|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |
|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |

دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

کارگردان: سهیل سلیمی   تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

1

جهان فانتزی من

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از غلامرضا آزادی مدیرفیلمبرداری سینما

پخش از شبکه مستند

2

خیلی دور خیلی نزدیک

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از مهری شیرازی طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

3

ماه و پلنگ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از جلال الدین معیریان طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

4

بالانس، به شیوه یک بازیگر

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از محمد فِیلی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

دور از بیسیم

 53 دقیقه

مستند پرتره ای از عبدالرضا اکبری بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

6

دسته چهارم

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود دهنکی  رونامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون 

پخش از شبکه مستند

7

برفراز گذشته‌ها

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی جمشید گرگین بازیگر و مجری سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

8

پشت دیوار باغ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی رضا بنفشه خواه بازیگر سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

9

میکائیل

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار میکائیل شهرستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

10

زندگی غیر خصوصی

 50 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار روح اله حجازی کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

11

برفراز رویای کودکی

52  دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار سید جواد هاشمی  کارگردان سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

12

عبور از غبار

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار محمد رضا ورزی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

13

سیاووش در صحنه

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی سیاووش طهمورث  بازیگر تاتر و سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

14

محمد رضا آهنج

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثارمحمد رضا آهنج بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

15

مسعود آبپرور

46 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود آبپرور کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

کارگردانی و تدوین : سهیل سلیمی

پرتره‌هایی از زندگی و آثار:

|میکائیل شهرستانی | سید جواد هاشمی | سیاووش طهمورث | محمد رضا ورزی | مسعود دهنمکی | روح اله حجازی | رضا بنفشه خواه |  عبدالرضا اکبری | غلام رضا آزادی | محمد فیلی | جلال الدین معیریان | مهری شیرازی | جمشید گرگین | محمد رضا آهنج | مسعود آب پرور | 

پاندمی بعدی چگونه خواهد بود؟

پاندمی بعدی چگونه خواهد بود؟

سناریو دانشگاه جان‌هاپکینز برای سال 2025 چیست؟

دانشگاه جان‌هاپکینز شش ماه قبل از پاندمی کووید19 ، وقوع آن‌ را در قالب سناریوی ‌Event201تمرین کرده بود!

در سناریو جدید کودکان محور اصلی پاندمی هستند!

برای دانلود پی.دی.اف سناریو اسپارس پاندمی روی عنوان "سند" کلیک کنید:

سند + فیلم


دانلود و تماشای مستند "جنایت نامرئی"

برای دانلود و تماشای مستند "جنایت نامرئی" روی عکس زیر کلیک کنید.

کانال ایتا عضو شوید:

eitaa.com/SOHEILSALIMI

ارتباط:

eitaa.com/SOHEILSALIMI1

وبلاگ:

soheilsalimi.blogsky.com

مهندسی رضایت با تخم مرغ

مهندسی رضایت با تخم مرغ

فیلم 100ثانیه‌ای ، خرده مستندی برای فهم یک استراتژی

مهندسی رضایت با تخم مرغ 

همانگونه که در فیلم خواهید دید، مهندسی رضایت در واقع ابزاری‌ست برای کنترل بشر از طریق نیازهایش. همانطور که در پروژه کرونا، صحنه را طوری ‌چیدند که فرد با عشق و رضایت قلبی برود و واکسنی که هیچ کس امنیتش را تضمین نمی‌کند تزریق کند! دقیقا با همین روش کاری می‌کنند که با رضایت کامل و حتی با عشق، حرفی بزنید، تصمیمی بگیرید و یا اقدامی انجام دهید که خلاف منافع خود، خانواده، جامعه و یا حتی کشورتان باشد. تحلیل‌های بیشتری را شما برای من بفرستید.


