|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |
|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |

بررسی پشت پرده راه‌اندازی شبکه TRT فارسی در گفت‌وگو با سهیل سلیمی


فیلم صحبت‌های سهیل سلیمی را در یوتیوب، و در لینک زیر ببیند



بررسی پشت پرده راه‌اندازی شبکه TRT فارسی در گفت‌وگو با سهیل سلیمی

یار تعویضی دشمنان ایران

۲۷ آذر سال ۱۴۰۳ یک شبکه فارسی زبان، اما وابسته به یک دولت بیگانه به سپهر رسانه‌ای جهان اضافه شد. این بار نوبت به دولت ترکیه رسیده است که به مجموعه شبکه‌های تلویزیونی خودش که با عنوان TRT (تی‎آرتی) یا به لفظ خود مردم ترکیه «ته رِ ته» شناخته می‌شود، یک شبکه فارسی‎زبان اضافه کند. شبکه‌ای که ابتدا عنوان شد با مجوز در ایران فعالیت می‌کند و همان ابتدا نیز گزارشی از معابر و میادین در تهران پخش کرد، اما سپس از سوی معاونت رسانه و تبلیغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام شد که فاقد مجوز است. با توجه به تحولات منطقه و نقش مؤثر ترکیه در حوادثی، مانند اشغال سوریه و حرف و حدیث‌هایی که درباره رؤیای احیای امپراتوری عثمانی از زبان اردوغان شنیده می‌شود، فعالیت شبکه فارسی‎زبان TRT قابل بررسی است. به همین بهانه با «سهیل سلیمی» کارشناس مسائل راهبردی و رسانه‌ای و نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان مجموعه جنایت نامرئی و سازنده فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» گفتگو کردیم.
پایگاه بصیرت / آرش فهیم

شبکه TRT فارسی از چه جنسی است و به چه موضوعات و برنامه‌هایی اختصاص دارد؟
کلمه TRT که مخفف سازمان رادیو و تلویزیون کشور ترکیه است، شامل مجموعه‌ای از شبکه‌هاست.TRT در خود کشور ترکیه شبکه‌های اختصاصی و ویژه‌ای دارد که هر یک به موضوعی اختصاص دارد؛ اما این TRT جدیدی که به زبان فارسی ایجاد شده است، حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و اقتصادی را دربر می‎گیرد. 
 اینکه بعضی از دولت‌ها، مانند آمریکا، انگلیس، ترکیه، عربستان و رژیم صهیونیستی، شبکه‌های فارسی‎زبان تلویزیونی، رادیویی و ماهواره‌ای تأسیس می‌کنند، چند موضوع را برای ما مشخص می‌کند: اول اینکه زبان فارسی چه زبان مهمی است؛ چون ابتدا باید زبان فارسی را یاد بگیرند، سپس برنامه فارسی زبان تولید کنند تا بتوانند روی مردم کشور ایران تأثیرگذار باشند. دوم اینکه این حرکت نشان می‎دهد، فرد ایرانی، فرد بسیار مهمی است که آنها مجبور هستند این مقدار هزینه کنند؛ زیرا بسیاری از این کشور‌ها شبکه‌های پولی دارند؛ اما برای اینکه بتوانند روی ما تأثیری داشته باشند، مجبور هستند این شبکه‌ها را رایگان در اختیار ما بگذارند تا به اهداف شوم خود برسند. ما در یکی از مهم‎ترین مناطق جهان قرار داریم و کشور ما از لحاظ ژئوپلیتیک جایگاه بسیار مهمی دارد. این عوامل سبب شده است تا شبکه‌های فارسی‎زبانی، چون BBC و VOA و در سال‌های اخیر شبکه‌هایی، مانند من وتو و اینترنشنال به زبان فارسی، قلب و مغز تعدادی از مردم ایران را تحت تأثیر خود قرار بدهند. حال شبکه‌های ترکیه‌ای که به گفته رهبر فرزانه انقلاب ظاهراً بوی کباب به مشام‎شان رسیده است، به این نتیجه رسیده‌اند که از قافله جا نمانند و بازی خود را در زمینه رسانه با افکار عمومی مردم ایران شروع کنند. 
باید یادآوری کنم که از سال ۱۳۸۷ به بعد ترکیه در شبکه‌های اینترنتی، مانند یوتیوب به زبان فارسی فعال بوده است؛ یعنی اینگونه نبوده که شبکه فارسی‎زبان نداشته و یک دفعه شبکه TRT را رو کند، در حقیقت اینها یک سال قبل از فتنه ۱۳۸۸ کار خود را در این حوزه شروع کرده بودند و اقدامات فراوانی هم انجام دادند؛ اما چیزی که ما امروز مشاهده می‌کنیم، یک شبکه رسمی است که از طرف دولت ترکیه مدیریت می‌شود و این مرحله جدیدی از عملیات در مواجهه با ایران است. 

