|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |
|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |

سایبرنتیک و هوش مصنوعی: مسئله این است؛ برده یا ارباب!

The Machine is a Great Slave But a Bad Master. Norbert Wiener

نوربرت وینر در کتاب سایبرنتیک می نویسند:
ماشین بنده ای عالی ست اما اربابی بد! در این متن به این نگاه وینر می پردازم که در آینده ای نزدیک به چالشی میان انسان و ماشین بدل خواهد شد.

سایبرنتیک و هوش مصنوعی: ماشین، بنده‌ای عالی‌ست اما اربابی بد !

ارائه دهند: سهیل سلیمی   (مشاور رسانه ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران)

مقدمه

سایبرنتیک، به‌عنوان دانش کنترل و اعمال قدرت در انسان و ماشین، علمی میان‌رشته‌ای است که به مطالعه‌ی مکانیزم‌های تنظیم، بازخورد، و ارتباطات در سیستم‌های زیستی و مصنوعی می‌پردازد. این رشته، که توسط نوربرت وینر در دهه‌ی 1940 پایه‌گذاری شد، از واژه‌ی یونانی "kybernetes" به معنای «هدایت‌گر» یا «فرماندار» گرفته شده و بر چگونگی مدیریت و هدایت سیستم‌ها تمرکز دارد. سایبرنتیک به ما امکان می‌دهد تا تعادل و هماهنگی بین اجزای یک سیستم، چه انسانی و چه ماشینی، را درک کرده و از آن برای بهبود عملکرد استفاده کنیم.

هوش مصنوعی (AI)، در عین حال، شاخه‌ای از علوم کامپیوتر است که به خلق سیستم‌هایی اختصاص دارد که قادر به انجام وظایف شناختی مانند یادگیری، استدلال، حل مسئله، و تصمیم‌گیری هستند، وظایفی که به‌طور سنتی به هوش انسانی نسبت داده می‌شوند. هوش مصنوعی از اصول سایبرنتیک، به‌ویژه مفاهیم بازخورد و خودتنظیمی، برای توسعه‌ی الگوریتم‌هایی بهره می‌برد که می‌توانند از داده‌ها یاد بگیرند و به‌صورت خودکار عملکرد خود را بهبود بخشند. این فناوری، از تشخیص الگوهای پیچیده در داده‌ها تا خودمختاری در سیستم‌های پیشرفته، کاربردهای گسترده‌ای دارد.

نوربرت وینر، بنیان‌گذار سایبرنتیک، در جمله‌ی معروف خود اظهار داشت: «ماشین، بنده‌ای عالی‌ست اما اربابی بد.» این جمله نه‌تنها به نقش دوگانه‌ی فناوری در خدمت‌رسانی و سلطه اشاره دارد، بلکه چارچوبی فلسفی و عملی برای درک تعامل انسان و ماشین ارائه می‌دهد. این پژوهش به بررسی ارتباط سایبرنتیک و هوش مصنوعی، نقش ماشین به‌عنوان ابزار خدمت‌رسان، و خطرات بالقوه‌ی تبدیل آن به ارباب می‌پردازد.

سایبرنتیک: چارچوبی برای فهم سیستم‌های کنترلی

سایبرنتیک، با تمرکز بر کنترل و اعمال قدرت، اصول مشترکی بین سیستم‌های زیستی (مانند مغز انسان) و سیستم‌های مصنوعی (مانند ماشین‌های محاسباتی) ایجاد کرد. این علم بر مفاهیمی چون بازخورد (Feedback)، خودتنظیمی (Self-regulation)، و ارتباط بین اجزای یک سیستم تأکید دارد. برای مثال، مکانیزم بازخورد منفی در سایبرنتیک به سیستم‌ها اجازه می‌دهد تا با تنظیم خودکار، به حالت تعادل برسند. این مفهوم بعدها به یکی از پایه‌های توسعه‌ی هوش مصنوعی تبدیل شد.

هوش مصنوعی: از ابزار سایبرنتیک تا ماشین‌های خودمختار

هوش مصنوعی، با بهره‌گیری از اصول سایبرنتیک، سیستم‌هایی خلق کرده که قادر به انجام وظایف پیچیده هستند. شبکه‌های عصبی مصنوعی و الگوریتم‌های یادگیری عمیق، که از داده‌های عظیم برای بهبود عملکرد خود استفاده می‌کنند، نمونه‌هایی از این پیشرفت‌ها هستند. با این حال، پیشرفت هوش مصنوعی چالش‌هایی را نیز به همراه داشته است. جمله‌ی وینر به ما هشدار می‌دهد که اگرچه ماشین‌ها می‌توانند بندگان کارآمدی باشند، اما بدون کنترل مناسب، ممکن است به اربابانی تبدیل شوند که تصمیم‌گیری‌های انسان را تحت‌الشعاع قرار دهند. برای مثال، سیستم‌های هوش مصنوعی خودمختار در حوزه‌هایی مانند خودروهای خودران یا سیستم‌های مالی می‌توانند بدون نظارت کافی، به نتایج غیرمنتظره یا حتی خطرناک منجر شوند.

ماشین به‌عنوان بنده: کاربردهای سایبرنتیک و هوش مصنوعی

ماشین‌ها، هنگامی که به‌عنوان ابزار تحت کنترل انسان عمل می‌کنند، قابلیت‌های بی‌نظیری ارائه می‌دهند. در حوزه‌ی پزشکی، الگوریتم‌های هوش مصنوعی با تحلیل داده‌های تصویربرداری، تشخیص بیماری‌هایی مانند سرطان را با دقتی بالاتر از پزشکان انسانی انجام می‌دهند. در صنعت، سیستم‌های سایبرنتیک با استفاده از بازخورد و خودتنظیمی، فرآیندهای تولید را بهینه‌سازی کرده و هزینه‌ها را کاهش داده‌اند. این کاربردها نشان‌دهنده‌ی نقش ماشین به‌عنوان «بنده‌ای عالی» هستند که در خدمت اهداف انسانی عمل می‌کند.

خطر تبدیل ماشین به ارباب

با وجود مزایای فراوان، پیشرفت سریع هوش مصنوعی و پیچیدگی روزافزون سیستم‌های سایبرنتیک خطراتی را نیز به همراه دارد. یکی از نگرانی‌های اصلی، کاهش کنترل انسانی بر سیستم‌های خودمختار است. برای مثال، الگوریتم‌های یادگیری ماشین که در شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌شوند، می‌توانند با تقویت محتوای جنجالی یا اطلاعات نادرست، به‌صورت غیرمستقیم رفتارهای اجتماعی را هدایت کنند. این پدیده نشان‌دهنده‌ی تبدیل شدن ماشین از یک ابزار خدمت‌رسان به نیرویی است که می‌تواند بر تصمیم‌گیری‌های انسانی تأثیر منفی بگذارد.

علاوه بر این، مسائل اخلاقی مرتبط با هوش مصنوعی، مانند سوگیری در الگوریتم‌ها یا فقدان شفافیت در تصمیم‌گیری‌های سیستم‌های خودمختار، چالش‌هایی هستند که نیاز به نظارت دقیق دارند. وینر در آثار خود بر اهمیت حفظ کنترل انسانی بر ماشین‌ها تأکید کرده و هشدار داده بود که عدم توجه به این موضوع می‌تواند به سلطه‌ی ماشین‌ها منجر شود.

راهکارها: حفظ تعادل بین انسان و ماشین

برای جلوگیری از تبدیل ماشین به ارباب، رویکردهای زیر پیشنهاد می‌شود:

  1. نظارت انسانی: طراحی سیستم‌های هوش مصنوعی باید به‌گونه‌ای باشد که امکان دخالت و نظارت انسانی در تصمیم‌گیری‌های حیاتی حفظ شود.
  2. شفافیت و پاسخگویی: الگوریتم‌های هوش مصنوعی باید قابل‌تفسیر باشند تا کاربران بتوانند دلایل تصمیم‌گیری‌های آنها را درک کنند.
  3. آموزش و آگاهی: توسعه‌دهندگان و کاربران باید از اصول سایبرنتیک و محدودیت‌های هوش مصنوعی آگاه باشند تا از کاربردهای نادرست جلوگیری شود.
  4. قوانین و مقررات: تدوین چارچوب‌های قانونی برای استفاده از هوش مصنوعی می‌تواند از سوءاستفاده‌های احتمالی جلوگیری کند.

نتیجه‌گیری

جمله‌ی نوربرت وینر نه‌تنها یک هشدار فلسفی، بلکه یک راهنمای عملی برای توسعه و استفاده از فناوری‌های سایبرنتیک و هوش مصنوعی است. سایبرنتیک، به‌عنوان دانش کنترل و اعمال قدرت در انسان و ماشین، چارچوبی برای درک تعاملات پیچیده‌ی این دو ارائه می‌دهد، در حالی که هوش مصنوعی ابزارهایی قدرتمند برای حل مسائل پیچیده فراهم می‌کند. با این حال، برای بهره‌برداری از مزایای این فناوری‌ها و جلوگیری از خطرات آنها، باید تعادل بین کنترل انسانی و خودمختاری ماشین حفظ شود. ماشین‌ها باید به‌عنوان بندگان انسان باقی بمانند، نه اربابانی که بر او مسلط شوند. سهیل سلیمی

منابع

  1. Wiener, N. (1948). Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine. MIT Press.
  2. Russell, S., & Norvig, P. (2020). Artificial Intelligence: A Modern Approach. Pearson.
  3. Ashby, W. R. (1956). An Introduction to Cybernetics. Chapman & Hall.

هوش مصنوعی در دو راهی انتخاب: جایی میان اخلاق، اولویت و سیستم‌های سایبرنتیکی

کوتاه پیرامون فلسفه ی اخلاق در هوش مصنوعی


هوش مصنوعی در دو راهی انتخاب: جایی میان اخلاق، اولویت و سیستم‌های سایبرنتیکی

مقدمه:

در عصر هوش مصنوعی، ما با پرسشی مواجه‌ایم که تا دیروز تنها در ساحت فلسفه، دین و اخلاق زیست می‌کرد: «چه کسی باید نجات یابد؟» این پرسش، وقتی رنگ و بوی واقعی به خود می‌گیرد که در یک وضعیت بحرانی ـ مثلاً سقوط یک خودرو حاوی پنج عضو یک خانواده به درون رودخانه‌ای یخ‌زده ـ روبات نجات‌گری مبتنی بر هوش مصنوعی، تنها توان نجات یک نفر را داشته باشد. کودک؟ مادر؟ سالخورده؟ یا آن که از نظر زیستی مقاوم‌تر است؟

آیا ماشین تصمیم خواهد گرفت؟ و اگر بله، با چه معیاری؟


۱. سایبرنتیک و بازآرایی مفهوم تصمیم

نخست باید به چیستی «تصمیم» در بستر سایبرنتیک نگاه کنیم. سایبرنتیک، به تعبیر نوربرت وینر، علم فرمان، کنترل و ارتباط در موجودات زنده و ماشین‌هاست. در این چارچوب، هر کنش، بازخوردی دارد؛ و هر تصمیم، حاصل شبکه‌ای از اطلاعات، وزن‌ها و حلقه‌های بازخوردی است.

در یک سیستم سایبرنتیکی، اولویت نه براساس «احساس» بلکه براساس الگوریتمی از ورودی‌ها و خروجی‌ها تعیین می‌شود. بنابراین روبات نجات‌گر، ممکن است تابعی از این جنس داشته باشد:

نجات کسی که کمترین انرژی برای نجاتش لازم است و بالاترین احتمال بقاء را دارد.

یا:

نجات فردی که در شبکه اطلاعاتی، دارای بیشترین ارزش اجتماعی یا ژنتیکی (بر اساس داده‌های آماری آموزش‌دیده) شناخته شده است.

در اینجا اخلاق، از درون شبکه تصمیم‌سازی به بیرون پرتاب می‌شود، مگر آن‌که اخلاق، خود به داده‌ای قابل ‌رمزگذاری تبدیل شده باشد.


۲. اخلاق به‌مثابه داده: آیا ممکن است؟

سؤال اساسی این است که آیا «اخلاق» را می‌توان به الگوریتم تبدیل کرد؟ اگر پاسخ منفی باشد، پس سیستم‌های مبتنی بر هوش مصنوعی هرگز اخلاقی تصمیم نخواهند گرفت، بلکه صرفاً بر اساس «اولویت‌هایی برنامه‌ریزی‌شده» عمل خواهند کرد.

اما اگر بپذیریم که می‌توان اخلاق را در قالب قواعدی فرمال و قابل ‌محاسبه فرموله کرد (نظیر اخلاق وظیفه‌گرای کانتی، یا اخلاق پیامدگرای بنتامی)، آنگاه شاید بتوان امید داشت که روبات نجات‌گر، تصمیمی «اخلاقی» بگیرد.

مثلاً، بر اساس اخلاق وظیفه‌گرا، نجات کودک به عنوان موجودی بی‌گناه و ناتوان، یک وظیفه اخلاقی بی‌قید و شرط است. اما در نگاه پیامدگرایانه، نجات مادر ممکن است توجیه‌پذیر باشد زیرا او می‌تواند فرزندان دیگر را در آینده تربیت کند.

در هر دو صورت، اخلاق دیگر حس یا الهام نیست، بلکه تابعی ریاضیاتی و سایبرنتیکی از اهداف سیستم است.


۳. احساسات: خطای سیستم یا سیگنالی فراتر از منطق؟

در انسان، احساسات نقش حیاتی در تصمیم‌گیری دارند. ما از روی شفقت، عشق، ترس، وفاداری یا اندوه تصمیم می‌گیریم؛ تصمیم‌هایی که اغلب در تضاد با منطق سرد هستند. سایبرنتیک در فرم کلاسیکش، احساس را اغلب به‌عنوان نویز یا اختلال در سیستم در نظر می‌گیرد، اما در نسخه‌های نوین و بینارشته‌ای، احساس به‌مثابه سیگنالی نرم برای تنظیم وزن‌های تصمیم دیده می‌شود.

هوش مصنوعی می‌تواند یاد بگیرد که احساسات را تقلید کند (همدل‌سازی)، اما نمی‌تواند واقعاً «احساس» داشته باشد. این تفاوت، در لحظه بحران، تعیین‌کننده است: روبات دچار تردید نمی‌شود، پشیمان نمی‌شود، و خاطره‌ای از آن لحظه در ضمیر ناخودآگاهش نمی‌سازد. این «نبود عذاب وجدان»، مزیت کارایی‌ست، اما خلأ اخلاقی را نیز آشکار می‌سازد.


۴. رسانه و بازنمایی انتخاب اخلاقی در هوش مصنوعی

در جهان امروز، رسانه‌ها نقش چشمگیری در شکل‌دادن به تصویر عمومی از هوش مصنوعی دارند. روایت‌هایی که از روبات‌های نجات‌گر در فیلم‌ها و داستان‌ها می‌بینیم، اغلب با ترس، تحسین یا پرسش همراه‌اند. رسانه با بازنمایی موقعیت‌های بحرانی، ما را با مسئله «انتخاب» در برابر چشم هوشمند و بی‌روح ماشین مواجه می‌کند. این بازنمایی‌ها نه‌تنها افکار عمومی، بلکه مسیر توسعه فناوری را نیز جهت می‌دهند. اگر جامعه بخواهد روبات نجات‌گر بر اساس «احساس» تصمیم بگیرد، توسعه‌دهندگان در پاسخ، احساس را شبیه‌سازی خواهند کرد.

اینجاست که «بازخورد رسانه‌ای» به بخشی از سیستم سایبرنتیکی توسعه فناوری تبدیل می‌شود.

در نهایت، باید بپذیریم که هوش مصنوعی، در وضعیت دو راهی اخلاقی، به گونه‌ای تصمیم خواهد گرفت که از پیش توسط ما ـ برنامه‌ریزان و طراحان ـ درون الگوریتم‌هایش کاشته شده است. اگر ما اخلاق را به زبان داده ترجمه نکنیم، ماشین تنها بر اساس اولویت‌های فنی تصمیم خواهد گرفت.

بنابراین، مسئولیت تصمیم هوش مصنوعی، نه با خودش، بلکه با ماست. و این، نه صرفاً مسئله‌ای فنی، بلکه عمیقاً رسانه‌ای، اخلاقی و سایبرنتیکی‌ست.


رویای سون تزو — Sun Tzu's Dream مستند جنگ بیولوژیک، سایبرنتیک و مهندسی جهانی قدرت

رویای سون تزو — مستند جنگ بیولوژیک، سایبرنتیک و مهندسی جهانی قدرت
نویسنده تهیه کننده و کارگردان: سهیل سلیمی

آنچه در رویای سون تزو خواهید دید:


۱. مقدمه: رویای سون تزو در عصر جدید

سون تزو، استراتژیست بزرگ چینی، در کتاب "هنر جنگ" می‌نویسد: «بهترین پیروزی آن است که بدون جنگ، دشمن را تسلیم کنی.» این آرمان امروز به‌گونه‌ای مدرن با ابزارهایی مانند ویروس‌ها، رسانه، ترس و تکنولوژی‌های کنترل محقق شده است. مستند پیش‌رو تلاشی است برای تحلیل این نبرد مدرن.


۲. آغاز کرونا: جرقه یک جنگ خاموش

شیوع ویروس کرونا در شب یلدای ۱۳۹۸ آغازگر دوران تازه‌ای بود. به‌سرعت، دنیا به سمت آشفتگی، ترس و تعطیلی کشیده شد. کمبود ماسک، دارو، و درگیری میان کشورها بر سر تجهیزات بهداشتی، چهره‌ای از بحران جهانی را نمایان کرد. اما آیا این پاندمی تصادفی بود؟


۳. سایبرنتیک و بایوسایبرنتیک: دانش سلطه بر حیات

سایبرنتیک دانش کنترل و هدایت است. وقتی این دانش بر پدیده‌های زیستی چون ویروس‌ها اعمال شود، بایوسایبرنتیک شکل می‌گیرد: سلطه بر جوامع از مسیر کنترل زیستی. از کنترل یک ویروس تا کنترل اقتصاد، سیاست و فرهنگ — همه می‌توانند بخشی از این مهندسی باشند.


۴. بازطراحی راهبردها: از جنگ جهانی اول تا جنگ جهانی چهارم

در تاریخ جنگ‌ها، گاه بیماری‌ها جایگزین توپ و تفنگ شده‌اند. انگلیس، ژاپن و آمریکا نمونه‌هایی از قدرت‌هایی هستند که از سلاح‌های بیولوژیک برای حذف دشمنان استفاده کردند. اکنون، جنگ بیولوژیک در قالب کرونا شاید بازطراحی همان راهبردهاست.


۵. جنگ‌های بیولوژیک در تاریخ معاصر

از پتوی آلوده به آبله که به بومیان آمریکا داده شد تا آزمایش‌های بیولوژیک ارتش آمریکا بر شهروندان خود، تاریخ مملو از استفاده از بیماری به عنوان سلاح است. ایران نیز قربانی سلاح‌های شیمیایی رژیم بعث عراق بوده است.


۶. تجارت سلامت و اقتصاد پاندمی

صنعت درمان به یکی از پرسودترین صنایع جهان بدل شده است. شرکت‌های داروسازی، بیمارستان‌ها، تولیدکنندگان واکسن و تجهیزات پزشکی، همگی از هر بحران سلامت جهانی سود می‌برند. تضاد منافع میان سود و سلامت عمومی، سوالی اساسی را ایجاد می‌کند: آیا سلامت باید تجارت باشد؟


۷. نقش رسانه در ایجاد ترس و کنترل اجتماعی

رسانه‌ها قدرتی بی‌نظیر در القای ترس دارند. ترسی که سیستم ایمنی بدن را تضعیف و مردم را در برابر بیماری آسیب‌پذیر می‌کند. پاندمی کرونا، نمونه‌ای از استفاده هدفمند از رسانه برای القای ترس و فرمانبرداری جمعی بود.


