|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |
|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |

برای پایش فضای فرهنگی کشور به یک سیستم یکپارچه نیازمندیم

سلیمی: حوزه فرهنگ و هنر نیازمند سیستمی بر اساس دکترین واحد است که فضای فرهنگی را پایش کند/ افرادی که در آثارشان چهره پلید از دین نشان می دهند موأخذه شوند

سهیل سلیمی*

کارگردان فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: افرادی که در حوزه استراتژی فرهنگی تبحر دارند در کنار حقوقدانانی متخصص در حوزه فرهنگ و هنر می توانند این اتفاق را رقم بزنند؛ وقتی این دستورالعمل توسط آن ها تدوین و نهایی شد قوه قضائیه می تواند بر اساس خروجی پایش انجام شده علیه هنرمندانی که امنیت روانی جامعه را زیر سوأل می برند اقدام قانونی کند.

سلیمی سپس با بیان اینکه امروز همه چیز کشور را در حوزه سیاست و امنیت و اقتصاد و فرهنگ به دست برخی نااهلان سپردیم تصریح کرد: کسانی که خروجی شان فیلمی مثل «عنکبوت» می شود باید با برخورد قاطعانه و قهری قوه قضائیه روبرو شوند.

این سینماگر متذکر شد: قوه قضائیه افرادی که در آثارشان چهره پلید از دیندارها نشان می دهند را موأخذه کند؛ هر فردی که با تولید آثار فرهنگی و هنری چهره زشتی از دین و دینداران نشان می دهد دیگر نباید اجازه فعالیت پیدا کند.

وی در پایان این گفتگو افزود: برای ورود جدی قوه قضائیه به حوزه فرهنگ و هنر و صیانت و حراست از امنیت روانی جامعه در رسانه ها و فضای مجازی ما نیاز به این پایش اطلاعات داریم تا ان شاالله جامعه ایده آلی در حوزه فرهنگ داشته باشیم.

سینمای بی‌هویت و فاقد دکترین و استراتژی



در جستجوی هویت
چه غم انگیز است که تمدنی به وسعت تاریخ داشته باشی و برای تماشای قطره‌ای از آن لابلای یک سریال کره‌ای بگردی تا شاید فرصتی باشد برای لحظه‌ای تفاخُر، به تمدنی که مردمانش در مقطعی از تاریخ دریانوردی و اقیانوس‌نوردی می‌کردند که تمدن‌های شرق و غرب عالم ساحل‌نورد بودند و اگر فانوس دریایی نداشتند در دریا گم می شدند. تمام اولین‌های تاریخ در ایران ثبت اختراع شده‌اند. از اولین جراحی باز مغز تا ساخت میکروسکوپ توسط دانشمندان مسلمان ایران زمین و حتی ساخت دوربین عکاسی. اما سینمای بی‌هویت ما که فاقد هرگونه دکترین و استراتژی است، فقط و فقط تابلوی تمام نمای عظیمی شده از جامعه‌ای غرق در کثافت و بدبختی وبی اعتمادی و اعتیاد که با نوار نازکی از فیلم‌های مثلا خوب و ملی مذهبی تزئئین شده. اما هیچ کس به یک تابلو به خاطر قاب دور آن نگاه نمی‌کند. تابلوی درون قاب باید ارزش تماشا داشته باشد. سینما و رسانه‌های ما برای بیانِ عظمت ایران آنقدر حقیر هستند که جز همان لاشه‌ی متعفن کلیشه‌های دستمالی شده‌ی چند چهره‌ی خاص حرفی برای گفتن ندارند. اگر سینمای هالیوودی توانسته از بی‌هویت ترین کشوردنیا اسطوره‌ای بسازد که زمین و زمان و فضا را در اختیار دارد، سینمای ما هم در موفقیتی غیرقابل وصف! توانسته بیش از ده‌هزارسال تاریخ تمدن ایران را به اندازه‌ی چند زیرپوش سفید و مقدار زیادی پوچیِ وقاحت آمیز تقلیل بدهد. ده‌ها فیلمنامه و فیلمساز پشت در اطاق‌های همیشه بسته‌ی مدیران فرهنگی عمرشان خاکستر شد و نگذاشتند کار کنند، تجربه کنند و به بلوغ برسند، مافیا برای چنین جنایتی واژه‌ی کوچکی‌ست. هیچ مافیایی نمی‌توانست چنین بلایی بر سر تمدن یک سرزمین بیاورد که سینما و رسانه‌های ما آوردند. نه به تمدن اسلامی‌اش رحم کردند و نه به تمدن ایرانی‌اش. طوری فیلم‌های ما بی ریشه و بی هویت هستند که گویا فیلمسازان ما یک صفحه هم تاریخ نخوانده‌اند. نمی‌دانم نویسنده همین سریال کره‌ای که انصاف کرده و به تکنولوژی بادبان‌های مثلثی اشاره کرده خبر دارد در ساختار کشتی برای سفرهای طولانی مدت دریایی بیش از بیست نوع مهندسی خاص وجود دارد که همگی اختراعات ایرانیان باستان بوده است؟ چه غم انگیز است که تمدنی به وسعت تاریخ داشته باشی و برای تماشای آن تصویری نداشته باشی. سهیل سلیمی

