|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |
|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |

* لطفا برای ارتباط مستقیم  از ایمیل  salimisoheil@yahoo.com  استفاده نمایید. یا برای تماس و ارسال پیام از طریق نرم‌افزار ایتااینجا کلیک کنید. متشکرم

امروز عصر «انسان رسانه» است

کارگردان «فرشتگان قصاب» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

امروز عصر «انسان رسانه» است/ »هنرمندان» با کلام هنری خود به بیان «مظلومیت مردم غزه و لبنان» بپردازند

سینماپرس: «سهیل سلیمی» کارگردان سینما در خصوص نقش هنرمندان و بالاخص سینماگران در جهت کمک به جبهه مقاومت و مواجهه با رژیم جنایتکار صهیونیستی گفت: هنرمندان می توانند با کلام هنری از همین گوشی های موبایل خود استفاده کنند و به بیان مظلومیت «مظلومیت مردم غزه و لبنان» بپردازند و از ظرفیت خودشان و جایگاهی که در بین مردم دارند به نفع آزادی و عدالت بهره ببرند.

این سینماگر در گفتگو با خبرنگار سینماپرس اظهار داشت: بخش رسانه و فرهنگ و هنر به عوامل مادی و معنوی خاصی وابسته است و اگر آن ها تأمین نشود محصول هنری تحت تأثیر قرار می گیرد. البته این به آن معنا نیست که هنرمند اگر این ابزار را نداشته باشد ساکت در گوشه ای بنشیند و از اقداماتی که باید انجام دهد غافل شود.

وی سپس با بیان اینکه امروز عصر «انسان رسانه» ها است و هنرمندان می توانند با توجه به فهمی که از رسانه دارند به تبیین مسائل پیرامون جبهه مقاومت اسلامی بپردازند تأکید کرد: همه مردم و در رأس آن ها جامعه فرهنگی و هنری کشور امروز می توانند قدم های محکمی بردارند. آن ها می توانند به تبیین مسائلی بپردازند که فهمیدن و درک کردن آن نیاز به اطلاعات عجیب و غریبی ندارد.

سلیمی خاطرنشان کرد: ما حتماً نباید علوم انسانی خوانده باشیم تا متوجه شویم چه جنایتی در غزه رخ می دهد. هنرمندان می توانند با کلام هنری از همین گوشی های موبایل خود استفاده کنند و به بیان مظلومیت مردم غزه و لبنان بپردازند و از ظرفیت خودشان و جایگاهی که در بین مردم دارند به نفع آزادی و عدالت بهره ببرند.

این کارگردان متذکر شد: خوشبختانه امروز جامعه جهانی تحت تأثیر فضای غزه است و همه ملل دنیا بیدار شده اند و ما هر روز شاهدیم که در گوشه ای از جهان علیه صهیونیست ها موضع جدی می گیرند؛ پس اگر کسی بخواهد حرف بزند امروز گوش شنوا برای شنیدن حرف هایش زیاد است و خیلی ها دوست دارند بشنوند که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. صداها امروز بیشتر از هر زمان دیگری شنیده می شود و همه هنرمندانی که به انسانیت و عدالت پایبند هستند باید از این ظرفیت استفاده کنند ودیگران را فرا بخوانند و از مردم مظلوم و بی دفاع غزه و لبنان حمایت کنند و علیه استکبار جهانی و صهونیست های پلید و خونخوار موضع بگیرند.

عکس‌های پشت صحنه‌ی مجموعه مستند: جنایت نامرئی

عکس‌های پشت صحنه‌ی مجموعه مستند: جنایت نامرئی      نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: سهیل سلیمی
  I N V I S I B E L    C R I M E
Writer, Director & Producer : SOHEIL SALIMI     BTS_Pictures
Save Image As برای دانلود با کیفیت عکس‌ها روی عکس مد نظر کلیک راست کنید و از این گزینه استفاده کنید 

مرثیه خوانی برای لیبرال دموکراسی

مرثیه خوانی برای لیبرال دموکراسی در مستند: کارخانه آمریکا . سهیل سلیمی

مرثیه خوانی برای لیبرال دموکراسی در مستند: کارخانه آمریکا . سهیل سلیمی

مستند کارخانه آمریکا محصول شبکه نتفلیکس می خواهد از ارزش های آمریکایی و صنعت آمریکا در دوران طلایی جنرال موتورز یک فیلم مستند حماسی بسازد که مایه های تراژیک دارد. اما نا خوآگاه تبدیل شده به روز شمار فلاکتبار کارگران آمریکایی که با حقوقی اندک و با سن های بالای چهل و پنج و حتی پنجاه سال مجبور به انجام کارهای سخت و طاقت فرسا هستند. فیلم مقایسه ای هم میان اقتصاد آمریکا و چین دارد که سعی می کند با برچسب برده داری چینی آن را به نمایش بکشد، که البته بسیار هم موفق است.

به نظرم این فیلم ناخوآگاه و شاید هم آگاهانه صنعت امروز آمریکا را در تعدادی تیتر درشت معرفی می کند.

1-      اقتصاد آمریکا ورشکست شده و امیدی بهبود آن با شرایط موجود نیست.

2-      مدیریت بنگاه های کلان اقتصادی در دست کسانی است که شناختی از بهروری ندارند.

3-      مدیران مشاغل و خصوصا کارخانه ها هیچ ایده ای برای عبور از بحران ندارند.

4-      شاید راه حل نجات در چین پنهان شده است.

5-      کارگران آمریکایی اغلب پیر هستند و در دورانی که باید بازنشستگی را تجربه کنند، برای حداقل های زندگی کارهای سخت و حقوق کم را می پذیرند.

6-      دولت آمریکا هیچ کمکی به قشر فرو دست نمی کند، جز وعده و قول های بی سرانجام. (درست مانند دولت اصلاح طلب تدبیر و امید در ایران.)

7-      ایجاد اتحادیه های کارگری بزرگ ترین مانع در برابر استفاده حداکثری از کارگران است.

8-      اگر کارگران برده داری نوین را نپذیرند اخراج خواهند شد.

9-      اعتراضات و تجمعات صلح آمیز، نمایشی است برای گول زدن کارگران و فشار بیشتر بر گُرده آنان.

10-  سواد و فهم جامعه کارگری آمریکا آنقدر پایین است که از کارگر چینی درس زندگی می گیرند.

11-  جامعه آمریکایی از آموزش و پرورش بسیار سطح پایینی برخوردار است. اغلب افراد، حتی مدیران بسیار نا آگاه و دور از منطق و علم صحبت می کنند.

12-  تقریبا تمام مدیران به دلیل سطح نازل سواد نیاز به آموزش را در خود احساس می کنند. عمده این نیاز از آموزش های تک بعدی و تخصص گرایی صرف نشات می گیرد. و در واقع باید گفت تفکر کانالیزه شده منانع از جامع نگیری می شود

13-  مدیران آمریکایی فقط در رقصیدن و آواز خواندن از چینی ها بهتر هستند. که اشاره به ناکارامدی آنها دارد.

14-  بر خلاف آنچه گفته می شود، جامعه صنعتی آمریکا بسیار نامنظم و نا فرمان است.

15-  کارگر آمریکایی کم بازده و پُر توقع است.

16-  چین با بهره برداری از آموزه های کومونیستی از کارگران به مثابه سرباز بهرکشی می کند.

17-  کارگر چینی بدون تعلق خاطر به خانواده و فقط برای کشورش کار می کند. مصداق آن در فیلم؛ خانواده هایی هستند که سالی یک بار فرزند و همسرانشان را می بینند.

18-  سیستم های مدرن و روبوت ها بزودی جای کارگران خواهند گرفت.

19-  سرنوشتی سیاه در انتظار کارگران است.

این فهرستی که فیلم به آن اشاره می کند، در واقع پاشنه آشیل و نقطه ضعف اقتصاد ربا مبنای لیبرالیستی است. اقتصادی ربا مبنا، که گران کار می کند باید گران هم بفروشید و در نهایت گران هم بخرد. تخم مرغ فروشی که گران فروشی می کند، ابتدا سود خوبی می برد. اما وقتی برای مرغ هایش می خواهد دانه بخرد متوجه افزایش قیمت دانه می شود. زیرا دانه فروش متوجه شده که قیمت تخم مرغ در بازار افزایش یافته و باید جبران مافات کند. در این بین دستمزدها هم باید افزایش پیدا کند. و مشتری هم، همین سیکل را در جای دیگری تجربه می کند. و این چرخه ی غلط و کثیف که تنها به سود سرمایه دارن و گردن کلفت های اقتصاد است، آنقدر تکرار می شود تا جامعه را در بن بستی بنام رکودتورمی دفن می کند. استفاده از الگوی لیبرال دموکراسی در هر جای جهان صورت گرفته همین نکبت را به بار آورده است. متاسفانه این سیکل در کشور ما هم در حال انجام است. سهیل سلیمی

مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف

تحلیلی کوتاه بر فیلم Queenpins مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف (سهیل سلیمی)

تحلیلی کوتاه بر فیلم Queenpins مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف، بنظرم بهترین ترجمه ای است که برای نام این فیلم می‌شود نوشت. دو خانم تقریباً بیکار که به فکر این می‌افتند که با فروش بن ها یا کوپن های تخفیفِ محصولات شرکت‌های مختلف کاسبی کنند و البته باید برای بدست آوردن این کوپن ها دست به اقدامی خلاف بزنند. 

فیلم تعریف جالبی از لیبرال دموکراسی ارائه می کند؛ اگر طوری دزدی کنی که کسی نفهمد، پس دزدی نکرده‌ای. اما چرا فروش کوپن تخفیف چنین زیر متنی را ایجاد کرده است؟ پاسخ در پدیده‌ی قیمت گذاری است. شرکت‌های دولتی و خصوصی سالهاست که ذره ای از سود خود نمی‌کاهند. مالیات، اجاره بها، هزینه حمل و نقل، ارزش افزوده، حقوق و مزایای کارکنان، هزینه خرید مواد اولیه و هر هزینه‌ای که فکرش را بکنید، به قیمت تمام شده کالا یا خدمات اضافه می‌شود و مردم باید تاوان تمام این هزینه ها را بدهند تا در چرخه‌ی کلان اقتصاد، ثروتمندان همواره ثروتمند باقی بمانند. فیلم سعی دارد بگویید، دزدیدن بن تخفیف در واقع باز گرداندن رابین هود گونه‌ی بخشی از همین غارتِ مردم عوام است. مردمی که بقول ما ایرانی‌ها، مرغ عزا و عروسی هستند و فرقی ندارد، حاکمان در چه حال باشند، فشار اقتصادی بر گُرده مردم است. بن تخفیف یا کوپن تخفیف و اساسا موضوع تخفیف در فروش، از آن توهین‌هایی است که اگر مردم چاره داشتند هرگز تن به خرید با تخفیف نمی دادند. زیرا سال‌هاست که معنی تخفیف یعنی کالایی را چند برابر گران می‌کنند و بعد با چند درصد تخفیف در حلقوم مشتری فرو می‌کنند. به هر حال Queenpins در القا مفهوم "اقتصاد بی اخلاق" بسیار موفق است، هر چند سعی می‌کند با مافیای ثروت و قدرت، سرشاخ نشود و در حد دو ملکه‌ی فروشنده ی کُوپنهای تخفیف باقی بماند. سهیل سلیمی

تحلیلی بر فیلم سینمایی هفت / ما سر هر کوچه و خیابون یه گناهِ کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده!

ما سر هر کوچه و خیابون یه گناهِ کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده!

تحلیلی بر فیلم سینمایی (هفت)

هرچند به ظاهر برای اکثر مردم، تعیینِ #هفت_گناه_کبیره (در آموزه های مسیحیت) و مجازات های سنگین و جهنمی برای آنها بسیار دلهره‌آور است، اما همه‌ی ما گاه از یک راننده تاکسیِ زیاده خواه، از یک #سیاست_مدار فاسد، از یک #پزشک مغرور، یک کارفرمای شکم باره، یک #روسپی بی حیا، یک دوست تنبلِ بدقولِ بی تفاوت، از خرید، وقتی پولی که با مشقت به دست آورده ایم به پای یک کالای بی کیفیت از دست می دهیم و حتی از وکیلی که قانون را به بالاترین پیشنهاد می فروشد، چنان زخم می خوریم و ناراحت می شویم که دوست داریم آن فرد را مجازات کنیم، مجازاتی سخت! 

 اما همواره به جای مجازات، گوشه ای می نشینیم و عصبانیت مان را بر فرق سرِ خودمان می کوبیم و غصه می خوریم و گاه گریه آخرین پناهِ مان می شود. اما این بغض فروخورده در فیلم " #هفت " به بلندترین شکل ممکن فریاد می شود.

اولین دیالوگِ مهم فیلم، اشاره به بی توجهی خودِ مخاطب دارد. روحیه ی وِلِش کن، یا به من چه! جان دوال می گوید؛ "گاهی برای اینکه مردم به حَرفِت گوش کنن، کافی نیست که فقط بزنی روی شونه شون، باید با پُتک بکوبی توی سرشون". اما آنچه که این دیالوگ را فراتر از معنای آن، بازهم مهمتر می کند، خاستگاه آن است. فیلم در آمریکا ساخته شده، در هالیوود، جایی که اوجِ تمدنِ #لیبرال_دموکراسی محسوب می شود. 

#لیبرالیسم‌ی که اساس آن "لِسِفِر" است. مفهومی که وقتی معنای آن را بدانید حیرت‌انگیز بودنِ "هفت" و این دیالوگ را بیشتر درک می کنید. لِسفر، یعنی وِلِش کن! یعنی تمدنی که ماهیتش بی خیالی و رهاسازی بوده، کارش به جایی رسیده که نسخه درمان را در مجازات سخت می بیند، در توجه همه ی افراد جامعه به افعال یکدیگر، اما نه با امر به معروف و نهی از منکر، بلکه با گلوله‌ی یک تفنگ اتوماتیک یا تکه تکه کردن هرزه ها و فاحشه ها با چاقوهای تیز قصابی!. 

