| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |

Artificial Crisis: A Critical Review of Water Scarcity in the Context of Climate Warfare
ارائهدهنده:سهیل سلیمی
مشاور رسانهای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران
پژوهشگر مطالعات سایبرنتیک و هوش مصنوعی
نویسنده و فیلمساز
گفتمان غالب در حوزه محیطزیست طی دو دهه گذشته، کمبود آب (Water Scarcity) را یکی از چالشهای اصلی بشریت معرفی کرده است. با این حال، این مقاله بر پایه تحلیلهای بینارشتهای در حوزه ژئوپلیتیک، سایبرنتیک، و مهندسی اقلیمی (Geoengineering)، این فرضیه را مطرح میکند که آنچه به عنوان بحران آب مطرح میشود، در بسیاری از موارد نه پدیدهای طبیعی بلکه برساختی سیاسی-تکنولوژیک است. با تحلیل اسناد نظامی، پروژههای تحقیقاتی اقلیمی، و شواهد ماهوارهای، نشان داده میشود که قدرتهای جهانی با در اختیار داشتن فناوریهای پیشرفته سایبرنتیکی و اقلیمی، قادر به ایجاد یا تشدید خشکسالیها و بحرانهای آبی هستند، و این کار را در چارچوب سیاستهای کنترلی و بازتوزیع قدرت جهانی انجام میدهند.
در نگاه نخست، بحران آب به نظر میرسد پیامد طبیعی رشد جمعیت، افزایش مصرف، و تغییرات اقلیمی باشد. اما این تنها لایه سطحی ماجراست. در پس این بحران ظاهری، منطقهایی از جنس قدرت، کنترل و بازخوردهای مصنوعی (Artificial Feedback Loops) نهفته است. بررسی سیاستهای محیطزیستی قدرتهای بزرگ نشان میدهد که پروژههایی چون HAARP، SCoPEx و سایر ابتکارات مهندسی اقلیمی، ابزارهایی برای طراحی اقلیم به نفع منافع ژئوپلیتیکی هستند. از این منظر، آب نیز دیگر تنها یک عنصر طبیعی نیست، بلکه به «ابزار ژئوپلیتیک» تبدیل شده است.
مفهوم «سیاست آب» یا Hydropolitics، نخستین بار در دهه ۱۹۸۰ وارد ادبیات ژئوپلیتیک شد. اما امروزه، با پیشرفت فناوریهایی نظیر Ionization of Atmosphere (یونیزاسیون جو)، Aerosol Injection (تزریق آئروسلها)، و Remote Cloud Seeding (بارورسازی از راه دور)، امکان مهندسی اقلیم و تولید خشکسالی یا سیلاب در نواحی خاص فراهم شده است. این مقاله در تلاش است تا با بازنگری در پیشفرضهای رایج، بحران آب را بهمثابه پدیدهای سیاسی ـ سایبرنتیکی تحلیل کند.
بر پایه نظریه نوربرت وینر (Norbert Wiener) و گسترش آن در علوم اجتماعی توسط اندرو پیکرینگ (Andrew Pickering) و نیکولاس لومان (Niklas Luhmann)، سایبرنتیک را میتوان بهعنوان علم کنترل سیستمهای پیچیده، با استفاده از بازخورد و خودتنظیمی، تعریف کرد. در این چارچوب، اقلیم و منابع طبیعی نیز به سیستمهایی قابل کنترل و بازخوردپذیر تبدیل میشوند.
پروژههایی مانند HAARP، که ظاهراً هدف آنها تحقیق علمی است، در عمل قابلیت تاثیرگذاری بر اتمسفر، یونوسفر و الگوهای بارشی را دارند. این نوع از دخالت در اقلیم، بهعنوان ابزار جنگ سرد جدید و حتی تهدیدات زیستمحیطی هدفمند مطرح شده است.
اقلیمسازی به معنای تبدیل پدیدههای طبیعی مانند آبوهوا به موضوعی سیاستگذاری شده است. در این روند، اقلیم از یک بستر طبیعی به یک "سلاح نرم قدرت" (Soft Weapon of Power) تبدیل میشود که با آن میتوان کشورها را دچار بحران، مهاجرت اجباری یا فروپاشی ساختارهای اجتماعی کرد.
پروژه HAARP در آلاسکا، در ظاهر برای بررسی ویژگیهای یونوسفر طراحی شده است. اما افشاگرانی مانند Nick Begich و Jeane Manning در کتاب مشهور خود Angels Don’t Play This HAARP تأکید میکنند که این سیستم قادر است از طریق امواج فرکانس بالا، بر رطوبت جو، ابرسازی، و حتی زلزله تأثیر بگذارد.
منبع:
Begich, N., & Manning, J. (1995). Angels Don’t Play This HAARP. Earthpulse Press.
گزارش معروف نیروی هوایی ایالات متحده تحت عنوان:
"Weather as a Force Multiplier: Owning the Weather in 2025" (1996)
بهروشنی استراتژی کنترل آبوهوا بهعنوان عامل افزایش توان نظامی را بیان میکند. در این گزارش، سناریوهایی از استفاده تاکتیکی از باران، مه، خشکسالی، و حتی تغییرات دمایی برای شکست دشمن مطرح شده است.
لینک دسترسی به سند:
https://ia601605.us.archive.org/35/items/WeatherAsAForceMultiplier/WeatherAsAForceMultiplier.pdf
Rosalie Bertell، محقق علوم هستهای و مشاور سازمان ملل، در کتاب Planet Earth: The Latest Weapon of War هشدار میدهد که جنگ اقلیمی در حال وقوع است و خشکسالیها، سیلها، و آتشسوزیهای بزرگ میتوانند نتیجه اعمال مستقیم تکنولوژیک باشند.
منبع:
Bertell, R. (2001). Planet Earth: The Latest Weapon of War. Black Rose Books.
در منطقهای که از هزاران سال پیش دارای نظامهای آبیاری پیچیده (مانند قنات) بوده است، بهطرز مشکوکی در دهه اخیر کاهش شدید بارندگی و افزایش خشکسالی گزارش شده است. تحقیقات منتشرشده در ژورنال Climate Dynamics (۲۰۱۸) نشان میدهند که این کاهش با الگوهای طبیعی ناسازگار است و با پرتاب ذرات معلق در لایههای بالای جو در ارتباط است.
در همین حال، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بهویژه امارات متحده عربی بهطور فعال از تکنولوژی Cloud Seeding استفاده میکنند. این بهمعنای تغییر مصنوعی الگوی بارش در منطقه است، به نحوی که بارانهایی که ممکن بود در غرب ایران یا عراق رخ دهد، بهطور مصنوعی در شرق شبهجزیره عربستان تخلیه میشود.
همانطور که میشل شوسودوفسکی (Michel Chossudovsky) بیان میکند، روایت رسمی بحران اقلیم، شدیداً کنترلشده و سیاستگذاریشده است. رسانههای جهانی هرگونه اشاره به مهندسی اقلیمی را به «تئوری توطئه» تقلیل میدهند، در حالیکه در واقع این پروژهها در اسناد رسمی علمی، نظامی و اقتصادی ثبت شدهاند.
منبع:
Chossudovsky, M. (2010). Geoengineering and the Weaponization of Climate. Global Research.
تحلیل شواهد موجود نشان میدهد که بحران آب، صرفاً نتیجه کاهش منابع یا مصرف نادرست نیست. بلکه بخشی از یک سیاست کلان در چارچوب «کنترل اقلیم» (Climate Control) است. در این چارچوب، قدرتهای فناوریمحور قادرند از طریق دخالت سایبرنتیکی در سامانههای طبیعی، کشورها را وادار به تسلیم، وابستگی، یا فروپاشی سازند. بحران آب، از این منظر، سلاحی خاموش در دستان جنگی ناپیداست.
Water Scarcity (کمبود آب)
Climate Warfare (جنگ اقلیمی)
Geoengineering (مهندسی اقلیم)
HAARP (پروژه هارپ)
Cybernetics of Power (سایبرنتیک قدرت)
Perception Management (مدیریت ادراک)