 این بوی کباب از کجا به مشام آنها رسیده است و چه ارتباطی به کار رسانه‌ای و فعالیت شبکه TRT به زبان فارسی دارد؟
قدرت رسانه‌ای غرب سبب شد که آمریکا بتواند بدون هیچ مقاومتی افغانستان و عراق را اشغال کند و پیروز شود، قبلش این اتفاق افتاده بود که آنها توانسته بودند از طریق بمباران رسانه‌ای به مردم افغانستان و عراق، موضوع دموکراسی و آزادی ادعایی خود را القا کنند؛ زمانی که این باور در آنها ایجاد شده بود، مشاهده کردید که وقتی به عراق حمله شد، به جز گارد ریاست‌جمهوری کسی مقابله نکرد. این موضوع در مورد افغانستان هم صدق می‌کند. درنتیجه این باور به وجود آمده که اگر ابتدا از طریق جنگ رسانه‌ای فکر و ذهنیت مردم یک کشور فتح شود، نظامیان می‌توانند با یک عملیات کل یک سرزمین را تسخیر کنند. همچنان که ابتدا بخشی از مردم عراق هم تحت تأثیر جنگ رسانه‌ای، از آمریکایی‌ها استقبال کردند؛ ولی به مرور زمان متوجه شدند که از سوی آمریکایی‌ها خبری از آزادی و دموکراسی نیست و همه اینها فریب بوده است. گذشت و سال‌ها بعد، آنها این کار را با سوریه انجام دادند؛ سوای از وضعیت بد اقتصادی مردم سوریه، اما به لحاظ رسانه‌ای هم به قدری روی آنها کار شده بود که توانستند سوریه را اشغال کنند. در همان فضای آلوده سقوط سوریه بود که «زاهد سوباچی» رئیس شبکه TRT در مصاحبه‌ای اعلام کرد، ما باید از طریق این شبکه ایران را ناراحت و آشفته کنیم. این حرف در آن آشفتگی اوضاع غزه و لبنان و سوریه چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما امروز که شبکه فارسی راه‌اندازی شده و خبر اولش را هم به تحریرالشام اختصاص داده، دارد همان مسیر را می‎رود.

 اتفاقاً اولین تصویری هم که روی وبگاه این شبکه رفت، تصویر شیک و کراوات زده جولانی در دیدار با اردوغان بود...
بله، TRT فارسی می‌خواهد یک کار قوی رسانه‌ای روی مردم ایران انجام دهد و از افرادی، چون جولانی و تفکری که پشت آنهاست و یک تفکر تروریستی است، قبح‎زدایی کند و با چهره بزک شده‌ای که از آنها نمایش می‌دهد، به مردم ایران بگوید که ببینید اینها خیلی شیک و مرتب جایگزین دولتی شدند که نمی‌توانست کشور را اداره کند. قطعاً در ابتدا پول پاشی‎هایی هم خواهند کرد تا اوضاع را مثبت جلوه دهند و رضایت کسب کنند. البته با توجه به این وضعیتی که به جان هم افتاده‌اند، بعید است این اوضاع طولانی باشد و آنها بتوانند به پز سیاسی خودشان ادامه دهند. اما به هر حال تلاش دارند این باور را به مخاطب ایرانی القا کنند که اشغال سوریه خوب است و شما هم باید به همان سمت بروید!
حدود دو سال قبل یک صوت از «رعنا رحیم‌پور» خبرنگار اینترنشنال منتشر شد که می‌گفت به خبرنگاران ما گفته‌اند فقط با سران تجزیه‌طلبی مصاحبه کنیم تا از این طریق موضوع تجزیه ایران پررنگ شود. «علی‌اصغر رمضانپور» هم که قبلاً کارشناس اقوام و اقلیت‌ها در وزارت کشور بوده، به سردبیری این شبکه منصوب شد؛ یعنی برنامه‌شان این بوده است که گسل‌های قومی را در ایران فعال کنند. شبکه تی‎آرتی هم از طریق نفوذ رسانه‌ای همین اهداف را دنبال خواهد کرد؛ یعنی پشت پرده این شبکه اهدافی برای تحریک گسل‌های قومیتی وجود دارد.

 شبکه TRT فارسی توجه ویژه‌ای روی بحث‌های تمدنی و به ویژه ایران باستان دارد. تحلیل شما در این باره چیست؟
ترکیه‌ای‌ها بیش از ۱۵ سال است که در حال تولید سریال‌های پرجاذبه و با قدرت دراماتیک بالا با سرمایه‌گذاری هنگفت و مکرر هستند که وقایع‌شان در ایران می‌گذرد و در حال تحریف تاریخ به نفع خودشان هستند. مانند سریال «سلجوقیان بزرگ» که ادعا می‌کند ایران فاقد تمدن ویژه‌ای بود و به وسیله آنها به تمدن دست یافت! آنچه در تیزر این شبکه فارسی پررنگ است، نشان می‌دهد به شدت در پی باستان‎گرایی است و در دل این رویکرد به شکل موذیانه‌ای میل کرده به ایران قبل از انقلاب. یعنی هر آنچه از فرهنگ و تمدن ایران در این تیزر نمایش می‌دهد، درنهایت به نشانه‌هایی از ایران پیش از انقلاب منتج می‌شود. هر کس با رسانه و نحوه تأثیرگذاری تیزر بر ناخودآگاه مخاطب آشنا باشد، متوجه می‌شود که چیدمان این تصاویر بردن انسان ایرانی به گذشته است. هر چند این چیدمان با ظرافت انجام شده است؛ اما آگاهان رسانه می‌فهمند که خط اصلی این تیزر بازگشت به عقب است؛ یعنی تی‎آرتی فارسی به دنبال این است که انسان ایرانی را در محدوده زمانی حال تسخیر و به گذشته پرت کند. طی سال‌های اخیر هم دیده‌ایم که یکی از رویکرد‌های اصلی شبکه‌های فارسی‎زبان بیگانه، بزک کردن دوران سیاه پهلوی بوده است. 