 کارگاه سامرست " #مورگان_فریمن " در جایی میگوید: "توی #آمریکا راحتره که توی #اعتیاد غرق بشی تا اینکه بخوای زحمت بکشی، راحتره چیزی رو که میخوایی بدزدی!

 فیلم اساسا بسیار بصری و هنرمندانه ساخته شده، اما #دیالوگ ها چنان پُرمحتوا و کوبنده است که شاید بارها و بارها برای درک دقیق آنها "هفت" را باید به تماشا نشست. در جای دیگری ‌"جان دوال" کاراکتری که می‌خواهد عدالتی خونین را علیه گناهکاران اجرا کند، می گوید؛ "ما سر هر کوچه و خیابون یه #گناه_کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده." 

در این دیالوگِ شاهکار و بی بدیل، دو نکته بسیار مهم و استراتژیک در حوزه جامعه سازی نهفته شده است. 

اول اینکه؛ هیچ کس زحمتِ تذکر و ارشادِ کس دیگری را به خودش نمی دهد. در یک مثال مع الفارغ، اگر ببینیم کسی در حال افتادن به چاهی هست که اتفاقا ما از همان چاه آب برای نوشیدن بالا می کشیم، تنها لَبی میگَزیم و لب برای هشدار باز نمی کنیم. یعنی از رویکردِ دینیِ #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر روی گردان هستیم، حتی وقتی که آسیبِ این روی گردانی مستقیم به خود ما باز می گردد. 

دوم آنکه؛ گناه و متعاقب آن جرم و جنایت، عادی سازی می شود. یعنی نه تنها با فسادهای مختلفِ درون جامعه مقابله و مواجهه صورت نمی دهیم، بلکه آن را بَدیهی و طبیعی و حتی گاه لازمه ی جامعه می دانیم.

فیلم سینمایی "هفت" جامعه را منفعل و بی خاصیت نمی خواهد و از باورهای احمقانه ی دنیای مدرن و لیبرالیسم عبور می کند. 

"هفت" نوعی انسان آرمانیِ عدالت خواه دارد که در شکلی اغراق شده و نمادین، با توسل به احکام مجازات در دینِ مسیحیت، سعی در اصلاح جامعه و حتی خودش "جان دوال" دارد، و داستان را جوری جلو می‌برد که در نهایت خودش هم به دلیل #گناه #حسادت کشته می شود. اما نکته ای نباید از آن غافل شد این است که فیلم مستقیم می گوید؛ #تمدن_غرب به چنان لجنزاری از فساد تبدیل شده که جز کشتن بی واسطه و مستقیم گناهکارن راه دیگری باقی نمانده است.

فیلم سینمایی "هفت" اثری هنرمندانه است که حتی خالقان آن یعنی " #اَندرو_کیوین_واکر " در مقام نویسنده و " #دیوید_فینچر " در مقام کارگردان، و حتی " #داریوش_خُنجی " در مقام فیلمبردار دیگر هرگز به ساخت چنین اثرِ شاهکاری دست نیازیدند.


 سهیل سلیمی

*نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون

*متخصص مطالعات استراتژیک فرهنگی

*مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران

پوسترِ "ایران مقتدر"

پوسترِ "ایران مقتدر"

چو ایران نباشد تن من مباد،...

به وسعت تمام تاریخ،... 

از گذشته تا آینده،...

 ایران مقتدر

طرح ایرانِ مقتدر، طراح سهیل سلیمی.



 سهیل سلیمی

نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون

متخصص مطالعات استراتژیک فرهنگی

مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران


کانال آپارات: (دانلود و تماشای فیلم‌ها) 

www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI


وبلاگ رسمی سهیل سلیمی:

www.soheilsalimi.blogsky.com


لینک کانال ایتا

https://eitaa.com/soheilsalimi

https://eitaa.com/soheilsalimi


دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

کارگردان: سهیل سلیمی   تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

1

جهان فانتزی من

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از غلامرضا آزادی مدیرفیلمبرداری سینما

پخش از شبکه مستند

2

خیلی دور خیلی نزدیک

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از مهری شیرازی طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

3

ماه و پلنگ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از جلال الدین معیریان طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

4

بالانس، به شیوه یک بازیگر

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از محمد فِیلی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

دور از بیسیم

 53 دقیقه

مستند پرتره ای از عبدالرضا اکبری بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

6

دسته چهارم

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود دهنکی  رونامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون 

پخش از شبکه مستند

7

برفراز گذشته‌ها

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی جمشید گرگین بازیگر و مجری سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

8

پشت دیوار باغ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی رضا بنفشه خواه بازیگر سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

9

میکائیل

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار میکائیل شهرستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

10

زندگی غیر خصوصی

 50 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار روح اله حجازی کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

11

برفراز رویای کودکی

52  دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار سید جواد هاشمی  کارگردان سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

12

عبور از غبار

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار محمد رضا ورزی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

13

سیاووش در صحنه

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی سیاووش طهمورث  بازیگر تاتر و سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

14

محمد رضا آهنج

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثارمحمد رضا آهنج بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

15

مسعود آبپرور

46 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود آبپرور کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

کارگردانی و تدوین : سهیل سلیمی

پرتره‌هایی از زندگی و آثار:

|میکائیل شهرستانی | سید جواد هاشمی | سیاووش طهمورث | محمد رضا ورزی | مسعود دهنمکی | روح اله حجازی | رضا بنفشه خواه |  عبدالرضا اکبری | غلام رضا آزادی | محمد فیلی | جلال الدین معیریان | مهری شیرازی | جمشید گرگین | محمد رضا آهنج | مسعود آب پرور | 

| دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی |

| دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی |

این مجموعه شامل آرا و نظراتِ مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" به نویسندگی و کارگردانی: سهیل سلیمی و تهیه کنندگی: محمد قهرمانی می‌باشد. در این مجموعه نظرات مخاطبانی از ترکیه، انگلیس، آمریکا، اندونزی، استرالیا، نیجریه، کانادا، سوریه، اسپانیا، هند، آلمان و فرانسه، در قالب "عکس نوشت" گردآوری و منتشر شده است. در میان این مخاطبین، افراد صاحب نامی چون (استیو بسویک تهیه کننده فیلم لژیون) و (مایکل کاسیا نویسنده فیلم مخروط کاج چسبنده) و (استیوارت مکنیون تهیه کننده سریال مردی در قلعه بلند) نیز دیده می‌شود.

برای خواندن تمام نظرات لینک را باز کنید: | دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی |

کسی چه می‌داند، شاید روایتِ تاریخ چیز مهمی باشد!

چیستی، چرایی و چگونگیِ قصه های تاریخی

همانطور که اهل معنا و تفکر آگاهند و می‌دانند برای شناخت درست و فهم دقیق هر پدیده‌ای در چیستی و چرایی و چگونگی آن باید مداقه نمود. از این منظر در این کوتاه نوشت گریزی میزنم به اهمیت روایت قصه‌های تاریخی، خصوصا تاریخ باستانِ ایران زمین، که جای آن در رسانه‌های ما به شدت خالی است و این کوتاهی در بیان روایت‌های تاریخی، از سرزمینی که قریب به ده هزارسال تاریخ تمدن دارد، می‌تواند در جنگ رسانه‌ای نوین تا حد یک تهدید در حوزه امنیت ملی، کشور را به چالش بکشد. تاریخ ایران عزیز ما یکی از دراماتیک ترین و پر فرازو نشیب ترین روایت‌هایی ست که در پهنه‌ی عالم رقم خورده است و هزار آه و افسوس که این عظمت تاریخی در قاب رسانه های ما هیچ جایگاهی ندارد.

چیستی! قصه های تاریخی به عمق خود تاریخ، معنا، به دوش می کشند. قصه های تاریخی گونه ای آشنا از آنچه که انسان، مبهم می پندارد را به او ارائه می کنند که مخاطب به دنبال خودش یا خواسته ها  و باورهای خودش در درون آنها به سَیلان در می آید. در این گونه آثار، باورها و نگاه مخاطب در قلمرو تاریخ شناور است و می توان قایق عواطف و احساسات مخاطب را، گاه در آرامشی رویایی و گاه در طوفانی عظیم فرو برد. هر چه در عمق تاریخ پیش می رویم قهرمانان عظیم تر و ضد قهرمانان آن مهیب تر می شوند و افسانه ها و اسطوره ها سر بلند می کنند و مخاطب را به جهانی از رویاهای بزرگ تاریخی دعوت می کنند. تاریخ جولانگاه قصه هایی است که انسان ها در فطرت و ناخودآگاه خود آنها را می پذیرند. زیرا قصه های تاریخی و اساطیری اساسا بر مبنای فطری ترین تمایلات انسان شکل گرفته اند. تاریخ همانند یک دانشگاه بزرگ است که انسان را در زوایای مختلف به انسان می شناساند. تاریخ روند تکوین و تکرار انسان است و تا جهان بوده و هست این تکوین و تکرار بی درنگ ادامه خواهد داشت. شاید یکی از بارزترین و مهمترین تعاریف را رهبر معظم انقلاب در هشتِ بهمنِ سال هزاروسیصدو هفتاد ارائه کردند؛ تاریخ، درس و گنجینه اطلاعات ما از گذشته بشریت است؛ سرگذشت ماست. مگر می شود نسبت به تاریخ بی اعتنا بود؟ همه علوم و همه معارف و همه تلاشهای بشری و همه آنچه که امروز در این صحنه عالم وجود دارد، فقط زمان حال است؛ میلیونها برابرِ این تلاشها در گذشته انجام گرفته است. سرگذشت اینها، یعنی تاریخ.» و هفده سال بعد در نوزده اردیبهشتِ هشتادوهفت تعبیری دقیق از اهمیت عبرت گرفتن از تاریخ را بیان کردند که؛ «می خواهیم از راه شناختن تاریخ خود، گذشته خود و برجستگان این تاریخ، خود را درست بشناسیم؛ امروزمان را درست بفهمیم و راه فردامان را تشخیص بدهیم و باز کنیم... ما به گذشته که نگاه می کنیم، با این چشم نگاه می کنیم. گذشته برای ما یک وسیله و آئینه ای است؛ مایه عبرتی است تا راه آینده مان را هموار کنیم.»

چرایی! وجود قصه های تاریخی در راز بی بدیل هستی نهفته است، در تکوین و تکرار.  شناخت تاریخ و تکوین و تکرار آن برای فهم بهترِ شرایط امروز و آینده ضروری است. زیرا امروز همان دیروزِ فردای ماست! جامعه ای که تاریخ را نمی داند تجربه ها را تجربه می کند و طعم شکست های پی در پی  را برای رسیدن به یک پیروزی ناچیز می چشد. جامعه ای که تاریخ را نمی داند در پنچه ی تجربه های کشنده اسیر خواهد شد، چنان که نتیجه ی این نا آگاهیِ تاریخی چیزی جز زوال آن جامعه را به دنبال نخواهد داشت. از سوی دیگر انسان و جامعه ی آگاه به تاریخ، می تواند با عبرت گرفتن از آن، تجربه های نویی را رقم بزند که آینده ای درخشان و روشن را برایش به ارمغان بیاورد. و باز به جمله‌ای از رهبر انقلاب استناد می‌کنم؛ «حافظه ی تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود.» بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در هجدهم شهریور نود و چهار. این حافظه‌ی تاریخی در واقع منجر به هویت سازی برای انسان ایرانی می‌شود. هویتی که در دل خود صدهاهزار دلیل و مدرک دارد که باید به مهین عشق ورزید و دوستش داشت. در واقع وقتی از زاویه‌ی دشمن به این امر مهم تاریخی نگاه کنیم متوجه می‌شویم که چرا و چگونه دشمن با ساخت فیلم‌هایی همچون سیصد و تولید روزانه‌ی اخبار منفی از ایران، در تمام اعصار تاریخی به دنبال نابودی این هویت ملی انسان ایرانی است.

چگونگی! پرداختن به تاریخ، نیاز به داشتن فانوسی روشن برای درست دیدن تاریخ دارد. این فانوس روشن همان رجوع به بیان فطری تاریخ است. در چگونگی بیان تاریخ، فطرت بشر باید مبنا باشد. نمایش حرکت سختِ عبور از میان شر، به سمت خیر، نمایش فطرت تاریخ است. اگر این مسیر درست تصویر شود مخاطب هم بی تاب برای دیدن آن لحظه شماری خواهد کرد، اما اگر مسیر رسیدن به قله، نه از راه های دشوار و پیچ ها و گردن های مرگ آسا، بلکه از پله ای سهل، تصویر شود، مخاطب در ناخودآگاه و سپس در خودآگاه خود، از آن بیزار خواهد شد. برای مثال بشر هر چند خود، گاه زبان به دروغ می گشاید اما به شکل ذاتی و فطرتی از دروغ بیزار است و همین است که ضد قهرمان های دروغ گو را ابتدا دل فریب و جذاب می سازد اما آنجا که منافع مردم و باورهایشان مورد هجوم قرار می گیرد دیگر آن ضد قهرمانِ دل فریب را دوست ندارند و می خواهند که قهرمان شکست خورده ی قصه بر او چیره شود و ضد قهرمان فریب کار رسوا. همچنین بشر عشق را همواره در سینه ی خود فهمیده و تجربه های ریز و درشتی از آن را در طول حیات خود اندوخته است، اثر تاریخی مبطنی بر عشق یعنی اثری مبطنی بر فطرت. کیمیای عشق، همواره می تواند در هر دو جبهه ی خیر و شر خرج شود و کدام را به سوی دیگری بکشد. اما آنگاه که عشق زلال شود و قهرمانان عاشق پیشه از ضد قهرمانان هوس باز جدا گردند، دیگر کیمیای عشق جز برای خیر شمشیر نخواهد زد. داستان های تاریخی همواره بر بستری از گل های سرخِ عشق پهن می شوند تا تاریخ و قهرمانان اش در قلب مخاطب بنشینند. بشر از نمایش جنگ لذت می برد اما از فرو رفتن در جنگ پرهیز دارد و همین است که تاریخ و قصه هایش همواره میادین نبرد را بین خیر و شر صف آرایی می کنند تا ذات حق طلب بشر را بیدار کنند و ناخودآگاه بشر را به سمت خیر سوق دهند، تا با سَروری خیر، دیگر تیغی کشیده نشود و خونی ریخته نگردد.

