|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |
|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |

تحلیل سریال Dark Matter "ماده تاریک"

نگاهی به سریال Dark Matter

به قلم: سهیل سلیمی

(احتمال اسپول سریال وجود دارد.)

هر تصمیمی که می‌گیریم یک جهان ویژه را سامان می‌دهد، و در واقع به تعداد تصمیم‌های فرضی که در ذهن ما بوجود می‌آید، جهان‌های موازی شکل می‌گیرد که از نظر کمیت افراد، مشابه همین دنیای فعلی ماست اما از نظر وقایع، به دلیل تصمیم‌های متفاوتی که ما گرفته‌ایم به نتایج بهتر یا بدتری منتج شده است. (این کل حرف ماده‌ی تاریک است).

یکی از پدیده‌هایی که قریب به دو دهه است که به صورت بسیار پر رنگ و محسوس در سینما و تلویزیون مورد توجه قرار گرفته و آثار بسیار زیادی پیرامون آن ساخته شده، مسئله‌ی جهان‌های موازی از که بر اساس یک فرضیه در فیزیک بنا نهاده شده است. هر چند در خودِ فیزیک آن میزان که جهانِ نمایش این موضوع را جدی گرفته و پیگیری می‌کند، جدی پیگیری نمی‌شود، زیرا از نظر علمی تکنولوژی‌های موجود، فاصله‌ی بعیدی با واقعیت برای تحقق چنین ایده‌ای دارند. اما با فرض وجودِ تکنولوژی، باز هم موردی که می‌خواهم به آن به بپردازم به عمد، اساساً از پرداختن به ساختار علمی این پدیده عبور کرده و جهان متفاوتی خلق کرده است. ماده تاریک سریال نسبتاً خوش‌ساخت و جذابی است که توانسته توجه مخاطبان زیادی را در سطح جهان به خود جلب کند. این سریال نُه قسمتی که می‌توانست هفت یا هشت قسمتی هم باشد، تعریف متفاوتی از جهان‌های موازی ارائه می‌کند، تعریفی که بیش آن که به فیزیک ارتباط پیدا کند به سایکولوژی (از آنجا که معتقدم واژه‌ی سایکولوژی هم معنا یا مترادف روانشناسی نیست و در فارسی به اشتباه به روانشناسی ترجمه شده به جای روانشناسی همان سایکولوژی را بکار می‌برم) ارتباط می‌یابد. سال‌های خیلی دور، زمانی که تلویزیون ایران کلاً دو شبکه داشت! یک میان برنامه نمایشی پخش می‌شد که یک واقعه روزمره را از دو منظر نمایش می‌داد، اولی منظر غلط بود و دومی منظر درست ماجرا. مثلاً آقایی خسته و عصبانی وارد خانه می‌شد و عصبانیتش باعث رنجش همسر و خانواده می‌شد و کم کم شرایط نا آرام و چه بسا بر سر هیچ و پوچ دعوا به راه می‌افتاد. بعد تصویر سیاه می‌شد و نوشته‌ای ظاهر می‌شد که اگر اشتباه نکنم، نوشته بود؛ زندگی شیرین می‌شود. این بار آقا مشکلاتش را با خود وارد خانه نمی‌کرد و قبل از ورود به خانه نفسی می‌کشید و بعد با لبخند وارد می‌شد. حالا همه شاد و خندان بودند و دور هم فیلم می‌دند و شام می‌خورند. شاید بتوان گفت سریال ماده‌ی تاریک به روز شده‌ی همین ایده است که سر از جهان موازی در‌آورده است. در سریال ماده تاریک ایده‌ی اصلی پیرامون این نکته بنا شده که ما در مواجه با مسائل باید تصمیمی بگیریم! هر تصمیمی که می‌گیریم یک جهان ویژه را سامان می‌دهد، و در واقع به تعداد تصمیم‌های فرضی که در ذهن ما بوجود می‌آید، جهان‌های موازی شکل می‌گیرد که از نظر افراد، مشابه همین دنیای فعلی ماست اما از نظر وقایع به دلیل تصمیم‌های متفاوتی که ما گرفته‌ایم به نتایج بهتر یا بدتری منتج شده است.  (چه به آن تصمیمات توجه کرده باشیم چه نه، ماننده آن حدیثی که امام صادق علیه السلام فرمود: نیّت برتر از عمل است. بدانید که نیّت همان عمل است. سپس آیه‌ی «بگو : هر کس فراخور خود ، عمل مى کند» را قرائت کرده و فرمود:یعنى بر پایه نیّت خود.)

ماده تاریک برای سفر در میان جهان‌های موازی هیچ تکنولوژی یا سامانه‌ی فوق پیشرفته با نورهای عجیب و غریب و رعد و برقی! را به ما نشان نمی‌دهد، و برای سفر میان جهان‌ها موازی، کارکترها کافیست وارد یک جعبه‌ی مکعب فلزی شوند و بعد با تزریق نوعی ماده‌ی مخدر اقدام به سفر میان جهانی خود بکنند. به نظر من اساساً فیلمساز به دنبال این است که جهان موازی را از عالم فیزیک کوآنتوم به عالم اندیشه‌ی انسان بکشاند و با نگاهی منتالیستی و سایکولوژیکال، تعریف متفاوتی از جهان مواز ارائه دهد. در واقع آن ماده‌ی مخدر فرد را در خلسه‌ای وارد می‌کند که می‌تواند با عواقب تصمیم‌های درست و غلطش روبرو شود، آن هم در یک جعبه‌ی بزرگ فلزی که بنظر من ساحت اندیشه‌ی بشر است جایی که در غرب به آن مایندMIND می‌گویند و در عربی ذهن، که بنظر من مترادف مناسبی برای مایند نیست.