لینک تماشا در ایتا:  https://eitaa.com/SOHEILSALIMI


بی محابا و "افسارگسیخته"

عبور از چراغ قرمز انسانیت، بی محابا و "افسارگسیخته"

عبور از چراغ قرمز انسانیت، بی محابا و "افسارگسیخته" 

هوالحکیم. سال‌ها پیش مقاله‌ای نوشتم پیرامون تمسخر تعارفات بین ما ایرانی‌ها، و آنجا این نکته را به تجربه نوشته بودم که با از بین رفتن تعارفات احترام‌ها هم از بین خواهد رفت و با از بین رفتن احترام‌ها عذرخواهی و ببخشش خواستن از یکدیگر هم آرام آرام ناپدید خواهد شد و در نهایت همه اینها منجر به تنش و خشونت‌های شدید اما بر سر مسائل جزئی خواهد شد.

 چند روز پیش که فیلم " افسارگسیختهUNHiNGED  "را دیدم، خیلی شگفت زده شدم، انگار کلمات آن مقالهٔ قدیمی روی صفحه نمایش جان گرفته بودند و جلوی چشمانم رژه می‌رفتند البته از نظرِ زیرمتن و محتوای نابودیِ اخلاق در جامعه به واسطه‌ی نبودن ادب و زبانِ عذرخواهی.

دیالوگی در فیلم چند بار شنیده می‌شود که دقیقاً جمله‌ی مد نظر من یعنی "چرا عذرخواهی کردن اینقدر برایمان سخت شده است" در آن مقاله بود که کاراکتر ضد قهرمان فیلم افسارگسیخته که راسل کرو نقش آن را ایفا می کند به زنی که با بوق زدن باعث عصبانیت او شده، در چند جای فیلم قریب به این مضمون می‌گوید: چیه سخته برای چیزی های به ظاهر بی ارزش عذرخواهی کنی؟ یا در دیالوگی دیگر می‌گوید: وقتی داری عذرخواهی می‌کنی یه گورباباش هم تو صدات هست. یا؛ بهت یاد میدم چطور عذر خواهی کنی.

اساسا حرف فیلمِ افسارگسیخته این است که باید به دنبال تنبیه آدم های بی ادبی باشیم که هر روز در اشکال مختلف در سطح شهر می بینیمشان و معلوم نیست کی و سر چه موضوع بی ارزشی با آنها دست به یقه شویم. پس تو ای مخاطب آدم باش و آرام. این موضوع حتی در جمله تبلیغاتی فیلم هم مشهود است؛ اون میتونه برای هرکسی اتفاق بیوفته! 

اما آنچه فیلم از آن غافل است همان سیر بی ادب شدن جامعه است. همین تعارفاتی که با تمسخر سیستماتیک از فرهنگ زندگی ما حذف شد، هزاران سال بشر ایرانی برای پدید آوردنش تلاش کرده بود، رد پای این ادعا را از مکتوبات باستانی تا اشعار و داستان‌های معاصر و از روایات‌ها و احادیث تا متن صریح قرآن حکیم می‌شود پیدا کرد، اما مهمترین کلید واژه‌ای که در رسای این بی‌ادبی اجتماعی می شود نام برد، حیا زدایی است. زیرا خروجی تمام آن تعارفات و احترام ها ولو نمایشی! ایجاد نوعی حریم و حرمت فردی بود که با تمسخر مداوم در میان عوام و رسانه‌ها در کمتر از دو سه دهه همه از میان ما رخت بر بسته و دیگر آن احترام‌ها و تعارفات جایی میان ما ندارند و به بهانه صریح صحبت کردن بی ادب صحبت کردن را عادی انگار می کنیم.