حضور کارشناسان ارشد مسائل استراتژیک در شورای عالی سینما ضروری است

مصاحبه سهیل سلیمی با سینماپرس

سلیمی: حضور کارشناسان ارشد مسائل استراتژیک در شورای عالی سینما ضروری است/ بی توجهی به سینمای استراتژیک غفلت است و باید از این سهل انگاری خارج شویم

سینماپرس: سهیل سلیمی کارگردان سینما در خصوص شأنیت و ویژگی های ضروری اعضای شورای عالی سینما گفت: سینما یکی از استراتژیک ترین رسانه ها در دنیای امروز است که اغلب کشورهای پیشرفته جهان از آن در راستای اهداف عالیه خود استفاده می کنند از این رو حضور کارشناسان ارشد مسائل استراتژیک در شورای عالی سینما ضروری است و این شورا باید در کنار چهره های خبره و برجسته سینمایی اعضایی در حوزه مسائل سیاسی و استراتژیک نیز داشته باشد.


کارگردان فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: احیای شورای عالی سینما اتفاق مبارکی است و به روند حرکت سینمای کشور کمک شایانی می کند چرا که رئیس جمهور به عنوان مقام اول اجرایی کشور مستقیماً وارد این مقوله می شود و می تواند دستورات کلیدی برای رشد و توسعه این هنر-صنعت صادر کند.

وی ادامه داد: بنده معتقدم اعضای شورای عالی سینما باید دارای یک تعادل باشند. همانطور که در تولید یک فیلم سینمایی فرم و محتوا در کنار هم دارای اهمیت هستند در شورای عالی سینما نیز باید ضمن حضور افرادی از بدنه سینما شامل تهیه کنندگان، فیلمنامه نویسان، بازیگران، کارگردانان و... افرادی را شاهد بودیم که نسبت به مسائل روز و استراتژیک آگاه باشند و بتوانند سینما را در مسیری درست هدایت کنند.

سلیمی در پاسخ به این سوأل که به عقیده شما شورای عالی سینما باید پرداختن به چه موضوعاتی را در اولویت و دستور کار خود قرار دهد اظهار داشت: بی توجهی به سینمای استراتژیک غفلت است و باید با دغدغه مندی از این سهل انگاری خارج شویم! بنده معتقدم اعضای شورای عالی سینما باید دغدغه مندانه در پی ترویج و گسترش سینمای استراتژیک باشند.

این سینماگر در همین راستا تأکید کرد: سینمای استراتژیک به معنای سینمایی جنگی و... نیست. ما در یک فیلم کمدی، خانوادگی و... نیز می توانیم مباحث استراتژیک کلان را بیان کنیم. منظور از سینمای استراتژیک درونمایه و کانسپت فیلمنامه ها است و این شورا می تواند با سیاست گذاری های مناسب کاری کند که سینماگران به سمت این نوع سینما گرایش ویژه تری پیدا کنند.

وی در پایان این گفتگو افزود: سینمای ایران امروزه سرشار از معضلات و مسائل مهم و اساسی است که من امیدوارم با تشکیل شورای عالی سینما بتوانیم بخشی از این مسائل را برای همیشه از بین ببریم و موجبات بالندگی و سرفرازی سینمای ملی کشورمان را در سطوح کلان بین المللی فراهم آوریم.