ماده‌ی تاریک در یک حرکت نوگرایانه توانسته در قالب یک درام نسبتاً پیچیده اما بدون استفاده از ابزارهای عجیب و غریب و گاهی حتی خنده‍دار فیلمی‌های علمی تخلیی به دستاورد تازه‌ای دست یابد و مانند فیلم تلقینِ نولان اثر مهمی بر روی آثار بعد از خودش خواهد داشت. یکی از جذابیت‌های ایده‌ی جهان‌های موازی که علت اصلی سرمایه‌گذاری غرب روی این ایده در عرصه‌ی رسانه‌ای است، ترویج الحاد است، زیرا با ترویج نگاه کثرتگرایی و همه چیز را در تکرار و تکثیر دیدن، این مفهوم که خدا یکتاست را زیر سوال می‌برد و با این شبهه که جهان‌های بیشمار خدایان بیشمار یا مهندسان و سازندگان بی شمار داند اساساً مسئله‌ی توحید را مورد حمله قرار می‌دهند، آن هم در شرایطی که خودِ این علوم از اساس توهم هستند. الحاد و کفرکیشیِ مُنبَعث از خُرافه‌ای مدرن به نام فرضیه‌های علمی، که به گفته‌ای بسیاری از متفکران غربی همه توهمی از علم هستند، توضیح علم متوهم یا توهم در علم در این متن نمی‌گنجد اما توضیح ساده‌ی ماجرا این است که وقتی دو عددِ پنج داشته باشید، حاصل جمع شان می‌شود ده. یعنی وجود ذهنی و عینی دو مقدار قابل جمع ما را به عدد ده می‌رساند. اما در بسیاری از فرضیات علمی اساساً چنین روندی وجود ندارد، یعنی بر اساس یک فرضیه‌ی اثبات نشده در فیزیک کوآنتوم، فرضیه‌ی اثبات نشده‌ی دیگری به نام جهان‌های موازی شکل گرفته است و در توهمی حیرت‌انگیز از دلِ این فرضیه‌ی اثبات نشده عده‌ی با مدارج علمی! به دنبال سفر در جهان‌های موازی هستند که به مجموعه‌ی این روند در علم، توهم علمی می‌گویند و متاسفانه مردم از این موضوع بی خبرند و فکر می‌کنند این قبیل فیلم‌ها پایه‌های علمی محکمی دارند.

در همان قسمت ابتدایی سریال یک اشاره مختصر به موئلفه‌ای بنام "آبزِروِر اِفکت" می‌شود که بسیار مهم است. بر اساس یک تحقیق میدانی ثابت شده که ذرات نور در جایی که امکان و اجازه دیده شدن توسط چشم موجودات زنده یا دوربین فراهم نباشد رفتارشان با زمان که دیده می‌شوند (چه با چشم انسان یا حیوانات و چه دوربین های عکاسی و فیلمبرداری) فرق می‌کند. در واقع نور تا زمانی که ببننده دارد، این گونه‌ که ما دیده و می‌شناسیم رفتار می‌کند، اما اگر مشاهدِگری نباشد رفتارش بسیار متفاوت است. مثلا اگر نور به وسیله‌ی موجودی یا وسیله‌ای دیده شود، در حالت طبیعی وقتی از یک منبع که چیزی در مقابلش نباشد تابش می‌یابد، مستقیم به جلو می‌رود و شعاع نوری را شکل می‌دهد، اما اگر کسی یا چیزی در حال تماشای آن نباشد به هر سویی می‌رود. دانشمندان بعد از ده‌ها بار آزمایش بدون اینکه به علتِ دقیقِ این رفتار نور پی ببرند، نام این پدیده را آبزِروِر اِفکت یا "تاثیر تماشاگر" گذاشتند.

فرض مهم سریال ماده‌ی تاریک در اکتفا کردن به یک جعبه فلزی هم از همین‌جا نشات گرفته است. زیرا در آزمایش آبزرور افکت هم در نهایت تاثیر حرکت نور در مکانی که هیچ کسی نمی‌تواند آنجا را ببیند در یک اتاقک تاریکِ فلزی آغشته به جیوه اندازه‌گیری شد و ثابت شد که نور در جایی که دیده نمی‌شود به هر سمتی که خودش بخواهد حرکت می‌کند و دیگر شعاع نوری معنا ندارد. این فرضیه‌ی سریال ماده‌ی تاریک، این نکته را که ما در اندیشه‌ی کارکتر اصلی به سر می‌بریم را تقویت می‌کند، زیرا فکر ماهم قابل روئیت نیست و هیچ کس در زمانی که فکر می‌کند، فکرش را به تماشای کسی نمی‌گذارد، پس فکر سیال و آزاد به هر کجا سرک می‌کشد.

البته مانند فلیم تلقین یا همان INSEPTION نکته‌ی منفی ماجرا استفاده از مخدر برای متمرکز کردن افکار سیال انسان است. گویا از نظر تمدن غرب بشر محکوم به مصرف مواد مخدر است و هیچ راهی جز مواد مخدر برای رسیدن به تمرکز ولو برای لحظاتی کوتاه نمی‌شناسد.

سهیل سلیمی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد