پردازی قهرمانان داستان است. طولانی ترین و قوی ترین شعر و ترانه فیلم مربوط به شیطانی ترین شخصیت داستان بوقلمون ماده است و این انفاقی نیست که محتوای آواز او توجیه نافرمانی ها و فتنه گری ها و پلیدی گری شیطان است و سعی در خاکستری نمایاندن شخصیت سیاه داستان در نظر مخاطب کودک و نوجوان دارد. 

ریشه یابی: نقطه ضعفهای جدی اثر برخاسته از جهان بینی دست اندرکاران کنونی صنعت وهنر انیمیشن در ایران هستند. بطور مثال بهرام عظیمی به عنوان شخصیتی کلیدی در این حوزه در برنامه هفت (شهریورماه ۱۴۰۳) در نقد اثر «درون و برون» دقیقا قوی ترین رویکرد اثر فوق را به عنوان نقطه ضعف تلقی می کند. وی در اشاره به معمولی و روزمره بودن شخصیت رایلی در این اثر، رسالت انیمیشن را اغراق در شخصیت و ارایه داستان حول محور شخصیتهای خاص و قهرمانانه بر می شمارد! در عصری که کودکان و نوجوانان ما از آسیبهای متنوع روحی و روانی رنج می کشند، اتفاقا پرداختن به مشکلات و چالشهایی که بطور روزمره گریبان‌گیر نسل کودک و نوجوان ما هستند بسیار پراهمیت و اضطراری تر است. متاسفانه می توان ادعا کرد که دست اندرکاران و بزرگان حوزه انیمیشن کودک که سنگین ترین مسوولیت آموزش را در حوزه آموزش رسانه ای این قشر از جامعه بر شانه دارند، مانند بسیاری از حوزه های دیگر از نظر شناخت آسیب شناسی جامعه و  حقیقت جاری در زندگی کودکان و نوجوانان جامعه ما ناآگاه و کم سوادهستند. 

پیشنهاد راهکار: کم سوادی شناختی و دردنا آشنا بودن گروهی که بیش از آنکه به عنوان متخصص عمل کنند رویکردی صرفا صنفی و تکنولوژیک به حوزه انیمیشن دارند، تا حد زیادی به دلیل انحصار قدرت تولید به گروهی خاص بنام نخبگان این حوزه است که انفاقا نخبگی آنها فقط مربوط به مهارت ایشان در پارتی بازی و وابستگیشان به شبکه های سرمایه داری یا دست اندرکاران همیشه پشت میز است. دست اندرکاران همیشه پشت میز افرادی هستند که در هر عصر و دوره ای موقعیتهای کلیدی تصمیم سازی دست این عده معدود و مخصوص است. 

منابع اخذ تجربه و سواد اجتماعی که بتوانند به عنوان مرجع برای تولیدکنندگان انیمیشن و نویسندگان این حوزه مورد استفاده قرار بگیرند بایستی از پژوهشهای جامعه شناسی کودک و نوجوان از بستر جامعه خودمان تغذیه شوند. در این صورت می توان انتظار تولید و ظهور انیمیشنهایی چون لوپتو که برخاسته از نیازهای روحی و اجتماعی کودکان و نوجوانان این سرزمین هستند را داشت.تنها در این صورت فرزندان ایران می توانند از آسیبهای انیمیشنهای سلیقه ای و سفارشی که آمال پیش پا افتاده عده ای سرمایه دار نامربوط به این حوزه را به نقش تخیل می کشند خلاصی یابند. 

انیمیشن به عنوان مرجع تولید خوراک ذهن و منبع انتقال جهان بینی و فرهنگ یک حوزه استراتژیک است که اتفاقا متعهدترین و بیدارترین قشر متخصصان حوزه آموزش و رسانه کودک و نوجوان را می طلبد. 

با امید به جدی گرفتن این حوزه فوق استراتژیک توسط دست اندرکاران شایسته.

نابغه ایرانی

نابغه ایرانی

ابن هیثم: پدر نورشناسی مدرن و چهرهی درخشان فیزیک جهان اسلام

 

 مقدمه

ابوعلی محمد بن حسن بن هیثم بصری، مشهور به ابن هیثم (۳۵۴-۴۳۰ هجری قمری/۹۶۵-۱۰۴۰ میلادی)، از بزرگترین دانشمندان جهان اسلام و یکی از تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ علم به شمار میرود. او که به "پدر نورشناسی مدرن" شهرت یافته، نه تنها در فیزیک، بلکه در ریاضیات، نجوم، مهندسی و فلسفه نیز دستاوردهای شگرفی داشته است. من به دلیل علاقه ی شخصی ام این مقاله به بررسی گوشه ای از زندگی علمی او و دستاوردهای این نابغهی جهان اسلام میپردازم.

 

 زندگی و دوران علمی ابن هیثم

ابن هیثم در سال ۳۵۴ هجری قمری (۹۶۵ میلادی) در بصره به دنیا آمد و در دوران طلایی تمدن اسلامی پرورش یافت؛ دورهای که شاهد شکوفایی علوم مختلف و ترجمهی آثار یونانی، فارسی و هندی به زبان عربی بود . او ابتدا به تحصیل علوم دینی پرداخت، اما به تدریج به علوم تجربی گرایش پیدا کرد. ابن هیثم در بصره منصب دیوانی داشت، اما برای پرداختن به علم، تظاهر به جنون کرد تا از این سمت برکنار شود .

داستان مهاجرت او به مصر و مواجهه با خلیفه الحاکم فاطمی از جذابترین بخشهای زندگی اوست. ابن هیثم با ادعای توانایی تنظیم جریان نیل به مصر دعوت شد، اما پس از بررسیهای میدانی به غیرعملی بودن این طرح پی برد. از ترس خشم خلیفه، بار دیگر تظاهر به جنون کرد و حدود ده سال تحت حبس خانگی قرار گرفت . جالب اینجاست که همین دوران حبس، پربارترین دورهی علمی زندگی او بود و در این مدت کتاب مشهور "المناظر" را تألیف کرد .

 دستاوردهای علمی ابن هیثم

۱. انقلابی در نورشناسی

ابن هیثم را میتوان بنیانگذار نورشناسی مدرن دانست. او در کتاب هفت جلدی "المناظر" (کتاب نورشناسی) که بین سالهای ۱۰۱۱ تا ۱۰۲۱ میلادی نوشته شد، نظریهای انقلابی دربارهی بینایی ارائه داد . برخلاف نظریههای رایج آن زمان که معتقد بودند نور از چشم خارج میشود (نظریهی انتشار)، ابن هیثم ثابت کرد که نور از اجسام به چشم میتابد (نظریهی درونتابی) . او همچنین:

- قوانین بازتاب نور را به طور کامل فرمولبندی کرد

- به بررسی دقیق پدیدهی شکست نور پرداخت

- ویژگیهای عدسیها و آینهها را مطالعه کرد

- ماهیت رنگها و ارتباط آنها با نور را توضیح داد

۲. اختراع دوربین تاریکخانهای (Camera Obscura)

ابن هیثم اولین کسی بود که از اتاق تاریک (Albeit Almuzlim) برای مطالعهی نور و تصویر استفاده کرد. این دستگاه که بعدها به نام Camera Obscura شناخته شد، اساس اختراع دوربین عکاسی و سینما در قرنهای بعد گردید . او با این اختراع نشان داد که نور در خطوط مستقیم حرکت میکند و تصاویر به صورت وارونه تشکیل میشوند .

۳. روش علمی تجربی

ابن هیثم را میتوان پیشگام روش علمی مدرن دانست. او پنج قرن قبل از دانشمندان رنسانس، روشی مبتنی بر مشاهده، فرضیهسازی، آزمایش و استنتاج منطقی را پایهگذاری کرد . رویکرد او در علم، ترکیبی از ریاضیات و آزمایش بود که در آن زمان کاملاً نوآورانه محسوب میشد. ابن هیثم معتقد بود: "اگر یادگیری حقیقت هدف دانشمند است... پس باید خود را دشمن همهی آنچه میخواند قرار دهد" .

۴. دستاوردهای ریاضی و نجوم

ابن هیثم در ریاضیات نیز نوآوریهای مهمی داشت:

- حل مسئلهی معروف "مسئلهی الحسن" (Alhazen's problem) در هندسه

- توسعهی روشهای محاسبهی مساحت و حجم اجسام سهبعدی

- پیشرفت در نظریهی اعداد و محاسبات مثلثاتی

در نجوم، او به نقد نظریههای بطلمیوس پرداخت و در کتاب "الشکوک علی بطلمیوس" (شکهای دربارهی بطلمیوس) به ناسازگاریهای مدل نجومی بطلمیوس اشاره کرد . همچنین اندازهگیریهای دقیقی از سرعت نور و صوت انجام داد و محیط کرهی زمین را با واحد ذرع (واحد طول رایج در آن زمان) محاسبه کرد .

۵. تأثیر بر علوم دیگر

ابن هیثم در زمینههای دیگری نیز تأثیرگذار بود:

- پزشکی: مطالعهی ساختار و عملکرد چشم

- فلسفه: تلفیق روشهای تجربی با فلسفهی طبیعی

- روانشناسی: بررسی ادراک بصری و خطاهای دید

 میراث و تأثیر جهانی ابن هیثم

آثار ابن هیثم، به ویژه کتاب "المناظر"، تأثیر شگرفی بر رشد علم در غرب داشت. ترجمهی لاتین این کتاب در قرن ۱۲ و ۱۳ میلادی به دسترس دانشمندان اروپایی قرار گرفت و الهامبخش چهرههایی مانند راجر بیکن، یوهانس کپلر، رنه دکارت و حتی اسحاق نیوتن شد . برخی مورخان علم، کتاب المناظر را همتراز "اصول ریاضی فلسفهی طبیعی" نیوتن در تأثیرگذاری بر علم فیزیک میدانند .

یونسکو در سال ۲۰۱۵ که به عنوان "سال جهانی نور" نامگذاری شده بود، از ابن هیثم به عنوان یکی از پیشگامان علم نورشناسی تجلیل کرد. این سال مصادف با هزارمین سالگرد تألیف کتاب المناظر بود . همچنین دهانهای در کرهی ماه و یک سیارک به نام او (Alhazen) نامگذاری شدهاند .

 نتیجهگیری

ابن هیثم به حق یکی از بزرگترین فیزیکدانان جهان اسلام و تاریخ علم به شمار میرود. نوآوریهای او در نورشناسی، روش علمی تجربی و ریاضیات، بنیانهای علم مدرن را شکل داد. داستان زندگی او - از تظاهر به جنون برای پرداختن به علم تا دستاوردهای شگفتانگیزش در دوران حبس خانگی - الهامبخش همهی جویندگان علم و حقیقت است. امروزه، با وجود گذشت حدود هزار سال از مرگ او در سال ۴۳۰ هجری (۱۰۴۰ میلادی) در قاهره، آثار و افکار ابن هیثم همچنان زنده و تأثیرگذار است و نام او به عنوان نماد شکوفایی علمی تمدن اسلامی میدرخشد.  سهیل سلیمی

مجموعه مستند یونیفورم

برای تماشای مجموعه مستند یونیفورم که پبرامون فرماندهان جنگ تحمیلی می‌باشد به کانال آپارات سهیل سلیمی مراجعه کنید. 