۸. پروژه‌های محرمانه: از ام کی اولترا تا پروژه کرونا

اسناد متعددی از پروژه‌هایی نظیر امک‌اولترا، واحد ۷۳۱ ژاپن، آزمایش‌های ارتش آمریکا در فورت دیتریک و پروژه‌های کنترل ذهن، پرده از اهداف پنهان قدرت‌های جهانی در بهره‌برداری از علم و تکنولوژی برای تسلط بر انسان‌ها برمی‌دارند.


۹. شبیه‌سازی‌های پیش از کرونا و اسناد آینده‌نگر

از رویداد شبیه‌سازی‌شده «ایونت ۲۰۱» تا پیش‌بینی بنیاد راکفلر در سال ۲۰۱۰، شواهدی وجود دارد که پاندمی کرونا سناریویی طراحی‌شده بوده است. سندهای فراوانی پیش از وقوع کرونا، وقوع چنین بحرانی را با دقت شگفت‌آور پیش‌بینی کرده بودند.


۱۰. کنترل علم، سانسور و نظم نوین جهانی

تحقیقات علمی در دوران کرونا دچار سانسور شدید شدند. مقالاتی که خطرات واکسن یا منشأ ویروس را بررسی می‌کردند، منتشر نمی‌شدند. دانش، ابزاری شده برای تحکیم قدرت، نه روشنگری. این سانسور علمی، بخشی از نظم نوین جهانی است.


۱۱. نتیجه‌گیری: آیا جنگ آینده از پیش آغاز شده؟

مستند حاضر با نگاهی عمیق به تاریخ، علم، رسانه و سیاست، سعی دارد تصویری واقع‌بینانه از دنیای پساکرونا ارائه دهد. دنیایی که در آن ویروس، رسانه، سایبرنتیک و اقتصاد ابزاری برای مهندسی جهانی قدرت هستند.



لینک تماشای مستند رویای سون تزو :     Sun Tzu's Dreamhttps://www.youtube.com/watch?v=c_tn33r3q_0 

رزومه‌ی سهیل سلیمی (از 1379 تا 1404) Resume of Soheil Salimi (from 2000 to 2025)

سهیل سلیمی  متولد 1357  تهران

 دارای مدرک کارگردانی مستند  از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 

دانش آموخته "کارگردانی سینما" از انجمن سینمای جوانان ایران

گواهینامه سطح دو استراتژی با گرایش سینمای استراتژیک از مرکز دکترینال اندیشکده یقین

مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبرِ دانشگاه تهران

پژوهشگر مطالعات سایبرنتیک و هوش مصنوعی

گواهینامه "مدیریت منابع انسانی" از موسسه همایش فرازان زیر نظرِ کِیوین گَسکِل"Kevin Gaskel"، مدیر عامل اسبق شرکت های خودروسازی بی ام دابلیو BMW و پورشه آلمان، و لامبورگینی ایتالیا

Certificate: The Challenge of Business Leadership & Heroes 

گواهینامه "مدیریت ذهن" از موسسه همایش فرازان 

Certificate: Second World Management Forum2010 - World Memory Record Holder

گواهینامه دوره ی کوتاه مدت مدیریت کارآفرینی از دانشکده مدیریت دانشگاه تهران

نویسنده ی کتابِ؛ پول تو جیبیتو چطور خرج میکنی؟  در حوزه ی روانشناسی موفقیت

 

جـوایـز و افـتـخـارات:

برنده جایزه اول جشنواره فیلمِ "فیلماکاFiLMAKA" آمریکا، برای مستند "سفری به جنگ با یک بازیگر" 1398

کاندید مردمی "بهترین فیلمنامه نویسِ" چهارده دوره ی جشنواره ی فیلمِ مقاومت در بخش چهل سالگی    1397

تقدیر ویژه از طرف بسیج دانشجویی دانشگاه تهران 1397 برای کارگردانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب"

دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلمِ داستانی جشنواره فیلم عمار برای فیلم "روزداوری" 1393

دریافت جایزه ی جنگاور نور "Light Fighters" از دانشگاه بریتیش کلمبیا کانادا  1392 برای کارگردانیِ فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب"

دریافت جایزه سرخپوستان کانادا "Musqeaom People" Solidarity Recognition / Indigenous Cultural Survival Award 1392 برای کارگردانیِ فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب"

فانوس زرین بهترین فیلمنامه سینمایی جشنواره فیلم عمار برای فیلمنامه ی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" 1392

ققنوس بلورین (جشنواره فیلم ققنوس) در سال 1391 برای کارگردانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب"

دریافت لوح سپاس تجلی اراده ی ملی در جشنواره فیلم فجر سال 1391 از طرف انجمن حمایت از ملت فلسطین برای کارگردانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب"

تقدیر ویژه از طرف گروه سینما اقتباس دانشگاه مازندران 1392 برای کارگردانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب"

تقدیر ویژه از طرف دانشگاه علامه طباطبایی 1392 برای کارگردانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب"

تقدیر ویژه از طرف دانشگاه علم و صنعت 1392 برای کارگردانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب"

تقدیر ویژه توسط پایگاه خبری ، تحلیلی روایت فیلم شیراز 1392 برای کارگردانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب"

تقدیر ویژه توسط شبکه فرهنگی کلام مطهر 1392 برای فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب"

کار آفرین نمونه ی منطقه 22 در سال  1390

شهروند نمونه ی منطقه 22 تهران در سال  1389 

دریافت تندیس و لوح تقدیر شبکه ی 3 سیما برای تدوین مستند داستانی "برسکوی افتخار" برنامه ی منتخبِ گروه ورزش شبکه 3 با گرایش دفاع مقدس در سال 1388

دریافت لوح سپاس از اولین جشنواره ی موسیقی موسسه آموزندگان 1382

دریافت لوح یاد بود اولین جشنواره ی ایدهای نو 1380


منتخبِ رزومه ی فعالیتهای فیلمسازی:

کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی مستند بلند  "رویای سون‌تزو"    1403

 کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی مجموعه مستند بلند  "جنایت نامرئی"    1401 - 1399

کارگردانی، نویسندگی و تدوین مجموعه مستند "جاری چون رود"    1401 - 1400

کارگردانی و تدوین مجموعه مستند بلند  "رُخ"    1400 – 1397

کارگردانی و تدوین مستند "جهان فانتزی من"     1399

کارگردانی و تدوین مستند "دور از بی‌سیم"     1399

کارگردانی و تدوین مستند "ماه و پلنگ"     1399

کارگردانی و تدوین مستند "سفری به جنگ با یک بازیگر"     1398

کارگردانی و تدوین مستند "بانوی آیینه و ابریشم"     1398

کارگردانی و تدوین مجموعه مستند بلند  "یونیفورم"    1399 - 1398

کارگردانی و تدوین مستند "قصه امیر"     1398

کارگردانی فیلم داستانی تلویزیونی "روزنه" از مجموعه‌ی "روزگار"    1397

 کارگردانی مستند بلند  "خرمشهر امروز"       1396

کارگردانی و تدوین مجموعه مستند بلند  "دکوپاژ"     1395 - 1394

کارگردانی فیلم داستانی "روزداوری"           1393

نویسنده و گارکردان فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب"   1391

کارگردانی فیلم مستند "جدال در عمق 30 متری"        1388

کارگردانی فیلم مستند "آخرِ دنیا ، اولِ بهشت "          1390

نویسندگی ، کارگردانی و تهیه کنندگی فیلم "روز تمرین "    1388 

نویسندگی ، کارگردانی و تهیه کنندگی فیلم "خط "            1389

کارگردانی و تهیه کنندگی فیلم مستند داستانی "بوکسر"      1386 

تدوین مجموعه تلویزیونی "پرواز بی پایان" 1393 - 1394

تدوین مستند داستانی "برسکوی افتخار" گروه ورزش شبکه3     1385 - 1389

تدوین فیلم مستند استاد نقش و نگار "مستند استاد فرشچیان" 1384

تدوین فیلم مستند صنعت چاپ "استاد هاشمی لیتوگرافیست برجسته شاهنامه"  1383

تدوین و کارگردانی آیتم های تلویزیونی شبکه2 "خانه و خانواده" دهه 80

عکاس صحنه و دستیار کارگردانِ فیلم کوتاه "پسرِ زشت" 1379

نویسندگی ، کارگردانی و تهیه کنندگی فیلم کوتاه "زندگی در 48+1 نما "  1379

 

 منتخبِ رزومه ی فعالیتهای صنعتی، کلیپ سازی و تبلیغات:

کارگردانی و تدوین تیزر "تن ماهی شصت وشش"   1395 

کارگردانی و تدوین مستند صنعتی "محورسازان ایران خودرو"   1392

کارگردانی و تدوین مستند صنعتی شرکت "نفت پاسارگاد" تهران   1391

کارگردانی تیزر "طرح تحول بنیادین آموزش و پرورش "  1391

کارگردانی و تدوین مستند "تله کام" 1390

کارگردانی، نویسندگی و تدوین مستند "بیمه امید"    1390

کارگردانی و تدوین مستند صنعتی "پتروشیمی تهران"    1390

کارگردانی و تدوین مستند صنعتی شرکت "نفت پاسارگاد" تبریز   1390

کارگردانی و تدوین معرفی قاریان مطرح ایران "دارالقرآن" امام علی(ع)    1390

کارگردانی و تدوین کلیپ "آه میکشم تا معراج"   1390

کارگردانی و تدوین تیزر "خمیر بازی توتو"   1389 

کارگردانی و تدوین تیزر "موسسه مطالعات تحصیلی خوارزمی"   1389 

کارگردانی و تدوین تیزر  و مستند"آموزشگاه تحصیلی نخبگان دانش"   1389 

کارگردانی و تدوین مستند آموزشی"شوکت"   1389 

کارگردانی و تدوین تیزر "جهان نیوز"   1389 

کارگردانی و تدوین مستند صنعتی "منطقه 6 عملیات انتقال گاز ایران"    1388

کارگردانی و تدوین مستند "مجتمع های تجاری ستارگان"    1388

کارگردانی و تدوین تیزر "بیلبورد هشت وجهی پاتریسا"    1387 

کلیپ " فرمانده قلبها " 1386

کارگردانی و تدوین تیزر "صنایع الکترونیک سایفیکس"   1386 

کارگردانی و تدوین مستند صنعتی "آیس پک"    1385

کارگردانی و تدوین مستند صنعتی "پوشاک مارال"    1385

کارگردانی و تدوین تیزر "روز ملی صنعت چاپ"   1384 

 

منتخبِ رزومه ی مدیریت و طراحی کمپین های تبلیغاتی:

 کمپین تبلیغاتی "برگ" : شورای شهر تهران  / خدمتگزاران آبادانی و پیشرفت   1390

کمپین تبلیغاتی "خط اصلی" : موسسه پتماکو     1388

کمپین تبلیغاتی "فاصله" : موسسه مطالعات درسی خوارزمی     1388

کمپین تبلیغاتی "تو راهی" : رهاورد هنر انتظار (مشاور BMW)    1386

 

Soheil Salimi
Born: 1978–1979, Tehran

  • Holder of a Documentary Directing certificate from the Ministry of Culture and Islamic Guidance

  • Graduate of Film Directing from the Iranian Youth Cinema Society

  • Level 2 Strategy Certificate with a focus on Strategic Cinema from the Doctrinal Center of Yaqin Think Tank

  • Media Advisor for the Cyberspace Research Lab at the University of Tehran

  • Human Resource Management Certificate from Hamayesh Farazan Institute, under Kevin Gaskell, former CEO of BMWPorsche (Germany), and Lamborghini (Italy)

  • Certificate: The Challenge of Business Leadership & Heroes

  • Mind Management Certificate from Hamayesh Farazan Institute

  • Certificate: Second World Management Forum 2010 – World Memory Record Holder

  • Short-Term Entrepreneurship Management Course Certificate from the Faculty of Management, University of Tehran

    Awards and Honors:

    • Winner of the 1st Prize at the FiLMAKA Film Festival (USA), for the documentary "A Journey to War with an Actor" (2019).

    • People’s Choice Nominee for "Best Screenwriter" at the 14th Resistance Film Festival (40th Anniversary Section) (2018).

    • Special Recognition by the Student Basij of Tehran University (2018) for directing the feature film "The Butcher Angels".

    • Honorary Diploma for Best Director (Narrative Film) at the Ammar Film Festival for "Judgment Day" (2014).

    • Light Fighters Award from the University of British Columbia (Canada) (2013) for directing "The Butcher Angels".

    • Musqueam People’s Solidarity Recognition / Indigenous Cultural Survival Award (Canada) (2013) for directing "The Butcher Angels".

    • Golden Lantern for Best Screenplay at the Ammar Film Festival for "The Butcher Angels" (2013).

    • Crystal Phoenix Award (Qoqnoos Film Festival) (2012) for directing "The Butcher Angels".

    • National Will Manifestation Plaque at the Fajr Film Festival (2012) from the Palestine Support Association for directing "The Butcher Angels".

    • Special Appreciation by the Cinematic Adaptation Group of Mazandaran University (2013) for directing "The Butcher Angels".

    • Special Appreciation by Allameh Tabataba’i University (2013) for directing "The Butcher Angels".

    • Special Appreciation by Iran University of Science and Technology (2013) for directing "The Butcher Angels".

    • Special Appreciation by the Ravayat Film News & Analysis Base (Shiraz) (2013) for directing "The Butcher Angels".

    • Special Appreciation by the Cultural Network of Mokalamah Mottahar (2013) for "The Butcher Angels".

    • Exemplary Entrepreneur of District 22 (Tehran) (2011).

    • Exemplary Citizen of District 22 (Tehran) (2010).

    • Trophy & Appreciation Plaque from Channel 3 TV for editing the docudrama "Barsuk-e Eftekhar" (Selected Program of the Sports Department, Sacred Defense Theme) (2009).

    • Certificate of Appreciation from the 1st Music Festival of Amoozandegan Institute (2003).

    • Memorial Plaque from the 1st Innovative Ideas Festival (2001).


    Selected Filmmaking Portfolio:

    Directing, Screenwriting & Production:

    • Feature Documentary "The Dream of Sun Tzu" (2024).

    • Feature Documentary Series "Invisible Crime" (2020–2022).

    • Documentary Series "Flowing Like a River" (2021–2022).

    • Feature Documentary Series "Face" (2018–2021).

    • Documentary "My Fantasy World" (2020).

    • Documentary "Far from the Wireless" (2020).

    • Documentary "The Moon and the Leopard" (2020).

    • Documentary "A Journey to War with an Actor" (2019).

    • Documentary "The Lady of Mirror and Silk" (2019).

    • Feature Documentary Series "Uniform" (2018–2020).

    • Documentary "Amir’s Story" (2019).

    • TV Drama "Roozneh" from the series "Roozgar" (2018).

    • Feature Documentary "Today’s Khorramshahr" (2017).

    • Feature Documentary Series "Decoupage" (2015–2016).

    • Short Film "Judgment Day" (2014).

    • Screenwriter & Director of "The Butcher Angels" (2012).

    • Documentary "Battle at 30 Meters Deep" (2009).

    • Documentary "The End of the World, The Beginning of Heaven" (2011).

    • Writer, Director & Producer of "Practice Day" (2009).

    • Writer, Director & Producer of "The Line" (2010).

    • Director & Producer of the Docudrama "Boxer" (2007).

    Editing:

    • TV Series "Endless Flight" (2014–2015).

    • Docudrama "Barsuk-e Eftekhar" (Sports Group, Channel 3) (2006–2010).

    • Documentary "Master of Miniatures" (About Master Farahchian) (2005).

    • Documentary "Printing Industry" (About Master Hashemi, Lithography Expert of Shahnameh) (2004).

    • Editor & Director of TV Segments for "Khanevade va Khanevadeh" (Channel 2, 2000s).

    Other Roles:

    • Still Photographer & Assistant Director for the Short Film "The Ugly Boy" (2000).

    • Writer, Director & Producer of the Short Film *"Life in 48+1 Shots"* (2000).


انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند کف دستمزد سال ۱۴۰۴ را برای مستندسازان اعلام کرد.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هیات مدیره ی انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند در نخستین جلسه ی رسمی در سال نو  با توجه به  شرایط اقتصادی ، افزایش هزینه‌ها و تورم حاکم بر کشور که  تولید فیلم مستند  را نیز دستخوش تغییر  هزینه  خواهد کرد ، کف دستمزد کارگردانی فیلم مستند را به این ترتیب اعلام کرد:

مستند کوتاه (تا سقف 30 دقیقه): صد و هشتاد میلیون تومان
مستند نیمه بلند (تا سقف 60 دقیقه): چهارصد میلیون تومان
مستند بلند (تا سقف 90 دقیقه):  پانصدو شصت میلیون تومان

قیمت‌های اعلام شده با توجه به نوع پروژه مستند، تک قسمتی یا مجموعه بودن، گونه و سختی کار می‌تواند تا بیست درصد متغیر باشد.

همچنین، دستمزدهای اعلام شده با توجه به شرایط تورمی امسال به‌عنوان کف دستمزد تعیین شده است که سال آینده و با توجه به شرایط جدید به روزرسانی خواهد شد.
رعایت موارد ذکر شده از تاریخ انتشار این اطلاعیه برای تمامی اعضای صنف ضروری است و باید در انعقاد قراردادهای جدید در نظر گرفته شود.»


البته واقعیت میدانی بسیار بسیار با این اعداد و ارقام که تازه کف دستمزد هستند فاصله دارد و هنوز در برآوردها صحبت از رقم هایی می شود که با دستمزد کارگری (ضمن احترام به تمام کارگران از باب مقایسه این نرخ نامه با واقعیت جامعه عرض می کنم) هم قابل مقایسه نیست.

دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

کارگردان: سهیل سلیمی   تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

1

جهان فانتزی من

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از غلامرضا آزادی مدیرفیلمبرداری سینما

پخش از شبکه مستند

2

خیلی دور خیلی نزدیک

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از مهری شیرازی طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

3

ماه و پلنگ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از جلال الدین معیریان طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

4

بالانس، به شیوه یک بازیگر

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از محمد فِیلی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

دور از بیسیم

 53 دقیقه

مستند پرتره ای از عبدالرضا اکبری بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

6

دسته چهارم

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود دهنکی  رونامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون 

پخش از شبکه مستند

7

برفراز گذشته‌ها

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی جمشید گرگین بازیگر و مجری سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

8

پشت دیوار باغ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی رضا بنفشه خواه بازیگر سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

9

میکائیل

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار میکائیل شهرستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

10

زندگی غیر خصوصی

 50 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار روح اله حجازی کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

11

برفراز رویای کودکی

52  دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار سید جواد هاشمی  کارگردان سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

12

عبور از غبار

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار محمد رضا ورزی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

13

سیاووش در صحنه

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی سیاووش طهمورث  بازیگر تاتر و سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

14

محمد رضا آهنج

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثارمحمد رضا آهنج بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

15

مسعود آبپرور

46 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود آبپرور کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

کارگردانی و تدوین : سهیل سلیمی

پرتره‌هایی از زندگی و آثار:

|میکائیل شهرستانی | سید جواد هاشمی | سیاووش طهمورث | محمد رضا ورزی | مسعود دهنمکی | روح اله حجازی | رضا بنفشه خواه |  عبدالرضا اکبری | غلام رضا آزادی | محمد فیلی | جلال الدین معیریان | مهری شیرازی | جمشید گرگین | محمد رضا آهنج | مسعود آب پرور | 

سال نو مبارک (1404)

شکوفه در چهار ضرب گشته است
بهار در نورِ بدر ضرب گشته است 
سحر و افطار و نور و  نوروز، همه
در شب قدر ضرب گشته است
امیدوارم سال نو، سالی پر از نور و برکت برای تمام ایرانیان عزیز باشد.
ارادتمند، سهیل سلیمی

شاعر: سهیل سلیمی

آموزش: شناخت موسیقی فیلم

دوره آموزش فیلمسازی (شناخت موسیقی فیلم)

مدرس: سهیل سلیمی

شناخت موسیقی فیلم در ده قسمت به صورت فشرده در کانال یوتیوب سهیل سلیمی قرار گرفته و در دسترس همگان میباشد.