پس از آنکه بیش از یک دهه است که به دنبال ساخت سریال یا فیلمی از تاریخ باستان ایران عزیز بوده‌ام و متاسفانه حامی مالی برای تحقق این هدف و به تصویر کشیدن فیلمنامه‌هایم نیافته‌ام، به نظرم آمد که باید برای آیندگان از این مهمِ تاریخی سخنی بنویسم به امید روزی که شاید طلسم ساخت آثاری هویت ساز و هویت بخش از تاریخِ این تمدن کهن، بشکند. سهیل سلیمی

 

سهیل سلیمی / فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک / مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران.

https://soheilsalimi.blogsky.com

دانلود مجموعه مستند جنایت نامرئی در سایت: عماریار

مجموعه مستند «جنایت نامرئی»، مستند جنایت نامرئی به موضوع نظم نوین جهانی و ارتباطش با سلاح‌های بیولوژیک و خصوصاً پاندمی کرونا با بیش‌ از دو سال تحقیق و پژوهش، می‌پردازد. دانلود مجموعه مستند جنایت نامرئی در سایت: عماریارقابل دسترس شد.

لینک سایت عمار یار:    https://ammaryar.ir/m/pxhufhttps://ammaryar.ir/m/pxhuf

موزیک ویدیو : لحظه‌ی اصابتو خوب ببین

موزیک ویدیو : لحظه‌ی اصابتو خوب ببین

https://www.aparat.com/v/rvr3in8


موزیک_ویدیو:  لحظه‌ی اصابتو خوب ببین


ای کودَک کُشِ صَهیون

نَه عقل داری، نه وجدان، نه دین

موشک ها رو خوب بِبین

می‌لَرزه، زیر پات زمین

لعنتِ خدا بر قوم ظالمین

بر شما بر اَسفَلَ سافلین

لحظه‌ی اِصابَتو خوب ببین

هی تو! هی کودَک‌کُشِ کاخ نشین

لحظه‌ی اِصابَتو خوب ببین

هی تو! غَرب ‌زَدِه و مُلحِد و آینه بیـن

لحظه‌ی اِصابَتو خوب ببین

هی تو! هی ترسو! بِنیامین

لحظه‌ی اِصابَتو خوب ببین

هنوز ندیدی! قدرتِ نورِ اربعین



 برای تماشای نسخه FHD  در آپارات عضو شوید:

aparat.com/SOHEIL_SALIMI

مجموعه مستند یونیفورم

برای تماشای مجموعه مستند یونیفورم که پبرامون فرماندهان جنگ تحمیلی می‌باشد به کانال آپارات سهیل سلیمی مراجعه کنید. 

روی تصویر زیر کلیک کنید.

سایه سیاه بر پرده نقره‌ای (گفتگوی سهیل سلیمی و نشریه صبح صادق به مناسب روز ملی سینما)

سایه سیاه بر پرده نقره‌ای  

 یکی از دغدغه‌های امروز جریان انقلاب، چهره غربی برخی از فیلم‌هایی است که بر پرده نقره‌ای سینما نقش می‌بندد؛ مسئله‌ای که با مذاق فرهنگ و خانواده ایرانی سازگار نیست. برای بررسی این موضوع با «سهیل سلیمی» کارگردان و مستندساز ایرانی که آهنگسازی و نویسندگی هم می کند، گفتوگو کردیم، او کارگردانی فیلم‌هایی، همچون روز داوری، فرشتگان قصاب، روزنه و... را در کارنامه خود دارد و در زمینه مستند نیز کارگردانی آثاری همچون مجموعه مستند رخ، مجموعه مستند جنایت نامرئی، قصه امیر، بر فراز رویاهای کودکی، شکارچی تانک، جاری چون رود و... را برعهده داشته است.

 

* کلیدواژه‌ «سینمای سفارتخانه‌ای» یا جشنواره‌ای از جمله مسائلی است که در این سال‌ها به نوعی می‌شود گفت که از سوی برخی غرب‌گرایان رونق گرفته است؛ این افراد سعی دارند آثاری را وارد چرخه سینمای ایران کنند که خواسته غرب است؛ نظر شما در این باره چیست؟

پس از هشت سال دفاع مقدس جنگ چهره خود را در قالب دیگری و تحت عنوان سینما نشان داد. در این دوران یک جریان روشنفکری در سینماها رخ داد که در پی جاری کردن فرهنگ غرب در دل جامعه بود، روند این موضوع این پالس را به غرب می‌داد که می‌شود از این طریق در سطح جامعه تغییراتی را ایجاد کرد. غربی‌ها به این فکر افتادند که از طریق فیلم‌سازان و کارگردانان ایران تصویر سیاهی را در داخل و خارج از کشور به نمایش بگذارند. خب طبیعتاً این جریان به حمایت مالی و رسانه‌ای نیاز داشت. بنابراین، غربی‌ها چهره‌هایی را در جشنواره‌های رنگارنگ و سینماهای ایران و خارج از کشور مطرح کردند؛ آنها به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده این چهره‌ها را الگوی دانشجویان رشته‌های فیلم‌سازی کردند به این صورت که هر کسی که می‌خواست فیلمی بسازد، خط‌کش و معیار آنها همین چهره‌هایی بود که غرب از آنها حمایت مالی کرده بود. یکی از کارهایی که آن زمان اتفاق افتاد، این بود که سفارت‌خانه‌ها از این چهره‌ها حمایت ویژه‌ای انجام دادند و حتی برای اینکه این جریان‌ها مستمر و ادامه‌دار باشد، راه کارهایی را طراحی کردند که جشنواره‌هایی که در آنها پشتوانه‌های مالی به فیلم‌هایی تعلق می‌گرفت از این جریان مرموز حمایت کنند، آنها در واقع ساختاری را ایجاد کردند که سیستماتیک و منظم سینماگرانی را تربیت کند که همان ساختارهای روشنفکرمآب را به شکلی پخته‌تر نسبت به سینماگران قبلی تهیه و تدارک ببینند؛ اگر هم در این بین یک فیلم‌سازی حاضر شود که دغدغه انقلاب و کشور را داشته باشد،  شما دقت کنید یک فیلم می‌سازد و به دلیل عدم حمایت مالی بعد از مدتی تقلا برای ساخت فیلمهای بعدیش و ناکامی های مالی مجدد از عرصه سینما خداحافظی می‌کند؛ چرا که جریان سینمایی غرب‌زده و روشنفکر با هزینه‌های گزافی که از طریق همین سفارت‌خانه‌ها دریافت می‌کند، راه ادامه دادن و دیده شدن جریان‌های انقلابی را سد می‌کنند.

واقعیت این است که صنعت سینما، صنعت بسیار گران‌قیمتی است. بنابراین، وقتی شما فیلمی می‌سازید، قطعاً هزینه زیادی را خرج کرده‌اید؛ از این رو جریانی در این صنعت مقدم‌تر و جریان‌سازتر است که هزینهی بیشتری را خرج کرده باشد. شما فیلم‌های روشنفکری را نگاه کنید، اینها هزینه‌های زیادی برای ساخت یک فیلم خرج می‌کنند هرچند تماشاگران آنچنانی هم ندارند. خب! به نظر شما این هزینه‌هایی که برگشت مالی هم ندارد، از کجا می‌آید؟ چرا باید شخصی برای یک فیلم که بازگشت مالی ندارد، هزینه کند؟ مطمئناً یک جایی هزینه این فیلم‌های روشنفکری را پرداخت می‌کند! آن زمانی که فیلم‌های «عباس کیارستمی» در سینماهای ایران پخش می‌شد ما دانشجویان تازه کار سینما بودیم؛ یادم است در آن دوران جمعیت ده بیست نفری برای دیدن این فیلم‌ها می‌رفتند. آنها هم تا انتهای فیلم نمی‌نشستند و فیلم را نصف و نیمه رها می‌کردند و می‌رفتند. در همان دوران شما می‌بینید که کیارستمی در جشنواره‌های رنگارنگ خارجی پشت سر هم جایزه دریافت می‌کند؛ نکته‌ای که هست، این است که این جشنواره‌ها فله‌ای به کسی جایزه نمی‌دهد آنها قطعاً شما را می‌شناسند؛ یعنی وقتی یک جشنواره‌‌ای یک فاندی را به کسی می‌دهد آن شخص تأیید شده سفارت آن کشور است؛ اینطور نیست که فقط جنبه هنری اثر برای این جشنواره‌ها مهم باشد، پیش از آن باید سفارت‌خانه‌ها آن شخص را تأیید کرده باشند و حتماً شرایط امنیتی ویژه‌ای برای آن فیلم‌ساز حاکم است و آن سفارت‌خانه مطمئن است که این فیلم‌ساز در زمین آنها بازی خواهد کرد و در آینده هم تغییر مسیر نخواهد داد.

هدف سفارت‌خانه‌ها حتی شامل آثار ابزوردی که از سوی بازیگران مطرح طنز هم شکل می‌‌گیرد می‌شود؛ این فیلم‌ها هم تابع همان سیاه‌نمایی هستند که در ذیل پروژه غرب تعریف می‌شود و در جهت تغییر اعتقادات و حیای جامعه پیش می‌رود.

 * به نظر شما راه حل مبارزه با این جریان که سعی دارد فرهنگ غربی را وارد سینمای ایران کند، چیست؟

راه حل بسیار روشن است. باید از جریان‌های فیلم‌ساز انقلابی حمایت مالی شود. تنها راه مقابله هم همین است؛ چرا که جریان روشنفکر تماشاگر جدی ندارد و غالباً تماشاگران آنها افرادی هستند که بی‌دغدغه هستند و از روی بیکاری تماشاگر این فیلم‌ها بودند اما به مرور با تغییر ذائقه‌ی مخاطب توانستند به فروش های چند میلیاردی هم برسند، یعنی بیست سال هزینه کردند و میان جریان ضد ارزش‌های ایرانی-اسلامی، پول پاشی کردند و بعدا، هم در فروش فیلم‌ها و هم در تغییر سبک زندگیِ انسانِ ایرانی میوه‌اش را چیدند. شما هر کشوری را می‌بینید که در صنعت سینما رشدی کرده‌ است، به سبب هزینه مالی عظیمی بوده که وارد این صنعت کرده‌اند. امروز اگر سینمای ترکیه و کره در بین کشورهای فیلم‌ساز خودی نشان داده‌اند و استقبال جدی از سینمای این کشورها شده، به سبب تزریق هزینه‌هایی است که این صنعت را جلو برده است.

ورود حمایت مالی هم به این معنا نیست که فقط فیلم جنگی بسازیم، نه! بلکه باید فیلم‌هایی را در ژانرهای گوناگون تدوین و تهیه کنیم که ذائقه همه مخاطبان را در بر بگیرد. اینطور نباشد که فقط یک سبک فیلم را حمایت کنند، الان بنده چند فیلم‌نامه دارم که هر کدام هشت سال، ده سال، سیزده‌سال دارد خاک می‌خورد و هیچ حمایتی هم از آنها صورت نمی‌گیرد و مهمترین مانع هم ظاهراً پول است، اغلب مدیران فرهنگی از ترس اینکه مبادا فیلمی در اکران و در فروش موفق نباشد فقط به دنبال سلبریتی ها هستند تا پشت سر شهرت آنها یکی دوتا فیلم بسازند و بعد آن را به نام کُل سینمای انقلاب و دفاع مقدس و اسلام و مسلمین فاکتور کنند، و در سوی دیگر صدها هنرمند که قلباً به انقلاب و نظام علاقمند هستند، خانه نشین می شوند. باید جریان روشنفکری و حمایت‌هایی را که از این قشر می‌شود، جدی گرفت و در مقابل آنها ایستاد و ایستادن در مقابل آنها هم یعنی هزینه کردن برای فیلم‌سازان انقلابی که نه تنها دغدغه انقلاب را دارند، بلکه در این زمینه تخصص هم دارند. صهیونیست‌هایی که امروزه اداره‌کننده سینمای جهان هستند، در ساخت فیلم‌های‌شان یک نظریه‌ای دارند که جالب است آن معتقدند شما نمی‌توانید به هرکسی پول بدهید که برای‌تان فیلم بسازد شما فیلم‌سازتان را انتخاب می‌کنید؛ یعنی وقتی قرار است سازمان سیا دنبال جیمز کامرون برود، او را برای یک حوزه‌ و موقعیتی انتخاب می‌کند که او در آن تبحر دارد و از دل این خلاقیت اهداف خود را دنبال می‌کند.