روی تصویر زیر کلیک کنید.

سایه سیاه بر پرده نقره‌ای (گفتگوی سهیل سلیمی و نشریه صبح صادق به مناسب روز ملی سینما)

سایه سیاه بر پرده نقره‌ای  

 یکی از دغدغه‌های امروز جریان انقلاب، چهره غربی برخی از فیلم‌هایی است که بر پرده نقره‌ای سینما نقش می‌بندد؛ مسئله‌ای که با مذاق فرهنگ و خانواده ایرانی سازگار نیست. برای بررسی این موضوع با «سهیل سلیمی» کارگردان و مستندساز ایرانی که آهنگسازی و نویسندگی هم می کند، گفتوگو کردیم، او کارگردانی فیلم‌هایی، همچون روز داوری، فرشتگان قصاب، روزنه و... را در کارنامه خود دارد و در زمینه مستند نیز کارگردانی آثاری همچون مجموعه مستند رخ، مجموعه مستند جنایت نامرئی، قصه امیر، بر فراز رویاهای کودکی، شکارچی تانک، جاری چون رود و... را برعهده داشته است.

 

* کلیدواژه‌ «سینمای سفارتخانه‌ای» یا جشنواره‌ای از جمله مسائلی است که در این سال‌ها به نوعی می‌شود گفت که از سوی برخی غرب‌گرایان رونق گرفته است؛ این افراد سعی دارند آثاری را وارد چرخه سینمای ایران کنند که خواسته غرب است؛ نظر شما در این باره چیست؟

پس از هشت سال دفاع مقدس جنگ چهره خود را در قالب دیگری و تحت عنوان سینما نشان داد. در این دوران یک جریان روشنفکری در سینماها رخ داد که در پی جاری کردن فرهنگ غرب در دل جامعه بود، روند این موضوع این پالس را به غرب می‌داد که می‌شود از این طریق در سطح جامعه تغییراتی را ایجاد کرد. غربی‌ها به این فکر افتادند که از طریق فیلم‌سازان و کارگردانان ایران تصویر سیاهی را در داخل و خارج از کشور به نمایش بگذارند. خب طبیعتاً این جریان به حمایت مالی و رسانه‌ای نیاز داشت. بنابراین، غربی‌ها چهره‌هایی را در جشنواره‌های رنگارنگ و سینماهای ایران و خارج از کشور مطرح کردند؛ آنها به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده این چهره‌ها را الگوی دانشجویان رشته‌های فیلم‌سازی کردند به این صورت که هر کسی که می‌خواست فیلمی بسازد، خط‌کش و معیار آنها همین چهره‌هایی بود که غرب از آنها حمایت مالی کرده بود. یکی از کارهایی که آن زمان اتفاق افتاد، این بود که سفارت‌خانه‌ها از این چهره‌ها حمایت ویژه‌ای انجام دادند و حتی برای اینکه این جریان‌ها مستمر و ادامه‌دار باشد، راه کارهایی را طراحی کردند که جشنواره‌هایی که در آنها پشتوانه‌های مالی به فیلم‌هایی تعلق می‌گرفت از این جریان مرموز حمایت کنند، آنها در واقع ساختاری را ایجاد کردند که سیستماتیک و منظم سینماگرانی را تربیت کند که همان ساختارهای روشنفکرمآب را به شکلی پخته‌تر نسبت به سینماگران قبلی تهیه و تدارک ببینند؛ اگر هم در این بین یک فیلم‌سازی حاضر شود که دغدغه انقلاب و کشور را داشته باشد،  شما دقت کنید یک فیلم می‌سازد و به دلیل عدم حمایت مالی بعد از مدتی تقلا برای ساخت فیلمهای بعدیش و ناکامی های مالی مجدد از عرصه سینما خداحافظی می‌کند؛ چرا که جریان سینمایی غرب‌زده و روشنفکر با هزینه‌های گزافی که از طریق همین سفارت‌خانه‌ها دریافت می‌کند، راه ادامه دادن و دیده شدن جریان‌های انقلابی را سد می‌کنند.

واقعیت این است که صنعت سینما، صنعت بسیار گران‌قیمتی است. بنابراین، وقتی شما فیلمی می‌سازید، قطعاً هزینه زیادی را خرج کرده‌اید؛ از این رو جریانی در این صنعت مقدم‌تر و جریان‌سازتر است که هزینهی بیشتری را خرج کرده باشد. شما فیلم‌های روشنفکری را نگاه کنید، اینها هزینه‌های زیادی برای ساخت یک فیلم خرج می‌کنند هرچند تماشاگران آنچنانی هم ندارند. خب! به نظر شما این هزینه‌هایی که برگشت مالی هم ندارد، از کجا می‌آید؟ چرا باید شخصی برای یک فیلم که بازگشت مالی ندارد، هزینه کند؟ مطمئناً یک جایی هزینه این فیلم‌های روشنفکری را پرداخت می‌کند! آن زمانی که فیلم‌های «عباس کیارستمی» در سینماهای ایران پخش می‌شد ما دانشجویان تازه کار سینما بودیم؛ یادم است در آن دوران جمعیت ده بیست نفری برای دیدن این فیلم‌ها می‌رفتند. آنها هم تا انتهای فیلم نمی‌نشستند و فیلم را نصف و نیمه رها می‌کردند و می‌رفتند. در همان دوران شما می‌بینید که کیارستمی در جشنواره‌های رنگارنگ خارجی پشت سر هم جایزه دریافت می‌کند؛ نکته‌ای که هست، این است که این جشنواره‌ها فله‌ای به کسی جایزه نمی‌دهد آنها قطعاً شما را می‌شناسند؛ یعنی وقتی یک جشنواره‌‌ای یک فاندی را به کسی می‌دهد آن شخص تأیید شده سفارت آن کشور است؛ اینطور نیست که فقط جنبه هنری اثر برای این جشنواره‌ها مهم باشد، پیش از آن باید سفارت‌خانه‌ها آن شخص را تأیید کرده باشند و حتماً شرایط امنیتی ویژه‌ای برای آن فیلم‌ساز حاکم است و آن سفارت‌خانه مطمئن است که این فیلم‌ساز در زمین آنها بازی خواهد کرد و در آینده هم تغییر مسیر نخواهد داد.

هدف سفارت‌خانه‌ها حتی شامل آثار ابزوردی که از سوی بازیگران مطرح طنز هم شکل می‌‌گیرد می‌شود؛ این فیلم‌ها هم تابع همان سیاه‌نمایی هستند که در ذیل پروژه غرب تعریف می‌شود و در جهت تغییر اعتقادات و حیای جامعه پیش می‌رود.

 * به نظر شما راه حل مبارزه با این جریان که سعی دارد فرهنگ غربی را وارد سینمای ایران کند، چیست؟

راه حل بسیار روشن است. باید از جریان‌های فیلم‌ساز انقلابی حمایت مالی شود. تنها راه مقابله هم همین است؛ چرا که جریان روشنفکر تماشاگر جدی ندارد و غالباً تماشاگران آنها افرادی هستند که بی‌دغدغه هستند و از روی بیکاری تماشاگر این فیلم‌ها بودند اما به مرور با تغییر ذائقه‌ی مخاطب توانستند به فروش های چند میلیاردی هم برسند، یعنی بیست سال هزینه کردند و میان جریان ضد ارزش‌های ایرانی-اسلامی، پول پاشی کردند و بعدا، هم در فروش فیلم‌ها و هم در تغییر سبک زندگیِ انسانِ ایرانی میوه‌اش را چیدند. شما هر کشوری را می‌بینید که در صنعت سینما رشدی کرده‌ است، به سبب هزینه مالی عظیمی بوده که وارد این صنعت کرده‌اند. امروز اگر سینمای ترکیه و کره در بین کشورهای فیلم‌ساز خودی نشان داده‌اند و استقبال جدی از سینمای این کشورها شده، به سبب تزریق هزینه‌هایی است که این صنعت را جلو برده است.

ورود حمایت مالی هم به این معنا نیست که فقط فیلم جنگی بسازیم، نه! بلکه باید فیلم‌هایی را در ژانرهای گوناگون تدوین و تهیه کنیم که ذائقه همه مخاطبان را در بر بگیرد. اینطور نباشد که فقط یک سبک فیلم را حمایت کنند، الان بنده چند فیلم‌نامه دارم که هر کدام هشت سال، ده سال، سیزده‌سال دارد خاک می‌خورد و هیچ حمایتی هم از آنها صورت نمی‌گیرد و مهمترین مانع هم ظاهراً پول است، اغلب مدیران فرهنگی از ترس اینکه مبادا فیلمی در اکران و در فروش موفق نباشد فقط به دنبال سلبریتی ها هستند تا پشت سر شهرت آنها یکی دوتا فیلم بسازند و بعد آن را به نام کُل سینمای انقلاب و دفاع مقدس و اسلام و مسلمین فاکتور کنند، و در سوی دیگر صدها هنرمند که قلباً به انقلاب و نظام علاقمند هستند، خانه نشین می شوند. باید جریان روشنفکری و حمایت‌هایی را که از این قشر می‌شود، جدی گرفت و در مقابل آنها ایستاد و ایستادن در مقابل آنها هم یعنی هزینه کردن برای فیلم‌سازان انقلابی که نه تنها دغدغه انقلاب را دارند، بلکه در این زمینه تخصص هم دارند. صهیونیست‌هایی که امروزه اداره‌کننده سینمای جهان هستند، در ساخت فیلم‌های‌شان یک نظریه‌ای دارند که جالب است آن معتقدند شما نمی‌توانید به هرکسی پول بدهید که برای‌تان فیلم بسازد شما فیلم‌سازتان را انتخاب می‌کنید؛ یعنی وقتی قرار است سازمان سیا دنبال جیمز کامرون برود، او را برای یک حوزه‌ و موقعیتی انتخاب می‌کند که او در آن تبحر دارد و از دل این خلاقیت اهداف خود را دنبال می‌کند.

 *چه پیشنهادی به مسئولان دغدغه‌مند سینمایی دارید؟

متأسفانه فیلم‌سازان انقلابی به سبب اینکه سال‌های بیکاری‌شان بیشتر از تعداد کارهای‌شان است، در هر زمینه‌ای که به آنها پیشنهاد ساخت فیلم داده می‌شود، می‌پذیرند؛ اما اگر در طول این سال‌ها هزینه مالی به آنها تعلق می‌گرفت و در آن ژانری که تخصص داشتند، فیلم‌های بیشتری می‌ساختند، یقیناً به مرحله‌ای می‌رسیدند که می‌توانستند در عرصه سینما جریان‌سازی کنند. کارگردانی که سازنده فیلم‌های تاریخی است، نمی‌تواند فیلم پلیسی هیجان‌انگیز و پرمخاطبی بسازد. حال این یک مشکل است، مشکل دیگری هم هست که مسئول دلسوز،  فیلم‌ساز متخصص همان ژانر را انتخاب کرده اما دائماً به سبب دخالت‌هایی که در ورق به ورق فیلم‌نامه ایجاد می‌کند، خروجی‌ای از فیلم در می‌آورد که نه تنها هزینه فیلم را به باد می‌دهد، بلکه مخاطبان این فیلم را از بین می‌برد. بنابراین، باید به کارگردان انقلابی که تخصص دارد اعتماد کرد؛ چرا که دخالت‌های نادانسته آنها ضربات سنگینی به فیلم وارد می‌کند؛ برای نمونه پیش آمده که یک سکانسی را ما گرفته‌ایم و چند روز هم از آن سکانس گذشته در نتیجه موقعیت و لوکیشن آن صحنه به کلی تغییر کرده است در اینجا مسئول مربوطه بنابر دغدغه دینی و فرهنگی که دارد به ما پیام می‌دهد که در آن سکانس چند روز پیش یک دیالوگ را اضافه کنید یا فلان مطلب را بگویید تا فلان بازیگر بگوید!