 در کانال یوتیوب #سهیل_سلیمی عضو شوید:  youtube.com/@soheilsalimi1

aparat.com/SOHEIL_SALIMI

soheilsalimi.blogsky.com

برای خرید یکجا و کامل این دوره و دوره‌های تخصصی دیگر این لینکhttps://soheilsalimi.blogsky.com/1402/08/25/post-198/  را باز کنید.

خلاصه کتاب سایبرنتیک – نوربرت وینر Norbert Wiener: Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine

خلاصه کتاب سایبرنتیک  نویسنده: نوربرت وینر Norbert Wiener

عنوان اصلیCybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine (1948)

ارائه دهند: سهیل سلیمی   (مشاور رسانه ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران)


مقدمهای بر کتاب

نوربرت وینر در این کتاب، پایههای یک علم نوین به نام سایبرنتیک (Cybernetics) را بنیانگذاری میکند؛ دانشی میانرشتهای که به بررسی سیستمهای کنترل و ارتباطات در موجودات زنده و ماشینها میپردازد. هدف این علم، درک چگونگی تنظیم، تطبیق، و بازخورد (feedback) در سیستمهاست.


مفاهیم کلیدی کتاب

1. سایبرنتیک چیست؟

سایبرنتیک از واژهای یونانی به معنی «سکانداری» گرفته شده و به علم کنترل و ارتباط در موجود زنده و ماشین اشاره دارد. این علم تلاش دارد تا شباهتها و اصول مشترک بین عملکرد مغز انسان، سیستم عصبی، و ماشینهای خودکار را کشف کند.

2. بازخورد (Feedback)

در قلب سایبرنتیک، مفهوم بازخورد قرار دارد. این ایده میگوید که سیستمها از نتایج اعمال خود مطلع میشوند و بر اساس آن نتایج، رفتار خود را تنظیم میکنند.

مثال: وقتی یک ترموستات دمای خانه را حس میکند و بر اساس آن، سیستم گرمایشی را خاموش یا روشن میکند، از بازخورد استفاده کرده است.

3. اطلاعات بهمثابه کمیت علمی

وینر به کمک نظریه اطلاعات (از کلود شانون)، اطلاعات را بهعنوان یک مفهوم قابل اندازهگیری معرفی میکند.
اطلاعات، نقشی مشابه انرژی در فیزیک دارد، اما در حوزه ارتباط و کنترل.

4. احتمال، عدم قطعیت و پیشبینی

در بسیاری از سیستمها (از جمله مغز انسان یا اقتصاد)، رفتار آینده با قطعیت قابل پیشبینی نیست. سایبرنتیک تلاش میکند با استفاده از روشهای آماری و احتمالات، در چنین شرایطی نیز الگوهایی برای کنترل و تصمیمگیری پیدا کند.

5. سیستمهای خودکار و ماشینهای هوشمند

وینر درباره ماشینهایی صحبت میکند که میتوانند تصمیم بگیرند، خطاهای خود را اصلاح کنند، و با محیط تعامل داشته باشند. این دیدگاه، پایهگذار مفاهیمی شد که بعدها در هوش مصنوعی، رباتیک و سیستمهای تطبیقی توسعه یافت.

6. مقایسه ماشین و انسان

او سعی میکند شباهتهای میان مغز انسان و ماشینهای پیچیده را بررسی کند. البته تأکید دارد که انسانها دارای احساسات و وجوه انسانیاند، اما از نظر کنترل و ارتباط، میتوان الگوهای مشترکی یافت.

7. اخلاق سایبرنتیک

در پایان، وینر هشدارهایی اخلاقی درباره استفاده از دانش سایبرنتیک میدهد:

  • باید از این علم برای تقویت تواناییهای انسان استفاده شود، نه جایگزینی او.
  • خطر سوءاستفاده از تکنولوژی برای کنترل اجتماعی یا جنگ وجود دارد.
  • مسئولیت علمی و اخلاقی دانشمندان برجسته است.

دستاوردها و تأثیر کتاب

این کتاب نهتنها پایهگذار علم سایبرنتیک شد، بلکه بر زمینههای مختلفی مثل:

  • هوش مصنوعی
  • مدارهای کنترل خودکار
  • علوم شناختی و مغز
  • زیستشناسی سامانهای
  • و حتی اقتصاد و جامعهشناسی تأثیر گذاشت.

جمعبندی

نوربرت وینر در این کتاب بنیان مفهومی را گذاشت که ما امروز در انواع فناوریهای هوشمند، سیستمهای کنترل، اینترنت اشیاء، و حتی درک ذهن و مغز انسان با آن مواجهایم. سایبرنتیک پلی میان ماشین و انسان، فیزیک و روانشناسی، و کنترل و ارتباط است.

 

سهیل سلیمی


خلاصه کتاب سایبرنتیک  نویسنده: نوربرت وینر Norbert Wiener

Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine

 

فصل ۱: پیام، معنا و نویز

این فصل به نقش اطلاعات در ارتباطات میپردازد. وینر توضیح میدهد که ارتباط بین انسان یا ماشین بر پایه ارسال پیامها است، و این پیامها همیشه در معرض نویز یا اختلال قرار دارند. او نظریهی اطلاعات شانون را به کار میگیرد تا نشان دهد چگونه میتوان پیامها را به شکلی مؤثر و بدون خطا منتقل کرد.


فصل ۲: ارتباط در موجود زنده و ماشین

اینجا وینر بحث را به شباهتهای مغز و کامپیوتر میبرد. او استدلال میکند که هم موجودات زنده و هم ماشینها میتوانند اطلاعات را پردازش کنند. مغز انسان مانند یک ماشین محاسباتی است که اطلاعات حسی را دریافت کرده، پردازش کرده و واکنش مناسب نشان میدهد.


فصل ۳: رفتار، هدف و تلئولوژی

این فصل درباره رفتار هدفمند است. در سایبرنتیک، رفتارهایی که بهسمت یک هدف مشخص حرکت میکنند (مثل راه رفتن بهسمت غذا)، مورد توجه قرار میگیرند. وینر مفهوم بازخورد (feedback) را معرفی میکند: مکانیزمی که سیستمها برای رسیدن به هدف خود، مدام خود را تنظیم میکنند.


فصل ۴: الگوها و سازمان

در این فصل، بحث بر سر این است که اطلاعات نهفقط کمیت، بلکه ساختار و الگو دارند. وینر میگوید موجودات زنده و ماشینها، اطلاعات را نهفقط ذخیره، بلکه سازماندهی و ساختاربندی میکنند. او از سیستمهای عصبی و ارتباطات ماشینی مثالهایی میزند.


فصل ۵: سایبرنتیک و فیزیولوژی سیستم عصبی

یکی از مهمترین فصلهای کتاب. وینر کارکرد سیستم عصبی انسان را از منظر سایبرنتیکی بررسی میکند. مثلاً چگونه مغز پیامها را از حواس دریافت میکند، تصمیم میگیرد و سپس دستور عمل میفرستد. او تأکید میکند که این فرآیند بسیار شبیه سیستم کنترل خودکار در ماشینهاست.


فصل ۶: سایبرنتیک و آسیبشناسی سیستم عصبی

در اینجا، وینر از بیماریها و آسیبهایی صحبت میکند که عملکرد سیستم عصبی را مختل میکنند، مثل پارکینسون یا صرع. این فصل نشان میدهد که اختلال در بازخورد یا ارتباط عصبی میتواند به بیماری منجر شود، مشابه یک ماشین که وقتی سیستم کنترلیاش از کار بیفتد، خراب میشود.


فصل ۷: یادگیری و حافظه در انسان و ماشین

فصل جذابی که به مسئله یادگیری ماشین و یادگیری انسانی میپردازد. وینر توضیح میدهد که چگونه ماشینها میتوانند یاد بگیرند، با استفاده از بازخورد و اصلاح خطا. او حافظه را بهعنوان ذخیرهساز اطلاعات معرفی میکند و مقایسهای میان مغز و حافظه دیجیتال انجام میدهد.


فصل ۸: سیستمهای آماری و پیشبینی رفتار

در این فصل، وینر به سراغ احتمالات، عدم قطعیت و مدلسازی آماری میرود. در بسیاری از شرایط، آینده قابل پیشبینی دقیق نیست، اما با استفاده از آمار میتوان رفتار سیستمها را تا حدی پیشبینی کرد. این اصل در اقتصاد، هواشناسی، و حتی روانشناسی کاربرد دارد.


فصل ۹: انسان و ماشین

در این فصل فلسفی، وینر پرسشهایی عمیق مطرح میکند:

  • آیا ماشینها میتوانند جای انسان را بگیرند؟
  • آیا باید از تکنولوژی بترسیم؟
  • او نتیجه میگیرد که ماشینها باید ابزار انسان باقی بمانند، و اخلاق، تصمیمگیری و احساسات، ویژگیهایی هستند که هنوز مختص انساناند.

فصل ۱۰: جنگ و مسئولیت علمی

در بخش پایانی، وینر نگرانی خود را درباره استفاده نظامی از دانش سایبرنتیک بیان میکند. او میگوید:

«علم بدون اخلاق، میتواند فاجعهبار باشد

وی دانشمندان را به داشتن مسئولیت اجتماعی فرا میخواند، خصوصاً در دنیای پس از جنگ جهانی دوم.


فصل ۱۱: نتیجهگیری کلی

کتاب با تأکیدی دوباره بر اهمیت سایبرنتیک در دنیای مدرن پایان مییابد. وینر معتقد است که در عصر ارتباطات، انسان باید یاد بگیرد که چگونه با ماشینها و با دیگر انسانها بهشکلی هوشمندانه و اخلاقی تعامل کند.


امروز عصر «انسان رسانه» است

کارگردان «فرشتگان قصاب» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

امروز عصر «انسان رسانه» است/ »هنرمندان» با کلام هنری خود به بیان «مظلومیت مردم غزه و لبنان» بپردازند

سینماپرس: «سهیل سلیمی» کارگردان سینما در خصوص نقش هنرمندان و بالاخص سینماگران در جهت کمک به جبهه مقاومت و مواجهه با رژیم جنایتکار صهیونیستی گفت: هنرمندان می توانند با کلام هنری از همین گوشی های موبایل خود استفاده کنند و به بیان مظلومیت «مظلومیت مردم غزه و لبنان» بپردازند و از ظرفیت خودشان و جایگاهی که در بین مردم دارند به نفع آزادی و عدالت بهره ببرند.

این سینماگر در گفتگو با خبرنگار سینماپرس اظهار داشت: بخش رسانه و فرهنگ و هنر به عوامل مادی و معنوی خاصی وابسته است و اگر آن ها تأمین نشود محصول هنری تحت تأثیر قرار می گیرد. البته این به آن معنا نیست که هنرمند اگر این ابزار را نداشته باشد ساکت در گوشه ای بنشیند و از اقداماتی که باید انجام دهد غافل شود.

وی سپس با بیان اینکه امروز عصر «انسان رسانه» ها است و هنرمندان می توانند با توجه به فهمی که از رسانه دارند به تبیین مسائل پیرامون جبهه مقاومت اسلامی بپردازند تأکید کرد: همه مردم و در رأس آن ها جامعه فرهنگی و هنری کشور امروز می توانند قدم های محکمی بردارند. آن ها می توانند به تبیین مسائلی بپردازند که فهمیدن و درک کردن آن نیاز به اطلاعات عجیب و غریبی ندارد.

سلیمی خاطرنشان کرد: ما حتماً نباید علوم انسانی خوانده باشیم تا متوجه شویم چه جنایتی در غزه رخ می دهد. هنرمندان می توانند با کلام هنری از همین گوشی های موبایل خود استفاده کنند و به بیان مظلومیت مردم غزه و لبنان بپردازند و از ظرفیت خودشان و جایگاهی که در بین مردم دارند به نفع آزادی و عدالت بهره ببرند.

این کارگردان متذکر شد: خوشبختانه امروز جامعه جهانی تحت تأثیر فضای غزه است و همه ملل دنیا بیدار شده اند و ما هر روز شاهدیم که در گوشه ای از جهان علیه صهیونیست ها موضع جدی می گیرند؛ پس اگر کسی بخواهد حرف بزند امروز گوش شنوا برای شنیدن حرف هایش زیاد است و خیلی ها دوست دارند بشنوند که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. صداها امروز بیشتر از هر زمان دیگری شنیده می شود و همه هنرمندانی که به انسانیت و عدالت پایبند هستند باید از این ظرفیت استفاده کنند ودیگران را فرا بخوانند و از مردم مظلوم و بی دفاع غزه و لبنان حمایت کنند و علیه استکبار جهانی و صهونیست های پلید و خونخوار موضع بگیرند.

عکس‌های پشت صحنه‌ی مجموعه مستند: جنایت نامرئی

عکس‌های پشت صحنه‌ی مجموعه مستند: جنایت نامرئی      نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: سهیل سلیمی
  I N V I S I B E L    C R I M E
Writer, Director & Producer : SOHEIL SALIMI     BTS_Pictures
Save Image As برای دانلود با کیفیت عکس‌ها روی عکس مد نظر کلیک راست کنید و از این گزینه استفاده کنید 

مرثیه خوانی برای لیبرال دموکراسی

مرثیه خوانی برای لیبرال دموکراسی در مستند: کارخانه آمریکا . سهیل سلیمی

مرثیه خوانی برای لیبرال دموکراسی در مستند: کارخانه آمریکا . سهیل سلیمی

مستند کارخانه آمریکا محصول شبکه نتفلیکس می خواهد از ارزش های آمریکایی و صنعت آمریکا در دوران طلایی جنرال موتورز یک فیلم مستند حماسی بسازد که مایه های تراژیک دارد. اما نا خوآگاه تبدیل شده به روز شمار فلاکتبار کارگران آمریکایی که با حقوقی اندک و با سن های بالای چهل و پنج و حتی پنجاه سال مجبور به انجام کارهای سخت و طاقت فرسا هستند. فیلم مقایسه ای هم میان اقتصاد آمریکا و چین دارد که سعی می کند با برچسب برده داری چینی آن را به نمایش بکشد، که البته بسیار هم موفق است.

به نظرم این فیلم ناخوآگاه و شاید هم آگاهانه صنعت امروز آمریکا را در تعدادی تیتر درشت معرفی می کند.

1-      اقتصاد آمریکا ورشکست شده و امیدی بهبود آن با شرایط موجود نیست.

2-      مدیریت بنگاه های کلان اقتصادی در دست کسانی است که شناختی از بهروری ندارند.

3-      مدیران مشاغل و خصوصا کارخانه ها هیچ ایده ای برای عبور از بحران ندارند.

4-      شاید راه حل نجات در چین پنهان شده است.

5-      کارگران آمریکایی اغلب پیر هستند و در دورانی که باید بازنشستگی را تجربه کنند، برای حداقل های زندگی کارهای سخت و حقوق کم را می پذیرند.

6-      دولت آمریکا هیچ کمکی به قشر فرو دست نمی کند، جز وعده و قول های بی سرانجام. (درست مانند دولت اصلاح طلب تدبیر و امید در ایران.)

7-      ایجاد اتحادیه های کارگری بزرگ ترین مانع در برابر استفاده حداکثری از کارگران است.

8-      اگر کارگران برده داری نوین را نپذیرند اخراج خواهند شد.

9-      اعتراضات و تجمعات صلح آمیز، نمایشی است برای گول زدن کارگران و فشار بیشتر بر گُرده آنان.

10-  سواد و فهم جامعه کارگری آمریکا آنقدر پایین است که از کارگر چینی درس زندگی می گیرند.

11-  جامعه آمریکایی از آموزش و پرورش بسیار سطح پایینی برخوردار است. اغلب افراد، حتی مدیران بسیار نا آگاه و دور از منطق و علم صحبت می کنند.

12-  تقریبا تمام مدیران به دلیل سطح نازل سواد نیاز به آموزش را در خود احساس می کنند. عمده این نیاز از آموزش های تک بعدی و تخصص گرایی صرف نشات می گیرد. و در واقع باید گفت تفکر کانالیزه شده منانع از جامع نگیری می شود

13-  مدیران آمریکایی فقط در رقصیدن و آواز خواندن از چینی ها بهتر هستند. که اشاره به ناکارامدی آنها دارد.

14-  بر خلاف آنچه گفته می شود، جامعه صنعتی آمریکا بسیار نامنظم و نا فرمان است.

15-  کارگر آمریکایی کم بازده و پُر توقع است.

16-  چین با بهره برداری از آموزه های کومونیستی از کارگران به مثابه سرباز بهرکشی می کند.

17-  کارگر چینی بدون تعلق خاطر به خانواده و فقط برای کشورش کار می کند. مصداق آن در فیلم؛ خانواده هایی هستند که سالی یک بار فرزند و همسرانشان را می بینند.

18-  سیستم های مدرن و روبوت ها بزودی جای کارگران خواهند گرفت.

19-  سرنوشتی سیاه در انتظار کارگران است.

این فهرستی که فیلم به آن اشاره می کند، در واقع پاشنه آشیل و نقطه ضعف اقتصاد ربا مبنای لیبرالیستی است. اقتصادی ربا مبنا، که گران کار می کند باید گران هم بفروشید و در نهایت گران هم بخرد. تخم مرغ فروشی که گران فروشی می کند، ابتدا سود خوبی می برد. اما وقتی برای مرغ هایش می خواهد دانه بخرد متوجه افزایش قیمت دانه می شود. زیرا دانه فروش متوجه شده که قیمت تخم مرغ در بازار افزایش یافته و باید جبران مافات کند. در این بین دستمزدها هم باید افزایش پیدا کند. و مشتری هم، همین سیکل را در جای دیگری تجربه می کند. و این چرخه ی غلط و کثیف که تنها به سود سرمایه دارن و گردن کلفت های اقتصاد است، آنقدر تکرار می شود تا جامعه را در بن بستی بنام رکودتورمی دفن می کند. استفاده از الگوی لیبرال دموکراسی در هر جای جهان صورت گرفته همین نکبت را به بار آورده است. متاسفانه این سیکل در کشور ما هم در حال انجام است. سهیل سلیمی

مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف

تحلیلی کوتاه بر فیلم Queenpins مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف (سهیل سلیمی)

تحلیلی کوتاه بر فیلم Queenpins مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف، بنظرم بهترین ترجمه ای است که برای نام این فیلم می‌شود نوشت. دو خانم تقریباً بیکار که به فکر این می‌افتند که با فروش بن ها یا کوپن های تخفیفِ محصولات شرکت‌های مختلف کاسبی کنند و البته باید برای بدست آوردن این کوپن ها دست به اقدامی خلاف بزنند. 

فیلم تعریف جالبی از لیبرال دموکراسی ارائه می کند؛ اگر طوری دزدی کنی که کسی نفهمد، پس دزدی نکرده‌ای. اما چرا فروش کوپن تخفیف چنین زیر متنی را ایجاد کرده است؟ پاسخ در پدیده‌ی قیمت گذاری است. شرکت‌های دولتی و خصوصی سالهاست که ذره ای از سود خود نمی‌کاهند. مالیات، اجاره بها، هزینه حمل و نقل، ارزش افزوده، حقوق و مزایای کارکنان، هزینه خرید مواد اولیه و هر هزینه‌ای که فکرش را بکنید، به قیمت تمام شده کالا یا خدمات اضافه می‌شود و مردم باید تاوان تمام این هزینه ها را بدهند تا در چرخه‌ی کلان اقتصاد، ثروتمندان همواره ثروتمند باقی بمانند. فیلم سعی دارد بگویید، دزدیدن بن تخفیف در واقع باز گرداندن رابین هود گونه‌ی بخشی از همین غارتِ مردم عوام است. مردمی که بقول ما ایرانی‌ها، مرغ عزا و عروسی هستند و فرقی ندارد، حاکمان در چه حال باشند، فشار اقتصادی بر گُرده مردم است. بن تخفیف یا کوپن تخفیف و اساسا موضوع تخفیف در فروش، از آن توهین‌هایی است که اگر مردم چاره داشتند هرگز تن به خرید با تخفیف نمی دادند. زیرا سال‌هاست که معنی تخفیف یعنی کالایی را چند برابر گران می‌کنند و بعد با چند درصد تخفیف در حلقوم مشتری فرو می‌کنند. به هر حال Queenpins در القا مفهوم "اقتصاد بی اخلاق" بسیار موفق است، هر چند سعی می‌کند با مافیای ثروت و قدرت، سرشاخ نشود و در حد دو ملکه‌ی فروشنده ی کُوپنهای تخفیف باقی بماند. سهیل سلیمی

تحلیلی بر فیلم سینمایی هفت / ما سر هر کوچه و خیابون یه گناهِ کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده!

ما سر هر کوچه و خیابون یه گناهِ کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده!

تحلیلی بر فیلم سینمایی (هفت)

هرچند به ظاهر برای اکثر مردم، تعیینِ #هفت_گناه_کبیره (در آموزه های مسیحیت) و مجازات های سنگین و جهنمی برای آنها بسیار دلهره‌آور است، اما همه‌ی ما گاه از یک راننده تاکسیِ زیاده خواه، از یک #سیاست_مدار فاسد، از یک #پزشک مغرور، یک کارفرمای شکم باره، یک #روسپی بی حیا، یک دوست تنبلِ بدقولِ بی تفاوت، از خرید، وقتی پولی که با مشقت به دست آورده ایم به پای یک کالای بی کیفیت از دست می دهیم و حتی از وکیلی که قانون را به بالاترین پیشنهاد می فروشد، چنان زخم می خوریم و ناراحت می شویم که دوست داریم آن فرد را مجازات کنیم، مجازاتی سخت! 

 اما همواره به جای مجازات، گوشه ای می نشینیم و عصبانیت مان را بر فرق سرِ خودمان می کوبیم و غصه می خوریم و گاه گریه آخرین پناهِ مان می شود. اما این بغض فروخورده در فیلم " #هفت " به بلندترین شکل ممکن فریاد می شود.

اولین دیالوگِ مهم فیلم، اشاره به بی توجهی خودِ مخاطب دارد. روحیه ی وِلِش کن، یا به من چه! جان دوال می گوید؛ "گاهی برای اینکه مردم به حَرفِت گوش کنن، کافی نیست که فقط بزنی روی شونه شون، باید با پُتک بکوبی توی سرشون". اما آنچه که این دیالوگ را فراتر از معنای آن، بازهم مهمتر می کند، خاستگاه آن است. فیلم در آمریکا ساخته شده، در هالیوود، جایی که اوجِ تمدنِ #لیبرال_دموکراسی محسوب می شود. 

#لیبرالیسم‌ی که اساس آن "لِسِفِر" است. مفهومی که وقتی معنای آن را بدانید حیرت‌انگیز بودنِ "هفت" و این دیالوگ را بیشتر درک می کنید. لِسفر، یعنی وِلِش کن! یعنی تمدنی که ماهیتش بی خیالی و رهاسازی بوده، کارش به جایی رسیده که نسخه درمان را در مجازات سخت می بیند، در توجه همه ی افراد جامعه به افعال یکدیگر، اما نه با امر به معروف و نهی از منکر، بلکه با گلوله‌ی یک تفنگ اتوماتیک یا تکه تکه کردن هرزه ها و فاحشه ها با چاقوهای تیز قصابی!. 

 کارگاه سامرست " #مورگان_فریمن " در جایی میگوید: "توی #آمریکا راحتره که توی #اعتیاد غرق بشی تا اینکه بخوای زحمت بکشی، راحتره چیزی رو که میخوایی بدزدی!

 فیلم اساسا بسیار بصری و هنرمندانه ساخته شده، اما #دیالوگ ها چنان پُرمحتوا و کوبنده است که شاید بارها و بارها برای درک دقیق آنها "هفت" را باید به تماشا نشست. در جای دیگری ‌"جان دوال" کاراکتری که می‌خواهد عدالتی خونین را علیه گناهکاران اجرا کند، می گوید؛ "ما سر هر کوچه و خیابون یه #گناه_کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده." 

در این دیالوگِ شاهکار و بی بدیل، دو نکته بسیار مهم و استراتژیک در حوزه جامعه سازی نهفته شده است. 

اول اینکه؛ هیچ کس زحمتِ تذکر و ارشادِ کس دیگری را به خودش نمی دهد. در یک مثال مع الفارغ، اگر ببینیم کسی در حال افتادن به چاهی هست که اتفاقا ما از همان چاه آب برای نوشیدن بالا می کشیم، تنها لَبی میگَزیم و لب برای هشدار باز نمی کنیم. یعنی از رویکردِ دینیِ #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر روی گردان هستیم، حتی وقتی که آسیبِ این روی گردانی مستقیم به خود ما باز می گردد. 

دوم آنکه؛ گناه و متعاقب آن جرم و جنایت، عادی سازی می شود. یعنی نه تنها با فسادهای مختلفِ درون جامعه مقابله و مواجهه صورت نمی دهیم، بلکه آن را بَدیهی و طبیعی و حتی گاه لازمه ی جامعه می دانیم.

فیلم سینمایی "هفت" جامعه را منفعل و بی خاصیت نمی خواهد و از باورهای احمقانه ی دنیای مدرن و لیبرالیسم عبور می کند. 

"هفت" نوعی انسان آرمانیِ عدالت خواه دارد که در شکلی اغراق شده و نمادین، با توسل به احکام مجازات در دینِ مسیحیت، سعی در اصلاح جامعه و حتی خودش "جان دوال" دارد، و داستان را جوری جلو می‌برد که در نهایت خودش هم به دلیل #گناه #حسادت کشته می شود. اما نکته ای نباید از آن غافل شد این است که فیلم مستقیم می گوید؛ #تمدن_غرب به چنان لجنزاری از فساد تبدیل شده که جز کشتن بی واسطه و مستقیم گناهکارن راه دیگری باقی نمانده است.

فیلم سینمایی "هفت" اثری هنرمندانه است که حتی خالقان آن یعنی " #اَندرو_کیوین_واکر " در مقام نویسنده و " #دیوید_فینچر " در مقام کارگردان، و حتی " #داریوش_خُنجی " در مقام فیلمبردار دیگر هرگز به ساخت چنین اثرِ شاهکاری دست نیازیدند.


 سهیل سلیمی

*نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون

*متخصص مطالعات استراتژیک فرهنگی

*مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران

پوسترِ "ایران مقتدر"

پوسترِ "ایران مقتدر"

چو ایران نباشد تن من مباد،...

به وسعت تمام تاریخ،... 

از گذشته تا آینده،...

 ایران مقتدر

طرح ایرانِ مقتدر، طراح سهیل سلیمی.



 سهیل سلیمی

نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون

متخصص مطالعات استراتژیک فرهنگی

مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران


کانال آپارات: (دانلود و تماشای فیلم‌ها) 

www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI


وبلاگ رسمی سهیل سلیمی:

www.soheilsalimi.blogsky.com


لینک کانال ایتا

https://eitaa.com/soheilsalimi

https://eitaa.com/soheilsalimi


دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

کارگردان: سهیل سلیمی   تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

1

جهان فانتزی من

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از غلامرضا آزادی مدیرفیلمبرداری سینما

پخش از شبکه مستند

2

خیلی دور خیلی نزدیک

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از مهری شیرازی طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

3

ماه و پلنگ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از جلال الدین معیریان طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

4

بالانس، به شیوه یک بازیگر

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از محمد فِیلی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

دور از بیسیم

 53 دقیقه

مستند پرتره ای از عبدالرضا اکبری بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

6

دسته چهارم

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود دهنکی  رونامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون 

پخش از شبکه مستند

7

برفراز گذشته‌ها

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی جمشید گرگین بازیگر و مجری سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

8

پشت دیوار باغ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی رضا بنفشه خواه بازیگر سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

9

میکائیل

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار میکائیل شهرستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

10

زندگی غیر خصوصی

 50 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار روح اله حجازی کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

11

برفراز رویای کودکی

52  دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار سید جواد هاشمی  کارگردان سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

12

عبور از غبار

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار محمد رضا ورزی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

13

سیاووش در صحنه

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی سیاووش طهمورث  بازیگر تاتر و سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

14

محمد رضا آهنج

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثارمحمد رضا آهنج بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

15

مسعود آبپرور

46 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود آبپرور کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

کارگردانی و تدوین : سهیل سلیمی

پرتره‌هایی از زندگی و آثار:

|میکائیل شهرستانی | سید جواد هاشمی | سیاووش طهمورث | محمد رضا ورزی | مسعود دهنمکی | روح اله حجازی | رضا بنفشه خواه |  عبدالرضا اکبری | غلام رضا آزادی | محمد فیلی | جلال الدین معیریان | مهری شیرازی | جمشید گرگین | محمد رضا آهنج | مسعود آب پرور | 

| دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی |

| دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی |

این مجموعه شامل آرا و نظراتِ مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" به نویسندگی و کارگردانی: سهیل سلیمی و تهیه کنندگی: محمد قهرمانی می‌باشد. در این مجموعه نظرات مخاطبانی از ترکیه، انگلیس، آمریکا، اندونزی، استرالیا، نیجریه، کانادا، سوریه، اسپانیا، هند، آلمان و فرانسه، در قالب "عکس نوشت" گردآوری و منتشر شده است. در میان این مخاطبین، افراد صاحب نامی چون (استیو بسویک تهیه کننده فیلم لژیون) و (مایکل کاسیا نویسنده فیلم مخروط کاج چسبنده) و (استیوارت مکنیون تهیه کننده سریال مردی در قلعه بلند) نیز دیده می‌شود.

برای خواندن تمام نظرات لینک را باز کنید: | دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی |

کسی چه می‌داند، شاید روایتِ تاریخ چیز مهمی باشد!

چیستی، چرایی و چگونگیِ قصه های تاریخی

همانطور که اهل معنا و تفکر آگاهند و می‌دانند برای شناخت درست و فهم دقیق هر پدیده‌ای در چیستی و چرایی و چگونگی آن باید مداقه نمود. از این منظر در این کوتاه نوشت گریزی میزنم به اهمیت روایت قصه‌های تاریخی، خصوصا تاریخ باستانِ ایران زمین، که جای آن در رسانه‌های ما به شدت خالی است و این کوتاهی در بیان روایت‌های تاریخی، از سرزمینی که قریب به ده هزارسال تاریخ تمدن دارد، می‌تواند در جنگ رسانه‌ای نوین تا حد یک تهدید در حوزه امنیت ملی، کشور را به چالش بکشد. تاریخ ایران عزیز ما یکی از دراماتیک ترین و پر فرازو نشیب ترین روایت‌هایی ست که در پهنه‌ی عالم رقم خورده است و هزار آه و افسوس که این عظمت تاریخی در قاب رسانه های ما هیچ جایگاهی ندارد.

چیستی! قصه های تاریخی به عمق خود تاریخ، معنا، به دوش می کشند. قصه های تاریخی گونه ای آشنا از آنچه که انسان، مبهم می پندارد را به او ارائه می کنند که مخاطب به دنبال خودش یا خواسته ها  و باورهای خودش در درون آنها به سَیلان در می آید. در این گونه آثار، باورها و نگاه مخاطب در قلمرو تاریخ شناور است و می توان قایق عواطف و احساسات مخاطب را، گاه در آرامشی رویایی و گاه در طوفانی عظیم فرو برد. هر چه در عمق تاریخ پیش می رویم قهرمانان عظیم تر و ضد قهرمانان آن مهیب تر می شوند و افسانه ها و اسطوره ها سر بلند می کنند و مخاطب را به جهانی از رویاهای بزرگ تاریخی دعوت می کنند. تاریخ جولانگاه قصه هایی است که انسان ها در فطرت و ناخودآگاه خود آنها را می پذیرند. زیرا قصه های تاریخی و اساطیری اساسا بر مبنای فطری ترین تمایلات انسان شکل گرفته اند. تاریخ همانند یک دانشگاه بزرگ است که انسان را در زوایای مختلف به انسان می شناساند. تاریخ روند تکوین و تکرار انسان است و تا جهان بوده و هست این تکوین و تکرار بی درنگ ادامه خواهد داشت. شاید یکی از بارزترین و مهمترین تعاریف را رهبر معظم انقلاب در هشتِ بهمنِ سال هزاروسیصدو هفتاد ارائه کردند؛ تاریخ، درس و گنجینه اطلاعات ما از گذشته بشریت است؛ سرگذشت ماست. مگر می شود نسبت به تاریخ بی اعتنا بود؟ همه علوم و همه معارف و همه تلاشهای بشری و همه آنچه که امروز در این صحنه عالم وجود دارد، فقط زمان حال است؛ میلیونها برابرِ این تلاشها در گذشته انجام گرفته است. سرگذشت اینها، یعنی تاریخ.» و هفده سال بعد در نوزده اردیبهشتِ هشتادوهفت تعبیری دقیق از اهمیت عبرت گرفتن از تاریخ را بیان کردند که؛ «می خواهیم از راه شناختن تاریخ خود، گذشته خود و برجستگان این تاریخ، خود را درست بشناسیم؛ امروزمان را درست بفهمیم و راه فردامان را تشخیص بدهیم و باز کنیم... ما به گذشته که نگاه می کنیم، با این چشم نگاه می کنیم. گذشته برای ما یک وسیله و آئینه ای است؛ مایه عبرتی است تا راه آینده مان را هموار کنیم.»

چرایی! وجود قصه های تاریخی در راز بی بدیل هستی نهفته است، در تکوین و تکرار.  شناخت تاریخ و تکوین و تکرار آن برای فهم بهترِ شرایط امروز و آینده ضروری است. زیرا امروز همان دیروزِ فردای ماست! جامعه ای که تاریخ را نمی داند تجربه ها را تجربه می کند و طعم شکست های پی در پی  را برای رسیدن به یک پیروزی ناچیز می چشد. جامعه ای که تاریخ را نمی داند در پنچه ی تجربه های کشنده اسیر خواهد شد، چنان که نتیجه ی این نا آگاهیِ تاریخی چیزی جز زوال آن جامعه را به دنبال نخواهد داشت. از سوی دیگر انسان و جامعه ی آگاه به تاریخ، می تواند با عبرت گرفتن از آن، تجربه های نویی را رقم بزند که آینده ای درخشان و روشن را برایش به ارمغان بیاورد. و باز به جمله‌ای از رهبر انقلاب استناد می‌کنم؛ «حافظه ی تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود.» بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در هجدهم شهریور نود و چهار. این حافظه‌ی تاریخی در واقع منجر به هویت سازی برای انسان ایرانی می‌شود. هویتی که در دل خود صدهاهزار دلیل و مدرک دارد که باید به مهین عشق ورزید و دوستش داشت. در واقع وقتی از زاویه‌ی دشمن به این امر مهم تاریخی نگاه کنیم متوجه می‌شویم که چرا و چگونه دشمن با ساخت فیلم‌هایی همچون سیصد و تولید روزانه‌ی اخبار منفی از ایران، در تمام اعصار تاریخی به دنبال نابودی این هویت ملی انسان ایرانی است.

چگونگی! پرداختن به تاریخ، نیاز به داشتن فانوسی روشن برای درست دیدن تاریخ دارد. این فانوس روشن همان رجوع به بیان فطری تاریخ است. در چگونگی بیان تاریخ، فطرت بشر باید مبنا باشد. نمایش حرکت سختِ عبور از میان شر، به سمت خیر، نمایش فطرت تاریخ است. اگر این مسیر درست تصویر شود مخاطب هم بی تاب برای دیدن آن لحظه شماری خواهد کرد، اما اگر مسیر رسیدن به قله، نه از راه های دشوار و پیچ ها و گردن های مرگ آسا، بلکه از پله ای سهل، تصویر شود، مخاطب در ناخودآگاه و سپس در خودآگاه خود، از آن بیزار خواهد شد. برای مثال بشر هر چند خود، گاه زبان به دروغ می گشاید اما به شکل ذاتی و فطرتی از دروغ بیزار است و همین است که ضد قهرمان های دروغ گو را ابتدا دل فریب و جذاب می سازد اما آنجا که منافع مردم و باورهایشان مورد هجوم قرار می گیرد دیگر آن ضد قهرمانِ دل فریب را دوست ندارند و می خواهند که قهرمان شکست خورده ی قصه بر او چیره شود و ضد قهرمان فریب کار رسوا. همچنین بشر عشق را همواره در سینه ی خود فهمیده و تجربه های ریز و درشتی از آن را در طول حیات خود اندوخته است، اثر تاریخی مبطنی بر عشق یعنی اثری مبطنی بر فطرت. کیمیای عشق، همواره می تواند در هر دو جبهه ی خیر و شر خرج شود و کدام را به سوی دیگری بکشد. اما آنگاه که عشق زلال شود و قهرمانان عاشق پیشه از ضد قهرمانان هوس باز جدا گردند، دیگر کیمیای عشق جز برای خیر شمشیر نخواهد زد. داستان های تاریخی همواره بر بستری از گل های سرخِ عشق پهن می شوند تا تاریخ و قهرمانان اش در قلب مخاطب بنشینند. بشر از نمایش جنگ لذت می برد اما از فرو رفتن در جنگ پرهیز دارد و همین است که تاریخ و قصه هایش همواره میادین نبرد را بین خیر و شر صف آرایی می کنند تا ذات حق طلب بشر را بیدار کنند و ناخودآگاه بشر را به سمت خیر سوق دهند، تا با سَروری خیر، دیگر تیغی کشیده نشود و خونی ریخته نگردد.

پس از آنکه بیش از یک دهه است که به دنبال ساخت سریال یا فیلمی از تاریخ باستان ایران عزیز بوده‌ام و متاسفانه حامی مالی برای تحقق این هدف و به تصویر کشیدن فیلمنامه‌هایم نیافته‌ام، به نظرم آمد که باید برای آیندگان از این مهمِ تاریخی سخنی بنویسم به امید روزی که شاید طلسم ساخت آثاری هویت ساز و هویت بخش از تاریخِ این تمدن کهن، بشکند. سهیل سلیمی

 

سهیل سلیمی / فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک / مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران.

https://soheilsalimi.blogsky.com

دانلود مجموعه مستند جنایت نامرئی در سایت: عماریار

مجموعه مستند «جنایت نامرئی»، مستند جنایت نامرئی به موضوع نظم نوین جهانی و ارتباطش با سلاح‌های بیولوژیک و خصوصاً پاندمی کرونا با بیش‌ از دو سال تحقیق و پژوهش، می‌پردازد. دانلود مجموعه مستند جنایت نامرئی در سایت: عماریارقابل دسترس شد.

لینک سایت عمار یار:    https://ammaryar.ir/m/pxhufhttps://ammaryar.ir/m/pxhuf

نابغه ایرانی

نابغه ایرانی

ابن هیثم: پدر نورشناسی مدرن و چهرهی درخشان فیزیک جهان اسلام

 

 مقدمه

ابوعلی محمد بن حسن بن هیثم بصری، مشهور به ابن هیثم (۳۵۴-۴۳۰ هجری قمری/۹۶۵-۱۰۴۰ میلادی)، از بزرگترین دانشمندان جهان اسلام و یکی از تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ علم به شمار میرود. او که به "پدر نورشناسی مدرن" شهرت یافته، نه تنها در فیزیک، بلکه در ریاضیات، نجوم، مهندسی و فلسفه نیز دستاوردهای شگرفی داشته است. من به دلیل علاقه ی شخصی ام این مقاله به بررسی گوشه ای از زندگی علمی او و دستاوردهای این نابغهی جهان اسلام میپردازم.