 *چه پیشنهادی به مسئولان دغدغه‌مند سینمایی دارید؟

متأسفانه فیلم‌سازان انقلابی به سبب اینکه سال‌های بیکاری‌شان بیشتر از تعداد کارهای‌شان است، در هر زمینه‌ای که به آنها پیشنهاد ساخت فیلم داده می‌شود، می‌پذیرند؛ اما اگر در طول این سال‌ها هزینه مالی به آنها تعلق می‌گرفت و در آن ژانری که تخصص داشتند، فیلم‌های بیشتری می‌ساختند، یقیناً به مرحله‌ای می‌رسیدند که می‌توانستند در عرصه سینما جریان‌سازی کنند. کارگردانی که سازنده فیلم‌های تاریخی است، نمی‌تواند فیلم پلیسی هیجان‌انگیز و پرمخاطبی بسازد. حال این یک مشکل است، مشکل دیگری هم هست که مسئول دلسوز،  فیلم‌ساز متخصص همان ژانر را انتخاب کرده اما دائماً به سبب دخالت‌هایی که در ورق به ورق فیلم‌نامه ایجاد می‌کند، خروجی‌ای از فیلم در می‌آورد که نه تنها هزینه فیلم را به باد می‌دهد، بلکه مخاطبان این فیلم را از بین می‌برد. بنابراین، باید به کارگردان انقلابی که تخصص دارد اعتماد کرد؛ چرا که دخالت‌های نادانسته آنها ضربات سنگینی به فیلم وارد می‌کند؛ برای نمونه پیش آمده که یک سکانسی را ما گرفته‌ایم و چند روز هم از آن سکانس گذشته در نتیجه موقعیت و لوکیشن آن صحنه به کلی تغییر کرده است در اینجا مسئول مربوطه بنابر دغدغه دینی و فرهنگی که دارد به ما پیام می‌دهد که در آن سکانس چند روز پیش یک دیالوگ را اضافه کنید یا فلان مطلب را بگویید تا فلان بازیگر بگوید!

حال در طرف مقابل جریان روشنفکر صفر تا صد کار را دست کارگردان می‌دهد و تنها یک تهیه‌کننده‌ای را بالای سر فیلم می‌گذارد که در گروه کارگردانی و فیلمبرداری دخل و تصرفی غیر از مفهوم اصلی فیلم انجام ندهند؛ این افراد برای این کار با مجوز یک فیلمنامه‌ی موجه و ظاهراً سلامت مجوزهای گوناگون مانند فیلم‌برداری در پارک و خیابان و... را برای یک فیلم‌شان می‌گیرند، اما فیلم دیگری را تولید می‌کنند این برای یکی دو فیلم نیست؛ بلکه یک روال روتین بین فیلم‌سازان این جریان است.

 * برای غلبه جریان انقلابی در سینما چه کار باید کرد؟

وقتی از هزینه کردن برای جریان انقلابی صحبت می‌کنیم، لزوماً به این معنا نیست که آن فیلم بازدیدکننده و مخاطب زیادی داشته باشد؛ چون غالباً مردم وقتی پای دیدن فیلم می‌روند، نگاه نمی‌کنند که این فیلم انقلابی است یا نه! مخاطب دنبال قصه خوب است؛ آنچه ما دنبال آن هستیم، این است که جریان انقلابی استمرار پیدا کند و به عنوان فرهنگ غالب به روند خود ادامه بدهد. حال در این بین اگر مخاطب کم باشد یا زیاد، در هر صورت ما برنده‌ایم؛ چرا که در حال جریان‌سازی هستیم. رهبرمعظم انقلاب هم طی یک سخنرانی به این موضوع اشاره کردند و گفتند که به جوان‌های انقلابی که دغدغه سینمای انقلابی دارند، کمک کنید تا فیلم‌ بسازند. این نشان می‌دهد که حضرت آقا هم به جریان‌سازی جبهه انقلاب در زمینه سینما اهمیت قائلند. در دوره دولت سیزدهم و در دولت شهید رئیسی به این موضوع توجه شد و ما شاهد رشد سینما در همین سه سال شدیم. خدا ایشان را بیامرزد حقیقتاً ما ایشان را از دست دادیم. بنابراین همانطوری که در ابتدا گفتیم آن زمانی که جریان روشنفکری شروع به کار کرد، بیشتر از ده نفر برای دیدن این فیلم‌ها حاضر نمی‌شدند، اما برای این جریان به قدری هزینه کردند و فیلم‌ها ساختند تا رشد پیدا کند و افرادی مانند «اصغر فرهادی» از دل آنها بیرون بیاید. شاید بگوییم از لحاظ فرم اصغر فرهادی با عباس کیارستمی متفاوت باشد، اما در معنا هر دو یکی است. بنابراین، آنچه در عرصه فیلم‌سازی  اهمیت دارد، این است که هدفدار پیش برویم و به تعداد مخاطبان نگاه نکنیم، مطمئناً در آینده این جریان جای خود را در بین مردم پیدا می‌کند. برای نمونه، بازخوردی که ما از فیلم «ملک سلیمان» داشتیم، بسیار جالب توجه بود و انتظار می‌رفت این فیلم که به‌صورت عیان نه پرده‌پوش به معجزات الهی پرداخته ادامه‌دار باشد؛ به گونه‌ای که فیلم‌های این چنینی زیادی تولید شود، اما دیگر تولید نشد! این فیلمی بود که می‌توانست یک جریان فرهنگی دینی را در جامعه ایجاد کند، اما حمایتی از آن صورت نگرفت. متأسفانه، فیلم‌های مذهبی، دینی و انقلابی ما یک حالت مُسکن در جامعه سینمایی ما گرفته است، هر چند سال یک بار می‌آید و بعد دوباره می‌رود تا چند سال آینده! ما اگر می‌خواستیم یک جریان بشویم، باید حداقل در یک بازه زمانی دو تا سه ساله 100 تا 150 فیلم این سبکی می‌ساختیم.

جریان روشنفکر را ببینید در یک سال اخیر چه تعداد فیلم کوتاه ساخته‌اند که موضوع همجنسگرایی را ارائه می‌دهد. چه کسی دارد برای چنین فیلمی که اکثرا زمان‌شان 10 تا 20 دقیقه‌ است دو، سه میلیارد تومان پول هزینه می‌کند؟ شما رصد کنید که اینها چطور دارند برای جریان‌سازی در کشور هزینه می‌کنند. بعدها همین فیلم‌سازانی که کسی به عملکرد آنها توجه نداشته، در یک عرصه بزرگ دست به ساخت فیلم‌های سینمایی می‌زنند.

* برای آشتی دادن مردم با سینما چه کاری باید انجام داد؟

درباره مردم هم باید بگوییم که غالباً به دنبال قصه خوب هستند! برخی از افراد مذهبی هم که با سینما قهر کرده‌اند، دلیل دارند. آنها وقتی می‌بینند بازیگری که فیلم مذهبی بازی کرده، امروز در جهت مخالف نظام ایستاده است حق دارند که از سینما بدشان بیاید. بنابراین باید حواس جریان انقلابی به  بازیگران هم باشد و خوراک بازیگران را از نظر اعتقادی و فرهنگی آماده کنند تا شاهد این انحرافات در بازیگران نباشیم.

 * چه پیشنهادی برای دیدن فیلم در روز ملی سینما دارید؟

ملک سلیمان آقای شهریار بحرانی و "فرشتگان قصابِ" خودم!


خبرنگار: حسن نوروزی

تحلیل سریال Dark Matter "ماده تاریک"

نگاهی به سریال Dark Matter

به قلم: سهیل سلیمی

(احتمال اسپول سریال وجود دارد.)

هر تصمیمی که می‌گیریم یک جهان ویژه را سامان می‌دهد، و در واقع به تعداد تصمیم‌های فرضی که در ذهن ما بوجود می‌آید، جهان‌های موازی شکل می‌گیرد که از نظر کمیت افراد، مشابه همین دنیای فعلی ماست اما از نظر وقایع، به دلیل تصمیم‌های متفاوتی که ما گرفته‌ایم به نتایج بهتر یا بدتری منتج شده است. (این کل حرف ماده‌ی تاریک است).

یکی از پدیده‌هایی که قریب به دو دهه است که به صورت بسیار پر رنگ و محسوس در سینما و تلویزیون مورد توجه قرار گرفته و آثار بسیار زیادی پیرامون آن ساخته شده، مسئله‌ی جهان‌های موازی از که بر اساس یک فرضیه در فیزیک بنا نهاده شده است. هر چند در خودِ فیزیک آن میزان که جهانِ نمایش این موضوع را جدی گرفته و پیگیری می‌کند، جدی پیگیری نمی‌شود، زیرا از نظر علمی تکنولوژی‌های موجود، فاصله‌ی بعیدی با واقعیت برای تحقق چنین ایده‌ای دارند. اما با فرض وجودِ تکنولوژی، باز هم موردی که می‌خواهم به آن به بپردازم به عمد، اساساً از پرداختن به ساختار علمی این پدیده عبور کرده و جهان متفاوتی خلق کرده است. ماده تاریک سریال نسبتاً خوش‌ساخت و جذابی است که توانسته توجه مخاطبان زیادی را در سطح جهان به خود جلب کند. این سریال نُه قسمتی که می‌توانست هفت یا هشت قسمتی هم باشد، تعریف متفاوتی از جهان‌های موازی ارائه می‌کند، تعریفی که بیش آن که به فیزیک ارتباط پیدا کند به سایکولوژی (از آنجا که معتقدم واژه‌ی سایکولوژی هم معنا یا مترادف روانشناسی نیست و در فارسی به اشتباه به روانشناسی ترجمه شده به جای روانشناسی همان سایکولوژی را بکار می‌برم) ارتباط می‌یابد. سال‌های خیلی دور، زمانی که تلویزیون ایران کلاً دو شبکه داشت! یک میان برنامه نمایشی پخش می‌شد که یک واقعه روزمره را از دو منظر نمایش می‌داد، اولی منظر غلط بود و دومی منظر درست ماجرا. مثلاً آقایی خسته و عصبانی وارد خانه می‌شد و عصبانیتش باعث رنجش همسر و خانواده می‌شد و کم کم شرایط نا آرام و چه بسا بر سر هیچ و پوچ دعوا به راه می‌افتاد. بعد تصویر سیاه می‌شد و نوشته‌ای ظاهر می‌شد که اگر اشتباه نکنم، نوشته بود؛ زندگی شیرین می‌شود. این بار آقا مشکلاتش را با خود وارد خانه نمی‌کرد و قبل از ورود به خانه نفسی می‌کشید و بعد با لبخند وارد می‌شد. حالا همه شاد و خندان بودند و دور هم فیلم می‌دند و شام می‌خورند. شاید بتوان گفت سریال ماده‌ی تاریک به روز شده‌ی همین ایده است که سر از جهان موازی در‌آورده است. در سریال ماده تاریک ایده‌ی اصلی پیرامون این نکته بنا شده که ما در مواجه با مسائل باید تصمیمی بگیریم! هر تصمیمی که می‌گیریم یک جهان ویژه را سامان می‌دهد، و در واقع به تعداد تصمیم‌های فرضی که در ذهن ما بوجود می‌آید، جهان‌های موازی شکل می‌گیرد که از نظر افراد، مشابه همین دنیای فعلی ماست اما از نظر وقایع به دلیل تصمیم‌های متفاوتی که ما گرفته‌ایم به نتایج بهتر یا بدتری منتج شده است.  (چه به آن تصمیمات توجه کرده باشیم چه نه، ماننده آن حدیثی که امام صادق علیه السلام فرمود: نیّت برتر از عمل است. بدانید که نیّت همان عمل است. سپس آیه‌ی «بگو : هر کس فراخور خود ، عمل مى کند» را قرائت کرده و فرمود:یعنى بر پایه نیّت خود.)

ماده تاریک برای سفر در میان جهان‌های موازی هیچ تکنولوژی یا سامانه‌ی فوق پیشرفته با نورهای عجیب و غریب و رعد و برقی! را به ما نشان نمی‌دهد، و برای سفر میان جهان‌ها موازی، کارکترها کافیست وارد یک جعبه‌ی مکعب فلزی شوند و بعد با تزریق نوعی ماده‌ی مخدر اقدام به سفر میان جهانی خود بکنند. به نظر من اساساً فیلمساز به دنبال این است که جهان موازی را از عالم فیزیک کوآنتوم به عالم اندیشه‌ی انسان بکشاند و با نگاهی منتالیستی و سایکولوژیکال، تعریف متفاوتی از جهان مواز ارائه دهد. در واقع آن ماده‌ی مخدر فرد را در خلسه‌ای وارد می‌کند که می‌تواند با عواقب تصمیم‌های درست و غلطش روبرو شود، آن هم در یک جعبه‌ی بزرگ فلزی که بنظر من ساحت اندیشه‌ی بشر است جایی که در غرب به آن مایندMIND می‌گویند و در عربی ذهن، که بنظر من مترادف مناسبی برای مایند نیست.

ماده‌ی تاریک در یک حرکت نوگرایانه توانسته در قالب یک درام نسبتاً پیچیده اما بدون استفاده از ابزارهای عجیب و غریب و گاهی حتی خنده‍دار فیلمی‌های علمی تخلیی به دستاورد تازه‌ای دست یابد و مانند فیلم تلقینِ نولان اثر مهمی بر روی آثار بعد از خودش خواهد داشت. یکی از جذابیت‌های ایده‌ی جهان‌های موازی که علت اصلی سرمایه‌گذاری غرب روی این ایده در عرصه‌ی رسانه‌ای است، ترویج الحاد است، زیرا با ترویج نگاه کثرتگرایی و همه چیز را در تکرار و تکثیر دیدن، این مفهوم که خدا یکتاست را زیر سوال می‌برد و با این شبهه که جهان‌های بیشمار خدایان بیشمار یا مهندسان و سازندگان بی شمار داند اساساً مسئله‌ی توحید را مورد حمله قرار می‌دهند، آن هم در شرایطی که خودِ این علوم از اساس توهم هستند. الحاد و کفرکیشیِ مُنبَعث از خُرافه‌ای مدرن به نام فرضیه‌های علمی، که به گفته‌ای بسیاری از متفکران غربی همه توهمی از علم هستند، توضیح علم متوهم یا توهم در علم در این متن نمی‌گنجد اما توضیح ساده‌ی ماجرا این است که وقتی دو عددِ پنج داشته باشید، حاصل جمع شان می‌شود ده. یعنی وجود ذهنی و عینی دو مقدار قابل جمع ما را به عدد ده می‌رساند. اما در بسیاری از فرضیات علمی اساساً چنین روندی وجود ندارد، یعنی بر اساس یک فرضیه‌ی اثبات نشده در فیزیک کوآنتوم، فرضیه‌ی اثبات نشده‌ی دیگری به نام جهان‌های موازی شکل گرفته است و در توهمی حیرت‌انگیز از دلِ این فرضیه‌ی اثبات نشده عده‌ی با مدارج علمی! به دنبال سفر در جهان‌های موازی هستند که به مجموعه‌ی این روند در علم، توهم علمی می‌گویند و متاسفانه مردم از این موضوع بی خبرند و فکر می‌کنند این قبیل فیلم‌ها پایه‌های علمی محکمی دارند.