 چشم‌انداز شبکه TRT فارسی را چه می‌دانید؟ فکر می‌کنید این شبکه توان دارد تا مانند بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و من وتو و اینترنشال شود یا خیر، جایی بین مردم ایران باز نخواهد کرد؟
مثل بازی فوتبال که در آن بازیکنانی با هم تعویض می‌شوند، این را درباره شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‎زبان هم می‌توانیم در نظر بگیریم. واقعیت این است که افسار کلی همه این شبکه‌ها دست صهیونیسم جهانی است و هیچ کدام از آنها اختیاری از خودشان ندارند. اتفاقا TRT فارسی زمانی فعالیت خود را آغاز کرده که تأثیرگذاری اینترنشنال پایین آمده و من و تو از دست رفته و بی‌بی‌سی مخاطب حرفه‌ای گذشته خودش را به شکل عام از دست داده است و جایگاه سابق را در ایران ندارد. در این وضعیت، نیاز بود تا یک شبکه جدید به میدان بیاید و آن خلأ را پر کند. کارویژه دوم TRT این است که به عنوان یک بازیکن جدید و تازه نفس معادلات رسانه‌ای غرب را با یک شکل و رنگ و لعاب و آدم‌های جدیدی دنبال کند. وظیفه سوم این است که مرجعیت رسانه‌ای را به غرب برگرداند، چرا که رسانه‌های فارسی‎‎زبان بیگانه دو سالی است که مرجعیت رسانه‌ای گذشته را ندارند.

 لطفاً بفرمایید نظرتان درباره وضعیت مرجعیت رسانه‌ای داخل کشور چگونه است؟
همچنان ضعیف است؛ اما در مقایسه با چند سال قبل بهتر شده است. واقعیت این است که رسانه‌های ما چه روزنامه‌ها و نشریات، چه خبرگزاری‌ها و پایگاه‎های خبری و چه شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی هیچ گاه کم کاری نکرده‌اند و بچه‌های رسانه در کشورمان واقعا زحمت کشیده‌اند و جنگیده‎اند، اما توازن قوا در عرصه رسانه بین ما و دشمنان و رقیبان اصلاً برابر نیست. این را در نظر بگیرید که ما یک کشور هستیم؛ اما حدود ۲۸ کشور مدعی رسانه مقابل ما قرار دارند و به طور طبیعی چند ده کشور با صد‌ها شبکه و رسانه و سرمایه‌گذاری‌های نجومی در رسانه زورشان بیشتر از یک کشور است. یادمان باشد که هژمونی رسانه‌ای از هژمونی نظامی بالاتر است. دولتی که هژمونی رسانه‌ای دارد، می‌تواند غالب شود. ما در این شرایط نابرابر هیچ گاه نتوانسته‌ایم هژمونی رسانه‌ای داشته باشیم، اما شکست هم نخورده‌ایم.

راه‌اندازی شبکه جدید فارسی‎زبان این بار در قالب TRT هم برای جبران آسیب دیدن مرجعیت رسانه‌ای غرب در ایران است؛ و سخن پایانی؟
ما امروز در یک جنگ سنگین رسانه‌ای به سر می‌بریم که سخت‌تر از جنگ نظامی است. اگر برای آن به طور جدی فکر کنیم و برای عملیاتی کردن فکر‌ها و ایده‌ها سرمایه‌گذاری کنیم، می‌توانیم مقابله به مثل کنیم و از خودمان در این جنگ رسانه‌ای محافظت کنیم. این مهم است که سیاست‎گذاران و تصمیم‌گیران در حاکمیت باور کنند که این عرصه مهم‎ترین عرصه‎ای است که باید در آن کار و هزینه کنند. اگر دیروز ۱۰ سریال می‌ساختیم، امروز باید ۱۰۰ سریال بسازیم. دشمنان با رسانه امنیت ملی ما را مخدوش می‌کنند و رسانه مهم‌ترین رکن امنیت ملی است. ما را خطر رسانه‌ای بیش از جنگ نظامی تهدید می‌کند. کما اینکه ما در جریان عملیات وعده صادق ۲ ضربه کاری نه فقط به رژیم صهیونیستی، بلکه به کل غرب وارد کردیم، اما آنها با رسانه طوری جلوه دادند که گویی اتفاق خاصی نیفتاده است. در میدان ما همیشه دست برتر را داشته‌ایم، اما در رسانه وضعیت به گونه دیگری بوده است. باید خودمان را در این جنگ قوی کنیم و نیرو‌های تازه نفس تربیت شود، چون حداقل سه دهه دیگر ما درگیر این جنگ رسانه‌ای شدید خواهیم بود.

تحلیل بر فیلم سینمایی هفت SEVEN

بعد از گذشتِ بیش از ربع قرن از ساخت فیلم سینمایی "هفت"، هنوز بهترین تصویر از اجرای عدالت در عالمِ سینما، عدالتِ نقش بسته بر تصویرِ کِدر و گاه وهم آلود فیلمِ "هفتِ" دیوید فینچر است.

فیلم سینمایی "هفت"  تصویر رویایی از جهانی است که گاه در آن عدالت محقق می شود. رویایی که خیلی اوقات ما آدم‌ها در جایگاه‌های مختلف و افکار گوناگون آرزوی آن را از سَر می گذرانیم. عدالتی که خود از احقاق آن نا امید هستیم و به دنبال منجی برای اجرای آن می گردیم.

شاید مانند بسیاری از آثار هنری دیگر، که هنرمند قصد بیان مفهومی را دارد که اثرش فاقِد آن معناست یا حتی گاهی متضاد با آن است، سازندگان "هفت" هم به دنبال مفهوم دیگری بودند و فیلم چیز دیگری از آب در آمده است. شاید می خواستند فیلمی در تقبیحِ قوانین سخت گیرانه ی کلیسا در مواجه با گناهان کبیره بسازند، یا ضد قهرمانی مذهبی به نمایش بگذارند تا دین را افراطی و متحجر نمایش بدهد، اما خروجی فیلم برعکس شده، مخاطبان در سراسر جهان به فیلم واکنش مثبت نشان دادند و حس دلنشین عدالت را با "هفت" تجربه کردند. عدالتی که به ظاهر از آستین یک انسان مقید به انجام احکام الهی سر بیرون آورده است، اما در واقع او "جان دوال"، تنها، انسانی ست رنجیده و خسته از جهانِ فاسد و آلوده ی پیرامون خودش، رنجیده از شعارهای پوچ و تحقیرآمیز دموکراسی و آزادی بیان. انسانی رنجیده که آگاه شده است از صلیبی که با شعار لیبرالیسم وجود او را به بردگی گرفته است . 