لینک خبر: مصاحبه سهیل سلیمی با سینماپرس سلیمی: حضور کارشناسان ارشد مسائل استراتژیک در شورای عالی سینما ضروری است/ بی توجهی به سینمای استراتژیک غفلت است و باید از این سهل انگاری خارج شویم

جشنواره فیلم مقاومت و تقابل مدیران و فیلمسازها

سلیمی: جشنواره فیلم مقاومت مهمترین جشنواره سینمایی جمهوری اسلامی ایران است

سینماپرس: سهیل سلیمی کارگردان سینما در آستانه برگزاری جشنواره فیلم مقاومت در خصوص اهمیت این رویداد سینمایی گفت: اهمیت سینمای انقلاب، دفاع مقدس و مقاومت اسلامی بر هیچ کس پوشیده نیست بی تردید سینمای مقاومت برای کشوری که پرچمدار مقاومت در جهان است به شدت مهم و حائز اهمیت است اما متأسفانه مدیران بالادستی محافظه کار و مدیران میانی فشل و ناکارآمد، سینما و جشنواره فیلم مقاومت را دچار کرختی و رکود کرده اند.

کارگردان فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: وقتی قرار است یک ایدئولوژی جایگاهی برای عرضه بین المللی و بیان صریح و سرراست داشته باشد باید از طریق رسانه بیان شود. بی شک اگر امروزه ما مثلاً در ۷۰ سال قبل زندگی می کردیم شعرا نقش بسیار پررنگی در خصوص ترویج این ایدئولوژی داشتند و جشنواره های ادبی و شعر برای ترویج این ایدئولوژی برپا می شد.

وی ادامه داد: اما امروزه با توجه به اهمیت و تأثیرگذاری بالای مدیای سینما و تلویزیون این ایدئولوژی باید از طریق این رسانه ها مطرح شود. جایگاه جشنواره فیلم مقاومت بسیار حائز اهمیت است و به نوعی می توان بر این امر صحه گذاشت که جشنواره فیلم مقاومت مهمترین جشنواره سینمایی جمهوری اسلامی ایران است چرا که ذات این جشنواره با اهداف سیاسی کشور ما همراه است اما متأسفانه مدیران ناکارآمد مانع از رشد و پویایی سینمای مقاومت شده اند.

این سینماگر خاطرنشان کرد: جشنواره فیلم مقاومت نباید به صورت خنثی و باری به هر جهت برگزار شود این جشنواره باید انگیزه و شور و نشاط جدی برای یکایک فیلمسازان دغدغه مند حوزه دفاع مقدس و مقاومت اسلامی به وجود آورد تا برای حضور در این رویداد سر و دست شکانده و دست به تولید و حرکت بزنند.

سلیمی تصریح کرد: اسفا که مدیریت محافظه کار و مدیران میانی فشل باعث شده اند این رویداد مهم و تأثیرگذار سینمایی تنها در حد برگزاری مراسم باشد. این در حالی است که جشنواره فیلم مقاومت اساساً برای این ایجاد شده تا تحولات مهمی در حوزه ای که استراتژی و دکترین این رویداد است را ایجاد کند و باعث ایجاد انگیزه برای تولید بیشتر آثار سینمای مقاومت اسلامی در میان فیلمسازان شود.

وی در پایان این گفتگو افزود: امیدوارم جشنواره مهم و ارزشمند مقاومت بتواند از این پس به عنوان مهمترین جشنواره سینمای اسلام و مقاومت اسلامی در تارک عرصه های فرهنگی و هنری بین الملل بدرخشد و مدیران و سیاست گذاران فرهنگی به اهمیت برگزاری این رویداد مهم سینمایی پی برده و با ایجاد سیاست های تشویقی فیلمسازان را ترغیب برای حضور در این رویداد سینمایی کنند.

همچنان به دنبال برادرم می گردم

همچنان به دنبال برادرم می گردم

1917 فیلم بسیار خوبی است، این مقدمه کافی سیت تا این فیلم را حتی چندبار ببینیم و لذت ببریم.

فیلم سینمایی " #هزارو نهصد و هفده" اثر " #سم مندز " فیلم بسیار خوش ساخت و روانی است. فیلمبرداری بسیار خوب با پلان های لانگ تیک و فیلمنامه ساده ی آن، مخاطب را برای حدود دو ساعت میخ کوب می کند. ایجاد لحظات ناب و غافلگیر کننده و البته  بازی های بسیار باور پذیر، و التهاب فزاینده ی فیلم، همگی از برجستگی های این اثر به شمار می روند. #فیلم سفری است به درون #جنگ، بی آنکه فرصتی برای پند و اندرزهای، پدربزرگ ها را داشته باشد. جنگ است و جنگ و دیگر هیچ.