حال در طرف مقابل جریان روشنفکر صفر تا صد کار را دست کارگردان می‌دهد و تنها یک تهیه‌کننده‌ای را بالای سر فیلم می‌گذارد که در گروه کارگردانی و فیلمبرداری دخل و تصرفی غیر از مفهوم اصلی فیلم انجام ندهند؛ این افراد برای این کار با مجوز یک فیلمنامه‌ی موجه و ظاهراً سلامت مجوزهای گوناگون مانند فیلم‌برداری در پارک و خیابان و... را برای یک فیلم‌شان می‌گیرند، اما فیلم دیگری را تولید می‌کنند این برای یکی دو فیلم نیست؛ بلکه یک روال روتین بین فیلم‌سازان این جریان است.

 * برای غلبه جریان انقلابی در سینما چه کار باید کرد؟

وقتی از هزینه کردن برای جریان انقلابی صحبت می‌کنیم، لزوماً به این معنا نیست که آن فیلم بازدیدکننده و مخاطب زیادی داشته باشد؛ چون غالباً مردم وقتی پای دیدن فیلم می‌روند، نگاه نمی‌کنند که این فیلم انقلابی است یا نه! مخاطب دنبال قصه خوب است؛ آنچه ما دنبال آن هستیم، این است که جریان انقلابی استمرار پیدا کند و به عنوان فرهنگ غالب به روند خود ادامه بدهد. حال در این بین اگر مخاطب کم باشد یا زیاد، در هر صورت ما برنده‌ایم؛ چرا که در حال جریان‌سازی هستیم. رهبرمعظم انقلاب هم طی یک سخنرانی به این موضوع اشاره کردند و گفتند که به جوان‌های انقلابی که دغدغه سینمای انقلابی دارند، کمک کنید تا فیلم‌ بسازند. این نشان می‌دهد که حضرت آقا هم به جریان‌سازی جبهه انقلاب در زمینه سینما اهمیت قائلند. در دوره دولت سیزدهم و در دولت شهید رئیسی به این موضوع توجه شد و ما شاهد رشد سینما در همین سه سال شدیم. خدا ایشان را بیامرزد حقیقتاً ما ایشان را از دست دادیم. بنابراین همانطوری که در ابتدا گفتیم آن زمانی که جریان روشنفکری شروع به کار کرد، بیشتر از ده نفر برای دیدن این فیلم‌ها حاضر نمی‌شدند، اما برای این جریان به قدری هزینه کردند و فیلم‌ها ساختند تا رشد پیدا کند و افرادی مانند «اصغر فرهادی» از دل آنها بیرون بیاید. شاید بگوییم از لحاظ فرم اصغر فرهادی با عباس کیارستمی متفاوت باشد، اما در معنا هر دو یکی است. بنابراین، آنچه در عرصه فیلم‌سازی  اهمیت دارد، این است که هدفدار پیش برویم و به تعداد مخاطبان نگاه نکنیم، مطمئناً در آینده این جریان جای خود را در بین مردم پیدا می‌کند. برای نمونه، بازخوردی که ما از فیلم «ملک سلیمان» داشتیم، بسیار جالب توجه بود و انتظار می‌رفت این فیلم که به‌صورت عیان نه پرده‌پوش به معجزات الهی پرداخته ادامه‌دار باشد؛ به گونه‌ای که فیلم‌های این چنینی زیادی تولید شود، اما دیگر تولید نشد! این فیلمی بود که می‌توانست یک جریان فرهنگی دینی را در جامعه ایجاد کند، اما حمایتی از آن صورت نگرفت. متأسفانه، فیلم‌های مذهبی، دینی و انقلابی ما یک حالت مُسکن در جامعه سینمایی ما گرفته است، هر چند سال یک بار می‌آید و بعد دوباره می‌رود تا چند سال آینده! ما اگر می‌خواستیم یک جریان بشویم، باید حداقل در یک بازه زمانی دو تا سه ساله 100 تا 150 فیلم این سبکی می‌ساختیم.

جریان روشنفکر را ببینید در یک سال اخیر چه تعداد فیلم کوتاه ساخته‌اند که موضوع همجنسگرایی را ارائه می‌دهد. چه کسی دارد برای چنین فیلمی که اکثرا زمان‌شان 10 تا 20 دقیقه‌ است دو، سه میلیارد تومان پول هزینه می‌کند؟ شما رصد کنید که اینها چطور دارند برای جریان‌سازی در کشور هزینه می‌کنند. بعدها همین فیلم‌سازانی که کسی به عملکرد آنها توجه نداشته، در یک عرصه بزرگ دست به ساخت فیلم‌های سینمایی می‌زنند.

* برای آشتی دادن مردم با سینما چه کاری باید انجام داد؟

درباره مردم هم باید بگوییم که غالباً به دنبال قصه خوب هستند! برخی از افراد مذهبی هم که با سینما قهر کرده‌اند، دلیل دارند. آنها وقتی می‌بینند بازیگری که فیلم مذهبی بازی کرده، امروز در جهت مخالف نظام ایستاده است حق دارند که از سینما بدشان بیاید. بنابراین باید حواس جریان انقلابی به  بازیگران هم باشد و خوراک بازیگران را از نظر اعتقادی و فرهنگی آماده کنند تا شاهد این انحرافات در بازیگران نباشیم.

 * چه پیشنهادی برای دیدن فیلم در روز ملی سینما دارید؟

ملک سلیمان آقای شهریار بحرانی و "فرشتگان قصابِ" خودم!


خبرنگار: حسن نوروزی

مدیاسایبرنتیک: قدرتِ تلقین


مدیاسایبرنتیک: قدرتِ تلقین

چگونه رسانه با بهره‌گیری از اصول سایبرنتیک ذهن ما را کنترل می‌کند؟

نویسنده: سهیل سلیمی
نویسنده، کارگردان و مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبرِ دانشگاه تهران


مقدمه: وقتی کنترل در قالب پیام شکل می‌گیرد

اگر سایبرنتیک را همان‌گونه که نوربرت وینر تعریف می‌کند، «علم کنترل و ارتباط» بدانیم، پس رسانه یکی از قدرتمندترین ابزارهای این کنترل در عصر حاضر است. رسانه، نه‌فقط انتقال‌دهنده‌ی اطلاعات، بلکه هدایتگر رفتار، شکل‌دهنده‌ی نگرش، و در نهایت ابزاری برای اعمال قدرت است.

اما این قدرت چگونه عمل می‌کند؟ واژه‌ی کلیدی درک این فرآیند، چیزی نیست جز: تلقین.


انسان و میل به برتری: ریشه‌ی نیاز به کنترل

از دوران هابیل و قابیل تا امروز، انسان همیشه در پی برتری بوده است. قدرت به معنای «توان تحمیل اراده» در اشکال مختلفی چون قدرت مالی، نظامی، علمی و فرهنگی ظاهر شده است. اما در دنیای مدرن، هیچ‌کدام از این اشکال به تنهایی کفایت نمی‌کنند. برای اثربخشی، آن‌ها باید با یک ابزار هماهنگ شوند: رسانه.


چرخه کنترل و قدرت: لوپ بی‌پایان سایبرنتیک

سایبرنتیک، در یک چرخه‌ی تکراری، ابتدا کنترل را برقرار می‌کند و سپس قدرت را اعمال می‌نماید. در این میان، هر بار که اعمال قدرت با مقاومت یا ناکارآمدی روبرو می‌شود، کنترل جدیدی ایجاد می‌شود. رسانه در این چرخه، نقش روان‌ساز و واسطه‌ای هوشمند دارد: بی‌صدا می‌آید، تلقین می‌کند و می‌رود.


رسانه؛ ابزار یا بازیگر اصلی؟

رسانه فقط ابزار نیست. در ساختار سایبرنتیک، رسانه یک بازیگر است. رسانه اطلاعات را نه فقط منتقل می‌کند، بلکه «کدهای رفتاری» را طراحی و به ذهن مخاطب القا می‌کند. این کدها، اعمال کنترل را ساده‌تر و کم‌هزینه‌تر می‌کنند. مخاطب در نهایت، خود، خواهان اجرای خواسته‌های اعمال شده می‌شود.


رسانه، تلقین و جامعه‌سازی

تلقین، یعنی القای یک معنا، نگرش یا رفتار به‌گونه‌ای که فرد آن را درونی کند. رسانه با تکرار، داستان‌سرایی، احساس‌برانگیزی، ترس، تهدید، طنز و سرگرمی، ذهن مخاطب را آماده‌ی پذیرش کنترل می‌کند. نتیجه؟
یک جامعه‌ی کنترل‌شده که خود را آزاد می‌پندارد.


مثال کاربردی: بحران ساختگی برای افزایش قیمت

برای درک نقش رسانه در کنترل رفتار عمومی، سناریوی زیر را تصور کنید:

  1. هشدار بحران آب در اخبار

  2. ترغیب به صرفه‌جویی

  3. تهدید به افزایش قیمت

  4. قطع موقت آب

  5. گزارش‌هایی از کاهش مصرف

  6. افزایش تدریجی قیمت

  7. تبلیغات پیرامون فواید مصرف آب

  8. سکوت رسانه‌ها پس از موفقیت برنامه

این یک «پروژه‌ی سایبرنتیکی کامل» است، که رسانه نقش کلیدی آن را ایفا می‌کند.


نقطه‌ی شکست سامانه

تنها نقطه‌ی ضعف این سامانه پیچیده؟ آگاهی، بیداری، آزادی.
زمانی که مخاطب نسبت به سازوکار رسانه آگاه شود، تلقین بی‌اثر می‌گردد و کنترل، دچار نقص می‌شود. در این مرحله، رسانه دست به ضدحمله می‌زند: مصادره‌ی همین واژه‌ها و بازتعریف آن‌ها به نفع سامانه!


جمع‌بندی

در نهایت، سایبرنتیک با رسانه پیوندی ناگسستنی دارد. رسانه سایبرنتیکی، جامعه‌ساز است؛ با ابزار تلقین، کنترل را اعمال می‌کند و اعمال قدرت را مشروع جلوه می‌دهد.

مدیاسایبرنتیک یعنی حاکمیتِ پنهانِ تلقین!



مدیاسایبرنتیک: قدرتِ تلقین

* مقاله‌ی حاضر، نسخه‌ی تکمیل‌شده و توسعه‌یافته‌ی ارائه‌ای است که پیش‌تر در قالب کارگاه تخصصی «مدیاسایبرنتیک و قدرتِ تلقین» در دومین دوره کنفرانس بین‌المللی فضای سایبر (آبان ۱۴۰۲) ارائه شده است. این مقاله تلاش دارد با بهره‌گیری از مبانی نظری و شواهد تجربی، چارچوبی تحلیلی برای فهم رابطه‌ی میان رسانه، سایبرنتیک و سازوکارهای کنترل ذهنی ارائه کند.