در همان قسمت ابتدایی سریال یک اشاره مختصر به موئلفه‌ای بنام "آبزِروِر اِفکت" می‌شود که بسیار مهم است. بر اساس یک تحقیق میدانی ثابت شده که ذرات نور در جایی که امکان و اجازه دیده شدن توسط چشم موجودات زنده یا دوربین فراهم نباشد رفتارشان با زمان که دیده می‌شوند (چه با چشم انسان یا حیوانات و چه دوربین های عکاسی و فیلمبرداری) فرق می‌کند. در واقع نور تا زمانی که ببننده دارد، این گونه‌ که ما دیده و می‌شناسیم رفتار می‌کند، اما اگر مشاهدِگری نباشد رفتارش بسیار متفاوت است. مثلا اگر نور به وسیله‌ی موجودی یا وسیله‌ای دیده شود، در حالت طبیعی وقتی از یک منبع که چیزی در مقابلش نباشد تابش می‌یابد، مستقیم به جلو می‌رود و شعاع نوری را شکل می‌دهد، اما اگر کسی یا چیزی در حال تماشای آن نباشد به هر سویی می‌رود. دانشمندان بعد از ده‌ها بار آزمایش بدون اینکه به علتِ دقیقِ این رفتار نور پی ببرند، نام این پدیده را آبزِروِر اِفکت یا "تاثیر تماشاگر" گذاشتند.

فرض مهم سریال ماده‌ی تاریک در اکتفا کردن به یک جعبه فلزی هم از همین‌جا نشات گرفته است. زیرا در آزمایش آبزرور افکت هم در نهایت تاثیر حرکت نور در مکانی که هیچ کسی نمی‌تواند آنجا را ببیند در یک اتاقک تاریکِ فلزی آغشته به جیوه اندازه‌گیری شد و ثابت شد که نور در جایی که دیده نمی‌شود به هر سمتی که خودش بخواهد حرکت می‌کند و دیگر شعاع نوری معنا ندارد. این فرضیه‌ی سریال ماده‌ی تاریک، این نکته را که ما در اندیشه‌ی کارکتر اصلی به سر می‌بریم را تقویت می‌کند، زیرا فکر ماهم قابل روئیت نیست و هیچ کس در زمانی که فکر می‌کند، فکرش را به تماشای کسی نمی‌گذارد، پس فکر سیال و آزاد به هر کجا سرک می‌کشد.

البته مانند فلیم تلقین یا همان INSEPTION نکته‌ی منفی ماجرا استفاده از مخدر برای متمرکز کردن افکار سیال انسان است. گویا از نظر تمدن غرب بشر محکوم به مصرف مواد مخدر است و هیچ راهی جز مواد مخدر برای رسیدن به تمرکز ولو برای لحظاتی کوتاه نمی‌شناسد.

سهیل سلیمی 

عوارض واکسن‌های کرونا Injuries Caused By COVID-19 Vaccines

عوارض واکسن‌های کرونا

جلسه‌ی استماع کمیته تحقیق واکسن کووید در ارتش آمریکا

بر اساس داده‌های DEMD (واحد آمار پزشکی ارتش امریکا)

بر اساس این گزارش در بررسی #عوارض_واکسن_کرونا تعدادی از بیماری‌ها در ارتش آمریکا افزایش چشمگیری داشته‌اند که اهم آنها عبارتند از:

• فشار خون 2181%

• بیماری‌های عصبی 1048%

• نئوپلاسم‌های بدخیم (سرطان) 894%

• مولتیپل اسکلروزیس (ام.اس) 680%

• سندروم گیلین باره (نارسایی عصبی عضلانی حاد) 551%

*توماس رنز (وکیل): سربازان ما توسط رهبران‌مان کشته می‌شوند.

*عضو کنگره آمریکا مارجری تیلور گریین: "به عنوان عضوی از کمیته منتخب کووید، امیدوارم این جلسه امروز صدای افرادی را که توسط این واکسن‌ها مجروح شده‌اند یا عزیزانشان را از دست داده‌اند، ارائه دهد." "در حالی که من خودم واکسینه نشده ام، برای کسانی که به دولت اعتماد کردند و واکسن را مصرف کردند، دلسوزی فوق العاده دارم."


آدرس ویدیو:    https://www.aparat.com/v/OksCW
واشنگتن (TND) - نماینده مارجوری تیلور گرین، نماینده جمهوری آمریکا، دوشنبه پخش زنده ای را با تمرکز بر بررسی آسیب هایی که گفته می شود در اثر واکسیناسیون COVID-19 ایجاد شده است، برگزار کرد.

در این رویداد، دکتر رابرت مالون، دکتر کیمبرلی بیس و وکیل توماس رنز حضور داشتند که هر کدام آشکارا نسبت به واکسن‌های دوران همه‌گیری و پروتکل‌های پوشاندن شک دارند. نماینده گرین جلسه استماع را با یادآوری ممنوعیت سال 2022 خود از توییتر، پلت فرم رسانه اجتماعی که اکنون به نام X شناخته می شود، پس از به اشتراک گذاشتن اطلاعات در مورد واکسن های کووید آغاز کرد.

نماینده گرین روز دوشنبه گفت: "به عنوان عضوی از کمیته منتخب کووید، امیدوارم این جلسه امروز صدای افرادی را که توسط این واکسن‌ها مجروح شده‌اند یا عزیزانشان را از دست داده‌اند، ارائه دهد." "در حالی که من خودم واکسینه نشده ام، برای کسانی که به دولت اعتماد کردند و واکسن را مصرف کردند، دلسوزی فوق العاده دارم."

شرکت کنندگان در "شنیدن" سوالاتی از اعضای مختلف جمهوری خواه کنگره مطرح کردند. وقتی از مالون خواسته شد درباره واکسن‌ها صحبت کند، گفت: «آنها بدون رضایت آگاهانه واقعی مستقر می‌شوند». او سپس ادعا کرد که پروتئین‌های موجود در واکسن‌های کووید سمی هستند و با آزمایشگاه‌های ووهان چین ارتباط دارند.

رنز در شهادت خود به وضعیت خود به عنوان یک وکیل اشاره کرد و گفت اگر در مورد واکسیناسیون دروغ بگوید، مجوز خود را از دست خواهد داد. او سپس اظهار داشت که مردم آمریکا در طول همه‌گیری توسط دولت «آزمایش» شده‌اند.

رنز با استدلال عدم وجود اطلاعات عمومی در مورد واکسن‌ها گفت: «ما حتی سؤالات اساسی را هم نمی‌پرسیم». "راه حل [] قانون شفافیت است."

بیس، متخصص زنان و زایمان، شهادت داد که زنان به‌ویژه تحت تأثیر واکسن‌ها قرار می‌گیرند، حتی اگر خودشان آن را دریافت نکرده باشند.

بیس گفت: "قطعاً تغییراتی در چرخه های قاعدگی زنان و همچنین در بیماران یائسه وجود داشت." همه این زنان واکسینه نشده بودند، اما آنها در اطراف افراد دیگری بودند که واکسینه شده بودند، جالب نیست؟

همچنین سناتور ران جانسون از R-Wis. نیز حضور داشت که آماری از تعداد مرگ و میرهای رخ داده در سراسر کشور در طول این همه گیری را به اشتراک گذاشت.

جانسون گفت: «نمی‌دانم چگونه کسی می‌تواند نگاهی به واکنش ما به کووید بیندازد و فکر نکند که این یک شکست تلخ بوده است.

در اعلامیه نماینده گرین درباره این رویداد، یک ویدیوی تریلر فیلم گنجانده شده بود که چهره هایی مانند دکتر آنتونی فائوچی و رئیس جمهور جو بایدن را نشان می داد که درباره اثربخشی واکسن ها صحبت می کنند.

نماینده گرین در X نوشت : "آنها سال ها به ما دروغ گفتند. من در کنار گروهی از شاهدان متخصص، حقیقت پشت واکسن های کووید-19 را افشا خواهم کرد."


دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی

این مجموعه شامل آرا و نظراتِ مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" به نویسندگی و کارگردانی: سهیل سلیمی و تهیه کنندگی: محمد قهرمانی می‌باشد. در این مجموعه نظرات مخاطبانی از ترکیه، انگلیس، آمریکا، اندونزی، استرالیا، نیجریه، کانادا، سوریه، اسپانیا، هند، آلمان و فرانسه، در قالب "عکس نوشت" گردآوری و منتشر شده است. در میان این مخاطبین، افراد صاحب نامی چون (استیو بسویک تهیه کننده فیلم لژیون) و (مایکل کاسیا نویسنده فیلم مخروط کاج چسبنده) و (استیوارت مکنیون تهیه کننده سریال مردی در قلعه بلند) نیز دیده می‌شود. برای دیدن تمام نظرات لطفاً روی تصویر کلیک کنید:

تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی

خُرده مقاله‌ای پیرامون تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی، خصوصا اینستاگرام

نویسنده: سهیل سلیمی  فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک 

و مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران

تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی

شاید این متن خیلی جنبه‌ی عمومی نداشته باشد و مخاطب اصلی آن افراد سرشناس، سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها باشند. اما دانستن این تاکتیک برای عموم افرادی که در فضای مجازی فعال هستند بسیار مهم و راه گشاست. برای بسیاری از افراد پیش آمده که وقتی موضع خاصی می‌گیرند با کامنت‌های متفاوتی از طرف هواداران‌شان مواجه شوند. گاهی کامنت‌های خوب و محبت‌آمیز و گاه بد و ناامید کننده، البته به فرمایش حضرت مولا علی ع در هر دو حالت فرد نباید خودش را ببازد و از تحسین دیگران مغرور یا از تحقیر آنها احساس یاس کند. اما برای کشور ما که اساساً زیر حملات گسترده و بی وقفه‌ی دشمنان ایران قرار دارد، این کامنت‌ها مانند رگبار گلوله‌ی تیربار ام61 وُلکان عمل می‌کند، و متاسفانه در این پنج شش سال اخیر شاهد بوده‌ایم که بسیاری از سلبریتی‌های ما از این گلوله باران جان سالم به‌در نبرده، و مسیر حق را گم کردند. به طور کلی این "تیربارن کامنتی" با سه نوع محتوای روان‌شناختی تهیه و علیه اهداف استفاده می‌شود.

مرحله‌ی اول؛ کامنت‌های توهین‌آمیز. این کامنت‌ها با هدف عصبانی کردن و بهم ریختن تعادل روانی فرد نوشته می‌شوند. در این مرحله اکثر کامنت‌ها فحش و ناسزاهای رکیک و ناموسی است و کلمات و صفت‌هایی بسیار بی‌شرمانه، تا هر چقدر هم که فرد سعه‌ی‌صَدر داشته باشد و به روی خودش نیاورد، باز از درون دچار آشفتگی روحی و پریشانی در تصمیم‌گیری شود.

مرحله‌ی دوم؛ کامنت‌های شرمنده‌ساز. در این مرحله کامنت‌ها شکل مهربانانه و دلسوزانه بخود می‌گیرند و با جملاتی مانندِ؛ (از شما بعید بود چنین مطلبی را عنوان کنید!) یا (در شان شما نبود) و یا (از شما توقع نداشتیم) فرد را در شرایطی قرار می‌دهند که از کرده، یا گفته‌ی خود احساس شرمساری کند و کامنت‌های فوق را نوعی لطف نسبت به خود قلمداد نماید. در این مرحله که به مرحله‌ی شرمنده‌سازی شهرت دارد، فرد که با کامنت‌های توهین‌آمیز حس حقارت و عصبانیت را همزمان تجربه می‌کرده، از خودش خجالت می‌کشد که چرا موضعی گرفته یا مطلبی گفته که با نظر عام جامعه در تضادی این چنین قرار داشته، حال آنکه تمام این گلوله بارانِ کامنتی که گاه تا صدها هزار کامنت می‌رسد (با توجه به میزان شُهرت فرد) توسط چند ده نفر اتفاق می‌افتد و اساساً این کامنت‌ها و نگارنده‌هایش وزنی در جامعه ندارند یا در بهترین حالت وزن بسیار اندکی دارند. در این دو مرحله، فرد از نظر روانشناختی به مرحله‌ی پذیرش می‌رسد، زیرا از کرده‌ی خود پشیمان است و به دنبال مَفری برای رهایی می‌گردد اما از آنجا که این حملات با هدف ناتوان‌سازی و تنبیه فرد صورت می‌گیرد هرگز دارای گذاره‌هایی برای گفتگو و پرسش و پاسخ نیستند و هدف یا خواسته‌ی خود را با رویکردی کاملا دیکتاتور مابانه به هدف خود تزریق می‌کنند. فرد که پریشان و مستاصل شده ناگهان با کامنت‌های دیگری مواجه می‌شود.