 

 زندگی و دوران علمی ابن هیثم

ابن هیثم در سال ۳۵۴ هجری قمری (۹۶۵ میلادی) در بصره به دنیا آمد و در دوران طلایی تمدن اسلامی پرورش یافت؛ دورهای که شاهد شکوفایی علوم مختلف و ترجمهی آثار یونانی، فارسی و هندی به زبان عربی بود . او ابتدا به تحصیل علوم دینی پرداخت، اما به تدریج به علوم تجربی گرایش پیدا کرد. ابن هیثم در بصره منصب دیوانی داشت، اما برای پرداختن به علم، تظاهر به جنون کرد تا از این سمت برکنار شود .

داستان مهاجرت او به مصر و مواجهه با خلیفه الحاکم فاطمی از جذابترین بخشهای زندگی اوست. ابن هیثم با ادعای توانایی تنظیم جریان نیل به مصر دعوت شد، اما پس از بررسیهای میدانی به غیرعملی بودن این طرح پی برد. از ترس خشم خلیفه، بار دیگر تظاهر به جنون کرد و حدود ده سال تحت حبس خانگی قرار گرفت . جالب اینجاست که همین دوران حبس، پربارترین دورهی علمی زندگی او بود و در این مدت کتاب مشهور "المناظر" را تألیف کرد .

 دستاوردهای علمی ابن هیثم

۱. انقلابی در نورشناسی

ابن هیثم را میتوان بنیانگذار نورشناسی مدرن دانست. او در کتاب هفت جلدی "المناظر" (کتاب نورشناسی) که بین سالهای ۱۰۱۱ تا ۱۰۲۱ میلادی نوشته شد، نظریهای انقلابی دربارهی بینایی ارائه داد . برخلاف نظریههای رایج آن زمان که معتقد بودند نور از چشم خارج میشود (نظریهی انتشار)، ابن هیثم ثابت کرد که نور از اجسام به چشم میتابد (نظریهی درونتابی) . او همچنین:

- قوانین بازتاب نور را به طور کامل فرمولبندی کرد

- به بررسی دقیق پدیدهی شکست نور پرداخت

- ویژگیهای عدسیها و آینهها را مطالعه کرد

- ماهیت رنگها و ارتباط آنها با نور را توضیح داد

۲. اختراع دوربین تاریکخانهای (Camera Obscura)

ابن هیثم اولین کسی بود که از اتاق تاریک (Albeit Almuzlim) برای مطالعهی نور و تصویر استفاده کرد. این دستگاه که بعدها به نام Camera Obscura شناخته شد، اساس اختراع دوربین عکاسی و سینما در قرنهای بعد گردید . او با این اختراع نشان داد که نور در خطوط مستقیم حرکت میکند و تصاویر به صورت وارونه تشکیل میشوند .

۳. روش علمی تجربی

ابن هیثم را میتوان پیشگام روش علمی مدرن دانست. او پنج قرن قبل از دانشمندان رنسانس، روشی مبتنی بر مشاهده، فرضیهسازی، آزمایش و استنتاج منطقی را پایهگذاری کرد . رویکرد او در علم، ترکیبی از ریاضیات و آزمایش بود که در آن زمان کاملاً نوآورانه محسوب میشد. ابن هیثم معتقد بود: "اگر یادگیری حقیقت هدف دانشمند است... پس باید خود را دشمن همهی آنچه میخواند قرار دهد" .

۴. دستاوردهای ریاضی و نجوم

ابن هیثم در ریاضیات نیز نوآوریهای مهمی داشت:

- حل مسئلهی معروف "مسئلهی الحسن" (Alhazen's problem) در هندسه

- توسعهی روشهای محاسبهی مساحت و حجم اجسام سهبعدی

- پیشرفت در نظریهی اعداد و محاسبات مثلثاتی

در نجوم، او به نقد نظریههای بطلمیوس پرداخت و در کتاب "الشکوک علی بطلمیوس" (شکهای دربارهی بطلمیوس) به ناسازگاریهای مدل نجومی بطلمیوس اشاره کرد . همچنین اندازهگیریهای دقیقی از سرعت نور و صوت انجام داد و محیط کرهی زمین را با واحد ذرع (واحد طول رایج در آن زمان) محاسبه کرد .

۵. تأثیر بر علوم دیگر

ابن هیثم در زمینههای دیگری نیز تأثیرگذار بود:

- پزشکی: مطالعهی ساختار و عملکرد چشم

- فلسفه: تلفیق روشهای تجربی با فلسفهی طبیعی

- روانشناسی: بررسی ادراک بصری و خطاهای دید

 میراث و تأثیر جهانی ابن هیثم

آثار ابن هیثم، به ویژه کتاب "المناظر"، تأثیر شگرفی بر رشد علم در غرب داشت. ترجمهی لاتین این کتاب در قرن ۱۲ و ۱۳ میلادی به دسترس دانشمندان اروپایی قرار گرفت و الهامبخش چهرههایی مانند راجر بیکن، یوهانس کپلر، رنه دکارت و حتی اسحاق نیوتن شد . برخی مورخان علم، کتاب المناظر را همتراز "اصول ریاضی فلسفهی طبیعی" نیوتن در تأثیرگذاری بر علم فیزیک میدانند .

یونسکو در سال ۲۰۱۵ که به عنوان "سال جهانی نور" نامگذاری شده بود، از ابن هیثم به عنوان یکی از پیشگامان علم نورشناسی تجلیل کرد. این سال مصادف با هزارمین سالگرد تألیف کتاب المناظر بود . همچنین دهانهای در کرهی ماه و یک سیارک به نام او (Alhazen) نامگذاری شدهاند .

 نتیجهگیری

ابن هیثم به حق یکی از بزرگترین فیزیکدانان جهان اسلام و تاریخ علم به شمار میرود. نوآوریهای او در نورشناسی، روش علمی تجربی و ریاضیات، بنیانهای علم مدرن را شکل داد. داستان زندگی او - از تظاهر به جنون برای پرداختن به علم تا دستاوردهای شگفتانگیزش در دوران حبس خانگی - الهامبخش همهی جویندگان علم و حقیقت است. امروزه، با وجود گذشت حدود هزار سال از مرگ او در سال ۴۳۰ هجری (۱۰۴۰ میلادی) در قاهره، آثار و افکار ابن هیثم همچنان زنده و تأثیرگذار است و نام او به عنوان نماد شکوفایی علمی تمدن اسلامی میدرخشد.  سهیل سلیمی

سایه سیاه بر پرده نقره‌ای (گفتگوی سهیل سلیمی و نشریه صبح صادق به مناسب روز ملی سینما)

سایه سیاه بر پرده نقره‌ای  

 یکی از دغدغه‌های امروز جریان انقلاب، چهره غربی برخی از فیلم‌هایی است که بر پرده نقره‌ای سینما نقش می‌بندد؛ مسئله‌ای که با مذاق فرهنگ و خانواده ایرانی سازگار نیست. برای بررسی این موضوع با «سهیل سلیمی» کارگردان و مستندساز ایرانی که آهنگسازی و نویسندگی هم می کند، گفتوگو کردیم، او کارگردانی فیلم‌هایی، همچون روز داوری، فرشتگان قصاب، روزنه و... را در کارنامه خود دارد و در زمینه مستند نیز کارگردانی آثاری همچون مجموعه مستند رخ، مجموعه مستند جنایت نامرئی، قصه امیر، بر فراز رویاهای کودکی، شکارچی تانک، جاری چون رود و... را برعهده داشته است.

 

* کلیدواژه‌ «سینمای سفارتخانه‌ای» یا جشنواره‌ای از جمله مسائلی است که در این سال‌ها به نوعی می‌شود گفت که از سوی برخی غرب‌گرایان رونق گرفته است؛ این افراد سعی دارند آثاری را وارد چرخه سینمای ایران کنند که خواسته غرب است؛ نظر شما در این باره چیست؟

پس از هشت سال دفاع مقدس جنگ چهره خود را در قالب دیگری و تحت عنوان سینما نشان داد. در این دوران یک جریان روشنفکری در سینماها رخ داد که در پی جاری کردن فرهنگ غرب در دل جامعه بود، روند این موضوع این پالس را به غرب می‌داد که می‌شود از این طریق در سطح جامعه تغییراتی را ایجاد کرد. غربی‌ها به این فکر افتادند که از طریق فیلم‌سازان و کارگردانان ایران تصویر سیاهی را در داخل و خارج از کشور به نمایش بگذارند. خب طبیعتاً این جریان به حمایت مالی و رسانه‌ای نیاز داشت. بنابراین، غربی‌ها چهره‌هایی را در جشنواره‌های رنگارنگ و سینماهای ایران و خارج از کشور مطرح کردند؛ آنها به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده این چهره‌ها را الگوی دانشجویان رشته‌های فیلم‌سازی کردند به این صورت که هر کسی که می‌خواست فیلمی بسازد، خط‌کش و معیار آنها همین چهره‌هایی بود که غرب از آنها حمایت مالی کرده بود. یکی از کارهایی که آن زمان اتفاق افتاد، این بود که سفارت‌خانه‌ها از این چهره‌ها حمایت ویژه‌ای انجام دادند و حتی برای اینکه این جریان‌ها مستمر و ادامه‌دار باشد، راه کارهایی را طراحی کردند که جشنواره‌هایی که در آنها پشتوانه‌های مالی به فیلم‌هایی تعلق می‌گرفت از این جریان مرموز حمایت کنند، آنها در واقع ساختاری را ایجاد کردند که سیستماتیک و منظم سینماگرانی را تربیت کند که همان ساختارهای روشنفکرمآب را به شکلی پخته‌تر نسبت به سینماگران قبلی تهیه و تدارک ببینند؛ اگر هم در این بین یک فیلم‌سازی حاضر شود که دغدغه انقلاب و کشور را داشته باشد،  شما دقت کنید یک فیلم می‌سازد و به دلیل عدم حمایت مالی بعد از مدتی تقلا برای ساخت فیلمهای بعدیش و ناکامی های مالی مجدد از عرصه سینما خداحافظی می‌کند؛ چرا که جریان سینمایی غرب‌زده و روشنفکر با هزینه‌های گزافی که از طریق همین سفارت‌خانه‌ها دریافت می‌کند، راه ادامه دادن و دیده شدن جریان‌های انقلابی را سد می‌کنند.

واقعیت این است که صنعت سینما، صنعت بسیار گران‌قیمتی است. بنابراین، وقتی شما فیلمی می‌سازید، قطعاً هزینه زیادی را خرج کرده‌اید؛ از این رو جریانی در این صنعت مقدم‌تر و جریان‌سازتر است که هزینهی بیشتری را خرج کرده باشد. شما فیلم‌های روشنفکری را نگاه کنید، اینها هزینه‌های زیادی برای ساخت یک فیلم خرج می‌کنند هرچند تماشاگران آنچنانی هم ندارند. خب! به نظر شما این هزینه‌هایی که برگشت مالی هم ندارد، از کجا می‌آید؟ چرا باید شخصی برای یک فیلم که بازگشت مالی ندارد، هزینه کند؟ مطمئناً یک جایی هزینه این فیلم‌های روشنفکری را پرداخت می‌کند! آن زمانی که فیلم‌های «عباس کیارستمی» در سینماهای ایران پخش می‌شد ما دانشجویان تازه کار سینما بودیم؛ یادم است در آن دوران جمعیت ده بیست نفری برای دیدن این فیلم‌ها می‌رفتند. آنها هم تا انتهای فیلم نمی‌نشستند و فیلم را نصف و نیمه رها می‌کردند و می‌رفتند. در همان دوران شما می‌بینید که کیارستمی در جشنواره‌های رنگارنگ خارجی پشت سر هم جایزه دریافت می‌کند؛ نکته‌ای که هست، این است که این جشنواره‌ها فله‌ای به کسی جایزه نمی‌دهد آنها قطعاً شما را می‌شناسند؛ یعنی وقتی یک جشنواره‌‌ای یک فاندی را به کسی می‌دهد آن شخص تأیید شده سفارت آن کشور است؛ اینطور نیست که فقط جنبه هنری اثر برای این جشنواره‌ها مهم باشد، پیش از آن باید سفارت‌خانه‌ها آن شخص را تأیید کرده باشند و حتماً شرایط امنیتی ویژه‌ای برای آن فیلم‌ساز حاکم است و آن سفارت‌خانه مطمئن است که این فیلم‌ساز در زمین آنها بازی خواهد کرد و در آینده هم تغییر مسیر نخواهد داد.

هدف سفارت‌خانه‌ها حتی شامل آثار ابزوردی که از سوی بازیگران مطرح طنز هم شکل می‌‌گیرد می‌شود؛ این فیلم‌ها هم تابع همان سیاه‌نمایی هستند که در ذیل پروژه غرب تعریف می‌شود و در جهت تغییر اعتقادات و حیای جامعه پیش می‌رود.

 * به نظر شما راه حل مبارزه با این جریان که سعی دارد فرهنگ غربی را وارد سینمای ایران کند، چیست؟

راه حل بسیار روشن است. باید از جریان‌های فیلم‌ساز انقلابی حمایت مالی شود. تنها راه مقابله هم همین است؛ چرا که جریان روشنفکر تماشاگر جدی ندارد و غالباً تماشاگران آنها افرادی هستند که بی‌دغدغه هستند و از روی بیکاری تماشاگر این فیلم‌ها بودند اما به مرور با تغییر ذائقه‌ی مخاطب توانستند به فروش های چند میلیاردی هم برسند، یعنی بیست سال هزینه کردند و میان جریان ضد ارزش‌های ایرانی-اسلامی، پول پاشی کردند و بعدا، هم در فروش فیلم‌ها و هم در تغییر سبک زندگیِ انسانِ ایرانی میوه‌اش را چیدند. شما هر کشوری را می‌بینید که در صنعت سینما رشدی کرده‌ است، به سبب هزینه مالی عظیمی بوده که وارد این صنعت کرده‌اند. امروز اگر سینمای ترکیه و کره در بین کشورهای فیلم‌ساز خودی نشان داده‌اند و استقبال جدی از سینمای این کشورها شده، به سبب تزریق هزینه‌هایی است که این صنعت را جلو برده است.

ورود حمایت مالی هم به این معنا نیست که فقط فیلم جنگی بسازیم، نه! بلکه باید فیلم‌هایی را در ژانرهای گوناگون تدوین و تهیه کنیم که ذائقه همه مخاطبان را در بر بگیرد. اینطور نباشد که فقط یک سبک فیلم را حمایت کنند، الان بنده چند فیلم‌نامه دارم که هر کدام هشت سال، ده سال، سیزده‌سال دارد خاک می‌خورد و هیچ حمایتی هم از آنها صورت نمی‌گیرد و مهمترین مانع هم ظاهراً پول است، اغلب مدیران فرهنگی از ترس اینکه مبادا فیلمی در اکران و در فروش موفق نباشد فقط به دنبال سلبریتی ها هستند تا پشت سر شهرت آنها یکی دوتا فیلم بسازند و بعد آن را به نام کُل سینمای انقلاب و دفاع مقدس و اسلام و مسلمین فاکتور کنند، و در سوی دیگر صدها هنرمند که قلباً به انقلاب و نظام علاقمند هستند، خانه نشین می شوند. باید جریان روشنفکری و حمایت‌هایی را که از این قشر می‌شود، جدی گرفت و در مقابل آنها ایستاد و ایستادن در مقابل آنها هم یعنی هزینه کردن برای فیلم‌سازان انقلابی که نه تنها دغدغه انقلاب را دارند، بلکه در این زمینه تخصص هم دارند. صهیونیست‌هایی که امروزه اداره‌کننده سینمای جهان هستند، در ساخت فیلم‌های‌شان یک نظریه‌ای دارند که جالب است آن معتقدند شما نمی‌توانید به هرکسی پول بدهید که برای‌تان فیلم بسازد شما فیلم‌سازتان را انتخاب می‌کنید؛ یعنی وقتی قرار است سازمان سیا دنبال جیمز کامرون برود، او را برای یک حوزه‌ و موقعیتی انتخاب می‌کند که او در آن تبحر دارد و از دل این خلاقیت اهداف خود را دنبال می‌کند.

 *چه پیشنهادی به مسئولان دغدغه‌مند سینمایی دارید؟

متأسفانه فیلم‌سازان انقلابی به سبب اینکه سال‌های بیکاری‌شان بیشتر از تعداد کارهای‌شان است، در هر زمینه‌ای که به آنها پیشنهاد ساخت فیلم داده می‌شود، می‌پذیرند؛ اما اگر در طول این سال‌ها هزینه مالی به آنها تعلق می‌گرفت و در آن ژانری که تخصص داشتند، فیلم‌های بیشتری می‌ساختند، یقیناً به مرحله‌ای می‌رسیدند که می‌توانستند در عرصه سینما جریان‌سازی کنند. کارگردانی که سازنده فیلم‌های تاریخی است، نمی‌تواند فیلم پلیسی هیجان‌انگیز و پرمخاطبی بسازد. حال این یک مشکل است، مشکل دیگری هم هست که مسئول دلسوز،  فیلم‌ساز متخصص همان ژانر را انتخاب کرده اما دائماً به سبب دخالت‌هایی که در ورق به ورق فیلم‌نامه ایجاد می‌کند، خروجی‌ای از فیلم در می‌آورد که نه تنها هزینه فیلم را به باد می‌دهد، بلکه مخاطبان این فیلم را از بین می‌برد. بنابراین، باید به کارگردان انقلابی که تخصص دارد اعتماد کرد؛ چرا که دخالت‌های نادانسته آنها ضربات سنگینی به فیلم وارد می‌کند؛ برای نمونه پیش آمده که یک سکانسی را ما گرفته‌ایم و چند روز هم از آن سکانس گذشته در نتیجه موقعیت و لوکیشن آن صحنه به کلی تغییر کرده است در اینجا مسئول مربوطه بنابر دغدغه دینی و فرهنگی که دارد به ما پیام می‌دهد که در آن سکانس چند روز پیش یک دیالوگ را اضافه کنید یا فلان مطلب را بگویید تا فلان بازیگر بگوید!

حال در طرف مقابل جریان روشنفکر صفر تا صد کار را دست کارگردان می‌دهد و تنها یک تهیه‌کننده‌ای را بالای سر فیلم می‌گذارد که در گروه کارگردانی و فیلمبرداری دخل و تصرفی غیر از مفهوم اصلی فیلم انجام ندهند؛ این افراد برای این کار با مجوز یک فیلمنامه‌ی موجه و ظاهراً سلامت مجوزهای گوناگون مانند فیلم‌برداری در پارک و خیابان و... را برای یک فیلم‌شان می‌گیرند، اما فیلم دیگری را تولید می‌کنند این برای یکی دو فیلم نیست؛ بلکه یک روال روتین بین فیلم‌سازان این جریان است.

 * برای غلبه جریان انقلابی در سینما چه کار باید کرد؟

وقتی از هزینه کردن برای جریان انقلابی صحبت می‌کنیم، لزوماً به این معنا نیست که آن فیلم بازدیدکننده و مخاطب زیادی داشته باشد؛ چون غالباً مردم وقتی پای دیدن فیلم می‌روند، نگاه نمی‌کنند که این فیلم انقلابی است یا نه! مخاطب دنبال قصه خوب است؛ آنچه ما دنبال آن هستیم، این است که جریان انقلابی استمرار پیدا کند و به عنوان فرهنگ غالب به روند خود ادامه بدهد. حال در این بین اگر مخاطب کم باشد یا زیاد، در هر صورت ما برنده‌ایم؛ چرا که در حال جریان‌سازی هستیم. رهبرمعظم انقلاب هم طی یک سخنرانی به این موضوع اشاره کردند و گفتند که به جوان‌های انقلابی که دغدغه سینمای انقلابی دارند، کمک کنید تا فیلم‌ بسازند. این نشان می‌دهد که حضرت آقا هم به جریان‌سازی جبهه انقلاب در زمینه سینما اهمیت قائلند. در دوره دولت سیزدهم و در دولت شهید رئیسی به این موضوع توجه شد و ما شاهد رشد سینما در همین سه سال شدیم. خدا ایشان را بیامرزد حقیقتاً ما ایشان را از دست دادیم. بنابراین همانطوری که در ابتدا گفتیم آن زمانی که جریان روشنفکری شروع به کار کرد، بیشتر از ده نفر برای دیدن این فیلم‌ها حاضر نمی‌شدند، اما برای این جریان به قدری هزینه کردند و فیلم‌ها ساختند تا رشد پیدا کند و افرادی مانند «اصغر فرهادی» از دل آنها بیرون بیاید. شاید بگوییم از لحاظ فرم اصغر فرهادی با عباس کیارستمی متفاوت باشد، اما در معنا هر دو یکی است. بنابراین، آنچه در عرصه فیلم‌سازی  اهمیت دارد، این است که هدفدار پیش برویم و به تعداد مخاطبان نگاه نکنیم، مطمئناً در آینده این جریان جای خود را در بین مردم پیدا می‌کند. برای نمونه، بازخوردی که ما از فیلم «ملک سلیمان» داشتیم، بسیار جالب توجه بود و انتظار می‌رفت این فیلم که به‌صورت عیان نه پرده‌پوش به معجزات الهی پرداخته ادامه‌دار باشد؛ به گونه‌ای که فیلم‌های این چنینی زیادی تولید شود، اما دیگر تولید نشد! این فیلمی بود که می‌توانست یک جریان فرهنگی دینی را در جامعه ایجاد کند، اما حمایتی از آن صورت نگرفت. متأسفانه، فیلم‌های مذهبی، دینی و انقلابی ما یک حالت مُسکن در جامعه سینمایی ما گرفته است، هر چند سال یک بار می‌آید و بعد دوباره می‌رود تا چند سال آینده! ما اگر می‌خواستیم یک جریان بشویم، باید حداقل در یک بازه زمانی دو تا سه ساله 100 تا 150 فیلم این سبکی می‌ساختیم.

جریان روشنفکر را ببینید در یک سال اخیر چه تعداد فیلم کوتاه ساخته‌اند که موضوع همجنسگرایی را ارائه می‌دهد. چه کسی دارد برای چنین فیلمی که اکثرا زمان‌شان 10 تا 20 دقیقه‌ است دو، سه میلیارد تومان پول هزینه می‌کند؟ شما رصد کنید که اینها چطور دارند برای جریان‌سازی در کشور هزینه می‌کنند. بعدها همین فیلم‌سازانی که کسی به عملکرد آنها توجه نداشته، در یک عرصه بزرگ دست به ساخت فیلم‌های سینمایی می‌زنند.

* برای آشتی دادن مردم با سینما چه کاری باید انجام داد؟

درباره مردم هم باید بگوییم که غالباً به دنبال قصه خوب هستند! برخی از افراد مذهبی هم که با سینما قهر کرده‌اند، دلیل دارند. آنها وقتی می‌بینند بازیگری که فیلم مذهبی بازی کرده، امروز در جهت مخالف نظام ایستاده است حق دارند که از سینما بدشان بیاید. بنابراین باید حواس جریان انقلابی به  بازیگران هم باشد و خوراک بازیگران را از نظر اعتقادی و فرهنگی آماده کنند تا شاهد این انحرافات در بازیگران نباشیم.

 * چه پیشنهادی برای دیدن فیلم در روز ملی سینما دارید؟

ملک سلیمان آقای شهریار بحرانی و "فرشتگان قصابِ" خودم!


خبرنگار: حسن نوروزی

مدیاسایبرنتیک: قدرتِ تلقین


مدیاسایبرنتیک: قدرتِ تلقین

چگونه رسانه با بهره‌گیری از اصول سایبرنتیک ذهن ما را کنترل می‌کند؟

نویسنده: سهیل سلیمی
نویسنده، کارگردان و مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبرِ دانشگاه تهران


مقدمه: وقتی کنترل در قالب پیام شکل می‌گیرد

اگر سایبرنتیک را همان‌گونه که نوربرت وینر تعریف می‌کند، «علم کنترل و ارتباط» بدانیم، پس رسانه یکی از قدرتمندترین ابزارهای این کنترل در عصر حاضر است. رسانه، نه‌فقط انتقال‌دهنده‌ی اطلاعات، بلکه هدایتگر رفتار، شکل‌دهنده‌ی نگرش، و در نهایت ابزاری برای اعمال قدرت است.

اما این قدرت چگونه عمل می‌کند؟ واژه‌ی کلیدی درک این فرآیند، چیزی نیست جز: تلقین.


انسان و میل به برتری: ریشه‌ی نیاز به کنترل

از دوران هابیل و قابیل تا امروز، انسان همیشه در پی برتری بوده است. قدرت به معنای «توان تحمیل اراده» در اشکال مختلفی چون قدرت مالی، نظامی، علمی و فرهنگی ظاهر شده است. اما در دنیای مدرن، هیچ‌کدام از این اشکال به تنهایی کفایت نمی‌کنند. برای اثربخشی، آن‌ها باید با یک ابزار هماهنگ شوند: رسانه.


چرخه کنترل و قدرت: لوپ بی‌پایان سایبرنتیک

سایبرنتیک، در یک چرخه‌ی تکراری، ابتدا کنترل را برقرار می‌کند و سپس قدرت را اعمال می‌نماید. در این میان، هر بار که اعمال قدرت با مقاومت یا ناکارآمدی روبرو می‌شود، کنترل جدیدی ایجاد می‌شود. رسانه در این چرخه، نقش روان‌ساز و واسطه‌ای هوشمند دارد: بی‌صدا می‌آید، تلقین می‌کند و می‌رود.


رسانه؛ ابزار یا بازیگر اصلی؟

رسانه فقط ابزار نیست. در ساختار سایبرنتیک، رسانه یک بازیگر است. رسانه اطلاعات را نه فقط منتقل می‌کند، بلکه «کدهای رفتاری» را طراحی و به ذهن مخاطب القا می‌کند. این کدها، اعمال کنترل را ساده‌تر و کم‌هزینه‌تر می‌کنند. مخاطب در نهایت، خود، خواهان اجرای خواسته‌های اعمال شده می‌شود.


رسانه، تلقین و جامعه‌سازی

تلقین، یعنی القای یک معنا، نگرش یا رفتار به‌گونه‌ای که فرد آن را درونی کند. رسانه با تکرار، داستان‌سرایی، احساس‌برانگیزی، ترس، تهدید، طنز و سرگرمی، ذهن مخاطب را آماده‌ی پذیرش کنترل می‌کند. نتیجه؟
یک جامعه‌ی کنترل‌شده که خود را آزاد می‌پندارد.


مثال کاربردی: بحران ساختگی برای افزایش قیمت

برای درک نقش رسانه در کنترل رفتار عمومی، سناریوی زیر را تصور کنید:

  1. هشدار بحران آب در اخبار

  2. ترغیب به صرفه‌جویی

  3. تهدید به افزایش قیمت

  4. قطع موقت آب

  5. گزارش‌هایی از کاهش مصرف

  6. افزایش تدریجی قیمت

  7. تبلیغات پیرامون فواید مصرف آب

  8. سکوت رسانه‌ها پس از موفقیت برنامه

این یک «پروژه‌ی سایبرنتیکی کامل» است، که رسانه نقش کلیدی آن را ایفا می‌کند.


نقطه‌ی شکست سامانه

تنها نقطه‌ی ضعف این سامانه پیچیده؟ آگاهی، بیداری، آزادی.
زمانی که مخاطب نسبت به سازوکار رسانه آگاه شود، تلقین بی‌اثر می‌گردد و کنترل، دچار نقص می‌شود. در این مرحله، رسانه دست به ضدحمله می‌زند: مصادره‌ی همین واژه‌ها و بازتعریف آن‌ها به نفع سامانه!


جمع‌بندی

در نهایت، سایبرنتیک با رسانه پیوندی ناگسستنی دارد. رسانه سایبرنتیکی، جامعه‌ساز است؛ با ابزار تلقین، کنترل را اعمال می‌کند و اعمال قدرت را مشروع جلوه می‌دهد.

مدیاسایبرنتیک یعنی حاکمیتِ پنهانِ تلقین!



تحلیل سریال Dark Matter "ماده تاریک"

نگاهی به سریال Dark Matter

به قلم: سهیل سلیمی

(احتمال اسپول سریال وجود دارد.)

هر تصمیمی که می‌گیریم یک جهان ویژه را سامان می‌دهد، و در واقع به تعداد تصمیم‌های فرضی که در ذهن ما بوجود می‌آید، جهان‌های موازی شکل می‌گیرد که از نظر کمیت افراد، مشابه همین دنیای فعلی ماست اما از نظر وقایع، به دلیل تصمیم‌های متفاوتی که ما گرفته‌ایم به نتایج بهتر یا بدتری منتج شده است. (این کل حرف ماده‌ی تاریک است).

یکی از پدیده‌هایی که قریب به دو دهه است که به صورت بسیار پر رنگ و محسوس در سینما و تلویزیون مورد توجه قرار گرفته و آثار بسیار زیادی پیرامون آن ساخته شده، مسئله‌ی جهان‌های موازی از که بر اساس یک فرضیه در فیزیک بنا نهاده شده است. هر چند در خودِ فیزیک آن میزان که جهانِ نمایش این موضوع را جدی گرفته و پیگیری می‌کند، جدی پیگیری نمی‌شود، زیرا از نظر علمی تکنولوژی‌های موجود، فاصله‌ی بعیدی با واقعیت برای تحقق چنین ایده‌ای دارند. اما با فرض وجودِ تکنولوژی، باز هم موردی که می‌خواهم به آن به بپردازم به عمد، اساساً از پرداختن به ساختار علمی این پدیده عبور کرده و جهان متفاوتی خلق کرده است. ماده تاریک سریال نسبتاً خوش‌ساخت و جذابی است که توانسته توجه مخاطبان زیادی را در سطح جهان به خود جلب کند. این سریال نُه قسمتی که می‌توانست هفت یا هشت قسمتی هم باشد، تعریف متفاوتی از جهان‌های موازی ارائه می‌کند، تعریفی که بیش آن که به فیزیک ارتباط پیدا کند به سایکولوژی (از آنجا که معتقدم واژه‌ی سایکولوژی هم معنا یا مترادف روانشناسی نیست و در فارسی به اشتباه به روانشناسی ترجمه شده به جای روانشناسی همان سایکولوژی را بکار می‌برم) ارتباط می‌یابد. سال‌های خیلی دور، زمانی که تلویزیون ایران کلاً دو شبکه داشت! یک میان برنامه نمایشی پخش می‌شد که یک واقعه روزمره را از دو منظر نمایش می‌داد، اولی منظر غلط بود و دومی منظر درست ماجرا. مثلاً آقایی خسته و عصبانی وارد خانه می‌شد و عصبانیتش باعث رنجش همسر و خانواده می‌شد و کم کم شرایط نا آرام و چه بسا بر سر هیچ و پوچ دعوا به راه می‌افتاد. بعد تصویر سیاه می‌شد و نوشته‌ای ظاهر می‌شد که اگر اشتباه نکنم، نوشته بود؛ زندگی شیرین می‌شود. این بار آقا مشکلاتش را با خود وارد خانه نمی‌کرد و قبل از ورود به خانه نفسی می‌کشید و بعد با لبخند وارد می‌شد. حالا همه شاد و خندان بودند و دور هم فیلم می‌دند و شام می‌خورند. شاید بتوان گفت سریال ماده‌ی تاریک به روز شده‌ی همین ایده است که سر از جهان موازی در‌آورده است. در سریال ماده تاریک ایده‌ی اصلی پیرامون این نکته بنا شده که ما در مواجه با مسائل باید تصمیمی بگیریم! هر تصمیمی که می‌گیریم یک جهان ویژه را سامان می‌دهد، و در واقع به تعداد تصمیم‌های فرضی که در ذهن ما بوجود می‌آید، جهان‌های موازی شکل می‌گیرد که از نظر افراد، مشابه همین دنیای فعلی ماست اما از نظر وقایع به دلیل تصمیم‌های متفاوتی که ما گرفته‌ایم به نتایج بهتر یا بدتری منتج شده است.  (چه به آن تصمیمات توجه کرده باشیم چه نه، ماننده آن حدیثی که امام صادق علیه السلام فرمود: نیّت برتر از عمل است. بدانید که نیّت همان عمل است. سپس آیه‌ی «بگو : هر کس فراخور خود ، عمل مى کند» را قرائت کرده و فرمود:یعنى بر پایه نیّت خود.)

ماده تاریک برای سفر در میان جهان‌های موازی هیچ تکنولوژی یا سامانه‌ی فوق پیشرفته با نورهای عجیب و غریب و رعد و برقی! را به ما نشان نمی‌دهد، و برای سفر میان جهان‌ها موازی، کارکترها کافیست وارد یک جعبه‌ی مکعب فلزی شوند و بعد با تزریق نوعی ماده‌ی مخدر اقدام به سفر میان جهانی خود بکنند. به نظر من اساساً فیلمساز به دنبال این است که جهان موازی را از عالم فیزیک کوآنتوم به عالم اندیشه‌ی انسان بکشاند و با نگاهی منتالیستی و سایکولوژیکال، تعریف متفاوتی از جهان مواز ارائه دهد. در واقع آن ماده‌ی مخدر فرد را در خلسه‌ای وارد می‌کند که می‌تواند با عواقب تصمیم‌های درست و غلطش روبرو شود، آن هم در یک جعبه‌ی بزرگ فلزی که بنظر من ساحت اندیشه‌ی بشر است جایی که در غرب به آن مایندMIND می‌گویند و در عربی ذهن، که بنظر من مترادف مناسبی برای مایند نیست.

ماده‌ی تاریک در یک حرکت نوگرایانه توانسته در قالب یک درام نسبتاً پیچیده اما بدون استفاده از ابزارهای عجیب و غریب و گاهی حتی خنده‍دار فیلمی‌های علمی تخلیی به دستاورد تازه‌ای دست یابد و مانند فیلم تلقینِ نولان اثر مهمی بر روی آثار بعد از خودش خواهد داشت. یکی از جذابیت‌های ایده‌ی جهان‌های موازی که علت اصلی سرمایه‌گذاری غرب روی این ایده در عرصه‌ی رسانه‌ای است، ترویج الحاد است، زیرا با ترویج نگاه کثرتگرایی و همه چیز را در تکرار و تکثیر دیدن، این مفهوم که خدا یکتاست را زیر سوال می‌برد و با این شبهه که جهان‌های بیشمار خدایان بیشمار یا مهندسان و سازندگان بی شمار داند اساساً مسئله‌ی توحید را مورد حمله قرار می‌دهند، آن هم در شرایطی که خودِ این علوم از اساس توهم هستند. الحاد و کفرکیشیِ مُنبَعث از خُرافه‌ای مدرن به نام فرضیه‌های علمی، که به گفته‌ای بسیاری از متفکران غربی همه توهمی از علم هستند، توضیح علم متوهم یا توهم در علم در این متن نمی‌گنجد اما توضیح ساده‌ی ماجرا این است که وقتی دو عددِ پنج داشته باشید، حاصل جمع شان می‌شود ده. یعنی وجود ذهنی و عینی دو مقدار قابل جمع ما را به عدد ده می‌رساند. اما در بسیاری از فرضیات علمی اساساً چنین روندی وجود ندارد، یعنی بر اساس یک فرضیه‌ی اثبات نشده در فیزیک کوآنتوم، فرضیه‌ی اثبات نشده‌ی دیگری به نام جهان‌های موازی شکل گرفته است و در توهمی حیرت‌انگیز از دلِ این فرضیه‌ی اثبات نشده عده‌ی با مدارج علمی! به دنبال سفر در جهان‌های موازی هستند که به مجموعه‌ی این روند در علم، توهم علمی می‌گویند و متاسفانه مردم از این موضوع بی خبرند و فکر می‌کنند این قبیل فیلم‌ها پایه‌های علمی محکمی دارند.

در همان قسمت ابتدایی سریال یک اشاره مختصر به موئلفه‌ای بنام "آبزِروِر اِفکت" می‌شود که بسیار مهم است. بر اساس یک تحقیق میدانی ثابت شده که ذرات نور در جایی که امکان و اجازه دیده شدن توسط چشم موجودات زنده یا دوربین فراهم نباشد رفتارشان با زمان که دیده می‌شوند (چه با چشم انسان یا حیوانات و چه دوربین های عکاسی و فیلمبرداری) فرق می‌کند. در واقع نور تا زمانی که ببننده دارد، این گونه‌ که ما دیده و می‌شناسیم رفتار می‌کند، اما اگر مشاهدِگری نباشد رفتارش بسیار متفاوت است. مثلا اگر نور به وسیله‌ی موجودی یا وسیله‌ای دیده شود، در حالت طبیعی وقتی از یک منبع که چیزی در مقابلش نباشد تابش می‌یابد، مستقیم به جلو می‌رود و شعاع نوری را شکل می‌دهد، اما اگر کسی یا چیزی در حال تماشای آن نباشد به هر سویی می‌رود. دانشمندان بعد از ده‌ها بار آزمایش بدون اینکه به علتِ دقیقِ این رفتار نور پی ببرند، نام این پدیده را آبزِروِر اِفکت یا "تاثیر تماشاگر" گذاشتند.

فرض مهم سریال ماده‌ی تاریک در اکتفا کردن به یک جعبه فلزی هم از همین‌جا نشات گرفته است. زیرا در آزمایش آبزرور افکت هم در نهایت تاثیر حرکت نور در مکانی که هیچ کسی نمی‌تواند آنجا را ببیند در یک اتاقک تاریکِ فلزی آغشته به جیوه اندازه‌گیری شد و ثابت شد که نور در جایی که دیده نمی‌شود به هر سمتی که خودش بخواهد حرکت می‌کند و دیگر شعاع نوری معنا ندارد. این فرضیه‌ی سریال ماده‌ی تاریک، این نکته را که ما در اندیشه‌ی کارکتر اصلی به سر می‌بریم را تقویت می‌کند، زیرا فکر ماهم قابل روئیت نیست و هیچ کس در زمانی که فکر می‌کند، فکرش را به تماشای کسی نمی‌گذارد، پس فکر سیال و آزاد به هر کجا سرک می‌کشد.

البته مانند فلیم تلقین یا همان INSEPTION نکته‌ی منفی ماجرا استفاده از مخدر برای متمرکز کردن افکار سیال انسان است. گویا از نظر تمدن غرب بشر محکوم به مصرف مواد مخدر است و هیچ راهی جز مواد مخدر برای رسیدن به تمرکز ولو برای لحظاتی کوتاه نمی‌شناسد.

سهیل سلیمی 

عوارض واکسن‌های کرونا Injuries Caused By COVID-19 Vaccines

عوارض واکسن‌های کرونا

جلسه‌ی استماع کمیته تحقیق واکسن کووید در ارتش آمریکا

بر اساس داده‌های DEMD (واحد آمار پزشکی ارتش امریکا)

بر اساس این گزارش در بررسی #عوارض_واکسن_کرونا تعدادی از بیماری‌ها در ارتش آمریکا افزایش چشمگیری داشته‌اند که اهم آنها عبارتند از:

• فشار خون 2181%

• بیماری‌های عصبی 1048%

• نئوپلاسم‌های بدخیم (سرطان) 894%

• مولتیپل اسکلروزیس (ام.اس) 680%

• سندروم گیلین باره (نارسایی عصبی عضلانی حاد) 551%

*توماس رنز (وکیل): سربازان ما توسط رهبران‌مان کشته می‌شوند.