آنچه که در بطن فیلم از لحاظ تکنیکی پنهان است و فیلم تمام قد به آن مدیون است، #طراحی_صحنه ی این فیلم است که شاهکاری ست بس قابل تامل و توجه. صحنه ها مانند یک پازل عظیم بهم گره خورده اند و یک شکل بی بدیل را نمایان ساخته اند. هرچه فیلم پیش می رود بزرگی این کار بیشتر به چشم می آید. البته که همه می دانیم که درصد زیادی از این فضاسازی ها جلوه های ویژه ی رایانه ای است. اما این از ارزش کار و فکری که برای ایجاد چنین صحنه هایی بوجود آمده چیزی کم نمی کند. 1917فیلم بسیار خوبی است که تا مدت ها نُقل محافل سینمایی خواهد بود.

اما خط تکراری، در جستجوی "برادر"، همان بخش نپخته و شاید دم دستی فیلم است. بدون هیچ شکی همه اهالی فیلم و سینما بلافاصله به یاد فیلم " #نجات_سرجوخه_رایان " ساخته " #استیون_اسپیلبرگ" می افتند. آنهم با همان دغدغه ها و همان زیر متن. در هر دو فیلم #ایثار و ایستادگی و #اتحاد مسئله فیلم است. در "نجات سرباز رایان" اتحادِ آمریکا و اروپا منطق این ایستادگی است و در"1917" اتحادِ فرانسه و انگلیس به عنوان نماینده قاره مه گرفته اروپا. پیام فیلم این است: #همچنان_به_دنبال_برادرم_میگردم. به اعتقاد من، این جستجوی بی پایان در آثار جنگی غرب، ریشه در عدم وجود یک منطق درست برای جنگیدن دارد. جنگ هایی که برای کشورگشایی و سیر کردن شکم جنگ سالارها شکل می گیرند و سربازها بدون انگیزه و اعتقاد تفنگ به دست می گیرند. مرگ هایی بیهوده و پیروزی هایی بیهودتر. البته نویسنده با این دیالوگ که؛ مدالی که برای شجاعت در جنگ، می دهند، یک تکه حلبی بی ارزش است. میخواهد پوچی این جنگ ها را به رخ مخاطب بکشد، اما مخاطب آنقدر در غفلت است که بعید است در آن لحظه متوجه عمق این دیالوگ و شوخی بعد از آن که می گوید؛ "فقط یه تیکه حلببی نیست، یه روبان قرمز هم بهش وصله". بشود.

فیلم قصد آنرا ندارد تا به اثری #ضد_جنگ تبدیل شود، اما بدلیل همین فقدان ایدئولوژی ناگزیر ضد جنگ می شود. و پایان خوش فیلم حاصلِ عدم وقوع یه حمله دیگر است. در این فیلم هم همان نگاه #داروینی_ستی موج می زند؛ "بکش تا زنده بمانی" کسی که در جنگ مرده، مرده دیگر اندوه و زاری برایش سودی ندارد و تبدیل خواهد شد به غذای موشها و... پس باید زنده ماند، زنده بودن یعنی معنا داشتن. هیچ آینده و جهانِ پس از مرگی برای فیلمساز مطرح نبوده و فقط #جان_سخت و بی وقفه رفتن، برای به مقصدی دنیوی رسیدن، مهم بوده است. سهیل سلیمی

فرشتگان قصاب در "آی ام دی بی" Butcher Angels in "IMDb"

صفحه اصلی فیلم سنمایی "فرشتگان قصاب"  در "آی ام دی بی"   Butcher Angels  Original Page in "IMDb"

فیلم سینمایی : فرشتگان قصاب

نویسنده و کارگردان: سهیل سلیمی

تهیه کننده: محمد قهرمانی

بازیگران: دارین حمزه - پیر داغر - محد رضا غفاری - ستاره پسیانی - پیتر کوانجی - هادی شتات  - آزیتا ترکاشوند -  الیزابت دبث 

مدیر فیلمبرداری: فرشاد گل سفیدی  - طراح صحنه و لباس: بابک پناهی - آهنگساز: امیریل ارجمند و فرزاد ورزنده آذر 

انسان حیوان شگفت انگیزی است. عصر جدید

برنامه "عصرجدید" به دنبال اثبات این است که انسان همان "حیوان شگفت انگیزی"  است که "ژان فرانسوآ دورتیه" گفت.

شاید اگر شخص دیگری مدیریت شبکه سه را به عهده می داشت هرگز انگیزه ای برای نوشتن این مکتوب در من ایجاد نمی شد. زیرا انتظار فهم چنین موضوعی در هر فردی کمی زیاده خواهی و زیاده طلبی ست. اساسا مدیران کلانِ رسانه با ایده های بزرگ می آیند و بعد با مقوله پُر کردن آنتن مواجه شده و دست از آرمان هایشان می کشند و یا از آنها کوتاه می آیند تا آنتن خالی نماند. اما عصر جدید به دلیل مخاطب بالا نباید گرفتار چنین روندی می شد، که شد.

ابتدا سه نکته در نوع قضاوت من پیرامون برنامه "عصر جدید" باید روشن شود؛

·       از آنجا که معتقدم نباید قضاوت زود هنگام در مورد آثار رسانه ای داشت، ابتدا صبر کردم تا مجموعه به پایان برسد تا متهم به قضاوت زود هنگام نشوم.

·       این نقد را بر اساس سلیقه، هیجان و شورهای زودگذر انجام نداده ام که مبادا متهم به تندروی شوم، بلکه نقدی ست با تحلیل که به عنوان یک طلبه ی استراتژی فرهنگی و آگاه به مختصات های رسانه ای و جامعه شناختی انجام داده ام.

·       در این نقد تاثیرات میدانی این مجموعه در میان خانواده ها را نیز لحاظ نموده ام.

بی شک اصلِ کلیدی در رسانه، تاثیرگذاری بر مخاطب است و اگر این امر محقق نشود اساسا رسانه، رسانه ی نا کارآمدی خواهد بود. حال سوالی کلیدی! از این زاویه به موضوع نگاه کنید که رسانه توانسته است با استفاده از محصولی خاص مخاطب را جذب و تاثیرگذاری حداکثری را داشته باشد. آیا این تاثیرگذاری، مثبت بوده یا منفی؟

تقلید خوب، خوب است و تقلید خوب تقلیدی است که آگاهانه صورت می گیرد. جوامع گوناگونی در شرق و غرب عالم اقدام به تهیه و تولید برنامه هایی شبیه "عصرجدید" کرده اند و به نوعی این مدل به استانداری جهانی تبدیل شده است. تقلید از ساختار آن برنامه ها اصلا جای ایراد نیست و چه بسا نیازی یا مجالی برای اختراع چرخ، از نو نیست. اما ایراد کار کجاست؟

اگر ارزایابی درستی در هنگام طراحی این برنامه صورت پذیرفته بود گروهِ طراح برنامه باید متوجه می شدند که، برنامه هایی از این دست که به بهانه ی استعداد یابی ساخته می شوند، در واقع قصد دارند تا نیروی انسانی مورد نیازِ جامعه ی هدف را با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی آن جامعه تامین نمایند. برای مثال ایالات متحده با برگذاری چنین برنامه هایی استعدادهای موجود در حوزه خوانندگی، رقص، تاترهای موزیکال و... شناسایی می کند تا خوراک نایت کلاب ها، دانسینگ ها، بارها، تاترها و دیگر فضاهای سرگرمی و رسانه ای اش را تامین کند، زیرا فقط تعداد بارها و نایت کلاب های ایالات متحده در سال 2017 بیش از 66هزار مورد ثبت شده است.

آیا ما برای سیل عظیمی از جوانان که در صحنه "عصر جدید" مشغول انجام حرکات موزون به بهانه ورزش بودند، این تعداد نایت کلاب داریم؟ شاید شما بگوید که این ها ورزش است، اما با بررسی دقیق تر جوامعی که این الگوها را ارائه می کنند، سازندگان و مدیران بهتر می توانستد ببینند که خاستگاه این حرکات کجاست و چه استفاده هایی از آن می شود. اصلا فرض کنیم ورزش است! کجای ایران ورزشگاه های مورد نیاز این افراد تاسیس شده؟ و چه میزان مخاطب دارد؟ چه میزان درآمد زایی میتواند داشته باشد؟ چه کمکی به ارتقاء فکری و فرهنگی جامعه می کند؟ و صدها سوال دیگر که از آنها می گذرم! حرکت هایی که با آن موسیقی های ترنس و هَووس با طناب و حلقه انجام می شود در تمدن لیبرالی جایگاه خاصی دارد که کشور ما فاقد آن جایگاه است. در حقیقت فارغ از اینکه این موارد چقدر در تضاد با فرهنگ ما هستند از نظر جامعه سازی غلط و مخرب اند. جمله ابتدایی ام را تکرار می کنم؛ اصلِ کلیدی در رسانه تاثیرگذاری بر مخاطب است و اگر این امر محقق نشود اساسا رسانه، رسانه ی نا کارآمدی خواهد بود. حال از این زاویه به موضوع نگاه کنید که رسانه توانسته است با استفاده از محصولی خاص مخاطب را جذب، و تاثیرگذاری حداکثری را داشته باشد. آیا این تاثیرگذاری، مثبت بوده یا منفی؟

قطعا بسیار منفی ست، چرا که نه تنها این خیل عظیم آدم هایی که روی صحنه عصر جدید حضور پیدا کردند دیگر زندگی شان در توهم شهرت و صحنه های پُر از تماشاچی خواهد سوخت، بلکه صدها برابر آنها در درون خانه ها شروع به تقلید و بالا و پایین پریدن خواهند کرد، تا روزی خودشان را به روی صحنه عصرجدید برسانند و بعد،... هیچ!

نسل اولی که روی صحنه ی "عصر جدید" خودنمایی کردند، قطعا محصول تفکر لیبرالیستیِ و اومانیستیِ تمدن غرب و شبکه های مجازی و ماهواره ای شان بوده اند، اما نسل جدید این عصرجدیدی ها، محصول تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران، نام خواهند گرفت. حتی خانمی که با شن روی شیشه نقاشی می کشد تا وقتی روی صحنه ی "عصر جدید" حاضر نشده، هنری دارد در کنار هنرها و احتمالا کارهای دیگرش، اما وقتی جو صحنه او را بگیرد، می خواهد با نقاشی کشیدن روی شیشه تبدیل به سوپراستاری بی همتا گردد، و در آن سوی تصویر، در اندرون خانه ها، حالا لشکری از این دختر و پسرها که از فردا با خاک روی شیشه نقاشی خواهند کشید. نقاشی که دیگر به سیاق خواست تمدن لیبرال تاثیرگذاری بلند مدت ندارد و نیازهای لحظه ای را پاسخ می گوید. هنری نامانا و پر افاده که تنها به درد ایجاد هیجانات لحظه ای می خورد. همان صحنه ی نمایش بی هویت و بی آینده ای که فرصت های بیشماری را خواهند سوزاند.

تعداد زیادی از جوانان را در جاهای مختلف دیده ام که متمایل به همان افعالِ انجام شده در روی صحنه عصرجدید شده بودند، این یعنی تاثیرگذاری! اما افسوس از آینده ای که خواهد سوخت.

آیا در هنگام طراحی این برنامه با این کَستینگ خاص و صد البته مهم، تاثیرگذار و جذاب، اصلا به این فکر شده که ایران به چه تعداد خواننده نیاز دارد؟ و بازخورد این برنامه چه تعداد از جوانان این مملکت را به درونِ این چاه تباهی خواهد کشاند. البته که خوانندگی چاه تباهی نیست، اما با نگاهی به وضعیت فعلی این هنر، خواهید دید که چه تعداد بالایی از جوانان کشور که به امیدِ خواننده شدن، عُمر و پول خود را در استدیو های زیر زمینی و رو زمینی هزینه می کنند و تعداد بسیار بسیار زیادی از آنها هرگز، تاکید می کنم هرگز شنیده نمی شوند.

حالا با تحریک برنامه "عصرجدید" این فضای تنگ و تُرش با سِیلی از خواننده های جدید تهدید می شود که وارد سُفره ی کوچک صنعت موسیقی ما می شوند، سفره ای که چند آدم خاص کل بازار آنرا اداره می کنند. مگر چند کنسرت در کشور ما برگزار می شود که به خواهیم برای تولید خواننده چنین فضا و آنتنی به یک برنامه بدهیم تا نیازهای بازار موسیقی کشور تامین شود؟ آنقدر خواننده و آوازه خوان در کشور زیاد است که خیلی هاشان تشابه اسمی، صدایی و چهره دارند و برای ایجاد تمایز به چه کارهایی که تن در نمی دهند.

این در حالی ست که جوانانِ نا آگاهِ بسیاری هم بوسطه ی حسِ نیاز به دیده شدن، بدونِ وجودِ "عصر جدید" هم به این مرداب کشیده می شوند و نیروی کار کشور در اوج دورانِ توانایی، فرسوده و بی انگیزه می شود، و بد به حال مدیران و برنامه ریزانی که با برنامه ای تا این حد مهیج و پُر مخاطب بر این آتش خانمان سوز می دمند.

به راستی چه کسی پاسخ گوی تباه شدن این زندگی هاست؟

بر خلاف آن که مدیران و برنامه ریزان #عصرجدید تبلیغ و به نوعی وانمود می کنند که عصر جدید در واقع پیرو بیانیه گام دوم و در راستای تحقق آن ساخته شده است و به نوعی در فحوای کلام می خواهند این رویکرد را به مخاطب خاص حقنه کنند، ابداً چنین جایگاهی برای این برنامه نه دیده شده و نه وجود دارد. اساسا #عصرجدید با اهداف بیانیه "گام دوم" مقام معظم رهبری و "الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت" در تضاد است.

در بیانیه ی گام دوم رهبری "عصرجدید" را عصر ظهور انقلاب اسلامی می داند و زوال اندیشه مدرنیته در هر سوی شرق و غرب عالم. اما "عصرجدید" شبکه محترم سه دقیقا و نعل به نعل در حال پیاده سازی اندیشه ی لیبرالیستی و اومانیستی و در یک کلام اندیشه ی مدرنیته است. چه! کسی با ذغال عکس حاج قاسم سلیمانی را بکشد و چه هر چهره ی معرف دیگری را تا وقتی در ناخودآگاهش اسیر اندیشه لیبرالی است از معنای عصرجدید کیلومترها فاصله دارد.

وقتی فراخوان برنامه ی "عصرجدید" منتشر شد، گمان می کردم هدف، گفتمان سازی همان "عصرجدید" ی است که در بیانیه ی گام دوم مطرح شد. بنده آن فراخوان را دوبار مطالعه کردم و محصولات رسانه ای پیرامونش را دیدم و به دنبال آیتم هایی بودم که ضمن داشتن جذابیت بصری و امیدآفرینی و ایجاد شور و نشاط اجتماعی، مخاطب را در لایه های پنهان و به دور از شعار زدگی به سمت آن حقیقت روشن هدایت کند، اما بی تعارف این برنامه تیغی ست به روی آن حقیقت!

مسئله من فرم ماجرا نیست که چه بسا اتفاقا با فرم تکراری و تقلیدی آن خیلی هم موافقم. اساسا درد من، درد روش نیست! درد فرم نیست! دردِ محتواست.

چرا نیازهای اجتماعی ما در این برنامه دیده نشده؟ مگر امام جامعه قریب به یک دهه نیست که نام سال را با مضامین اقتصادی همراه می کند؟ کجای برنامه ای با این پتانسیل به این امر توجه داشته است. آیا نمی شد در کنار همین ورزشکاران خوش رقص، افرادی را با مشخصه های نخبگی درعلم، درصنعت، یا حتی در کشاورزی، و طراحی و تولید به روی صحنه ی رقابتی "عصرجدید" آورد؟

واقعا یکی از مهمترین دردهای ما مدیران و طراحانی هستند که اندیشه های غربی را اسلام مالی می کنند و به نام اسلامی به خورد مردم می دهند. آوردن قاری قرآن پارکورکار دقیقا مصداق اسلام مالی کردن است و همان اندازه زشت است که بانک ها جشنواره و همایش بانک داری اسلامی برگذار می کنند، حال آنکه اکثر مراجع بر ربا محور بودن بانک ها تاکید دارند. برای مثال؛ امروز که همه از کیفیت پایین خودروهای ساخت داخل آگاهیم و حتی امام جامعه نیز در این مورد نهیب زده! آیا خوب نبود با دادن فضایی برای عرض اندام طراحان خودرو، ضمن ایجاد غرور ملی به داشتن چنین طراحان بزرگی در کشور، مطالبه گری عمومی، برای تولیدِ حاصل فکر مهندسان ایرانی را، در این برنامه رقم بزنیم. آیا باورِ "ما می توانیم" در دیدن چنین صحنه ای بیشتر است یا در ملق زدن و بالا و پایین پریدن های دستِ جمعی؟

نکته ی من حذف آیتم های مورد تعرضم نیست. بلکه نبود آیتم های درست در چنین برنامه ی تاثیرگذاری است. نکته من نبود نگاه درست به نیازهای جامعه است. نکته ی من نداشتن آینده نگری لازم در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی است. این برنامه طوری طراحی و اجرا شده است که گویی قرار است وعده ی "جان بُلتون" همان احمق درجه یک، در فروپاشی جمهوری اسلامی محقق، و از فردای آن روز نیازِ کابارها و نایت کلاب ها از این طریق تامین شود.

در تمدنِ غرب فیوچرلوژیست ها یا همان آینده پژوهان و استراتژیست ها نقشِ کلیدی در رسیدنِ رسانه ها به اهداف، چشم اندازها و رویاهای کشورها را دارند. اهدافی از پیش تعیین شده  در کلانِ نظام ها که قرار است پنجاه، صد یا حتی دویست سال آینده آن سرزمین ها را رقم بزند.

متاسفانه برنامه سازان ما در مرحله نخست از این سواد استراتژیک بهره ندارند و در مرحله بعد صرفا با نگاهی مقلدانه به دنبال تامین نظر مدیران شبکه های خود هستند و ظاهرا تنها ظاهر امر برای شان مهم است، و حتی در روندی معکوس مدیران به شکلی سفارشی و متاسفانه دیکتاتور مابانه صرفا به واسطه ی سلیقه شخصی خودشان، برنامه ای را به گروه تولید مد نظرشان سفارش می دهند، که حتی در آن روند هم اثری از نگاه های دکترینال و یا حداقل استراتژیک به چشم نمی خورد.

برنامه "عصر جدید" در کمال تاسف نه تنها عصر جدیدی نیست که بازگشتی سخیف است به همان "عصر جاهلیت" مد نظر مدرنیه است. همان "انسان حیوان شگفت انگیزی" که ژان فرانسوآ دورتیه می گفت و مطلوب و مقبول تمدن غرب است. 


سهیل سلیمی / فیلمساز و استراتژیست / بهارنودوهشت ویراست بهار نودونه

بازی جنگ، در یک جنگ بیولوژیک. سینمای استراتژیک و استراتژی در سینما


در جهانِ استراتژی و استراتژیست ها، نبردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ، نظامی، فرهنگی و بیولوژیک ، همگی با یک پیش درآمد و مقدمه همراه هستند به نام؛ #بازی_جنگ. 
بازی جنگ سنجش دقت یک طرح استراتژیک برای یک نبرد موفق است. در عرصه نظامی معروف ترین بازی های جنگ، در واقع همین مانورهای نظامی است که گاهی در خبرها می بینید و می شنوید. قبلا در مورد بازی جنگ اقصادی، کتاب #جنگ_ارزی نوشته  #جیمز_ریکاردز را به دوستان معرفی کردم. تقریبا هیچ استثنایی وجود ندارد، طرح استراتژیک باید یکبار بازی بشود. اما وقتی استراتژی برای #جنگ_بیولوژیک طراحی میشود، از بین ده ها گزینه ی موجود برای نحوه اجرای آن، بهترین روش ساختن یک فیلم سینمایی است، نویسنده و کارگردان توسط مشاوران متخصص در جنگ های بیولوژیک توجیح میشوند و بعد جهانی را بازی میکنند که برایش توجیح شده اند. فیلم #شیوع دقیقا برای یک نبرد بیولوژیک علیه #چین ساخته شد و طبق همان سناریو، #کروناویروس یا #ویروس_کرونا در چین شیوع پیدا کرد. بی تردید، عدم توان مقابله نظامی و اقتصادی با چین، آمریکایی ها را به این نتیجه رسانده تا از طریق جنگ تمرین شده در فیلم "شیوع" اقتصاد چین را نابود کنند. کرونا یک #سلاح_بیولوژیک است. سهیل سلیمی
#سهیل_سلیمی #سهیل #سلیمی #استراتژی #جنگ_ارزی #جنگ_بیولوژیک #جنگ_جهانی_چهارم #کرونا_ایران Game_war#