هرچند به ظاهر برای اکثر مردم، تعیینِ هفت گناه کبیره و مجازات های سنگین و جهنمی برای آنها بسیار دلهره‌آور است، اما عذابی هم که مردم جهان از یکدیگر و گاه از طبقه ی فرا دست، می کشند بسیار دردناک و غم انگیز است. همه‌ی ما گاه از یک راننده تاکسیِ زیاده خواه، از یک سیاست مدار فاسد، از یک پزشک مغرور، یک کارفرمای شکم باره، یک روسپی بی حیا، یک دوست تنبلِ بدقولِ بی تفاوت، از خرید، وقتی پولی که با مشقت به دست آورده ایم به پای یک کالای بی کیفیت از دست می دهیم و حتی از وکیلی که قانون را به بالاترین پیشنهاد می فروشد، چنان زخم می خوریم و ناراحت می شویم که دوست داریم آن فرد را مجازات کنیم، مجازاتی سخت! اما همواره به جای مجازات، گوشه ای می نشینیم و عصبانیت مان را بر فرق سرِ خودمان می کوبیم و غصه می خوریم و گاه گریه آخرین پناهِ مان می شود. اما این بغض فروخورده در فیلم "هفت" به بلندترین شکل ممکن فریاد می شود.

اولین دیالوگِ مهم فیلم، اشاره به بی توجهی خودِ مخاطب دارد. روحیه ی وِلِش کن، یا به من چه! جان دوال می گوید؛ گاهی برای اینکه مردم به حَرفِت گوش کنن، کافی نیست که فقط بزنی روی شونه شون، باید با پُتک بکوبی توی سرشون. اما آنچه که این دیالوگ را فراتر از معنای آن، بازهم مهمتر می کند، خاستگاه آن است. فیلم در آمریکا ساخته شده، در هالیوود، جایی که اوجِ تمدنِ لیبرال دموکراسی محسوب می شود. لیبرالیسمی که اساس آن "لِسِفِر" است. مفهومی که وقتی معنای آن را بدانید حیرت‌انگیز بودنِ "هفت" و این دیالوگ را بیشتر درک می کنید. لِسفر، یعنی وِلِش کن! یعنی تمدنی که ماهیتش بی خیالی و رهاسازی بوده، کارش به جایی رسیده که نسخه درمان را در مجازات سخت می بیند. در توجه همه ی افراد جامعه به افعال یکدیگر.

فیلم اساسا بسیار بصری و هنرمندانه ساخته شده، اما دیالوگ ها چنان پُرمحتوا و کوبنده است که شاید بارها و بارها برای درک دقیق آنها "هفت" را باید به تماشا نشست. در جای دیگری جان دوال می گوید؛ ما سر هر کوچه و خیابون یه گناه کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده.

در این دیالوگِ شاهکار و بی بدیل، دو نکته بسیار مهم و استراتژیک در حوزه جامعه سازی نهفته شده است. اول اینکه؛ هیچ کس زحمتِ تذکر و ارشادِ کس دیگری را به خودش نمی دهد. در یک مثال مع الفارغ، اگر ببینیم کسی در حال افتادن به چاهی هست که اتفاقا ما از همان چاه آب برای نوشیدن بالا می کشیم، تنها لَبی میگَزیم و لب برای هشدار باز نمی کنیم. یعنی از رویکردِ دینیِ امر به معروف و نهی از منکر روی گردان هستیم، حتی وقتی که آسیبِ این روی گردانی مستقیم به خود ما باز می گردد و دوم آنکه؛ گناه و متعاقب آن جرم و جنایت عادی سازی می شود. یعنی نه تنها با فسادهای مختلفِ درون جامعه مقابله و مواجهه صورت نمی دهیم، بلکه آن را بَدیهی و طبیعی و حتی گاه لازمه ی جامعه می دانیم.

فیلم سینمایی "هفت" شاهکاری ست که جامعه را منفعل و بی خاصیت نمی خواهد و از باورهای احمقانه ی دنیای مدرنِ و لیبرالیسم عبور می کند. "هفت" نوعی انسان آرمانیِ عدالت خواه دارد که در شکلی اغراق شده و نمادین، با توسل به احکام مجازات در دینِ مسیحیت، سعی در اصلاح جامعه و حتی خودش "جان دوال" دارد. در دیالوگی دیگر جان دوال می گوید؛ این فقط شروع ماجراست، این داستانی است که تمام نمی شود و سال ها بعد بسیاری درباره آن خواهند گفت و خواهند نوشت. 

همین نوشته گواهی ست بر آن مدعا. فیلم سینمایی "هفت" اگرچه محبوب ترین فیلم زندگی من است، اما به واقع اثری هنرمندانه است که حتی خالقان آن یعنی "اَندرو کیوین واکر" در مقام نویسنده و "دیوید فینچر" در مقام کارگردان، دیگر هرگز به ساخت چنین اثرِ شاهکاری دست نیازیدند. 

سهیل سلیمی 

دانلود و تماشای مجموعه مستند "جاری چون رود"

مجموعه مستند "جاری چون رود" در صفحه اینما ی سهیل سلیمی آپلود شده و میتوانید این مجموعه را به طور کامل و با کیفیت عالی دراین سکو تماشا کنید.