*عضو کنگره آمریکا مارجری تیلور گریین: "به عنوان عضوی از کمیته منتخب کووید، امیدوارم این جلسه امروز صدای افرادی را که توسط این واکسن‌ها مجروح شده‌اند یا عزیزانشان را از دست داده‌اند، ارائه دهد." "در حالی که من خودم واکسینه نشده ام، برای کسانی که به دولت اعتماد کردند و واکسن را مصرف کردند، دلسوزی فوق العاده دارم."


آدرس ویدیو:    https://www.aparat.com/v/OksCW
واشنگتن (TND) - نماینده مارجوری تیلور گرین، نماینده جمهوری آمریکا، دوشنبه پخش زنده ای را با تمرکز بر بررسی آسیب هایی که گفته می شود در اثر واکسیناسیون COVID-19 ایجاد شده است، برگزار کرد.

در این رویداد، دکتر رابرت مالون، دکتر کیمبرلی بیس و وکیل توماس رنز حضور داشتند که هر کدام آشکارا نسبت به واکسن‌های دوران همه‌گیری و پروتکل‌های پوشاندن شک دارند. نماینده گرین جلسه استماع را با یادآوری ممنوعیت سال 2022 خود از توییتر، پلت فرم رسانه اجتماعی که اکنون به نام X شناخته می شود، پس از به اشتراک گذاشتن اطلاعات در مورد واکسن های کووید آغاز کرد.

نماینده گرین روز دوشنبه گفت: "به عنوان عضوی از کمیته منتخب کووید، امیدوارم این جلسه امروز صدای افرادی را که توسط این واکسن‌ها مجروح شده‌اند یا عزیزانشان را از دست داده‌اند، ارائه دهد." "در حالی که من خودم واکسینه نشده ام، برای کسانی که به دولت اعتماد کردند و واکسن را مصرف کردند، دلسوزی فوق العاده دارم."

شرکت کنندگان در "شنیدن" سوالاتی از اعضای مختلف جمهوری خواه کنگره مطرح کردند. وقتی از مالون خواسته شد درباره واکسن‌ها صحبت کند، گفت: «آنها بدون رضایت آگاهانه واقعی مستقر می‌شوند». او سپس ادعا کرد که پروتئین‌های موجود در واکسن‌های کووید سمی هستند و با آزمایشگاه‌های ووهان چین ارتباط دارند.

رنز در شهادت خود به وضعیت خود به عنوان یک وکیل اشاره کرد و گفت اگر در مورد واکسیناسیون دروغ بگوید، مجوز خود را از دست خواهد داد. او سپس اظهار داشت که مردم آمریکا در طول همه‌گیری توسط دولت «آزمایش» شده‌اند.

رنز با استدلال عدم وجود اطلاعات عمومی در مورد واکسن‌ها گفت: «ما حتی سؤالات اساسی را هم نمی‌پرسیم». "راه حل [] قانون شفافیت است."

بیس، متخصص زنان و زایمان، شهادت داد که زنان به‌ویژه تحت تأثیر واکسن‌ها قرار می‌گیرند، حتی اگر خودشان آن را دریافت نکرده باشند.

بیس گفت: "قطعاً تغییراتی در چرخه های قاعدگی زنان و همچنین در بیماران یائسه وجود داشت." همه این زنان واکسینه نشده بودند، اما آنها در اطراف افراد دیگری بودند که واکسینه شده بودند، جالب نیست؟

همچنین سناتور ران جانسون از R-Wis. نیز حضور داشت که آماری از تعداد مرگ و میرهای رخ داده در سراسر کشور در طول این همه گیری را به اشتراک گذاشت.

جانسون گفت: «نمی‌دانم چگونه کسی می‌تواند نگاهی به واکنش ما به کووید بیندازد و فکر نکند که این یک شکست تلخ بوده است.

در اعلامیه نماینده گرین درباره این رویداد، یک ویدیوی تریلر فیلم گنجانده شده بود که چهره هایی مانند دکتر آنتونی فائوچی و رئیس جمهور جو بایدن را نشان می داد که درباره اثربخشی واکسن ها صحبت می کنند.

نماینده گرین در X نوشت : "آنها سال ها به ما دروغ گفتند. من در کنار گروهی از شاهدان متخصص، حقیقت پشت واکسن های کووید-19 را افشا خواهم کرد."


دیدگاه و نظر مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان سهیل سلیمی

این مجموعه شامل آرا و نظراتِ مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" به نویسندگی و کارگردانی: سهیل سلیمی و تهیه کنندگی: محمد قهرمانی می‌باشد. در این مجموعه نظرات مخاطبانی از ترکیه، انگلیس، آمریکا، اندونزی، استرالیا، نیجریه، کانادا، سوریه، اسپانیا، هند، آلمان و فرانسه، در قالب "عکس نوشت" گردآوری و منتشر شده است. در میان این مخاطبین، افراد صاحب نامی چون (استیو بسویک تهیه کننده فیلم لژیون) و (مایکل کاسیا نویسنده فیلم مخروط کاج چسبنده) و (استیوارت مکنیون تهیه کننده سریال مردی در قلعه بلند) نیز دیده می‌شود. برای دیدن تمام نظرات لطفاً روی تصویر کلیک کنید:

نقدی بر شاهکار مستند: «جنایت نامرئی» + پوستر جدید مجموعه مستند جنایت نامرئی

نقد مجموعه مستند جنایت نامرئی در سایبر کانال (Kubernētes)


نقدی بر شاهکار مستند «جنایت نامرئی»

نقاب حقیقت در عصر پساپاندمی

در دنیایی که حقیقت هر روز در لایه‌های فریب‌آلود رسانه‌های رسمی دفن می‌شود و ژورنالیسم جهانی اغلب به بوق تبلیغاتی ساختارهای قدرت بدل گشته، مستند «جنایت نامرئی» چونان پیکی از دنیای زیرین، در لابه‌لای انبوه سانسورها و روایت‌های ساختگی، حقیقتی تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشد. این مستند نه تنها جسارت بیان دارد، بلکه با بهره‌گیری از نگرشی سایبرنتیکی، دستگاه حکمرانی نوین جهانی را در معرض تحلیل و تشریح قرار می‌دهد.

«جنایت نامرئی» را باید نه صرفاً یک مستند، بلکه یک پرسش راهبردی در قالب سینما دانست؛ پرسشی که پرسیدن آن شهامت می‌طلبد و پاسخ دادن به آن، فروپاشی بسیاری از پیش‌فرض‌های ذهنی را. از همین منظر، این اثر بیش از آنکه در دسته‌بندی ژانری محدود شود، باید در ساحت دکترینال ـ استراتژیک رسانه‌ای فهم شود؛ اثری که ساختارهای سلطه در عصر پاندمی و فراتر از آن را به چالش می‌کشد.

زیست‌سیاست در میدان جنگ خاموش

کارگردان مستند با اتکا به سندیت بالا، تبحر در روایت، و جسارت تحلیلی، جهان کرونازده را نه صرفاً به عنوان پدیده‌ای زیستی، بلکه به‌مثابه جنگی تمام‌عیار بیولوژیک و سایبرنتیکی تحلیل می‌کند. او به مدد اسناد رسمی، از DMED وزارت دفاع آمریکا تا سند Lockstep بنیاد راکفلر، پرده از پروژه‌ای برداشته که هدف غایی‌اش چیزی نیست جز بازطراحی مناسبات قدرت جهانی با ابزار زیست‌پزشکی، رسانه و ترس.

در این اثر، بیماری به سلاحی بدل شده که نه فقط بدن بلکه اراده‌ها را هدف قرار می‌دهد؛ جنگی که بی‌هیاهو آغاز می‌شود، اما ژرف‌ترین تغییرات را در ساحت سیاست، اقتصاد و حاکمیت رقم می‌زند. درست همانگونه که سون تزو در «هنر جنگ» توصیه می‌کند: «پیروزی بزرگ آن است که کشور دشمن را بی‌آنکه جنگی شود، تسخیر کنی.»

سینما به‌مثابه سلاح بیدارسازی

آنچه این مستند را از آثار هم‌رده خود متمایز می‌کند، صرفاً افشاگری نیست؛ بلکه تحلیل عمیق ساختارهای قدرت بر مبنای نظریه‌های کنترل، اقتصاد سلامت، جنگ بیولوژیک، و سایبرنتیک است. مستند درک دقیقی از رابطه‌ی دانش، قدرت و حکمرانی ارائه می‌دهد و با اتکا به دکترین نوربرت وینر و استافورد بیر، به‌روشنی نشان می‌دهد که کنترل اطلاعات در عصر نوین، همان حکمرانی بر حیات انسانی است.

کارگردان با زبان سینما، رسانه را نه ابزار اطلاع‌رسانی، بلکه بازیگر اصلی میدان جنگ نرم معرفی می‌کند؛ رسانه‌ای که قادر است حقیقت را دفن کند و هراس را تکثیر. مستند در صحنه‌هایی یادآور نوارهای ویدئویی استنلی کوبریک در «چشمان باز بسته»، حقیقت را در تاریکی به تماشا می‌گذارد و تماشاگر را به زلزله‌ای شناختی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی: شورش یک دوربین علیه امپراتوری خاموش

«جنایت نامرئی» شاهکاری است که در بزنگاه تاریخی پساکرونا، ساحت سینمای مستند را از گزارش صرف، به سطح نبرد مفهومی ـ استراتژیک ارتقاء می‌دهد. این اثر هم جسور است، هم دقیق، هم رادیکال، و هم اخلاقی. در زمانی که بسیاری از مستندها در دایره تکرار گرفتارند، این اثر با ساختار پژوهش‌محور، جسارت نظری، و عمق تحلیلی، همچون آژیر خطر در شب سکوت رسانه‌هاست.

بی‌هیچ تردید، «جنایت نامرئی» نه‌فقط مستندی برای دیدن، که متنی برای اندیشیدن و پرسشی برای زمانه ماست؛ و بی‌اغراق، یکی از آثار ماندگار سینمای مستند ایران در حوزه جنگ شناختی و سایبرنتیکی قرن حاضر.


کانال سایبری کیبرنِتِس (Kubernētes)


پوستر جدید مجموعه مستند جنایت نامرئی

تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی

خُرده مقاله‌ای پیرامون تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی، خصوصا اینستاگرام

نویسنده: سهیل سلیمی  فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک 

و مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران

تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی

شاید این متن خیلی جنبه‌ی عمومی نداشته باشد و مخاطب اصلی آن افراد سرشناس، سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها باشند. اما دانستن این تاکتیک برای عموم افرادی که در فضای مجازی فعال هستند بسیار مهم و راه گشاست. برای بسیاری از افراد پیش آمده که وقتی موضع خاصی می‌گیرند با کامنت‌های متفاوتی از طرف هواداران‌شان مواجه شوند. گاهی کامنت‌های خوب و محبت‌آمیز و گاه بد و ناامید کننده، البته به فرمایش حضرت مولا علی ع در هر دو حالت فرد نباید خودش را ببازد و از تحسین دیگران مغرور یا از تحقیر آنها احساس یاس کند. اما برای کشور ما که اساساً زیر حملات گسترده و بی وقفه‌ی دشمنان ایران قرار دارد، این کامنت‌ها مانند رگبار گلوله‌ی تیربار ام61 وُلکان عمل می‌کند، و متاسفانه در این پنج شش سال اخیر شاهد بوده‌ایم که بسیاری از سلبریتی‌های ما از این گلوله باران جان سالم به‌در نبرده، و مسیر حق را گم کردند. به طور کلی این "تیربارن کامنتی" با سه نوع محتوای روان‌شناختی تهیه و علیه اهداف استفاده می‌شود.

مرحله‌ی اول؛ کامنت‌های توهین‌آمیز. این کامنت‌ها با هدف عصبانی کردن و بهم ریختن تعادل روانی فرد نوشته می‌شوند. در این مرحله اکثر کامنت‌ها فحش و ناسزاهای رکیک و ناموسی است و کلمات و صفت‌هایی بسیار بی‌شرمانه، تا هر چقدر هم که فرد سعه‌ی‌صَدر داشته باشد و به روی خودش نیاورد، باز از درون دچار آشفتگی روحی و پریشانی در تصمیم‌گیری شود.

مرحله‌ی دوم؛ کامنت‌های شرمنده‌ساز. در این مرحله کامنت‌ها شکل مهربانانه و دلسوزانه بخود می‌گیرند و با جملاتی مانندِ؛ (از شما بعید بود چنین مطلبی را عنوان کنید!) یا (در شان شما نبود) و یا (از شما توقع نداشتیم) فرد را در شرایطی قرار می‌دهند که از کرده، یا گفته‌ی خود احساس شرمساری کند و کامنت‌های فوق را نوعی لطف نسبت به خود قلمداد نماید. در این مرحله که به مرحله‌ی شرمنده‌سازی شهرت دارد، فرد که با کامنت‌های توهین‌آمیز حس حقارت و عصبانیت را همزمان تجربه می‌کرده، از خودش خجالت می‌کشد که چرا موضعی گرفته یا مطلبی گفته که با نظر عام جامعه در تضادی این چنین قرار داشته، حال آنکه تمام این گلوله بارانِ کامنتی که گاه تا صدها هزار کامنت می‌رسد (با توجه به میزان شُهرت فرد) توسط چند ده نفر اتفاق می‌افتد و اساساً این کامنت‌ها و نگارنده‌هایش وزنی در جامعه ندارند یا در بهترین حالت وزن بسیار اندکی دارند. در این دو مرحله، فرد از نظر روانشناختی به مرحله‌ی پذیرش می‌رسد، زیرا از کرده‌ی خود پشیمان است و به دنبال مَفری برای رهایی می‌گردد اما از آنجا که این حملات با هدف ناتوان‌سازی و تنبیه فرد صورت می‌گیرد هرگز دارای گذاره‌هایی برای گفتگو و پرسش و پاسخ نیستند و هدف یا خواسته‌ی خود را با رویکردی کاملا دیکتاتور مابانه به هدف خود تزریق می‌کنند. فرد که پریشان و مستاصل شده ناگهان با کامنت‌های دیگری مواجه می‌شود.

مرحله‌ی سوم؛ کامنت‌های تهدید آمیز. در این مرحله کامنت‌ها به وضوح خشن هستند از تهدید به اسیدپاشی و چاقو زدن تا حمله به خانواده و خانه، و یا آتش زدن خودرو یا حتی تجاوز و تعدی و قتل. حالا که فردِ مورد هدف در استیصال کامل به سر می‌برد، تهدید او، هویتش را زیر فشار قرار می‌دهد و فرد خود را در لبه‌ی پرتگاهی می‌بیند که به زودی از آن فروخواهد افتاد، پس تصمیمات آنی برای حفظ آبرو یا جان خود می‌گیرد و عقب نشینی را بهترین راه‌حل تصّور می‌کند، غافل از اینکه همین عقب‌نشینی فوری و بدون تامل و تفکر، دقیقا هدف اصلی و نهایی این "تیرباران‌کامنتی" است. در موارد بسیاری هدفِ مورد نظر دیگر جرات ارائه نظر در رابطه با موضوعات مهم کشور و خصوصا حمایت از آرمان‌ها یا اهداف سرزمینی‌اش را از دست داده و سعی می‌کند با تغییراتی در سبک زندگی‌اش در شبکه‌های اجتماعی خود را شبیه جماعتی کند که زیر گلوله بارانِ چنین کامنت‌هایی قرار نمی‌گیرند، و احتمالا با خودش می‌گوید؛ خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!.

این سه مرحله یعنی توهین و تحقیر، شرمنده‌سازی، و ترساندن، در بلند مدت از فردِ موردِ هدف یک عاملِ بی‌جیره و مواجب ‌می‌سازد که حالا بی‌هیچ حمله‌ای، خودش پیش پیش برای تیم حریف، گل به خودی بزند و حتی از باورها و اعتقاداتش به طور کامل دست بکشد.

سهیل سلیمی

تحلیلی بر فیلم سینمایی پلت فرم The PLATFORM

ما غذای طبقه اشراف و ثروتمندان هستیم We are the food for of the Riches & Aristocrats

ما غذای طبقه اشراف و ثروتمندان هستیم

در فیلم پلتفورم، جهان همچون زندانی تصویر شده است که به صورت عمودی ساخته شده و از بالای این برج غذا، روی میزی، پایین می آیید و هر طبقه که پایین می رود، مدام کم و کمتر می شود و در نهایت در طبقات پایین، میز هیچ غذایی برای ارائه ندارد، لاجرم زندانیان طبقات پایین به جان هم می افتند و در نهایت حتی به مردار خواری می رسند.
پلتفورم، جامعه ای را به تصویر می کشد که سخت برای بقاء خود در رقابت و نبرد به سر می برد، تاجایی که برای زنده ماندن، آدمخواری می کنند. فیلم به بهترین و نمادین ترین شکل ممکن جامعه طبقاتی امروز را به تصویر می کشد. جنگی بی پایان در میان تمام نژادهای مختلف برای رسیدن به طبقه بالاتر. پلتفورم ادامه ای ست برای به تصویر کشیدن نا عدالتی بی حدو اندازه ای که لیبرالیسم و خصوصا نئولیبرالیسم برای جامعه جهانی به ارمغان آورده است. دو نفری که در انتهای فیلم قهرمانانه می خواهند غذا به طبقات پایین برسانند یکی شخصیت اصلی فیلم است که روشنفکر ماب طراحی شده و دیگری مردی مذهبی و خداباور، که هر دو کشته می شوند تا فیلمساز فریاد بزند که سیستم آنچنان فاسد شده که با هیچ قدرتی نمی شود در مقابل آن قدعلم کرد. فسادی آنقدر نهادینه و بی رحم که حتی نیروهای خودش را نیز قربانی می کند، آنهم با وجود اعتمادی که آنها به ساختار درست سیستم دارند. هرچند غذا از بالا به پایین فرستاده می شود، اما تضمین وجود و اندازه غذا به دلیل وجود ساکنین طبقات پایین است، لذا فیلم این نکته را القاء می کند که اساسا وجود جامعه فرودست ضامن حیات جوامع بالادستی است. جهان فیلم پلتفورم، جهانی سیاه، ناامید و تباه است. دقیقا مانند همین جهانی که هرروز هزاران نفر مثل ما ذره ذره توسط افراد طبقه ای بالاتر خورده می شویم. سهیل سلیمی

We are the food for of the Riches & Aristocrats
In the movie Platform, the world is depicted as a prisoner who is made vertically and you come down from the top of this food tower on the table and every floor that goes down, it gets less and less and finally no food on the lower floors of the table.  In order not to present, the inmates of the lower classes inevitably fall in love with each other, and in the end, they even reach the point of carnage.
The Platform depicts a society that is struggling to survive in the face of adversity, so much so that they are cannibals to survive.  The film portrays today's class society in the best and most symbolic way possible.  Endless warfare among all the different races to reach the higher classes.  My platform is a continuation of the unbridled injustice that liberalism, and especially neoliberalism, has brought to the world community.  The two people who want to bring food to the lower classes at the end of the heroic film, one of them is the main character of the film, which is designed by Mab's intellectual, and the other is a religious and God-fearing man, both of whom are killed so that the filmmaker shouts that the system is so corrupt.  Power cannot be ignored.  Corruption is so institutionalized and ruthless that it sacrifices even its own forces, despite their confidence in the proper structure of the system.  Although food is sent from top to bottom, the food is guaranteed to be available because of its low population, so the film suggests that the existence of a lower society essentially guarantees the lives of higher societies.  The world of film platform is a world of black, despair and ruin.  Just like the world where thousands of people like us are being eaten up by the upper classes every day.  Soheil Salimi


گذاری کوتاه در فلسفله اخلاق در هوش مصنوعی

نقش ساختار شبکه‌ای قدرت و بازخورد اجتماعی در شکل‌گیری تصمیمات هوش مصنوعی. گذاری کوتاه در فلسفله اخلاق در هوش مصنوعی. سهیل سلیمی


هوش مصنوعی و سایبرنتیک قدرت: تصمیمی که از میدان نیرو می‌آید، نه از عقل فردی


مقدمه: وقتی تصمیم، یک خروجی فردی نیست

ما در مواجهه با مسئلهٔ انتخاب اخلاقی توسط هوش مصنوعی، اغلب فرض می‌کنیم که ماشین در موقعیتی منفرد قرار دارد، جایی که با تحلیل داده‌ها، تصمیم نهایی را اتخاذ می‌کند. اما اگر به جای نگاه کردن به هوش مصنوعی به‌مثابه «ذهنی جدا»، آن را همچون «گره‌ای در شبکه‌ای پیچیده از قدرت، داده و بازخورد اجتماعی» ببینیم، آنگاه پرسش اخلاقی ما نیز دگرگون می‌شود.