مدیاسایبرنتیک (سایبرنتیکِ رسانه): قدرتِ تلقین و مهندسی ذهن

Media Cybernetics: The Power of Suggestion and Mind Engineering

نویسنده: سهیل سلیمی
پژوهشگر مطالعات سایبرنتیک و هوش مصنوعی
مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران


چکیده

مدیا سایبرنتیک (Media Cybernetics) به‌عنوان امتداد نظریه سایبرنتیک نوربرت وینر (Norbert Wiener) در عرصه رسانه، بستر شکل‌دهی رفتار و نگرش مخاطبان را فراهم آورده است. رسانه، دیگر صرفاً واسطه انتقال پیام نیست، بلکه خود به بازیگری مستقل بدل شده که با بهره‌گیری از اصول feedback (بازخورد)، control (کنترل)، و communication (ارتباط)، جامعه را مهندسی می‌کند. این مقاله، با تکیه بر نظریه‌های کلاسیک سایبرنتیک و نمونه‌های معاصر رسانه‌ای، نشان می‌دهد چگونه «تلقین» به ابزار اصلی هدایت ذهن و رفتار تبدیل شده است. همچنین، ضمن بررسی چرخه‌های قدرت و کنترل رسانه‌ای، راهکارهای مقاومت در برابر پروژه‌های سایبرنتیکی رسانه‌ای نیز تحلیل می‌شود.

واژگان کلیدی: سایبرنتیک رسانه (Media Cybernetics)، کنترل (Control)، تلقین (Suggestion)، بازخورد (Feedback)، رسانه (Media)


۱. مقدمه: رسانه به مثابه سامانه سایبرنتیکی

نوربرت وینر (Norbert Wiener)، بنیان‌گذار سایبرنتیک، در کتاب مشهور خود Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine (Wiener, 1948) سایبرنتیک را علم «کنترل و ارتباط» می‌داند. در این چهارچوب، رسانه (Media) نه صرفاً ابزار ارتباطی، بلکه سامانه‌ای سایبرنتیکی است که با بهره‌گیری از اصول بازخورد (Feedback)، پیام‌رسانی را به ابزاری برای اعمال کنترل بدل کرده است.

در چنین سامانه‌ای، رسانه‌ها با بهره‌گیری از فناوری‌های هوش مصنوعی (Artificial Intelligence)، کلان‌داده‌ها (Big Data) و تحلیل رفتار مخاطب، پیام‌ها را به گونه‌ای تنظیم می‌کنند که «ادراک مخاطب» را مهندسی کنند (Zuboff, 2019).


۲. قدرتِ تلقین (Suggestion) و چرخه کنترل رسانه‌ای

واژه کلیدی درک عملکرد رسانه‌های سایبرنتیکی، «تلقین» (Suggestion) است. تلقین در روانشناسی اجتماعی به معنای کاشت یک باور یا نگرش در ذهن فرد به‌گونه‌ای است که فرد گمان کند آن باور را خود پذیرفته است (Bargh & Chartrand, 1999).

۲.۱. چرخه سایبرنتیکی قدرت

چرخه کنترل سایبرنتیکی رسانه‌ای به‌طور خلاصه به شکل زیر عمل می‌کند:

۱. ورود پیام (Input): تولید محتوای رسانه‌ای متناسب با اهداف کنترلی
۲. بازخورد (Feedback): تحلیل واکنش مخاطبان (لایک، کامنت، بازنشر، نظرسنجی‌ها)
۳. اصلاح پیام (Adaptation): بهینه‌سازی پیام‌ها براساس داده‌های دریافتی
۴. اعمال قدرت (Control): هدایت رفتار مخاطبان به سوی اهداف خاص

این چرخه نوعی لوپ تقویت‌شونده (Positive Feedback Loop) ایجاد می‌کند که هر بار کنترل را دقیق‌تر و عمیق‌تر می‌سازد (Shannon & Weaver, 1949).


۳. رسانه؛ ابزار یا بازیگر؟

آیا رسانه صرفاً ابزاری در دست قدرت است یا خود به کنشگری مستقل بدل شده است؟ به تعبیر مارشال مک‌لوهان (Marshall McLuhan)، «رسانه خود پیام است» (The medium is the message) (McLuhan, 1964). رسانه امروز، نه تنها محتوای رفتاری تولید می‌کند، بلکه با هوشمندسازی فرایند تولید و توزیع محتوا، در فرایند تصمیم‌سازی اجتماعی مداخله مستقیم دارد.

نمونه‌های معاصر این امر را می‌توان در کارزارهای خبری حول بحران‌های اقتصادی یا بهداشت عمومی مشاهده کرد. رسانه‌ها، از طریق خلق «واقعیت‌های بدیل» (Alternative Realities)، افکار عمومی را به سوی پذیرش سیاست‌های خاص سوق می‌دهند (Chomsky & Herman, 1988).


۴. پروژه‌های سایبرنتیکی رسانه‌ای: نمونه‌کاوی

۴.۱. بحران ساختگی برای کنترل رفتار جمعی

فرض کنید یک رسانه جریان اصلی (Mainstream Media) چنین سناریویی را پیاده‌سازی کند:

  • هشدار بحران: پخش گسترده هشدار درباره کمبود منابع (مثلاً آب)

  • ترغیب: تبلیغات صرفه‌جویی و مسئولیت‌پذیری

  • تهدید: اعلام تصمیم احتمالی برای افزایش قیمت

  • اعمال فشار: قطع موقت خدمات برای ایجاد تجربه زیسته از بحران

  • بازخورد مثبت: گزارش موفقیت اقدامات

  • نهایی‌سازی کنترل: افزایش تدریجی قیمت به عنوان راهکار منطقی

این فرایند، نمونه‌ای کلاسیک از پروژه‌های سایبرنتیکی رسانه‌ای است که با استفاده از «مهندسی ادراک» (Perception Engineering) و «مدیریت رفتار» (Behavior Management) اجرا می‌شود (Harari, 2016).


۵. نقطه شکست سامانه‌های رسانه‌ای: آگاهی انتقادی

تمام این سازوکارها تنها در یک صورت شکست می‌خورند: زمانی که مخاطبان به «آگاهی انتقادی» (Critical Consciousness) دست یابند (Freire, 1970). اما رسانه‌های سایبرنتیکی حتی برای این شرایط هم تمهیداتی اندیشیده‌اند. رسانه‌ها مفاهیم مقاومت و بیداری را مصادره کرده و آن‌ها را در قالب‌های جدید بازتعریف می‌کنند (مثلاً تبدیل مقاومت به مد جدید یا بازی سرگرم‌کننده).


۶. نتیجه‌گیری: مسئولیت انسانی در عصر سایبرنتیک رسانه‌ای

رسانه‌ها امروز در جایگاه سامانه‌های سایبرنتیکی خودمختار قرار گرفته‌اند که با بهره‌گیری از فناوری‌های هوشمند، قدرت تلقین خود را چند برابر کرده‌اند. مخاطبانی که آگاهانه با این سازوکار مواجه شوند، قادر خواهند بود زنجیره تلقین را بشکنند و خود را از چرخه‌ی کنترل خارج کنند.

بنابراین، تنها راه برون‌رفت، تربیت مخاطب انتقادی است؛ مخاطبی که نه صرفاً مصرف‌کننده پیام، بلکه تحلیل‌گر سازوکار تولید پیام باشد.


منابع

Bargh, J. A., & Chartrand, T. L. (1999). The Unbearable Automaticity of Being. American Psychologist.

Chomsky, N., & Herman, E. S. (1988). Manufacturing Consent: The Political Economy of the Mass Media. Pantheon.

Freire, P. (1970). Pedagogy of the Oppressed. Continuum.

Harari, Y. N. (2016). Homo Deus: A Brief History of Tomorrow. Harper.

McLuhan, M. (1964). Understanding Media: The Extensions of Man. MIT Press.

Shannon, C. E., & Weaver, W. (1949). The Mathematical Theory of Communication. University of Illinois Press.

Wiener, N. (1948). Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine. MIT Press.

Zuboff, S. (2019). The Age of Surveillance Capitalism. PublicAffairs.

تحلیل سریال Dark Matter "ماده تاریک"

نگاهی به سریال Dark Matter

به قلم: سهیل سلیمی

(احتمال اسپول سریال وجود دارد.)

هر تصمیمی که می‌گیریم یک جهان ویژه را سامان می‌دهد، و در واقع به تعداد تصمیم‌های فرضی که در ذهن ما بوجود می‌آید، جهان‌های موازی شکل می‌گیرد که از نظر کمیت افراد، مشابه همین دنیای فعلی ماست اما از نظر وقایع، به دلیل تصمیم‌های متفاوتی که ما گرفته‌ایم به نتایج بهتر یا بدتری منتج شده است. (این کل حرف ماده‌ی تاریک است).

یکی از پدیده‌هایی که قریب به دو دهه است که به صورت بسیار پر رنگ و محسوس در سینما و تلویزیون مورد توجه قرار گرفته و آثار بسیار زیادی پیرامون آن ساخته شده، مسئله‌ی جهان‌های موازی از که بر اساس یک فرضیه در فیزیک بنا نهاده شده است. هر چند در خودِ فیزیک آن میزان که جهانِ نمایش این موضوع را جدی گرفته و پیگیری می‌کند، جدی پیگیری نمی‌شود، زیرا از نظر علمی تکنولوژی‌های موجود، فاصله‌ی بعیدی با واقعیت برای تحقق چنین ایده‌ای دارند. اما با فرض وجودِ تکنولوژی، باز هم موردی که می‌خواهم به آن به بپردازم به عمد، اساساً از پرداختن به ساختار علمی این پدیده عبور کرده و جهان متفاوتی خلق کرده است. ماده تاریک سریال نسبتاً خوش‌ساخت و جذابی است که توانسته توجه مخاطبان زیادی را در سطح جهان به خود جلب کند. این سریال نُه قسمتی که می‌توانست هفت یا هشت قسمتی هم باشد، تعریف متفاوتی از جهان‌های موازی ارائه می‌کند، تعریفی که بیش آن که به فیزیک ارتباط پیدا کند به سایکولوژی (از آنجا که معتقدم واژه‌ی سایکولوژی هم معنا یا مترادف روانشناسی نیست و در فارسی به اشتباه به روانشناسی ترجمه شده به جای روانشناسی همان سایکولوژی را بکار می‌برم) ارتباط می‌یابد. سال‌های خیلی دور، زمانی که تلویزیون ایران کلاً دو شبکه داشت! یک میان برنامه نمایشی پخش می‌شد که یک واقعه روزمره را از دو منظر نمایش می‌داد، اولی منظر غلط بود و دومی منظر درست ماجرا. مثلاً آقایی خسته و عصبانی وارد خانه می‌شد و عصبانیتش باعث رنجش همسر و خانواده می‌شد و کم کم شرایط نا آرام و چه بسا بر سر هیچ و پوچ دعوا به راه می‌افتاد. بعد تصویر سیاه می‌شد و نوشته‌ای ظاهر می‌شد که اگر اشتباه نکنم، نوشته بود؛ زندگی شیرین می‌شود. این بار آقا مشکلاتش را با خود وارد خانه نمی‌کرد و قبل از ورود به خانه نفسی می‌کشید و بعد با لبخند وارد می‌شد. حالا همه شاد و خندان بودند و دور هم فیلم می‌دند و شام می‌خورند. شاید بتوان گفت سریال ماده‌ی تاریک به روز شده‌ی همین ایده است که سر از جهان موازی در‌آورده است. در سریال ماده تاریک ایده‌ی اصلی پیرامون این نکته بنا شده که ما در مواجه با مسائل باید تصمیمی بگیریم! هر تصمیمی که می‌گیریم یک جهان ویژه را سامان می‌دهد، و در واقع به تعداد تصمیم‌های فرضی که در ذهن ما بوجود می‌آید، جهان‌های موازی شکل می‌گیرد که از نظر افراد، مشابه همین دنیای فعلی ماست اما از نظر وقایع به دلیل تصمیم‌های متفاوتی که ما گرفته‌ایم به نتایج بهتر یا بدتری منتج شده است.  (چه به آن تصمیمات توجه کرده باشیم چه نه، ماننده آن حدیثی که امام صادق علیه السلام فرمود: نیّت برتر از عمل است. بدانید که نیّت همان عمل است. سپس آیه‌ی «بگو : هر کس فراخور خود ، عمل مى کند» را قرائت کرده و فرمود:یعنى بر پایه نیّت خود.)