مرحله‌ی سوم؛ کامنت‌های تهدید آمیز. در این مرحله کامنت‌ها به وضوح خشن هستند از تهدید به اسیدپاشی و چاقو زدن تا حمله به خانواده و خانه، و یا آتش زدن خودرو یا حتی تجاوز و تعدی و قتل. حالا که فردِ مورد هدف در استیصال کامل به سر می‌برد، تهدید او، هویتش را زیر فشار قرار می‌دهد و فرد خود را در لبه‌ی پرتگاهی می‌بیند که به زودی از آن فروخواهد افتاد، پس تصمیمات آنی برای حفظ آبرو یا جان خود می‌گیرد و عقب نشینی را بهترین راه‌حل تصّور می‌کند، غافل از اینکه همین عقب‌نشینی فوری و بدون تامل و تفکر، دقیقا هدف اصلی و نهایی این "تیرباران‌کامنتی" است. در موارد بسیاری هدفِ مورد نظر دیگر جرات ارائه نظر در رابطه با موضوعات مهم کشور و خصوصا حمایت از آرمان‌ها یا اهداف سرزمینی‌اش را از دست داده و سعی می‌کند با تغییراتی در سبک زندگی‌اش در شبکه‌های اجتماعی خود را شبیه جماعتی کند که زیر گلوله بارانِ چنین کامنت‌هایی قرار نمی‌گیرند، و احتمالا با خودش می‌گوید؛ خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!.

این سه مرحله یعنی توهین و تحقیر، شرمنده‌سازی، و ترساندن، در بلند مدت از فردِ موردِ هدف یک عاملِ بی‌جیره و مواجب ‌می‌سازد که حالا بی‌هیچ حمله‌ای، خودش پیش پیش برای تیم حریف، گل به خودی بزند و حتی از باورها و اعتقاداتش به طور کامل دست بکشد.

سهیل سلیمی

تحلیلی بر فیلم سینمایی پلت فرم The PLATFORM

ما غذای طبقه اشراف و ثروتمندان هستیم We are the food for of the Riches & Aristocrats

ما غذای طبقه اشراف و ثروتمندان هستیم

در فیلم پلتفورم، جهان همچون زندانی تصویر شده است که به صورت عمودی ساخته شده و از بالای این برج غذا، روی میزی، پایین می آیید و هر طبقه که پایین می رود، مدام کم و کمتر می شود و در نهایت در طبقات پایین، میز هیچ غذایی برای ارائه ندارد، لاجرم زندانیان طبقات پایین به جان هم می افتند و در نهایت حتی به مردار خواری می رسند.
پلتفورم، جامعه ای را به تصویر می کشد که سخت برای بقاء خود در رقابت و نبرد به سر می برد، تاجایی که برای زنده ماندن، آدمخواری می کنند. فیلم به بهترین و نمادین ترین شکل ممکن جامعه طبقاتی امروز را به تصویر می کشد. جنگی بی پایان در میان تمام نژادهای مختلف برای رسیدن به طبقه بالاتر. پلتفورم ادامه ای ست برای به تصویر کشیدن نا عدالتی بی حدو اندازه ای که لیبرالیسم و خصوصا نئولیبرالیسم برای جامعه جهانی به ارمغان آورده است. دو نفری که در انتهای فیلم قهرمانانه می خواهند غذا به طبقات پایین برسانند یکی شخصیت اصلی فیلم است که روشنفکر ماب طراحی شده و دیگری مردی مذهبی و خداباور، که هر دو کشته می شوند تا فیلمساز فریاد بزند که سیستم آنچنان فاسد شده که با هیچ قدرتی نمی شود در مقابل آن قدعلم کرد. فسادی آنقدر نهادینه و بی رحم که حتی نیروهای خودش را نیز قربانی می کند، آنهم با وجود اعتمادی که آنها به ساختار درست سیستم دارند. هرچند غذا از بالا به پایین فرستاده می شود، اما تضمین وجود و اندازه غذا به دلیل وجود ساکنین طبقات پایین است، لذا فیلم این نکته را القاء می کند که اساسا وجود جامعه فرودست ضامن حیات جوامع بالادستی است. جهان فیلم پلتفورم، جهانی سیاه، ناامید و تباه است. دقیقا مانند همین جهانی که هرروز هزاران نفر مثل ما ذره ذره توسط افراد طبقه ای بالاتر خورده می شویم. سهیل سلیمی

We are the food for of the Riches & Aristocrats
In the movie Platform, the world is depicted as a prisoner who is made vertically and you come down from the top of this food tower on the table and every floor that goes down, it gets less and less and finally no food on the lower floors of the table.  In order not to present, the inmates of the lower classes inevitably fall in love with each other, and in the end, they even reach the point of carnage.
The Platform depicts a society that is struggling to survive in the face of adversity, so much so that they are cannibals to survive.  The film portrays today's class society in the best and most symbolic way possible.  Endless warfare among all the different races to reach the higher classes.  My platform is a continuation of the unbridled injustice that liberalism, and especially neoliberalism, has brought to the world community.  The two people who want to bring food to the lower classes at the end of the heroic film, one of them is the main character of the film, which is designed by Mab's intellectual, and the other is a religious and God-fearing man, both of whom are killed so that the filmmaker shouts that the system is so corrupt.  Power cannot be ignored.  Corruption is so institutionalized and ruthless that it sacrifices even its own forces, despite their confidence in the proper structure of the system.  Although food is sent from top to bottom, the food is guaranteed to be available because of its low population, so the film suggests that the existence of a lower society essentially guarantees the lives of higher societies.  The world of film platform is a world of black, despair and ruin.  Just like the world where thousands of people like us are being eaten up by the upper classes every day.  Soheil Salimi


تحلیل بر فیلم سینمایی هفت SEVEN

بعد از گذشتِ بیش از ربع قرن از ساخت فیلم سینمایی "هفت"، هنوز بهترین تصویر از اجرای عدالت در عالمِ سینما، عدالتِ نقش بسته بر تصویرِ کِدر و گاه وهم آلود فیلمِ "هفتِ" دیوید فینچر است.

فیلم سینمایی "هفت"  تصویر رویایی از جهانی است که گاه در آن عدالت محقق می شود. رویایی که خیلی اوقات ما آدم‌ها در جایگاه‌های مختلف و افکار گوناگون آرزوی آن را از سَر می گذرانیم. عدالتی که خود از احقاق آن نا امید هستیم و به دنبال منجی برای اجرای آن می گردیم.

شاید مانند بسیاری از آثار هنری دیگر، که هنرمند قصد بیان مفهومی را دارد که اثرش فاقِد آن معناست یا حتی گاهی متضاد با آن است، سازندگان "هفت" هم به دنبال مفهوم دیگری بودند و فیلم چیز دیگری از آب در آمده است. شاید می خواستند فیلمی در تقبیحِ قوانین سخت گیرانه ی کلیسا در مواجه با گناهان کبیره بسازند، یا ضد قهرمانی مذهبی به نمایش بگذارند تا دین را افراطی و متحجر نمایش بدهد، اما خروجی فیلم برعکس شده، مخاطبان در سراسر جهان به فیلم واکنش مثبت نشان دادند و حس دلنشین عدالت را با "هفت" تجربه کردند. عدالتی که به ظاهر از آستین یک انسان مقید به انجام احکام الهی سر بیرون آورده است، اما در واقع او "جان دوال"، تنها، انسانی ست رنجیده و خسته از جهانِ فاسد و آلوده ی پیرامون خودش، رنجیده از شعارهای پوچ و تحقیرآمیز دموکراسی و آزادی بیان. انسانی رنجیده که آگاه شده است از صلیبی که با شعار لیبرالیسم وجود او را به بردگی گرفته است . 

هرچند به ظاهر برای اکثر مردم، تعیینِ هفت گناه کبیره و مجازات های سنگین و جهنمی برای آنها بسیار دلهره‌آور است، اما عذابی هم که مردم جهان از یکدیگر و گاه از طبقه ی فرا دست، می کشند بسیار دردناک و غم انگیز است. همه‌ی ما گاه از یک راننده تاکسیِ زیاده خواه، از یک سیاست مدار فاسد، از یک پزشک مغرور، یک کارفرمای شکم باره، یک روسپی بی حیا، یک دوست تنبلِ بدقولِ بی تفاوت، از خرید، وقتی پولی که با مشقت به دست آورده ایم به پای یک کالای بی کیفیت از دست می دهیم و حتی از وکیلی که قانون را به بالاترین پیشنهاد می فروشد، چنان زخم می خوریم و ناراحت می شویم که دوست داریم آن فرد را مجازات کنیم، مجازاتی سخت! اما همواره به جای مجازات، گوشه ای می نشینیم و عصبانیت مان را بر فرق سرِ خودمان می کوبیم و غصه می خوریم و گاه گریه آخرین پناهِ مان می شود. اما این بغض فروخورده در فیلم "هفت" به بلندترین شکل ممکن فریاد می شود.

اولین دیالوگِ مهم فیلم، اشاره به بی توجهی خودِ مخاطب دارد. روحیه ی وِلِش کن، یا به من چه! جان دوال می گوید؛ گاهی برای اینکه مردم به حَرفِت گوش کنن، کافی نیست که فقط بزنی روی شونه شون، باید با پُتک بکوبی توی سرشون. اما آنچه که این دیالوگ را فراتر از معنای آن، بازهم مهمتر می کند، خاستگاه آن است. فیلم در آمریکا ساخته شده، در هالیوود، جایی که اوجِ تمدنِ لیبرال دموکراسی محسوب می شود. لیبرالیسمی که اساس آن "لِسِفِر" است. مفهومی که وقتی معنای آن را بدانید حیرت‌انگیز بودنِ "هفت" و این دیالوگ را بیشتر درک می کنید. لِسفر، یعنی وِلِش کن! یعنی تمدنی که ماهیتش بی خیالی و رهاسازی بوده، کارش به جایی رسیده که نسخه درمان را در مجازات سخت می بیند. در توجه همه ی افراد جامعه به افعال یکدیگر.

فیلم اساسا بسیار بصری و هنرمندانه ساخته شده، اما دیالوگ ها چنان پُرمحتوا و کوبنده است که شاید بارها و بارها برای درک دقیق آنها "هفت" را باید به تماشا نشست. در جای دیگری جان دوال می گوید؛ ما سر هر کوچه و خیابون یه گناه کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده.

در این دیالوگِ شاهکار و بی بدیل، دو نکته بسیار مهم و استراتژیک در حوزه جامعه سازی نهفته شده است. اول اینکه؛ هیچ کس زحمتِ تذکر و ارشادِ کس دیگری را به خودش نمی دهد. در یک مثال مع الفارغ، اگر ببینیم کسی در حال افتادن به چاهی هست که اتفاقا ما از همان چاه آب برای نوشیدن بالا می کشیم، تنها لَبی میگَزیم و لب برای هشدار باز نمی کنیم. یعنی از رویکردِ دینیِ امر به معروف و نهی از منکر روی گردان هستیم، حتی وقتی که آسیبِ این روی گردانی مستقیم به خود ما باز می گردد و دوم آنکه؛ گناه و متعاقب آن جرم و جنایت عادی سازی می شود. یعنی نه تنها با فسادهای مختلفِ درون جامعه مقابله و مواجهه صورت نمی دهیم، بلکه آن را بَدیهی و طبیعی و حتی گاه لازمه ی جامعه می دانیم.

فیلم سینمایی "هفت" شاهکاری ست که جامعه را منفعل و بی خاصیت نمی خواهد و از باورهای احمقانه ی دنیای مدرنِ و لیبرالیسم عبور می کند. "هفت" نوعی انسان آرمانیِ عدالت خواه دارد که در شکلی اغراق شده و نمادین، با توسل به احکام مجازات در دینِ مسیحیت، سعی در اصلاح جامعه و حتی خودش "جان دوال" دارد. در دیالوگی دیگر جان دوال می گوید؛ این فقط شروع ماجراست، این داستانی است که تمام نمی شود و سال ها بعد بسیاری درباره آن خواهند گفت و خواهند نوشت. 

همین نوشته گواهی ست بر آن مدعا. فیلم سینمایی "هفت" اگرچه محبوب ترین فیلم زندگی من است، اما به واقع اثری هنرمندانه است که حتی خالقان آن یعنی "اَندرو کیوین واکر" در مقام نویسنده و "دیوید فینچر" در مقام کارگردان، دیگر هرگز به ساخت چنین اثرِ شاهکاری دست نیازیدند. 

سهیل سلیمی 

سینماپرس: سهیل سلیمی در آستانه چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری به بررسی برنامه های فرهنگی نامزدهای انتخابات پرداخت.

کارگردان «فرشتگان قصاب» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

«فرهنگ» همواره یک حاشیه‌نشین در جلسات و برنامه‌ریزی‌ها است/ از میان کاندیداها «جلیلی» تنها فردی است که برنامه جدی در حوزه فرهنگ دارد

سهیل سلیمی








این فیلمساز در گفتگو با خبرنگار سینماپرس اظهار داشت: اساساً یک کاندیدا و فردی که قرار است حاکمیت دولت را در دست بگیرد یا برنامه ای دارد یا ندارد؛ مهم اینجا است که هر برنامه ای در هر حوزه ای باید زیربنایش فرهنگی اش باشد. در واقع همه برنامه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و حتی نظامی باید زیربنای فرهنگی داشته باشند اما این معضل عجیب و جدی در ادوار و دوره های مختلف وجود داشته که به مقوله فرهنگ توجه جدی نشده است. وی با بیان اینکه فرهنگ همواره یک حاشیه نشین در جلسات و برنامه ریزی ها است و به شکل تزئینی حضور دارد تصریح کرد: خیلی مهم است هر دولتی که در دوره جدید می خواهد کار را دست بگیرد در ابتدا تکلیف خود را با فضای فرهنگی کشور روشن کند. کسانی که تنها روی برنامه های سیاسی یا اقتصادی مانور می دهند باید بدانند که اگر می خواهند در حوزه اقتصاد هم گام محکمی بردارند باید حوزه و پیوست فرهنگ آن برنامه اقتصادی را ابتدا به ساکن باید دیده باشد. داشتن برنامه در حوزه فرهنگ آنقدر جدی است که اگر کاندیدایی بخواهد موفق عمل کند باید تمرکز جدی خود را روی این اصل اساسی استوار کند.