نویسنده و کارگردان: سهیل سلیمی

تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

تماشا با کیفیت عالی:

قسمت1: https://enama.ir/videos/4388444

قسمت2: https://enama.ir/videos/4388510

قسمت3: https://enama.ir/videos/4388555

قسمت4: https://enama.ir/videos/4388693


"سهیل سلیمی" در شبکه‌های اجتماعی

برای تماشای تمام قسمت‌های مجموعه مستند "جنایت نامرئی" و دیگر مستندها و فیلم‌ها در آپارات یا یوتوب عضو شوید:

aparat.com/SOHEIL_SALIMI

youtube.com/@soheilsalimi1

soheilsalimi.blogsky.com

سهیل سلیمی در ویراستی :

virasty.com/SOHEILSALIMI

کانال ایتا عضو شوید :

https://eitaa.com/SOHEILSALIMI 

ارتباط:

https://eitaa.com/SOHEILSALIMI1

"سهیل سلیمی" در شبکه‌های اجتماعی

برای تماشای تمام قسمت‌های مجموعه مستند "جنایت نامرئی" و دیگر مستندها و فیلم‌ها در آپارات یا یوتوب عضو شوید:

aparat.com/SOHEIL_SALIMI

youtube.com/@soheilsalimi1

soheilsalimi.blogsky.com

سهیل سلیمی در ویراستی :

virasty.com/SOHEILSALIMI

کانال ایتا عضو شوید :

https://eitaa.com/SOHEILSALIMI 

ارتباط:

https://eitaa.com/SOHEILSALIMI1

دانلود و تماشای مجموعه مستند "جاری چون رود"

مجموعه مستند "جاری چون رود" در صفحه اینما ی سهیل سلیمی آپلود شده و میتوانید این مجموعه را به طور کامل و با کیفیت عالی دراین سکو تماشا کنید.

نویسنده و کارگردان: سهیل سلیمی

تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

تماشا با کیفیت عالی:

قسمت1: https://enama.ir/videos/4388444

قسمت2: https://enama.ir/videos/4388510

قسمت3: https://enama.ir/videos/4388555

قسمت4: https://enama.ir/videos/4388693


ما سر هر کوچه و خیابون یه گناهِ کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده!

تحلیلی بر فیلم سینمایی (هفت)

هرچند به ظاهر برای اکثر مردم، تعیینِ #هفت_گناه_کبیره (در آموزه های مسیحیت) و مجازات های سنگین و جهنمی برای آنها بسیار دلهره‌آور است، اما همه‌ی ما گاه از یک راننده تاکسیِ زیاده خواه، از یک #سیاست_مدار فاسد، از یک #پزشک مغرور، یک کارفرمای شکم باره، یک #روسپی بی حیا، یک دوست تنبلِ بدقولِ بی تفاوت، از خرید، وقتی پولی که با مشقت به دست آورده ایم به پای یک کالای بی کیفیت از دست می دهیم و حتی از وکیلی که قانون را به بالاترین پیشنهاد می فروشد، چنان زخم می خوریم و ناراحت می شویم که دوست داریم آن فرد را مجازات کنیم، مجازاتی سخت! 

 اما همواره به جای مجازات، گوشه ای می نشینیم و عصبانیت مان را بر فرق سرِ خودمان می کوبیم و غصه می خوریم و گاه گریه آخرین پناهِ مان می شود. اما این بغض فروخورده در فیلم " #هفت " به بلندترین شکل ممکن فریاد می شود.

اولین دیالوگِ مهم فیلم، اشاره به بی توجهی خودِ مخاطب دارد. روحیه ی وِلِش کن، یا به من چه! جان دوال می گوید؛ "گاهی برای اینکه مردم به حَرفِت گوش کنن، کافی نیست که فقط بزنی روی شونه شون، باید با پُتک بکوبی توی سرشون". اما آنچه که این دیالوگ را فراتر از معنای آن، بازهم مهمتر می کند، خاستگاه آن است. فیلم در آمریکا ساخته شده، در هالیوود، جایی که اوجِ تمدنِ #لیبرال_دموکراسی محسوب می شود. 

#لیبرالیسم‌ی که اساس آن "لِسِفِر" است. مفهومی که وقتی معنای آن را بدانید حیرت‌انگیز بودنِ "هفت" و این دیالوگ را بیشتر درک می کنید. لِسفر، یعنی وِلِش کن! یعنی تمدنی که ماهیتش بی خیالی و رهاسازی بوده، کارش به جایی رسیده که نسخه درمان را در مجازات سخت می بیند، در توجه همه ی افراد جامعه به افعال یکدیگر، اما نه با امر به معروف و نهی از منکر، بلکه با گلوله‌ی یک تفنگ اتوماتیک یا تکه تکه کردن هرزه ها و فاحشه ها با چاقوهای تیز قصابی!. 

 کارگاه سامرست " #مورگان_فریمن " در جایی میگوید: "توی #آمریکا راحتره که توی #اعتیاد غرق بشی تا اینکه بخوای زحمت بکشی، راحتره چیزی رو که میخوایی بدزدی!

 فیلم اساسا بسیار بصری و هنرمندانه ساخته شده، اما #دیالوگ ها چنان پُرمحتوا و کوبنده است که شاید بارها و بارها برای درک دقیق آنها "هفت" را باید به تماشا نشست. در جای دیگری ‌"جان دوال" کاراکتری که می‌خواهد عدالتی خونین را علیه گناهکاران اجرا کند، می گوید؛ "ما سر هر کوچه و خیابون یه #گناه_کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده." 

در این دیالوگِ شاهکار و بی بدیل، دو نکته بسیار مهم و استراتژیک در حوزه جامعه سازی نهفته شده است. 