ماده تاریک برای سفر در میان جهان‌های موازی هیچ تکنولوژی یا سامانه‌ی فوق پیشرفته با نورهای عجیب و غریب و رعد و برقی! را به ما نشان نمی‌دهد، و برای سفر میان جهان‌ها موازی، کارکترها کافیست وارد یک جعبه‌ی مکعب فلزی شوند و بعد با تزریق نوعی ماده‌ی مخدر اقدام به سفر میان جهانی خود بکنند. به نظر من اساساً فیلمساز به دنبال این است که جهان موازی را از عالم فیزیک کوآنتوم به عالم اندیشه‌ی انسان بکشاند و با نگاهی منتالیستی و سایکولوژیکال، تعریف متفاوتی از جهان مواز ارائه دهد. در واقع آن ماده‌ی مخدر فرد را در خلسه‌ای وارد می‌کند که می‌تواند با عواقب تصمیم‌های درست و غلطش روبرو شود، آن هم در یک جعبه‌ی بزرگ فلزی که بنظر من ساحت اندیشه‌ی بشر است جایی که در غرب به آن مایندMIND می‌گویند و در عربی ذهن، که بنظر من مترادف مناسبی برای مایند نیست.

ماده‌ی تاریک در یک حرکت نوگرایانه توانسته در قالب یک درام نسبتاً پیچیده اما بدون استفاده از ابزارهای عجیب و غریب و گاهی حتی خنده‍دار فیلمی‌های علمی تخلیی به دستاورد تازه‌ای دست یابد و مانند فیلم تلقینِ نولان اثر مهمی بر روی آثار بعد از خودش خواهد داشت. یکی از جذابیت‌های ایده‌ی جهان‌های موازی که علت اصلی سرمایه‌گذاری غرب روی این ایده در عرصه‌ی رسانه‌ای است، ترویج الحاد است، زیرا با ترویج نگاه کثرتگرایی و همه چیز را در تکرار و تکثیر دیدن، این مفهوم که خدا یکتاست را زیر سوال می‌برد و با این شبهه که جهان‌های بیشمار خدایان بیشمار یا مهندسان و سازندگان بی شمار داند اساساً مسئله‌ی توحید را مورد حمله قرار می‌دهند، آن هم در شرایطی که خودِ این علوم از اساس توهم هستند. الحاد و کفرکیشیِ مُنبَعث از خُرافه‌ای مدرن به نام فرضیه‌های علمی، که به گفته‌ای بسیاری از متفکران غربی همه توهمی از علم هستند، توضیح علم متوهم یا توهم در علم در این متن نمی‌گنجد اما توضیح ساده‌ی ماجرا این است که وقتی دو عددِ پنج داشته باشید، حاصل جمع شان می‌شود ده. یعنی وجود ذهنی و عینی دو مقدار قابل جمع ما را به عدد ده می‌رساند. اما در بسیاری از فرضیات علمی اساساً چنین روندی وجود ندارد، یعنی بر اساس یک فرضیه‌ی اثبات نشده در فیزیک کوآنتوم، فرضیه‌ی اثبات نشده‌ی دیگری به نام جهان‌های موازی شکل گرفته است و در توهمی حیرت‌انگیز از دلِ این فرضیه‌ی اثبات نشده عده‌ی با مدارج علمی! به دنبال سفر در جهان‌های موازی هستند که به مجموعه‌ی این روند در علم، توهم علمی می‌گویند و متاسفانه مردم از این موضوع بی خبرند و فکر می‌کنند این قبیل فیلم‌ها پایه‌های علمی محکمی دارند.

در همان قسمت ابتدایی سریال یک اشاره مختصر به موئلفه‌ای بنام "آبزِروِر اِفکت" می‌شود که بسیار مهم است. بر اساس یک تحقیق میدانی ثابت شده که ذرات نور در جایی که امکان و اجازه دیده شدن توسط چشم موجودات زنده یا دوربین فراهم نباشد رفتارشان با زمان که دیده می‌شوند (چه با چشم انسان یا حیوانات و چه دوربین های عکاسی و فیلمبرداری) فرق می‌کند. در واقع نور تا زمانی که ببننده دارد، این گونه‌ که ما دیده و می‌شناسیم رفتار می‌کند، اما اگر مشاهدِگری نباشد رفتارش بسیار متفاوت است. مثلا اگر نور به وسیله‌ی موجودی یا وسیله‌ای دیده شود، در حالت طبیعی وقتی از یک منبع که چیزی در مقابلش نباشد تابش می‌یابد، مستقیم به جلو می‌رود و شعاع نوری را شکل می‌دهد، اما اگر کسی یا چیزی در حال تماشای آن نباشد به هر سویی می‌رود. دانشمندان بعد از ده‌ها بار آزمایش بدون اینکه به علتِ دقیقِ این رفتار نور پی ببرند، نام این پدیده را آبزِروِر اِفکت یا "تاثیر تماشاگر" گذاشتند.

فرض مهم سریال ماده‌ی تاریک در اکتفا کردن به یک جعبه فلزی هم از همین‌جا نشات گرفته است. زیرا در آزمایش آبزرور افکت هم در نهایت تاثیر حرکت نور در مکانی که هیچ کسی نمی‌تواند آنجا را ببیند در یک اتاقک تاریکِ فلزی آغشته به جیوه اندازه‌گیری شد و ثابت شد که نور در جایی که دیده نمی‌شود به هر سمتی که خودش بخواهد حرکت می‌کند و دیگر شعاع نوری معنا ندارد. این فرضیه‌ی سریال ماده‌ی تاریک، این نکته را که ما در اندیشه‌ی کارکتر اصلی به سر می‌بریم را تقویت می‌کند، زیرا فکر ماهم قابل روئیت نیست و هیچ کس در زمانی که فکر می‌کند، فکرش را به تماشای کسی نمی‌گذارد، پس فکر سیال و آزاد به هر کجا سرک می‌کشد.

البته مانند فلیم تلقین یا همان INSEPTION نکته‌ی منفی ماجرا استفاده از مخدر برای متمرکز کردن افکار سیال انسان است. گویا از نظر تمدن غرب بشر محکوم به مصرف مواد مخدر است و هیچ راهی جز مواد مخدر برای رسیدن به تمرکز ولو برای لحظاتی کوتاه نمی‌شناسد.

سهیل سلیمی 

عوارض واکسن‌های کرونا Injuries Caused By COVID-19 Vaccines

عوارض واکسن‌های کرونا

جلسه‌ی استماع کمیته تحقیق واکسن کووید در ارتش آمریکا

بر اساس داده‌های DEMD (واحد آمار پزشکی ارتش امریکا)

بر اساس این گزارش در بررسی #عوارض_واکسن_کرونا تعدادی از بیماری‌ها در ارتش آمریکا افزایش چشمگیری داشته‌اند که اهم آنها عبارتند از:

• فشار خون 2181%

• بیماری‌های عصبی 1048%

• نئوپلاسم‌های بدخیم (سرطان) 894%

• مولتیپل اسکلروزیس (ام.اس) 680%

• سندروم گیلین باره (نارسایی عصبی عضلانی حاد) 551%

*توماس رنز (وکیل): سربازان ما توسط رهبران‌مان کشته می‌شوند.

*عضو کنگره آمریکا مارجری تیلور گریین: "به عنوان عضوی از کمیته منتخب کووید، امیدوارم این جلسه امروز صدای افرادی را که توسط این واکسن‌ها مجروح شده‌اند یا عزیزانشان را از دست داده‌اند، ارائه دهد." "در حالی که من خودم واکسینه نشده ام، برای کسانی که به دولت اعتماد کردند و واکسن را مصرف کردند، دلسوزی فوق العاده دارم."


آدرس ویدیو:    https://www.aparat.com/v/OksCW
واشنگتن (TND) - نماینده مارجوری تیلور گرین، نماینده جمهوری آمریکا، دوشنبه پخش زنده ای را با تمرکز بر بررسی آسیب هایی که گفته می شود در اثر واکسیناسیون COVID-19 ایجاد شده است، برگزار کرد.

در این رویداد، دکتر رابرت مالون، دکتر کیمبرلی بیس و وکیل توماس رنز حضور داشتند که هر کدام آشکارا نسبت به واکسن‌های دوران همه‌گیری و پروتکل‌های پوشاندن شک دارند. نماینده گرین جلسه استماع را با یادآوری ممنوعیت سال 2022 خود از توییتر، پلت فرم رسانه اجتماعی که اکنون به نام X شناخته می شود، پس از به اشتراک گذاشتن اطلاعات در مورد واکسن های کووید آغاز کرد.

نماینده گرین روز دوشنبه گفت: "به عنوان عضوی از کمیته منتخب کووید، امیدوارم این جلسه امروز صدای افرادی را که توسط این واکسن‌ها مجروح شده‌اند یا عزیزانشان را از دست داده‌اند، ارائه دهد." "در حالی که من خودم واکسینه نشده ام، برای کسانی که به دولت اعتماد کردند و واکسن را مصرف کردند، دلسوزی فوق العاده دارم."

شرکت کنندگان در "شنیدن" سوالاتی از اعضای مختلف جمهوری خواه کنگره مطرح کردند. وقتی از مالون خواسته شد درباره واکسن‌ها صحبت کند، گفت: «آنها بدون رضایت آگاهانه واقعی مستقر می‌شوند». او سپس ادعا کرد که پروتئین‌های موجود در واکسن‌های کووید سمی هستند و با آزمایشگاه‌های ووهان چین ارتباط دارند.

رنز در شهادت خود به وضعیت خود به عنوان یک وکیل اشاره کرد و گفت اگر در مورد واکسیناسیون دروغ بگوید، مجوز خود را از دست خواهد داد. او سپس اظهار داشت که مردم آمریکا در طول همه‌گیری توسط دولت «آزمایش» شده‌اند.