این سینماگر در بخش دیگری از این گفتگو متذکر شد: از نظر بنده از میان کاندیداها آقای «جلیلی» تنها فردی است که برنامه جدی در حوزه فرهنگ دارد و فرهنگ را عنصر کلیدی کشور می داند! ایشان باور دارند که فرهنگ پدیده مهمی در جهان امروز است و هیچ حاکمیتی نمی تواند میان خود با حوزه فرهنگ فاصله بیندازد.

سلیمی در پایان این گفتگو خاطرنشان کرد: حاکمیت مقتدر و منسجم باید به انسجام فرهنگی برسد و آن را تقویت کند. خروجی این موضوع مهم است. خروجی داشتن فرهنگ منسجم یک هویت منسجم ملی به ما می دهد و ما باید برای رسیدن به این هویت ملی شبانه روز تلاش کنیم. خروجی این فرهنگ می شود هویت اجتماعی و هویت ملی ما و فرهنگ هر آسیبی ببیند به هویت مردم آسیب می زند.

یک رئیس‌جمهور باید باور داشته باشد که فرهنگ اصلی‌ترین برنامه‌اش است.

سهیل سلیمی، کارگردان سینما و نویسنده و تهیه کننده مجموعه جنایت نامرئی در گفت وگو با کیهان گفت: یک رئیس‌جمهور باید باور داشته باشد که فرهنگ اصلی‌ترین برنامه‌اش است. چون اگر بناست اقتصاد درست شود باید ابتدا زمینه فرهنگی آن اصلاح شود اگر بناست یک فرآیند سیاسی اصلاح شود باید فرهنگ آن هم درست شود و... رهبر انقلاب هم تاکید کردند که هر برنامه‌ای اجرا می‌شود باید پیوست فرهنگی داشته باشد، یعنی پایه و اساس را باید در فرهنگ دید و بعد روی آن، سیاست، اقتصاد و... پیاده شود. 

باید اول مردم را از نظر فرهنگی بارور کرد. مسئله‌ای که موجب نگرانی است، رهاشدگی فرهنگ در جامعه امروز ماست چون این فاجعه را در پی خواهد داشت که انسان ایرانی برای خودش هویت ایرانی قائل نباشد. 

وی تصریح کرد: یکی از عرصه‌هایی که می‌تواند جامعه را از نظر فرهنگی بارور سازد، سینماست. اما متاسفانه سینمای ما در هیچ دوره‌ای واجد این ویژگی نبوده است. سینمای ما به ویژه در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی چنان به قهقرا رفت که حتی اگر چهار‌، پنج دولت هم برای اصلاح سینما تلاش کنند باز هم نمی‌توانند ویرانه‌ای که آن دولت در حوزه فرهنگ و سینما ایجاد کرد را ترمیم کند و ما تا سالیان متمادی با این تخریب فرهنگی درگیر خواهیم بود.

 لینک خبر در کیهان: https://kayhan.ir/001DaD


انتخابات

انتخاب اصلح، یعنی انتخاب کسی که نگاه تمدنی به جایگاه ریاست جمهوری داشته باشد، الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت و حرکت در مسیر تحقق گام دوم انقلاب اسلامی را در افق تمام برنامه‌هایش لحاظ کند.

سهیل سلیمی 

فرصت‌های تاریخی تمدنی ما بیشتر از تهدیدها است

جلیلی در دیدار با اهالی هنر: فرصت‌های تاریخی تمدنی ما بیشتر از تهدیدها است

برآورد ما این است که در نقطه بزنگاهی قرار داریم که فرصت های تاریخی تمدنی ما بیشتر از تهدیدها است و هنر دولت این است که این فرصت‌ها را به بهترین شکل به نفع کشور، نظام و انقلاب استفاده کند.

نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری: دولت نقش آفرین در امتداد شعار ماست تا بتواند با استفاده از ظرفیت‌های عظیم کشور مردم را وارد میدان کند.

وی افزود: ما فرصت بزرگ تاریخی تمدنی داریم که باید ابتدا از آن آگاه باشیم و سپس بدانیم و برنامه داشته باشیم که از آن در مسیر توسعه استفاده کنیم.

او تصریح کرد: متاسفانه با توجه به ذخایر عظیم فرهنگی نتوانسته‌ایم این ظرفیت را در حوزه سیاست و اقتصادی استفاده کنیم. در سند آمریکا طی چند دهه اخیر بیان می شود که فاصله خود را با جهان حفظ کند و طی ۱۰۰ سال این گشور رهبری دنیا را به دست داشته باشند. در این مسیر از ابزار سخت و نرم هم استفاده می کنند که در غزه نمونه بارز آن دیده می شود که علاوه بر کشتار زنان و کودکان غزه با شهدا عکس یادگاری می گیرند.

جلیلی افزود: امروز بیش از تمامی عرصه ها جهان فرصت ما در حوزه فرهنگ است و باید جهش بزرگ فرهنگی داشته باشیم زیرا سایر فرصت‌های ما به خصوص قدرت سخت ما نیز به پشتوانه فرهنگ بدست آمده است.


انتخاب اصلح، یعنی انتخاب کسی که نگاه تمدنی به جایگاه ریاست جمهوری داشته باشد، الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت و حرکت در مسیر تحقق گام دوم انقلاب اسلامی را در افق تمام برنامه‌هایش لحاظ کند.

سهیل سلیمی 


مناظره انتخاباتی با روند و رویکردی در شأن رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران

با سلام حضور برادر بزرگوار و فرهیخته جناب آقای دکتر جبلی

بابت برگزاری مناظره انتخاباتی با روند و رویکردی در شأن رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران از جنابعالی و همکاران شما بسیار سپاسگزارم.

این تصویر خوب و قابل تقدیر، محصول اندیشه متعالی جنابعالی و مدیران محترم شما می‌باشد. بی‌تردید مردم، کارشناسان و اهل فن این تغییر و تحول عظیم در قاب رسانه‌ای ملی را به دیده‌ی جان دیدند و فهم کردند.

در پناه حضرت حق باشید.

نظر یک کارگردان درباره مناظره‌ها و تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری (اخبار ادبی و هنری کیهان)

یک کارگردان با بیان اینکه روند برنامه مناظره نامزدهای ریاست جمهوری در قسمت اول درمجموع مثبت بود، پیشنهاداتی را هم مطرح کرد.
سهیل سلیمی، فیلم‌ساز و کارشناس مطالعات استراتژیک فرهنگی در گفت وگو با خبرنگار کیهان گفت: مناظره اول در صداوسیما فضای خوبی داشت و نیاز داشتیم که رسانه با چنین رویکردی نامزدها را مقابل دوربین قرار دهد تا همه مردم بدانند که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری قبل از هر چیزی ایرانی و مسلمان هستند. اینکه تقید دارند، اهل نماز و واجبات دینی هستند و... باید توسط مردم دیده می‌شد. امسال صداوسیما گام مثبتی در این زمینه برداشت. همچنین چیدمان داخل استودیو، به لحاظ طراحی صحنه بجا بود، چون این را به مخاطب القا می‌کند که همگرایی وجود دارد، نه تقابل! وی درباره شخصیت‌هایی که در مناظره وجود داشتند هم اظهار کرد: نامزدهای منتسب به جبهه انقلاب سعی می‌کردند با انضباط و طمأنینه در مناظره حضور داشته باشند. اما سایر نامزدها تاحدودی در رفتارشان شانتاژ وجود داشت. به طور مثال، آقای پزشکیان نحوه رفتار و حرکات دستانش مطابق با زبان بدن، این را نشان می‌داد که سعی داشت بگوید نسبت به جمعی که حضور داشتند آدم جسورتری است! این تفاوت از نظر بصری کاملا مشهود بود.
این فیلمساز برای قسمت‌های بعدی مناظره‌ها پیشنهاد داد: نکته‌ای که خوب است مورد توجه قرار بگیرد این است که در طرح سؤالات نگاه کارشناسان به عمق مطلب هم دیده شود. مثلاً در حوزه اقتصاد مسائل دارای ریشه‌ای هستند که خوب یا بد ما را به این‌جا رسانده‌اند. در قسمت اول مناظره‌ها مخاطب ناگهان با طرح سؤالاتی صرفاً درباره مشکلات مثلاً تورم مواجه می‌شد، اما جای طرح این موضوع خالی بود که چه ریشه‌ها‌، کدام مکتب و تفکری موجب این شرایط اقتصادی شده است! آیا اقتصاد اسلامی پیاده شده است یا این وضعیت خروجی اجرای اقتصاد نئولیبرال و آدام اسمیتی است؟ این پایه‌های فکری باید در پرسش‌ها مدنظر گرفته شود و یا در قالب وله به مردم معرفی گردد.
کارگردان فیلم «فرشتگان قصاب» همچنین تأکید کرد: نامزدهای ریاست جمهوری باید برنامه‌های فرهنگی خودشان را اعلام کنند، چون مهم‌ترین مسئله امروز جامعه ما فرهنگ است و سایر حوزه‌ها مثل سیاست، اقتصاد و... باید برپایه فرهنگ پیش بروند؛ همچنان‌که رهبر معظم انقلاب نیز بارها تأکید کرده‌اند که همه کارها باید پیوست فرهنگی داشته باشند. مسئله‌ای که موجب نگرانی است، رهاشدگی فرهنگ در جامعه امروز ماست چون این فاجعه را در پی خواهد داشت که انسان ایرانی برای خودش هویت ایرانی قائل نباشد.
مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران همچنین گفت: همه مردم را دعوت می‌کنم که فراتر از فضای مجازی، به صورت رو در رو نیز درباره انتخابات، صحبت کنند و به صورت اخلاقی و انسانی به تبادل نظر بپردازند. چون امسال تمام فعالیت‌های تبلیغی برای انتخابات در فضای مجازی که به نظر من عنوان بهتر آن فضای سایبر است متمرکز شده است؛ هر چند معرفی نامزدها و فرآیند تبلیغات در فضای سایبر انجام می‌شود اما این برونداد اجتماعی ندارد. وقتی گفت‌وگو می‌کنیم، فرهنگ تبادل نظر و گوش دادن به نظرات موافق و مخالف و تحلیل را می‌آموزیم. اما محدود شدن به فضای سایبر باعث ضعیف شدن روابط انسانی می‌شود. البته ما باید از ابزار جدید هم استفاده کنیم اما این ابزار باید مکمل روابط انسانی باشد. 

دولت باید در عرصه فرهنگ ظرفیت مردم را بشناسد

دولت باید در عرصه فرهنگ ظرفیت مردم را بشناسد

بخش دوم دیدار با اهالی هنر:

سعید جلیلی گفت: دولت باید برای حل مشکلات از عمق راهبردی برخوردار باشد و برای موفقیت در این حوزه باید در عرصه فرهنگ ظرفیت مردم را بشناسد.

جلیلی اضافه کرد: انتظاری که از دولت می رود داشتن برنامه جدی در حوزه فرهنگی است و رئیس جمهور به عنوان رئیس شورای انقلاب فرهنگی باید ظرفیت ها را به سمت حل مشکلات هدایت کند.

جلیلی با تاکید بر اینکه در حوزه فرهنگ یک فرصت تاریخی و تمدنی بی نظیر و کم نظیر داریم، اظهار کرد: باید از ظرفیت ها  استفاده کنیم. شکل گیری تمدن امتداد یک تفکر و هدایت به عرصه عمل است. 

جلیلی بیان کرد: امتداد اندیشه مهم‌ترین کنش در استفاده از فرصت تمدنی است که امام به بهترین شکل آن را در زمان حیات مبارکشان انجام داد.

جلیلی با تاکید بر اینکه اگر دولتی از توان به حرکت دراوردن استعدادها باز بماند، هنرمند نیست، اظهار کرد: دولت متقاضی هنر برای انتقال مفاهیم و رویدادها و کشف استعداد است. ما به مدیر و مدیریتی نیاز داریم که از عمق راهبردی مناسب برخوردار باشد و توانایی جهت دهندگی به هنر را داشته باشد. اگر نتوانیم این ظرفیت را آزاد کرده و کشف و بهره ببریم، در حوزه‌های دیگر با مشکلات جدی روبه‌رو خواهیم شد.

وی گفت: طی دهه های گذشته بخشنامه و قوانین متعددی ابلاغ کردیم اما حماسه ای شکل نگرفت در حالیکه در ابتدای انقلاب بدون تمامی این بخشنامه ها و در دوران دفاع مقدس شاهد خلق حماسه‌های بزرگی بودیم.