اول اینکه؛ هیچ کس زحمتِ تذکر و ارشادِ کس دیگری را به خودش نمی دهد. در یک مثال مع الفارغ، اگر ببینیم کسی در حال افتادن به چاهی هست که اتفاقا ما از همان چاه آب برای نوشیدن بالا می کشیم، تنها لَبی میگَزیم و لب برای هشدار باز نمی کنیم. یعنی از رویکردِ دینیِ #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر روی گردان هستیم، حتی وقتی که آسیبِ این روی گردانی مستقیم به خود ما باز می گردد. 

دوم آنکه؛ گناه و متعاقب آن جرم و جنایت، عادی سازی می شود. یعنی نه تنها با فسادهای مختلفِ درون جامعه مقابله و مواجهه صورت نمی دهیم، بلکه آن را بَدیهی و طبیعی و حتی گاه لازمه ی جامعه می دانیم.

فیلم سینمایی "هفت" جامعه را منفعل و بی خاصیت نمی خواهد و از باورهای احمقانه ی دنیای مدرن و لیبرالیسم عبور می کند. 

"هفت" نوعی انسان آرمانیِ عدالت خواه دارد که در شکلی اغراق شده و نمادین، با توسل به احکام مجازات در دینِ مسیحیت، سعی در اصلاح جامعه و حتی خودش "جان دوال" دارد، و داستان را جوری جلو می‌برد که در نهایت خودش هم به دلیل #گناه #حسادت کشته می شود. اما نکته ای نباید از آن غافل شد این است که فیلم مستقیم می گوید؛ #تمدن_غرب به چنان لجنزاری از فساد تبدیل شده که جز کشتن بی واسطه و مستقیم گناهکارن راه دیگری باقی نمانده است.

فیلم سینمایی "هفت" اثری هنرمندانه است که حتی خالقان آن یعنی " #اَندرو_کیوین_واکر " در مقام نویسنده و " #دیوید_فینچر " در مقام کارگردان، و حتی " #داریوش_خُنجی " در مقام فیلمبردار دیگر هرگز به ساخت چنین اثرِ شاهکاری دست نیازیدند.


 سهیل سلیمی

*نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون

*متخصص مطالعات استراتژیک فرهنگی

*مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران


کانال آپارات: (دانلود و تماشای فیلم‌ها) 

www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI


وبلاگ رسمی سهیل سلیمی:

www.soheilsalimi.blogsky.com


لینک کانال ایتا:

https://eitaa.com/soheilsalimi


| صفحه اختصاصی دیدگاه و نظرات مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" راه اندازی شد. |

این مجموعه شامل آرا و نظراتِ مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" به نویسندگی و کارگردانی: سهیل سلیمی و تهیه کنندگی: محمد قهرمانی می‌باشد. در این مجموعه نظرات

 مخاطبانی از ترکیه، انگلیس، آمریکا، اندونزی، استرالیا، نیجریه، کانادا، سوریه، اسپانیا، هند، آلمان و فرانسه، در قالب "عکس نوشت" گردآوری و منتشر شده است. در میان این مخاطبین، افراد صاحب نامی چون (استیو بسویک تهیه کننده فیلم لژیون) و (مایکل کاسیا نویسنده فیلم مخروط کاج چسبنده) و (استیوارت مکنیون تهیه کننده سریال مردی در قلعه بلند) نیز دیده می‌شود.


| صفحه اختصاصی دیدگاه و نظرات مخاطبان جهانی فیلم سینمایی فرشتگان قصاب را در صفحه‌ی زیر ببینید. |

| برای ورود روی عکس زیر کلیک کنید. |

ros #Klaus_Schwab #tehran #WEF_2008 #Bill_Gates_-_World_Economic_Forum #World_Economic_Forum_headquarters #9_Months_In_The_Womb #hospital #timelapse #The_Last_Shah_Iran_History_BBCDocumentary #HUMAN_EYES #2023 #2022 #2024 #2025 #BioNTech_and_Pfizer_are_proud_sponsors_of_The_Oscars #Hollywood #Xerxes_The_Great_King #Nobel_Prize_winning_economist  #Joseph_Stiglitz #US_economy #Homeless_in_Japan #Money #Power #Wall_Street #Will_Smith_SLAPS_Chris_Rock_at_Oscars_2022 #Part_One #full_documentary #FRONTLINE #John_Law #gold #lockdowns_around_the_world #dc #spain #cuba #history #alabama #x_files #nuclear_war #nuclear_wepon #nuclear_power #unit731 #mRNA_Vaccine #Time_Travel #Will_Smith #BioNTech #Pfizer

عبور از چراغ قرمز انسانیت، بی محابا و "افسارگسیخته"

عبور از چراغ قرمز انسانیت، بی محابا و "افسارگسیخته" 

هوالحکیم. سال‌ها پیش مقاله‌ای نوشتم پیرامون تمسخر تعارفات بین ما ایرانی‌ها، و آنجا این نکته را به تجربه نوشته بودم که با از بین رفتن تعارفات احترام‌ها هم از بین خواهد رفت و با از بین رفتن احترام‌ها عذرخواهی و ببخشش خواستن از یکدیگر هم آرام آرام ناپدید خواهد شد و در نهایت همه اینها منجر به تنش و خشونت‌های شدید اما بر سر مسائل جزئی خواهد شد.

 چند روز پیش که فیلم " افسارگسیختهUNHiNGED  "را دیدم، خیلی شگفت زده شدم، انگار کلمات آن مقالهٔ قدیمی روی صفحه نمایش جان گرفته بودند و جلوی چشمانم رژه می‌رفتند البته از نظرِ زیرمتن و محتوای نابودیِ اخلاق در جامعه به واسطه‌ی نبودن ادب و زبانِ عذرخواهی.

دیالوگی در فیلم چند بار شنیده می‌شود که دقیقاً جمله‌ی مد نظر من یعنی "چرا عذرخواهی کردن اینقدر برایمان سخت شده است" در آن مقاله بود که کاراکتر ضد قهرمان فیلم افسارگسیخته که راسل کرو نقش آن را ایفا می کند به زنی که با بوق زدن باعث عصبانیت او شده، در چند جای فیلم قریب به این مضمون می‌گوید: چیه سخته برای چیزی های به ظاهر بی ارزش عذرخواهی کنی؟ یا در دیالوگی دیگر می‌گوید: وقتی داری عذرخواهی می‌کنی یه گورباباش هم تو صدات هست. یا؛ بهت یاد میدم چطور عذر خواهی کنی.

اساسا حرف فیلمِ افسارگسیخته این است که باید به دنبال تنبیه آدم های بی ادبی باشیم که هر روز در اشکال مختلف در سطح شهر می بینیمشان و معلوم نیست کی و سر چه موضوع بی ارزشی با آنها دست به یقه شویم. پس تو ای مخاطب آدم باش و آرام. این موضوع حتی در جمله تبلیغاتی فیلم هم مشهود است؛ اون میتونه برای هرکسی اتفاق بیوفته! 

اما آنچه فیلم از آن غافل است همان سیر بی ادب شدن جامعه است. همین تعارفاتی که با تمسخر سیستماتیک از فرهنگ زندگی ما حذف شد، هزاران سال بشر ایرانی برای پدید آوردنش تلاش کرده بود، رد پای این ادعا را از مکتوبات باستانی تا اشعار و داستان‌های معاصر و از روایات‌ها و احادیث تا متن صریح قرآن حکیم می‌شود پیدا کرد، اما مهمترین کلید واژه‌ای که در رسای این بی‌ادبی اجتماعی می شود نام برد، حیا زدایی است. زیرا خروجی تمام آن تعارفات و احترام ها ولو نمایشی! ایجاد نوعی حریم و حرمت فردی بود که با تمسخر مداوم در میان عوام و رسانه‌ها در کمتر از دو سه دهه همه از میان ما رخت بر بسته و دیگر آن احترام‌ها و تعارفات جایی میان ما ندارند و به بهانه صریح صحبت کردن بی ادب صحبت کردن را عادی انگار می کنیم.

فیلم افسارگسیخته سعی دارد با کثیف و کریه نشان دادن چهره کسی که قصد اصلاح اجتماعی دارد او را جامعه ستیز نشان دهد تا از ارزش‌های لیبرالیستی دفاع کند اما در نهایت این روند به ضد خودش تبدیل می شود و قتل و خشونت راه حل مبارزه با بی ادبی تصویر می شود که این همان پارادوکس لیبرال دموکراسی است که بارها برایش نوشته‌ام. در پلانی پارادوکسیکال زنی که به جهت بوق زدن باعث اتفقات تلخی شده در پایان فیلم خیلی دقیق پشت چراغ قرمز می ایستد و حتی برای خوردرویی که با قانون شکنی جلوی او می‌ایستد دیگر بوقی برای اعتراض نمی‌زند. البته از شخصیت پسربچه که نماد معصومیت درحال از دست رفتن هم هست غافل نشویم، کودک در فیلم اساسا نماد معصومیت و آینده است و پسرِ آن زن که در صندلی عقب ماشین مادرش نشسته است، در حال تجربه‌ی یک خانواده‌ی در حال فروپاشی و یک جامعه‌ی فروپاشیده است و معصومانه فقط ناظر این این آشوب و آشفتگی سیستماتیک است. به هر حال خوب است برای یک‌بار هم که شده افسارگسیخته را ببینید. سهیل سلیمی

تریلر فیلم "افسار گسیخته"  


خرمشهر امروز

خرمشهر امروز

این مستند به ساختار معماری شهر زیبای خرمشهر در دوران پس از جنگ تحمیلی نگاهی تحلیلی دارد، تهیه کنندگی این مستند را برادران ارجمندی به عهده داشته اند و سهیل سلیمی کارگردانی و تدوین آنرا انجام داده است.

لینک تماشای فیلم در آپارات:   https://www.aparat.com/v/b79Ly

نادر طالب زاده حقیقتا، نادر بود

برای نادر:

نادر طالب زاده حقیقتا، نادر بود، نادر در سینما و تلویزیون و رسانه های ما، رویداد افق نو حرکت عظیمی بود که بسیاری از متولیان فرهنگی کشور حتی در فکرشان هم برگزاری آن غیر ممکن می نمود را یک تنه راه انداخت و جهان را به تماشای حقیقت ایران و اسلام نشاند. بی پرده و شجاع سخن گفتن را با برنامه عصر به تلویزیون بازگرداند و جرئت مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم را به قلب های ناامیدمان بازگرداند. روحش قرین رحمت حضرت حق تعالی باشد ان شا الله. سهیل سلیمی

عکس های افسرده


هنرِ تصویرگر، به شدت در گرو روحیه هنرمند است. وقتی عکس هایی را که در هشت سالِ گذشته گرفته ام می بینم، متوجه می شوم که ناخودآگاه در دوران سیاهِ دولت دکتر روحانی، تمام عکس هایم افسرده هستند و سیاه و نا امید. اینکه هنر و هنرمند امروز در کشور ذلیل است و بجایش سلبریتی ها در حال جولان، حاصل نگاهِ فرهنگِ لیبرالستی است که دولت هشت سال تمام در آن دمیده. به حال هنر و فرهنگ ایران باید گریست که متولیان، خود مُخربان آن هستند. سهیل سلیمی