رنز با استدلال عدم وجود اطلاعات عمومی در مورد واکسن‌ها گفت: «ما حتی سؤالات اساسی را هم نمی‌پرسیم». "راه حل [] قانون شفافیت است."

بیس، متخصص زنان و زایمان، شهادت داد که زنان به‌ویژه تحت تأثیر واکسن‌ها قرار می‌گیرند، حتی اگر خودشان آن را دریافت نکرده باشند.

بیس گفت: "قطعاً تغییراتی در چرخه های قاعدگی زنان و همچنین در بیماران یائسه وجود داشت." همه این زنان واکسینه نشده بودند، اما آنها در اطراف افراد دیگری بودند که واکسینه شده بودند، جالب نیست؟

همچنین سناتور ران جانسون از R-Wis. نیز حضور داشت که آماری از تعداد مرگ و میرهای رخ داده در سراسر کشور در طول این همه گیری را به اشتراک گذاشت.

جانسون گفت: «نمی‌دانم چگونه کسی می‌تواند نگاهی به واکنش ما به کووید بیندازد و فکر نکند که این یک شکست تلخ بوده است.

در اعلامیه نماینده گرین درباره این رویداد، یک ویدیوی تریلر فیلم گنجانده شده بود که چهره هایی مانند دکتر آنتونی فائوچی و رئیس جمهور جو بایدن را نشان می داد که درباره اثربخشی واکسن ها صحبت می کنند.

نماینده گرین در X نوشت : "آنها سال ها به ما دروغ گفتند. من در کنار گروهی از شاهدان متخصص، حقیقت پشت واکسن های کووید-19 را افشا خواهم کرد."


دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی

این مجموعه شامل آرا و نظراتِ مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" به نویسندگی و کارگردانی: سهیل سلیمی و تهیه کنندگی: محمد قهرمانی می‌باشد. در این مجموعه نظرات مخاطبانی از ترکیه، انگلیس، آمریکا، اندونزی، استرالیا، نیجریه، کانادا، سوریه، اسپانیا، هند، آلمان و فرانسه، در قالب "عکس نوشت" گردآوری و منتشر شده است. در میان این مخاطبین، افراد صاحب نامی چون (استیو بسویک تهیه کننده فیلم لژیون) و (مایکل کاسیا نویسنده فیلم مخروط کاج چسبنده) و (استیوارت مکنیون تهیه کننده سریال مردی در قلعه بلند) نیز دیده می‌شود. برای دیدن تمام نظرات لطفاً روی تصویر کلیک کنید:

نقدی بر شاهکار مستند: «جنایت نامرئی» + پوستر جدید مجموعه مستند جنایت نامرئی

نقد مجموعه مستند جنایت نامرئی در سایبر کانال (Kubernētes)


نقدی بر شاهکار مستند «جنایت نامرئی»

نقاب حقیقت در عصر پساپاندمی

در دنیایی که حقیقت هر روز در لایه‌های فریب‌آلود رسانه‌های رسمی دفن می‌شود و ژورنالیسم جهانی اغلب به بوق تبلیغاتی ساختارهای قدرت بدل گشته، مستند «جنایت نامرئی» چونان پیکی از دنیای زیرین، در لابه‌لای انبوه سانسورها و روایت‌های ساختگی، حقیقتی تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشد. این مستند نه تنها جسارت بیان دارد، بلکه با بهره‌گیری از نگرشی سایبرنتیکی، دستگاه حکمرانی نوین جهانی را در معرض تحلیل و تشریح قرار می‌دهد.

«جنایت نامرئی» را باید نه صرفاً یک مستند، بلکه یک پرسش راهبردی در قالب سینما دانست؛ پرسشی که پرسیدن آن شهامت می‌طلبد و پاسخ دادن به آن، فروپاشی بسیاری از پیش‌فرض‌های ذهنی را. از همین منظر، این اثر بیش از آنکه در دسته‌بندی ژانری محدود شود، باید در ساحت دکترینال ـ استراتژیک رسانه‌ای فهم شود؛ اثری که ساختارهای سلطه در عصر پاندمی و فراتر از آن را به چالش می‌کشد.

زیست‌سیاست در میدان جنگ خاموش

کارگردان مستند با اتکا به سندیت بالا، تبحر در روایت، و جسارت تحلیلی، جهان کرونازده را نه صرفاً به عنوان پدیده‌ای زیستی، بلکه به‌مثابه جنگی تمام‌عیار بیولوژیک و سایبرنتیکی تحلیل می‌کند. او به مدد اسناد رسمی، از DMED وزارت دفاع آمریکا تا سند Lockstep بنیاد راکفلر، پرده از پروژه‌ای برداشته که هدف غایی‌اش چیزی نیست جز بازطراحی مناسبات قدرت جهانی با ابزار زیست‌پزشکی، رسانه و ترس.

در این اثر، بیماری به سلاحی بدل شده که نه فقط بدن بلکه اراده‌ها را هدف قرار می‌دهد؛ جنگی که بی‌هیاهو آغاز می‌شود، اما ژرف‌ترین تغییرات را در ساحت سیاست، اقتصاد و حاکمیت رقم می‌زند. درست همانگونه که سون تزو در «هنر جنگ» توصیه می‌کند: «پیروزی بزرگ آن است که کشور دشمن را بی‌آنکه جنگی شود، تسخیر کنی.»

سینما به‌مثابه سلاح بیدارسازی

آنچه این مستند را از آثار هم‌رده خود متمایز می‌کند، صرفاً افشاگری نیست؛ بلکه تحلیل عمیق ساختارهای قدرت بر مبنای نظریه‌های کنترل، اقتصاد سلامت، جنگ بیولوژیک، و سایبرنتیک است. مستند درک دقیقی از رابطه‌ی دانش، قدرت و حکمرانی ارائه می‌دهد و با اتکا به دکترین نوربرت وینر و استافورد بیر، به‌روشنی نشان می‌دهد که کنترل اطلاعات در عصر نوین، همان حکمرانی بر حیات انسانی است.

کارگردان با زبان سینما، رسانه را نه ابزار اطلاع‌رسانی، بلکه بازیگر اصلی میدان جنگ نرم معرفی می‌کند؛ رسانه‌ای که قادر است حقیقت را دفن کند و هراس را تکثیر. مستند در صحنه‌هایی یادآور نوارهای ویدئویی استنلی کوبریک در «چشمان باز بسته»، حقیقت را در تاریکی به تماشا می‌گذارد و تماشاگر را به زلزله‌ای شناختی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی: شورش یک دوربین علیه امپراتوری خاموش

«جنایت نامرئی» شاهکاری است که در بزنگاه تاریخی پساکرونا، ساحت سینمای مستند را از گزارش صرف، به سطح نبرد مفهومی ـ استراتژیک ارتقاء می‌دهد. این اثر هم جسور است، هم دقیق، هم رادیکال، و هم اخلاقی. در زمانی که بسیاری از مستندها در دایره تکرار گرفتارند، این اثر با ساختار پژوهش‌محور، جسارت نظری، و عمق تحلیلی، همچون آژیر خطر در شب سکوت رسانه‌هاست.

بی‌هیچ تردید، «جنایت نامرئی» نه‌فقط مستندی برای دیدن، که متنی برای اندیشیدن و پرسشی برای زمانه ماست؛ و بی‌اغراق، یکی از آثار ماندگار سینمای مستند ایران در حوزه جنگ شناختی و سایبرنتیکی قرن حاضر.


کانال سایبری کیبرنِتِس (Kubernētes)


پوستر جدید مجموعه مستند جنایت نامرئی

تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی

خُرده مقاله‌ای پیرامون تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی، خصوصا اینستاگرام

نویسنده: سهیل سلیمی  فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک 

و مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران

تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی

شاید این متن خیلی جنبه‌ی عمومی نداشته باشد و مخاطب اصلی آن افراد سرشناس، سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها باشند. اما دانستن این تاکتیک برای عموم افرادی که در فضای مجازی فعال هستند بسیار مهم و راه گشاست. برای بسیاری از افراد پیش آمده که وقتی موضع خاصی می‌گیرند با کامنت‌های متفاوتی از طرف هواداران‌شان مواجه شوند. گاهی کامنت‌های خوب و محبت‌آمیز و گاه بد و ناامید کننده، البته به فرمایش حضرت مولا علی ع در هر دو حالت فرد نباید خودش را ببازد و از تحسین دیگران مغرور یا از تحقیر آنها احساس یاس کند. اما برای کشور ما که اساساً زیر حملات گسترده و بی وقفه‌ی دشمنان ایران قرار دارد، این کامنت‌ها مانند رگبار گلوله‌ی تیربار ام61 وُلکان عمل می‌کند، و متاسفانه در این پنج شش سال اخیر شاهد بوده‌ایم که بسیاری از سلبریتی‌های ما از این گلوله باران جان سالم به‌در نبرده، و مسیر حق را گم کردند. به طور کلی این "تیربارن کامنتی" با سه نوع محتوای روان‌شناختی تهیه و علیه اهداف استفاده می‌شود.

مرحله‌ی اول؛ کامنت‌های توهین‌آمیز. این کامنت‌ها با هدف عصبانی کردن و بهم ریختن تعادل روانی فرد نوشته می‌شوند. در این مرحله اکثر کامنت‌ها فحش و ناسزاهای رکیک و ناموسی است و کلمات و صفت‌هایی بسیار بی‌شرمانه، تا هر چقدر هم که فرد سعه‌ی‌صَدر داشته باشد و به روی خودش نیاورد، باز از درون دچار آشفتگی روحی و پریشانی در تصمیم‌گیری شود.

مرحله‌ی دوم؛ کامنت‌های شرمنده‌ساز. در این مرحله کامنت‌ها شکل مهربانانه و دلسوزانه بخود می‌گیرند و با جملاتی مانندِ؛ (از شما بعید بود چنین مطلبی را عنوان کنید!) یا (در شان شما نبود) و یا (از شما توقع نداشتیم) فرد را در شرایطی قرار می‌دهند که از کرده، یا گفته‌ی خود احساس شرمساری کند و کامنت‌های فوق را نوعی لطف نسبت به خود قلمداد نماید. در این مرحله که به مرحله‌ی شرمنده‌سازی شهرت دارد، فرد که با کامنت‌های توهین‌آمیز حس حقارت و عصبانیت را همزمان تجربه می‌کرده، از خودش خجالت می‌کشد که چرا موضعی گرفته یا مطلبی گفته که با نظر عام جامعه در تضادی این چنین قرار داشته، حال آنکه تمام این گلوله بارانِ کامنتی که گاه تا صدها هزار کامنت می‌رسد (با توجه به میزان شُهرت فرد) توسط چند ده نفر اتفاق می‌افتد و اساساً این کامنت‌ها و نگارنده‌هایش وزنی در جامعه ندارند یا در بهترین حالت وزن بسیار اندکی دارند. در این دو مرحله، فرد از نظر روانشناختی به مرحله‌ی پذیرش می‌رسد، زیرا از کرده‌ی خود پشیمان است و به دنبال مَفری برای رهایی می‌گردد اما از آنجا که این حملات با هدف ناتوان‌سازی و تنبیه فرد صورت می‌گیرد هرگز دارای گذاره‌هایی برای گفتگو و پرسش و پاسخ نیستند و هدف یا خواسته‌ی خود را با رویکردی کاملا دیکتاتور مابانه به هدف خود تزریق می‌کنند. فرد که پریشان و مستاصل شده ناگهان با کامنت‌های دیگری مواجه می‌شود.