در واقع، ممکن است تصمیمی که در لحظهٔ نجات گرفته می‌شود، پیشاپیش از قبل، در لایه‌های پنهان‌تر شبکه‌ای ـ از سوگیری داده‌ها گرفته تا جهت‌گیری‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ـ شکل گرفته باشد.


بازگشت به سایبرنتیک به‌مثابه میدان نیرو

سایبرنتیک، در معنای عمیق‌تر، تنها یک علم دربارهٔ کنترل و فرمان نیست؛ بلکه مطالعه‌ای‌ست دربارهٔ اینکه چگونه نیروها از طریق اطلاعات، به همدیگر جهت می‌دهند. وقتی ما یک ماشین نجات‌گر طراحی می‌کنیم، آن‌چه تعیین می‌کند چه کسی نجات یابد، فقط الگوریتم نیست؛ بلکه میدان پیچیده‌ای‌ست از نیروهای سیاسی، طبقاتی، نژادی و رسانه‌ای که از طریق داده‌ها خود را تحمیل می‌کنند.

مثلاً اگر در یک پایگاه داده‌ی آموزش ماشین، نجات کودک سفیدپوست در فیلم‌های هالیوودی بیش‌تر نمایش داده شده باشد، این ماشین ناخودآگاه به الگوی خاصی از "ارزش انسانی" شرطی شده است، حتی اگر در ظاهر، تابع هیچ ایدئولوژی نباشد.


تصمیم هوش مصنوعی، بازتابی از نظم اجتماعی؟

تصور کنید در همان صحنهٔ سقوط خودرو، پنج نفر داخل ماشین متعلق به طبقهٔ فرودست جامعه‌اند. آیا احتمال دارد الگوریتم، حتی بی‌آنکه از طبقهٔ اجتماعی اطلاعی داشته باشد، داده‌هایی در اختیار داشته باشد که غیرمستقیم این موقعیت را بازتولید کنند؟

هوش مصنوعی، بر اساس داده‌هایی که از جهان دریافت کرده، جهان را بازسازی می‌کند. اما این داده‌ها بی‌طرف نیستند؛ آن‌ها حامل ارزش‌ها، اولویت‌ها و گاه تبعیض‌های ساختاری‌اند. تصمیم ماشین، حتی اگر «عقلانی» به‌نظر برسد، ممکن است چیزی جز بازتولید نظم نابرابر قدرت نباشد.


مسئله مسئولیت در سیستم‌های غیرمتمرکز

در مدل سایبرنتیکیِ کلاسیک، یک نهاد یا فرمانده وجود دارد که مرکز تصمیم‌سازی است. اما در سامانه‌های امروزیِ مبتنی بر یادگیری عمیق، داده‌ها از میلیون‌ها منبع تغذیه می‌شوند. تصمیم نهایی هوش مصنوعی ممکن است محصول میلیون‌ها بازخورد از کاربران، سیستم‌های ترجیحی، وزن‌دهی شبکه‌ای و الگوریتم‌های نامرئی باشد.

بنابراین، نمی‌توان پرسید: «این تصمیم را چه کسی گرفت؟»
پرسش درست این است: «چه شبکه‌ای، این تصمیم را ممکن ساخت؟»
و در این‌جا، مسئولیت اخلاقی، پراکنده می‌شود ـ نه گم می‌شود، بلکه در لایه‌هایی پنهان می‌شود که به‌آسانی قابل ردیابی نیستند.


 هوش مصنوعی به‌مثابه بازتاب نظم سایبرنتیکی جهانی

اگر هوش مصنوعی را یک آیینه بدانیم، باید بپرسیم: چه تصویری را بازتاب می‌دهد؟
اگر نظم جهانی امروز، مبتنی بر تقدم بهره‌وری، قدرت، و سرمایه است، پس ماشین نیز احتمالاً نجات آن کسی را ترجیح خواهد داد که از نظر سیستم، «سودمندتر» است. این یعنی اخلاق هوش مصنوعی، نه اخلاق فردی، بلکه اخلاق سرمایه است؛ نه ترجیح انسانی، بلکه ترجیح سایبرنتیکیِ ساختارهای قدرت.


بازتعریف مسئله‌ی اخلاقی در هوش مصنوعی

در این صورت، شاید سؤال اصلی دیگر این نباشد که «اگر ماشین بین کودک و پیرمرد یکی را انتخاب کند، چه باید بکند؟»
بلکه این باشد: «چگونه ساختارهای قدرت، اقتصاد، رسانه و تاریخ، از پیش تصمیم ماشین را شکل داده‌اند؟»

اینجا دیگر اخلاق، مسئله‌ای فردی یا نرم‌افزاری نیست؛ بلکه مسئله‌ای سیاسی، رسانه‌ای، و ساختاری‌ست.
و پاسخ اخلاقی، نه در بازنویسی تابع هزینه، بلکه در بازاندیشی داده‌ها، بازآفرینی روایت‌ها و بازتوزیع قدرت نهفته در اطلاعات خواهد بود.

تحلیل بر فیلم سینمایی هفت SEVEN

بعد از گذشتِ بیش از ربع قرن از ساخت فیلم سینمایی "هفت"، هنوز بهترین تصویر از اجرای عدالت در عالمِ سینما، عدالتِ نقش بسته بر تصویرِ کِدر و گاه وهم آلود فیلمِ "هفتِ" دیوید فینچر است.

فیلم سینمایی "هفت"  تصویر رویایی از جهانی است که گاه در آن عدالت محقق می شود. رویایی که خیلی اوقات ما آدم‌ها در جایگاه‌های مختلف و افکار گوناگون آرزوی آن را از سَر می گذرانیم. عدالتی که خود از احقاق آن نا امید هستیم و به دنبال منجی برای اجرای آن می گردیم.

شاید مانند بسیاری از آثار هنری دیگر، که هنرمند قصد بیان مفهومی را دارد که اثرش فاقِد آن معناست یا حتی گاهی متضاد با آن است، سازندگان "هفت" هم به دنبال مفهوم دیگری بودند و فیلم چیز دیگری از آب در آمده است. شاید می خواستند فیلمی در تقبیحِ قوانین سخت گیرانه ی کلیسا در مواجه با گناهان کبیره بسازند، یا ضد قهرمانی مذهبی به نمایش بگذارند تا دین را افراطی و متحجر نمایش بدهد، اما خروجی فیلم برعکس شده، مخاطبان در سراسر جهان به فیلم واکنش مثبت نشان دادند و حس دلنشین عدالت را با "هفت" تجربه کردند. عدالتی که به ظاهر از آستین یک انسان مقید به انجام احکام الهی سر بیرون آورده است، اما در واقع او "جان دوال"، تنها، انسانی ست رنجیده و خسته از جهانِ فاسد و آلوده ی پیرامون خودش، رنجیده از شعارهای پوچ و تحقیرآمیز دموکراسی و آزادی بیان. انسانی رنجیده که آگاه شده است از صلیبی که با شعار لیبرالیسم وجود او را به بردگی گرفته است . 

هرچند به ظاهر برای اکثر مردم، تعیینِ هفت گناه کبیره و مجازات های سنگین و جهنمی برای آنها بسیار دلهره‌آور است، اما عذابی هم که مردم جهان از یکدیگر و گاه از طبقه ی فرا دست، می کشند بسیار دردناک و غم انگیز است. همه‌ی ما گاه از یک راننده تاکسیِ زیاده خواه، از یک سیاست مدار فاسد، از یک پزشک مغرور، یک کارفرمای شکم باره، یک روسپی بی حیا، یک دوست تنبلِ بدقولِ بی تفاوت، از خرید، وقتی پولی که با مشقت به دست آورده ایم به پای یک کالای بی کیفیت از دست می دهیم و حتی از وکیلی که قانون را به بالاترین پیشنهاد می فروشد، چنان زخم می خوریم و ناراحت می شویم که دوست داریم آن فرد را مجازات کنیم، مجازاتی سخت! اما همواره به جای مجازات، گوشه ای می نشینیم و عصبانیت مان را بر فرق سرِ خودمان می کوبیم و غصه می خوریم و گاه گریه آخرین پناهِ مان می شود. اما این بغض فروخورده در فیلم "هفت" به بلندترین شکل ممکن فریاد می شود.

اولین دیالوگِ مهم فیلم، اشاره به بی توجهی خودِ مخاطب دارد. روحیه ی وِلِش کن، یا به من چه! جان دوال می گوید؛ گاهی برای اینکه مردم به حَرفِت گوش کنن، کافی نیست که فقط بزنی روی شونه شون، باید با پُتک بکوبی توی سرشون. اما آنچه که این دیالوگ را فراتر از معنای آن، بازهم مهمتر می کند، خاستگاه آن است. فیلم در آمریکا ساخته شده، در هالیوود، جایی که اوجِ تمدنِ لیبرال دموکراسی محسوب می شود. لیبرالیسمی که اساس آن "لِسِفِر" است. مفهومی که وقتی معنای آن را بدانید حیرت‌انگیز بودنِ "هفت" و این دیالوگ را بیشتر درک می کنید. لِسفر، یعنی وِلِش کن! یعنی تمدنی که ماهیتش بی خیالی و رهاسازی بوده، کارش به جایی رسیده که نسخه درمان را در مجازات سخت می بیند. در توجه همه ی افراد جامعه به افعال یکدیگر.

فیلم اساسا بسیار بصری و هنرمندانه ساخته شده، اما دیالوگ ها چنان پُرمحتوا و کوبنده است که شاید بارها و بارها برای درک دقیق آنها "هفت" را باید به تماشا نشست. در جای دیگری جان دوال می گوید؛ ما سر هر کوچه و خیابون یه گناه کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده.

در این دیالوگِ شاهکار و بی بدیل، دو نکته بسیار مهم و استراتژیک در حوزه جامعه سازی نهفته شده است. اول اینکه؛ هیچ کس زحمتِ تذکر و ارشادِ کس دیگری را به خودش نمی دهد. در یک مثال مع الفارغ، اگر ببینیم کسی در حال افتادن به چاهی هست که اتفاقا ما از همان چاه آب برای نوشیدن بالا می کشیم، تنها لَبی میگَزیم و لب برای هشدار باز نمی کنیم. یعنی از رویکردِ دینیِ امر به معروف و نهی از منکر روی گردان هستیم، حتی وقتی که آسیبِ این روی گردانی مستقیم به خود ما باز می گردد و دوم آنکه؛ گناه و متعاقب آن جرم و جنایت عادی سازی می شود. یعنی نه تنها با فسادهای مختلفِ درون جامعه مقابله و مواجهه صورت نمی دهیم، بلکه آن را بَدیهی و طبیعی و حتی گاه لازمه ی جامعه می دانیم.

فیلم سینمایی "هفت" شاهکاری ست که جامعه را منفعل و بی خاصیت نمی خواهد و از باورهای احمقانه ی دنیای مدرنِ و لیبرالیسم عبور می کند. "هفت" نوعی انسان آرمانیِ عدالت خواه دارد که در شکلی اغراق شده و نمادین، با توسل به احکام مجازات در دینِ مسیحیت، سعی در اصلاح جامعه و حتی خودش "جان دوال" دارد. در دیالوگی دیگر جان دوال می گوید؛ این فقط شروع ماجراست، این داستانی است که تمام نمی شود و سال ها بعد بسیاری درباره آن خواهند گفت و خواهند نوشت. 

همین نوشته گواهی ست بر آن مدعا. فیلم سینمایی "هفت" اگرچه محبوب ترین فیلم زندگی من است، اما به واقع اثری هنرمندانه است که حتی خالقان آن یعنی "اَندرو کیوین واکر" در مقام نویسنده و "دیوید فینچر" در مقام کارگردان، دیگر هرگز به ساخت چنین اثرِ شاهکاری دست نیازیدند. 

سهیل سلیمی 

سینماپرس: سهیل سلیمی در آستانه چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری به بررسی برنامه های فرهنگی نامزدهای انتخابات پرداخت.

کارگردان «فرشتگان قصاب» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

«فرهنگ» همواره یک حاشیه‌نشین در جلسات و برنامه‌ریزی‌ها است/ از میان کاندیداها «جلیلی» تنها فردی است که برنامه جدی در حوزه فرهنگ دارد

سهیل سلیمی








این فیلمساز در گفتگو با خبرنگار سینماپرس اظهار داشت: اساساً یک کاندیدا و فردی که قرار است حاکمیت دولت را در دست بگیرد یا برنامه ای دارد یا ندارد؛ مهم اینجا است که هر برنامه ای در هر حوزه ای باید زیربنایش فرهنگی اش باشد. در واقع همه برنامه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و حتی نظامی باید زیربنای فرهنگی داشته باشند اما این معضل عجیب و جدی در ادوار و دوره های مختلف وجود داشته که به مقوله فرهنگ توجه جدی نشده است. وی با بیان اینکه فرهنگ همواره یک حاشیه نشین در جلسات و برنامه ریزی ها است و به شکل تزئینی حضور دارد تصریح کرد: خیلی مهم است هر دولتی که در دوره جدید می خواهد کار را دست بگیرد در ابتدا تکلیف خود را با فضای فرهنگی کشور روشن کند. کسانی که تنها روی برنامه های سیاسی یا اقتصادی مانور می دهند باید بدانند که اگر می خواهند در حوزه اقتصاد هم گام محکمی بردارند باید حوزه و پیوست فرهنگ آن برنامه اقتصادی را ابتدا به ساکن باید دیده باشد. داشتن برنامه در حوزه فرهنگ آنقدر جدی است که اگر کاندیدایی بخواهد موفق عمل کند باید تمرکز جدی خود را روی این اصل اساسی استوار کند.

این سینماگر در بخش دیگری از این گفتگو متذکر شد: از نظر بنده از میان کاندیداها آقای «جلیلی» تنها فردی است که برنامه جدی در حوزه فرهنگ دارد و فرهنگ را عنصر کلیدی کشور می داند! ایشان باور دارند که فرهنگ پدیده مهمی در جهان امروز است و هیچ حاکمیتی نمی تواند میان خود با حوزه فرهنگ فاصله بیندازد.

سلیمی در پایان این گفتگو خاطرنشان کرد: حاکمیت مقتدر و منسجم باید به انسجام فرهنگی برسد و آن را تقویت کند. خروجی این موضوع مهم است. خروجی داشتن فرهنگ منسجم یک هویت منسجم ملی به ما می دهد و ما باید برای رسیدن به این هویت ملی شبانه روز تلاش کنیم. خروجی این فرهنگ می شود هویت اجتماعی و هویت ملی ما و فرهنگ هر آسیبی ببیند به هویت مردم آسیب می زند.

یک رئیس‌جمهور باید باور داشته باشد که فرهنگ اصلی‌ترین برنامه‌اش است.

سهیل سلیمی، کارگردان سینما و نویسنده و تهیه کننده مجموعه جنایت نامرئی در گفت وگو با کیهان گفت: یک رئیس‌جمهور باید باور داشته باشد که فرهنگ اصلی‌ترین برنامه‌اش است. چون اگر بناست اقتصاد درست شود باید ابتدا زمینه فرهنگی آن اصلاح شود اگر بناست یک فرآیند سیاسی اصلاح شود باید فرهنگ آن هم درست شود و... رهبر انقلاب هم تاکید کردند که هر برنامه‌ای اجرا می‌شود باید پیوست فرهنگی داشته باشد، یعنی پایه و اساس را باید در فرهنگ دید و بعد روی آن، سیاست، اقتصاد و... پیاده شود. 

باید اول مردم را از نظر فرهنگی بارور کرد. مسئله‌ای که موجب نگرانی است، رهاشدگی فرهنگ در جامعه امروز ماست چون این فاجعه را در پی خواهد داشت که انسان ایرانی برای خودش هویت ایرانی قائل نباشد. 

وی تصریح کرد: یکی از عرصه‌هایی که می‌تواند جامعه را از نظر فرهنگی بارور سازد، سینماست. اما متاسفانه سینمای ما در هیچ دوره‌ای واجد این ویژگی نبوده است. سینمای ما به ویژه در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی چنان به قهقرا رفت که حتی اگر چهار‌، پنج دولت هم برای اصلاح سینما تلاش کنند باز هم نمی‌توانند ویرانه‌ای که آن دولت در حوزه فرهنگ و سینما ایجاد کرد را ترمیم کند و ما تا سالیان متمادی با این تخریب فرهنگی درگیر خواهیم بود.

 لینک خبر در کیهان: https://kayhan.ir/001DaD


انتخابات

انتخاب اصلح، یعنی انتخاب کسی که نگاه تمدنی به جایگاه ریاست جمهوری داشته باشد، الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت و حرکت در مسیر تحقق گام دوم انقلاب اسلامی را در افق تمام برنامه‌هایش لحاظ کند.

سهیل سلیمی 

فرصت‌های تاریخی تمدنی ما بیشتر از تهدیدها است

جلیلی در دیدار با اهالی هنر: فرصت‌های تاریخی تمدنی ما بیشتر از تهدیدها است

برآورد ما این است که در نقطه بزنگاهی قرار داریم که فرصت های تاریخی تمدنی ما بیشتر از تهدیدها است و هنر دولت این است که این فرصت‌ها را به بهترین شکل به نفع کشور، نظام و انقلاب استفاده کند.

نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری: دولت نقش آفرین در امتداد شعار ماست تا بتواند با استفاده از ظرفیت‌های عظیم کشور مردم را وارد میدان کند.

وی افزود: ما فرصت بزرگ تاریخی تمدنی داریم که باید ابتدا از آن آگاه باشیم و سپس بدانیم و برنامه داشته باشیم که از آن در مسیر توسعه استفاده کنیم.

او تصریح کرد: متاسفانه با توجه به ذخایر عظیم فرهنگی نتوانسته‌ایم این ظرفیت را در حوزه سیاست و اقتصادی استفاده کنیم. در سند آمریکا طی چند دهه اخیر بیان می شود که فاصله خود را با جهان حفظ کند و طی ۱۰۰ سال این گشور رهبری دنیا را به دست داشته باشند. در این مسیر از ابزار سخت و نرم هم استفاده می کنند که در غزه نمونه بارز آن دیده می شود که علاوه بر کشتار زنان و کودکان غزه با شهدا عکس یادگاری می گیرند.

جلیلی افزود: امروز بیش از تمامی عرصه ها جهان فرصت ما در حوزه فرهنگ است و باید جهش بزرگ فرهنگی داشته باشیم زیرا سایر فرصت‌های ما به خصوص قدرت سخت ما نیز به پشتوانه فرهنگ بدست آمده است.


انتخاب اصلح، یعنی انتخاب کسی که نگاه تمدنی به جایگاه ریاست جمهوری داشته باشد، الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت و حرکت در مسیر تحقق گام دوم انقلاب اسلامی را در افق تمام برنامه‌هایش لحاظ کند.

سهیل سلیمی