استراتژی خاطره سازی تقلبی یا همان فیک نوستالژی استراتژی Fick Nostalgia Strategy


فیک نوستالژی استراتژی. چند شب قبل که رادیوی تاکسی روشن بود، به مدت چهل دقیقه هر ترانه ای که پخش شد، اقتباس یا بازخوانی یک اثر قدیمی بود. به طوری که اگر گوینده رادیو گاهی وضعیت ترافیک را اعلام  نمی کرد، فکر می کردم که مجموعه اِمپی۳ از آهنگ های پنجاه شصت سال قبل را می شنوم. اما چرا برای تقابل با موسیقی های ضد ارزش به همان موسیقی ها پناه برده ایم، جای سوال دارد. پاسخ در فیک نوستالژی استراتژی است، یعنی با یک بدل تقلبی، موضوع اصلی را بی اثر یا کم اثر  کند. مانند واکسن. واکسن ها در واقع نوع تقلبی بیماری هستند و بدن با نابئد کردن آن بیماری تقلبی، توان مبارزه با بیماری اصلی را ویدا می کند. اما بنظر من این استراتژی شکست خورده، زیرا نه تنها باعث حذف خاطره ی آن نوع از موسیقی نشده است، بلکه به  یادآوری و خاطره سازی آن سبک ها کمک می کند. متاسفانه مدیران فرهنگی هیچ تحلیلی بر این استراتژی شکست خورده ندارند.  سهیل سلیمی 

Fick nostalgia strategy.  A few nights ago, when the taxi radio was on, for forty minutes, each song that was played was an adaptation or re-reading of an old song.  So if the radio announcer didn't sometimes announce the traffic situation, I thought I was listening to the MP3 collection of songs from fifty or sixty years ago.  But why we have resorted to the same music to counter anti-value music is questionable.  The answer in fake nostalgia is strategy, that is, to make the main issue ineffective or ineffective with a fake exchange.  Like a vaccine.  Vaccines are actually a counterfeit form of the disease, and by eliminating that counterfeit disease, the body is able to fight off the underlying disease.  But I think this strategy has failed, because not only has it not erased the memory of that kind of music, but it also helps to remind and reminisce about those styles.  Unfortunately, cultural managers have no analysis of this failed strategy. soheil salimi

بازی جنگ، در یک جنگ بیولوژیک. سینمای استراتژیک و استراتژی در سینما


در جهانِ استراتژی و استراتژیست ها، نبردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ، نظامی، فرهنگی و بیولوژیک ، همگی با یک پیش درآمد و مقدمه همراه هستند به نام؛ #بازی_جنگ. 
بازی جنگ سنجش دقت یک طرح استراتژیک برای یک نبرد موفق است. در عرصه نظامی معروف ترین بازی های جنگ، در واقع همین مانورهای نظامی است که گاهی در خبرها می بینید و می شنوید. قبلا در مورد بازی جنگ اقصادی، کتاب #جنگ_ارزی نوشته  #جیمز_ریکاردز را به دوستان معرفی کردم. تقریبا هیچ استثنایی وجود ندارد، طرح استراتژیک باید یکبار بازی بشود. اما وقتی استراتژی برای #جنگ_بیولوژیک طراحی میشود، از بین ده ها گزینه ی موجود برای نحوه اجرای آن، بهترین روش ساختن یک فیلم سینمایی است، نویسنده و کارگردان توسط مشاوران متخصص در جنگ های بیولوژیک توجیح میشوند و بعد جهانی را بازی میکنند که برایش توجیح شده اند. فیلم #شیوع دقیقا برای یک نبرد بیولوژیک علیه #چین ساخته شد و طبق همان سناریو، #کروناویروس یا #ویروس_کرونا در چین شیوع پیدا کرد. بی تردید، عدم توان مقابله نظامی و اقتصادی با چین، آمریکایی ها را به این نتیجه رسانده تا از طریق جنگ تمرین شده در فیلم "شیوع" اقتصاد چین را نابود کنند. کرونا یک #سلاح_بیولوژیک است. سهیل سلیمی
#سهیل_سلیمی #سهیل #سلیمی #استراتژی #جنگ_ارزی #جنگ_بیولوژیک #جنگ_جهانی_چهارم #کرونا_ایران Game_war# 

«سفری به جنگ با یک بازیگر» "Journey to War with an Actor" is the first place winner of the Filmaka documentary competition "

The short documentary film "Journey to War with an Actor" Directed by SOHEIL SALIMI and Produced by Maziar Hashemi, is the first place winner of the Filmaka documentary competition!

One of The most important points of this festival is, "Wim Wenders" A German fim director and "Der Himmel über Berlin (Wings of desire)”filmmaker, are in the jury of this prestigious film festival.

«سفری به جنگ با یک بازیگر» برنده جایزه اول جشنواره فیلم «فیلماکا» آمریکا شد.

فیلم مستند «سفری به جنگ با یک بازیگر» به کارگردانی سهیل سلیمی و تهیه‌کنندگی سیدمازیار هاشمی برنده جایزه اول جشنواره «فیلماکا» آمریکا شد.

از نکات مهم این جشنواره می‌توان به حضور «ویم وندرس» کارگردان شهیر آلمانی و سازنده فیلم «بر فراز آسمان برلین» در هیئت داوران این دوره جشنواره معتبر فیلماکا اشاره کرد.

مدیر فیلمبرداری: احد عاقلی فیلمبردار: کامران حامدی، محمد منتظری تدوینگر: سهیل سلیمی، صدابردار: محمد عیوضی، مدیرتولید: روح اله مهرابی ، دستیار تهیه: سالومه سلطان زاده هاوستین ، عکاس: پدرام هاشمی اشاره کرد.

این فیلم محصول موسسه فرهنگی و هنری هنرایده بنیان است.

لینک خبر در رسانه های دیگر:

خبرگزاری فارس   تی نیوز