مرحله‌ی سوم؛ کامنت‌های تهدید آمیز. در این مرحله کامنت‌ها به وضوح خشن هستند از تهدید به اسیدپاشی و چاقو زدن تا حمله به خانواده و خانه، و یا آتش زدن خودرو یا حتی تجاوز و تعدی و قتل. حالا که فردِ مورد هدف در استیصال کامل به سر می‌برد، تهدید او، هویتش را زیر فشار قرار می‌دهد و فرد خود را در لبه‌ی پرتگاهی می‌بیند که به زودی از آن فروخواهد افتاد، پس تصمیمات آنی برای حفظ آبرو یا جان خود می‌گیرد و عقب نشینی را بهترین راه‌حل تصّور می‌کند، غافل از اینکه همین عقب‌نشینی فوری و بدون تامل و تفکر، دقیقا هدف اصلی و نهایی این "تیرباران‌کامنتی" است. در موارد بسیاری هدفِ مورد نظر دیگر جرات ارائه نظر در رابطه با موضوعات مهم کشور و خصوصا حمایت از آرمان‌ها یا اهداف سرزمینی‌اش را از دست داده و سعی می‌کند با تغییراتی در سبک زندگی‌اش در شبکه‌های اجتماعی خود را شبیه جماعتی کند که زیر گلوله بارانِ چنین کامنت‌هایی قرار نمی‌گیرند، و احتمالا با خودش می‌گوید؛ خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!.

این سه مرحله یعنی توهین و تحقیر، شرمنده‌سازی، و ترساندن، در بلند مدت از فردِ موردِ هدف یک عاملِ بی‌جیره و مواجب ‌می‌سازد که حالا بی‌هیچ حمله‌ای، خودش پیش پیش برای تیم حریف، گل به خودی بزند و حتی از باورها و اعتقاداتش به طور کامل دست بکشد.

سهیل سلیمی

تحلیلی بر فیلم سینمایی پلت فرم The PLATFORM

ما غذای طبقه اشراف و ثروتمندان هستیم We are the food for of the Riches & Aristocrats

ما غذای طبقه اشراف و ثروتمندان هستیم

در فیلم پلتفورم، جهان همچون زندانی تصویر شده است که به صورت عمودی ساخته شده و از بالای این برج غذا، روی میزی، پایین می آیید و هر طبقه که پایین می رود، مدام کم و کمتر می شود و در نهایت در طبقات پایین، میز هیچ غذایی برای ارائه ندارد، لاجرم زندانیان طبقات پایین به جان هم می افتند و در نهایت حتی به مردار خواری می رسند.
پلتفورم، جامعه ای را به تصویر می کشد که سخت برای بقاء خود در رقابت و نبرد به سر می برد، تاجایی که برای زنده ماندن، آدمخواری می کنند. فیلم به بهترین و نمادین ترین شکل ممکن جامعه طبقاتی امروز را به تصویر می کشد. جنگی بی پایان در میان تمام نژادهای مختلف برای رسیدن به طبقه بالاتر. پلتفورم ادامه ای ست برای به تصویر کشیدن نا عدالتی بی حدو اندازه ای که لیبرالیسم و خصوصا نئولیبرالیسم برای جامعه جهانی به ارمغان آورده است. دو نفری که در انتهای فیلم قهرمانانه می خواهند غذا به طبقات پایین برسانند یکی شخصیت اصلی فیلم است که روشنفکر ماب طراحی شده و دیگری مردی مذهبی و خداباور، که هر دو کشته می شوند تا فیلمساز فریاد بزند که سیستم آنچنان فاسد شده که با هیچ قدرتی نمی شود در مقابل آن قدعلم کرد. فسادی آنقدر نهادینه و بی رحم که حتی نیروهای خودش را نیز قربانی می کند، آنهم با وجود اعتمادی که آنها به ساختار درست سیستم دارند. هرچند غذا از بالا به پایین فرستاده می شود، اما تضمین وجود و اندازه غذا به دلیل وجود ساکنین طبقات پایین است، لذا فیلم این نکته را القاء می کند که اساسا وجود جامعه فرودست ضامن حیات جوامع بالادستی است. جهان فیلم پلتفورم، جهانی سیاه، ناامید و تباه است. دقیقا مانند همین جهانی که هرروز هزاران نفر مثل ما ذره ذره توسط افراد طبقه ای بالاتر خورده می شویم. سهیل سلیمی

We are the food for of the Riches & Aristocrats
In the movie Platform, the world is depicted as a prisoner who is made vertically and you come down from the top of this food tower on the table and every floor that goes down, it gets less and less and finally no food on the lower floors of the table.  In order not to present, the inmates of the lower classes inevitably fall in love with each other, and in the end, they even reach the point of carnage.
The Platform depicts a society that is struggling to survive in the face of adversity, so much so that they are cannibals to survive.  The film portrays today's class society in the best and most symbolic way possible.  Endless warfare among all the different races to reach the higher classes.  My platform is a continuation of the unbridled injustice that liberalism, and especially neoliberalism, has brought to the world community.  The two people who want to bring food to the lower classes at the end of the heroic film, one of them is the main character of the film, which is designed by Mab's intellectual, and the other is a religious and God-fearing man, both of whom are killed so that the filmmaker shouts that the system is so corrupt.  Power cannot be ignored.  Corruption is so institutionalized and ruthless that it sacrifices even its own forces, despite their confidence in the proper structure of the system.  Although food is sent from top to bottom, the food is guaranteed to be available because of its low population, so the film suggests that the existence of a lower society essentially guarantees the lives of higher societies.  The world of film platform is a world of black, despair and ruin.  Just like the world where thousands of people like us are being eaten up by the upper classes every day.  Soheil Salimi


گذاری کوتاه در فلسفله اخلاق در هوش مصنوعی

نقش ساختار شبکه‌ای قدرت و بازخورد اجتماعی در شکل‌گیری تصمیمات هوش مصنوعی. گذاری کوتاه در فلسفله اخلاق در هوش مصنوعی. سهیل سلیمی


هوش مصنوعی و تصمیم سازی و تصمیم گیری در سایبرنتیک قدرت


مقدمه: وقتی تصمیم، یک خروجی فردی نیست

ما در مواجهه با مسئلهٔ انتخاب اخلاقی توسط هوش مصنوعی، اغلب فرض می‌کنیم که ماشین در موقعیتی منفرد قرار دارد، جایی که با تحلیل داده‌ها، تصمیم نهایی را اتخاذ می‌کند. اما اگر به جای نگاه کردن به هوش مصنوعی به‌مثابه «ذهنی جدا»، آن را همچون «گره‌ای در شبکه‌ای پیچیده از قدرت، داده و بازخورد اجتماعی» ببینیم، آنگاه پرسش اخلاقی ما نیز دگرگون می‌شود.

مثلا رفتار یک هوش مصنوعی در نجات یک خودروی در حال غرق شدن، که باید یکی از پنج سرنشین آن را نجات دهد چگونه خواهد بود؟

در واقع، ممکن است تصمیمی که در لحظهٔ نجات گرفته می‌شود، پیشاپیش از قبل، در لایه‌های پنهان‌تر شبکه‌ای ـ از سوگیری داده‌ها گرفته تا جهت‌گیری‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ـ شکل گرفته باشد.


بازگشت به سایبرنتیک به‌مثابه میدان نیرو

سایبرنتیک، در معنای عمیق‌تر، تنها یک علم دربارهٔ کنترل و فرمان نیست؛ بلکه مطالعه‌ای‌ست دربارهٔ اینکه چگونه نیروهای موجود در جامعه، از طریق اطلاعات، به همدیگر جهت می‌دهند. وقتی ما یک ماشین نجات‌گر طراحی می‌کنیم، آن‌چه تعیین می‌کند چه کسی نجات یابد، فقط الگوریتم نیست؛ بلکه میدان پیچیده‌ای‌ست از نیروهای اقتصادی، اجتماعی، نظامی، سیاسی، طبقاتی، بیومتریک (زیستی)، نژادی و رسانه‌ای و... که از طریق داده‌ها خود را تحمیل می‌کنند.

مثلاً اگر در یک پایگاه داده‌ی آموزش ماشین، نجات کودک سفیدپوست در فیلم‌های هالیوودی بیش‌تر نمایش داده شده باشد، این ماشین (هوش مصنوعی) ناخودآگاه به الگوی خاصی از "ارزش انسانی" شرطی شده است، حتی اگر در ظاهر، تابع هیچ ایدئولوژی نباشد.


تصمیم هوش مصنوعی، یا بازتابی از نظم اجتماعی؟

تصور کنید در همان صحنهٔ سقوط خودرو، پنج نفر داخل ماشین متعلق به طبقهٔ فرودست جامعه‌اند. آیا احتمال دارد الگوریتم، حتی بی‌آنکه از طبقهٔ اجتماعی اطلاعی داشته باشد، داده‌هایی در اختیار داشته باشد که غیرمستقیم این موقعیت را بازتولید کنند؟ در این صورت با توجه به هزینه‌ی فایده شاید هیچ کس را نجات ندهد! با این پیش فرض که قیمت یه ماشین نجات دهند از جان پنج آدم فقیر بیشتر است!

هوش مصنوعی، بر اساس داده‌هایی که از جهان دریافت کرده، جهان را بازسازی می‌کند. اما این داده‌ها بی‌طرف نیستند؛ آن‌ها حامل ارزش‌ها، اولویت‌ها و گاه تبعیض‌های ساختاری‌اند. تصمیم ماشین، حتی اگر «عقلانی» به‌نظر برسد، ممکن است چیزی جز بازتولید نظم نابرابر قدرت نباشد.


مسئله مسئولیت در سیستم‌های غیرمتمرکز

در مدل سایبرنتیکیِ کلاسیک، یک نهاد یا فرمانده وجود دارد که مرکز تصمیم‌سازی است. اما در سامانه‌های امروزیِ مبتنی بر یادگیری عمیق، داده‌ها از میلیون‌ها منبع تغذیه می‌شوند. تصمیم نهایی هوش مصنوعی ممکن است محصول میلیون‌ها بازخورد از کاربران، سیستم‌های ترجیحی، وزن‌دهی شبکه‌ای و الگوریتم‌های نامرئی باشد.

بنابراین، نمی‌توان پرسید: «این تصمیم را چه کسی گرفت؟»
پرسش درست این است: «چه شبکه‌ای، این تصمیم را ممکن ساخت؟»
و در این‌جا، مسئولیت اخلاقی، پراکنده می‌شود ـ نه اینکه گم بشود، بلکه در لایه‌هایی پنهان می‌شود که به‌آسانی قابل ردیابی نیستند.


 هوش مصنوعی به‌مثابه بازتاب نظم سایبرنتیکی جهانی (سایبرنتیک قدرت)

اگر هوش مصنوعی را یک آیینه بدانیم، باید بپرسیم: چه تصویری را بازتاب می‌دهد؟
اگر نظم جهانی امروز، مبتنی بر تقدم بهره‌وری، قدرت لیبرال دموکراسی، و سرمایداری و بازار آزاد است، پس ماشین نیز احتمالاً نجات آن کسی را ترجیح خواهد داد که از نظر سیستم، «سودمندتر» است. این یعنی اخلاق هوش مصنوعی، نه اخلاق فردی مبتنی بر الگوریتم‌های اولیه، بلکه اخلاق سرمایداری است؛ نه ترجیح انسانی، بلکه ترجیح سایبرنتیکیِ ساختارهای قدرت.