وی بیان کرد: هر کسی منتخب مردم شد همه باید به او کمک کنند تا استفاده مناسب از هنر صورت گیرد

دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

کارگردان: سهیل سلیمی   تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

1

جهان فانتزی من

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از غلامرضا آزادی مدیرفیلمبرداری سینما

پخش از شبکه مستند

2

خیلی دور خیلی نزدیک

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از مهری شیرازی طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

3

ماه و پلنگ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از جلال الدین معیریان طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

4

بالانس، به شیوه یک بازیگر

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از محمد فِیلی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

دور از بیسیم

 53 دقیقه

مستند پرتره ای از عبدالرضا اکبری بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

6

دسته چهارم

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود دهنکی  رونامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون 

پخش از شبکه مستند

7

برفراز گذشته‌ها

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی جمشید گرگین بازیگر و مجری سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

8

پشت دیوار باغ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی رضا بنفشه خواه بازیگر سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

9

میکائیل

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار میکائیل شهرستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

10

زندگی غیر خصوصی

 50 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار روح اله حجازی کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

11

برفراز رویای کودکی

52  دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار سید جواد هاشمی  کارگردان سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

12

عبور از غبار

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار محمد رضا ورزی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

13

سیاووش در صحنه

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی سیاووش طهمورث  بازیگر تاتر و سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

14

محمد رضا آهنج

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثارمحمد رضا آهنج بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

15

مسعود آبپرور

46 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود آبپرور کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

کارگردانی و تدوین : سهیل سلیمی

پرتره‌هایی از زندگی و آثار:

|میکائیل شهرستانی | سید جواد هاشمی | سیاووش طهمورث | محمد رضا ورزی | مسعود دهنمکی | روح اله حجازی | رضا بنفشه خواه |  عبدالرضا اکبری | غلام رضا آزادی | محمد فیلی | جلال الدین معیریان | مهری شیرازی | جمشید گرگین | محمد رضا آهنج | مسعود آب پرور | 

دانلود و تماشای مجموعه مستند "جاری چون رود"

مجموعه مستند "جاری چون رود" در صفحه اینما ی سهیل سلیمی آپلود شده و میتوانید این مجموعه را به طور کامل و با کیفیت عالی دراین سکو تماشا کنید.

نویسنده و کارگردان: سهیل سلیمی

تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

تماشا با کیفیت عالی:

قسمت1: https://enama.ir/videos/4388444

قسمت2: https://enama.ir/videos/4388510

قسمت3: https://enama.ir/videos/4388555

قسمت4: https://enama.ir/videos/4388693


رئیس‌جمهور شهید، ثابت کردی که انتخاب شما چقدر درست بود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 

 إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ.

منَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا.

و لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.

با سلام و تعظیم قلبی، خدمت مولایمان امام زمان عج، و درود به محضر رهبر عزیزِ جان، شهادت رئیس‌جمهور و همراهانش را خدمت محضر عالی شان و ملت بزرگ ایران تسلیت عرض می‌کنم.

دلنوشته ای برای آقای رئیس‌جمهور شهید تقدیم می‌کنم.

تکرار هزاران باره ی این جمله: اگر شهید نشوی می‌میری، همچون انعکاس نجوایی عاشقانه در میان کوه‌ها و دره‌های افکارم می پیچد. و نمی‌دانم چرا مدام عکس تو با حاج قاسم عزیز که تورا به آغوش کشیده مقابل نگاهم جان میگیرد.

اگر بغض بگذارد باید تاکید کنم، لازمه‌ی این شهید شدن، شهید زیستن است، و شهید زیستن لازمه‌اش اخلاص در عمل برای رضای حضرت حق است.

در تشویش بغض و اشک، تصویر آن برگ رأی که نام تو را نوشتم بخاطر می‌آورم، چقدر آن رای حلال بود سید جان که چنین شهد شیرین شهادت را نصیبتان کرد. آقای رئیس‌جمهور شهید، شما با خون خودتان ثابت کردی که انتخاب شما چقدر درست بود، ثابت کردی که نه برای قدرت که فقط برای خدمت آمدی و فقط برای جهادِ خدمت ایستادگی کردی. شما برای ایران مغتنم بودی و افسوس که باز هم رجائی دیگری را از دست دادیم.

دلدادگی امام رضا ع، عاقبت قیمت می دهد به جان، و این جسم خاکی بها می‌گیرد و خریدار پیدا می‌کند، که حضرت حق بهشت را به بها می‌دهد نه به بهانه.

در روز میلاد امام رضا ع، شهادت شما و یارانتان مبارک باد، که لباس شهادت برازنده ی شما بود. سلام مرا هم به آن یار سفر کرده حاج قاسم سلیمانی، و مولایمان، عشق ابدیمان حسین ابن علی ع برسانید.

سرباز کوچک قلم و روایت برای اسلام عزیز، سهیل سلیمی


اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج)


آنچه در تولید یک اثر فرهنگی موثر است شخص هنرمند است

کارگردان «فرشتگان قصاب» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

آنچه در تولید یک اثر فرهنگی موثر است شخص هنرمند است/ تا باور از دل هنرمند نجوشد در مخاطب اثر نمی گذارد

سهیل سلیمی

سینماپرس: سهیل سلیمی کارگردان سینما در خصوص عدم همراهی و هجمه تولیدات سینما و تلویزیون به سیاست های جمعیتی گفت: قطعاً مدیران فرهنگی در این حوزه نقش جدی دارند اما آنچه در تولید یک اثر فرهنگی موثر است شخص هنرمند است. این نسبت ۶۰ به ۴۰ است. ۶۰ درصد خود هنرمند نقش دارد و ۴۰ درصد سیاست گذار فرهنگی! تا باور از دل هنرمند نجوشد در مخاطب اثر نمی گذارد.

کارگردان فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس یادآور شد: زمانی که قرار شد سیاست کاهش جمعیت رخ دهد اساساً مسیر در نظر گرفته شده بر این مبنا بود که این سیاست در قالب محصولات رسانه ای ترویج شود. سینما، تلویزیون، کتاب و... از جمله محصولات فرهنگی بودند که مردم را به سمت این شعار هدایت می کردند که «فرزند کمتر، زندگی بهتر!»

وی در همین راستا ادامه داد: این مسیر طی شد و امروز به شرایط بحرانی جمعیت رسیدیم و شاهدیم که همه دنبال این هستند در میتینگ های رسانه ای و فضای بیرون گود کاری انجام دهند که این مشکل برطرف شود اما مسأله اینجا است که به این سادگی این معضل برطرف نخواهد شد.

این سینماگر تأکید کرد: دلیل این اتفاق آن است که رسانه زمانی که شروع کرد برای کاهش جمعیت کار کند چون عوامل درگیر در رسانه ها به سیاست کاهش جمعیت اعتقاد داشتند تولیدات هم به این سمت می رفت. در واقع از کوزه همان برون تراود که در او است! وقتی سیری طی شده و در طول آن هنرمندان خاصه و مدیران فرهنگی به صورت عام باورشان این است زندگی بهتر با فرزند کمتر است هرچقدر بخواهیم شعار دهیم به نتیجه نمی رسیم.

سلیمی خاطرنشان کرد: مدیر فرهنگی می تواند توصیه کند اما وقتی هنرمند به این باور نرسد حتی اگر اثری سفارشی تولید کند باز آن برآیند لازم را ندارد. این نکته در اینجا حائز اهمیت است که وقتی ما چیزی را می خواهیم خراب کنیم سریع تر به نتیجه می رسیم و درست کردن یک مسأله به ظاهر ساده ممکن است سال ها زمان ببرد.

این کارشناس فرهنگی سپس با بیان اینکه کارشناسان بر این باورند که یک خبر بد ۱۱ برابر یک خبر خوب وایرال می شود اظهار داشت: گسترش جمعیت اتفاق خوبی است اما چون کار سختی است و نسبت به تخریبی که قبلاً صورت گرفته اجرایش پیچیده است و موانع زیادی دارد به این سادگی ها دست یافتنی نیست.

وی در پاسخ به این پرسش که شما در این میان نقش هنرمندان را موثرتر می دانید یا مدیران فرهنگی متذکر شد: اصولاً چنین باوری در دل هنرمندان ضعیف است. قطعاً مدیران فرهنگی در این حوزه نقش جدی دارند اما آنچه در تولید یک اثر فرهنگی موثر است شخص هنرمند است. این نسبت ۶۰ به ۴۰ است. ۶۰ درصد خود هنرمند نقش دارد و ۴۰ درصد سیاست گذار فرهنگی! تا باور از دل هنرمند نجوشد در مخاطب اثر نمی گذارد.

سلیمی یادآور شد: بنده می خواهم در اینجا یک مثال ذکر کنم؛ اسپیلبرگ تا قبل از ساخت فیلم «جنگ دنیاها» همواره در آثارش پدر و پسرها با هم در تضاد بودند اما بعد از آن در تولیداتش شاهد اتحاد میان آن ها بودیم و می دیدیم که با یکدیگر مشکلات را حل می کنند. وقتی از اسپیلبرگ سوأل کردند که چطور یک باره در فیلم ها و مضامین خود تغییر ایجاد کردید او گفت من تا قبل از این فیلم پدر نبودم اما بعد از آن بچه دار شدم و آن زمان بود که فهمیدم چطور یک پدر حاضر است همه هست و نیست خود را فدای بچه هایش کند.

این کارگردان سینما با بیان اینکه وقتی هنرمندان ازدواج نکرده و طعم بچه دار شدن را نچشیده اند نمی توان توقع داشت که اهمیت فرزندآوری را درک کرده و در خصوص آن اثر تولید کنند تصریح کرد: وقتی ما می بینیم زندگی برخی هنرمندان بر اساس سبک غربی جلو می رود و در آن از ازدواج و تشکیل خانواده و بچه دار شدن کمتر خبری هست قطعاً نمی توانیم توقع داشته باشیم که آن ها در تولیدات شان به سمت تشویق فرزندآوری حرکت کنند تا کشور را از بحران جمعیتی نجات دهند.


لینک منبع خبر: سینما پرس

مصاحبه ی سهیل سلیمی با رادیو CiTR رادیویی رسمی دانشگاه بریتیش کلمبیا کانادا

مجری رادیو CiTR : کاراکترها و شخصیتهای فیلم خیلی در هم تنیده هستند و گویا هر کدام یک مفهوم ویژه دارند. آیا واقعا همینطور است؟

سلیمی : خیلی متشکرم! سوال بسیار مهمی را مطرح کردید. یکی از مهمترین مفاهیم فیلم همین نماد شناسی شخصیت هاست. شخصیت ها گاهی کارکرد استراتژیک دارند و گاهی فلسفی!

مجری رادیو CiTR : قبل از ادامه مبحث شخصیت ها، در یک جمله فلسفه فیلم را بگویید.

سلیمی : فلسفه ی حاکم بر فیلم ، فلسفه ی مقاومت است. که البته نیاز به توضیح و تبیین دارد.

مجری رادیو CiTR : می خواهید اول به توضیح فلسفه ی فیلم بپردازید یا با همان نماد شناسی شخصیت ها ادامه بدهیم؟

سلیمی : برای من فرق ندارد هر طور شما راحت هستید.

مجری رادیو CiTR : بسیار خوب ، پس از شفاف شدن نمادشناسی شخصیت ها به فلسفه ی فیلم بپردازیم. بفرمایید.

سلیمی : بله! حتما! ببینید زن در هنر نماد سرزمین و عقیده است. در فرشتگان قصاب سه کارکتر اصلی زن و یک کاراکتر فرعی زن وجود دارد. که با این رویکرد نمادشناسی، که هر یک نماد یک سرزمین هستند. اَشلی نماد صهیونسیت هاست. با همان روحیه ی اشغالگری و غارت. کیسی نماد سرزمین و مردم آمریکاست که توسط صهیونیستها به بازی گرفته شده و او در طول فیلم متوجه می شود که آنها در حال سوء استفاده از نظام و مردم ایالات متحده آمریکا هستند. او فقط تا زمانی زیر عنوان شهروندی آمریکایی خود در امان است که حقیقت را در نیافته است. 

مجری رادیو CiTR : یعنی شما معتقدید که صهیونیست ها از مردم آمریکا سوء استفاده می کنند؟

سلیمی : هیچ شکی در این موضوع ندارم. همین امروز اوضاع نابسامان اقتصادی ایالات متحده، حاصل اقتصاد صهیونیستی است. امروز سیاست مداران آمریکا مهره های صهیونیستی هستند و مردم آمریکا کم کم به این موضوع آگاه می شوند. و روزی که مردم آمریکا با هم متحد شوند حتما پایان عمر این  جهانبینی جهانخوار هم فرا خواهد رسید. مردم آمریکا در جنبش 99% نشان دادند که منشا فاسد  صهیونیسم یعنی بنگاه های مالی وال استریت را می شناسند و فهمیده اند که بانک و بورس، پایگاه های عملیاتی صهیونیسم برای نابودی جهان است.  در نماد شناسی فرد نظامی ارشد نماد حکومت است. در  فرشتگان قصاب  می بینید که اشلی همه کاره است و دیوید به عنوان فرمانده نظامی ارشد دستورات او را اجرا می کند. این یعنی نفوذ صهیونیسم در ارکان نظامی ، سیاسی و اقتصادی حکومت آمریکا. حتی وقتی دیوید می خواهد از افراد خودش دفاع کند، اشلی مسئله پول را پیش می کشد و یادآور می شود که دیوید تعهد مالی دارد و برای پول کار میکند، پس جان سربازان آمریکایی اهمیتی ندارد.

مجری رادیو CiTR : متشکرم. اما گفتید که سه زن اصلی و یک زن فرعی آنها را هم توضیح می دهید لطفاً. ادامه مصاحبه در را اینجا بخوانید

"سهیل سلیمی" در شبکه‌های اجتماعی

برای تماشای تمام قسمت‌های مجموعه مستند "جنایت نامرئی" و دیگر مستندها و فیلم‌ها در آپارات یا یوتوب عضو شوید:

aparat.com/SOHEIL_SALIMI

youtube.com/@soheilsalimi1

soheilsalimi.blogsky.com

سهیل سلیمی در ویراستی :

virasty.com/SOHEILSALIMI

کانال ایتا عضو شوید :

https://eitaa.com/SOHEILSALIMI 

ارتباط:

https://eitaa.com/SOHEILSALIMI1