در این صورت، شاید سؤال اصلی دیگر این نباشد که «اگر ماشین بین کودک و پیرمرد یکی را انتخاب کند، چه باید بکند؟»
بلکه این باشد: «چگونه ساختارهای قدرت، اقتصاد، رسانه و تاریخ، از پیش تصمیم ماشین را شکل داده‌اند؟»

اینجا دیگر اخلاق، مسئله‌ای فردی یا نرم‌افزاری نیست؛ بلکه مسئله‌ای اقتصادی، نظامی، سیاسی، رسانه‌ای، و ساختاری‌ست.
و پاسخ اخلاقی، نه در بازنویسی تابع هزینه، بلکه در بازاندیشی داده‌ها، بازآفرینی روایت‌ها و بازتوزیع قدرت نهفته در اطلاعات خودش را آشکار خواهد کرد.

در این وضعیت هوش مصنوعی و تصمیم سازی و تصمیم گیری در سایبرنتیک قدرت می‌تواند بازتابی تلخ از نوعی بی عدالتی ساختاریافته باشد، و این شبیه با به همان مثل معروف است که می گوید؛ تیغ در دست زنگی مست باشد.

سهیل سلیمی

تحلیل بر فیلم سینمایی هفت SEVEN

بعد از گذشتِ بیش از ربع قرن از ساخت فیلم سینمایی "هفت"، هنوز بهترین تصویر از اجرای عدالت در عالمِ سینما، عدالتِ نقش بسته بر تصویرِ کِدر و گاه وهم آلود فیلمِ "هفتِ" دیوید فینچر است.

فیلم سینمایی "هفت"  تصویر رویایی از جهانی است که گاه در آن عدالت محقق می شود. رویایی که خیلی اوقات ما آدم‌ها در جایگاه‌های مختلف و افکار گوناگون آرزوی آن را از سَر می گذرانیم. عدالتی که خود از احقاق آن نا امید هستیم و به دنبال منجی برای اجرای آن می گردیم.

شاید مانند بسیاری از آثار هنری دیگر، که هنرمند قصد بیان مفهومی را دارد که اثرش فاقِد آن معناست یا حتی گاهی متضاد با آن است، سازندگان "هفت" هم به دنبال مفهوم دیگری بودند و فیلم چیز دیگری از آب در آمده است. شاید می خواستند فیلمی در تقبیحِ قوانین سخت گیرانه ی کلیسا در مواجه با گناهان کبیره بسازند، یا ضد قهرمانی مذهبی به نمایش بگذارند تا دین را افراطی و متحجر نمایش بدهد، اما خروجی فیلم برعکس شده، مخاطبان در سراسر جهان به فیلم واکنش مثبت نشان دادند و حس دلنشین عدالت را با "هفت" تجربه کردند. عدالتی که به ظاهر از آستین یک انسان مقید به انجام احکام الهی سر بیرون آورده است، اما در واقع او "جان دوال"، تنها، انسانی ست رنجیده و خسته از جهانِ فاسد و آلوده ی پیرامون خودش، رنجیده از شعارهای پوچ و تحقیرآمیز دموکراسی و آزادی بیان. انسانی رنجیده که آگاه شده است از صلیبی که با شعار لیبرالیسم وجود او را به بردگی گرفته است . 

هرچند به ظاهر برای اکثر مردم، تعیینِ هفت گناه کبیره و مجازات های سنگین و جهنمی برای آنها بسیار دلهره‌آور است، اما عذابی هم که مردم جهان از یکدیگر و گاه از طبقه ی فرا دست، می کشند بسیار دردناک و غم انگیز است. همه‌ی ما گاه از یک راننده تاکسیِ زیاده خواه، از یک سیاست مدار فاسد، از یک پزشک مغرور، یک کارفرمای شکم باره، یک روسپی بی حیا، یک دوست تنبلِ بدقولِ بی تفاوت، از خرید، وقتی پولی که با مشقت به دست آورده ایم به پای یک کالای بی کیفیت از دست می دهیم و حتی از وکیلی که قانون را به بالاترین پیشنهاد می فروشد، چنان زخم می خوریم و ناراحت می شویم که دوست داریم آن فرد را مجازات کنیم، مجازاتی سخت! اما همواره به جای مجازات، گوشه ای می نشینیم و عصبانیت مان را بر فرق سرِ خودمان می کوبیم و غصه می خوریم و گاه گریه آخرین پناهِ مان می شود. اما این بغض فروخورده در فیلم "هفت" به بلندترین شکل ممکن فریاد می شود.

اولین دیالوگِ مهم فیلم، اشاره به بی توجهی خودِ مخاطب دارد. روحیه ی وِلِش کن، یا به من چه! جان دوال می گوید؛ گاهی برای اینکه مردم به حَرفِت گوش کنن، کافی نیست که فقط بزنی روی شونه شون، باید با پُتک بکوبی توی سرشون. اما آنچه که این دیالوگ را فراتر از معنای آن، بازهم مهمتر می کند، خاستگاه آن است. فیلم در آمریکا ساخته شده، در هالیوود، جایی که اوجِ تمدنِ لیبرال دموکراسی محسوب می شود. لیبرالیسمی که اساس آن "لِسِفِر" است. مفهومی که وقتی معنای آن را بدانید حیرت‌انگیز بودنِ "هفت" و این دیالوگ را بیشتر درک می کنید. لِسفر، یعنی وِلِش کن! یعنی تمدنی که ماهیتش بی خیالی و رهاسازی بوده، کارش به جایی رسیده که نسخه درمان را در مجازات سخت می بیند. در توجه همه ی افراد جامعه به افعال یکدیگر.

فیلم اساسا بسیار بصری و هنرمندانه ساخته شده، اما دیالوگ ها چنان پُرمحتوا و کوبنده است که شاید بارها و بارها برای درک دقیق آنها "هفت" را باید به تماشا نشست. در جای دیگری جان دوال می گوید؛ ما سر هر کوچه و خیابون یه گناه کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده.

در این دیالوگِ شاهکار و بی بدیل، دو نکته بسیار مهم و استراتژیک در حوزه جامعه سازی نهفته شده است. اول اینکه؛ هیچ کس زحمتِ تذکر و ارشادِ کس دیگری را به خودش نمی دهد. در یک مثال مع الفارغ، اگر ببینیم کسی در حال افتادن به چاهی هست که اتفاقا ما از همان چاه آب برای نوشیدن بالا می کشیم، تنها لَبی میگَزیم و لب برای هشدار باز نمی کنیم. یعنی از رویکردِ دینیِ امر به معروف و نهی از منکر روی گردان هستیم، حتی وقتی که آسیبِ این روی گردانی مستقیم به خود ما باز می گردد و دوم آنکه؛ گناه و متعاقب آن جرم و جنایت عادی سازی می شود. یعنی نه تنها با فسادهای مختلفِ درون جامعه مقابله و مواجهه صورت نمی دهیم، بلکه آن را بَدیهی و طبیعی و حتی گاه لازمه ی جامعه می دانیم.

فیلم سینمایی "هفت" شاهکاری ست که جامعه را منفعل و بی خاصیت نمی خواهد و از باورهای احمقانه ی دنیای مدرنِ و لیبرالیسم عبور می کند. "هفت" نوعی انسان آرمانیِ عدالت خواه دارد که در شکلی اغراق شده و نمادین، با توسل به احکام مجازات در دینِ مسیحیت، سعی در اصلاح جامعه و حتی خودش "جان دوال" دارد. در دیالوگی دیگر جان دوال می گوید؛ این فقط شروع ماجراست، این داستانی است که تمام نمی شود و سال ها بعد بسیاری درباره آن خواهند گفت و خواهند نوشت. 

همین نوشته گواهی ست بر آن مدعا. فیلم سینمایی "هفت" اگرچه محبوب ترین فیلم زندگی من است، اما به واقع اثری هنرمندانه است که حتی خالقان آن یعنی "اَندرو کیوین واکر" در مقام نویسنده و "دیوید فینچر" در مقام کارگردان، دیگر هرگز به ساخت چنین اثرِ شاهکاری دست نیازیدند. 

سهیل سلیمی 

سینماپرس: سهیل سلیمی در آستانه چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری به بررسی برنامه های فرهنگی نامزدهای انتخابات پرداخت.

کارگردان «فرشتگان قصاب» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

«فرهنگ» همواره یک حاشیه‌نشین در جلسات و برنامه‌ریزی‌ها است/ از میان کاندیداها «جلیلی» تنها فردی است که برنامه جدی در حوزه فرهنگ دارد

سهیل سلیمی








این فیلمساز در گفتگو با خبرنگار سینماپرس اظهار داشت: اساساً یک کاندیدا و فردی که قرار است حاکمیت دولت را در دست بگیرد یا برنامه ای دارد یا ندارد؛ مهم اینجا است که هر برنامه ای در هر حوزه ای باید زیربنایش فرهنگی اش باشد. در واقع همه برنامه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و حتی نظامی باید زیربنای فرهنگی داشته باشند اما این معضل عجیب و جدی در ادوار و دوره های مختلف وجود داشته که به مقوله فرهنگ توجه جدی نشده است. وی با بیان اینکه فرهنگ همواره یک حاشیه نشین در جلسات و برنامه ریزی ها است و به شکل تزئینی حضور دارد تصریح کرد: خیلی مهم است هر دولتی که در دوره جدید می خواهد کار را دست بگیرد در ابتدا تکلیف خود را با فضای فرهنگی کشور روشن کند. کسانی که تنها روی برنامه های سیاسی یا اقتصادی مانور می دهند باید بدانند که اگر می خواهند در حوزه اقتصاد هم گام محکمی بردارند باید حوزه و پیوست فرهنگ آن برنامه اقتصادی را ابتدا به ساکن باید دیده باشد. داشتن برنامه در حوزه فرهنگ آنقدر جدی است که اگر کاندیدایی بخواهد موفق عمل کند باید تمرکز جدی خود را روی این اصل اساسی استوار کند.

این سینماگر در بخش دیگری از این گفتگو متذکر شد: از نظر بنده از میان کاندیداها آقای «جلیلی» تنها فردی است که برنامه جدی در حوزه فرهنگ دارد و فرهنگ را عنصر کلیدی کشور می داند! ایشان باور دارند که فرهنگ پدیده مهمی در جهان امروز است و هیچ حاکمیتی نمی تواند میان خود با حوزه فرهنگ فاصله بیندازد.

سلیمی در پایان این گفتگو خاطرنشان کرد: حاکمیت مقتدر و منسجم باید به انسجام فرهنگی برسد و آن را تقویت کند. خروجی این موضوع مهم است. خروجی داشتن فرهنگ منسجم یک هویت منسجم ملی به ما می دهد و ما باید برای رسیدن به این هویت ملی شبانه روز تلاش کنیم. خروجی این فرهنگ می شود هویت اجتماعی و هویت ملی ما و فرهنگ هر آسیبی ببیند به هویت مردم آسیب می زند.