فیلم افسارگسیخته سعی دارد با کثیف و کریه نشان دادن چهره کسی که قصد اصلاح اجتماعی دارد او را جامعه ستیز نشان دهد تا از ارزش‌های لیبرالیستی دفاع کند اما در نهایت این روند به ضد خودش تبدیل می شود و قتل و خشونت راه حل مبارزه با بی ادبی تصویر می شود که این همان پارادوکس لیبرال دموکراسی است که بارها برایش نوشته‌ام. در پلانی پارادوکسیکال زنی که به جهت بوق زدن باعث اتفقات تلخی شده در پایان فیلم خیلی دقیق پشت چراغ قرمز می ایستد و حتی برای خوردرویی که با قانون شکنی جلوی او می‌ایستد دیگر بوقی برای اعتراض نمی‌زند. البته از شخصیت پسربچه که نماد معصومیت درحال از دست رفتن هم هست غافل نشویم، کودک در فیلم اساسا نماد معصومیت و آینده است و پسرِ آن زن که در صندلی عقب ماشین مادرش نشسته است، در حال تجربه‌ی یک خانواده‌ی در حال فروپاشی و یک جامعه‌ی فروپاشیده است و معصومانه فقط ناظر این این آشوب و آشفتگی سیستماتیک است. به هر حال خوب است برای یک‌بار هم که شده افسارگسیخته را ببینید. سهیل سلیمی

تریلر فیلم "افسار گسیخته"  


" شکارچی تانک " The Tank Hunter "

شکارچی تانک

ستند پرتره "شکارچی تانک" به کارگردانی سهیل سلیمی به زندگی سرهنگ رفیع غفاری میپردازد که در طول جنگ تحمیلی با منهدم کردن بیش از دویست تانک دشمن به شکارچی تانک معروف شد. تهیه کننده این مستند سید مازیار هاشمی است. این مستند از مجموعه مستند یونیفرم میباشد که مجموعه‌ای از مستندهای پرتره از زندگی بزرگان ارتش جهوری اسلامی ایران است.

 

The portrait documentary "The Tank Hunter" directed by Sohail Salimi deals with the life of Colonel Rafi Ghaffari, who became known as a tank hunter during the imposed war by destroying more than two hundred enemy tanks. The producer of this documentary is Seyed Maziar Hashemi. This documentary is from the Uniform documentary collection, which is a collection of portrait documentaries about the lives of the great men of the Islamic Republic of Iran Army

برای تماشای مستند شکارچی تانک روی لینک زیر کلیک کنید  Click on the link below to watch the Tank Hunter documentary

دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

کارگردان: سهیل سلیمی   تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

1

جهان فانتزی من

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از غلامرضا آزادی مدیرفیلمبرداری سینما

پخش از شبکه مستند

2

خیلی دور خیلی نزدیک

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از مهری شیرازی طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

3

ماه و پلنگ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از جلال الدین معیریان طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

4

بالانس، به شیوه یک بازیگر

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از محمد فِیلی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

دور از بیسیم

 53 دقیقه

مستند پرتره ای از عبدالرضا اکبری بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

6

دسته چهارم

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود دهنکی  رونامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون 

پخش از شبکه مستند

7

برفراز گذشته‌ها

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی جمشید گرگین بازیگر و مجری سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

8

پشت دیوار باغ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی رضا بنفشه خواه بازیگر سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

9

میکائیل

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار میکائیل شهرستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

10

زندگی غیر خصوصی

 50 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار روح اله حجازی کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

11

برفراز رویای کودکی

52  دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار سید جواد هاشمی  کارگردان سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

12

عبور از غبار

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار محمد رضا ورزی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

13

سیاووش در صحنه

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی سیاووش طهمورث  بازیگر تاتر و سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

14

محمد رضا آهنج

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثارمحمد رضا آهنج بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

15

مسعود آبپرور

46 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود آبپرور کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

کارگردانی و تدوین : سهیل سلیمی

پرتره‌هایی از زندگی و آثار:

|میکائیل شهرستانی | سید جواد هاشمی | سیاووش طهمورث | محمد رضا ورزی | مسعود دهنمکی | روح اله حجازی | رضا بنفشه خواه |  عبدالرضا اکبری | غلام رضا آزادی | محمد فیلی | جلال الدین معیریان | مهری شیرازی | جمشید گرگین | محمد رضا آهنج | مسعود آب پرور | 

آیا جنگ جهانی دوم را انگلیس شروع کرد؟ قسمت ششم : جنگ‌های ترکیبی، راه‌حلی برای تمام فصول نویسنده : سهیل سلیمی

آیا جنگ جهانی دوم را انگلیس شروع کرد؟

قسمت ششم : جنگ‌های ترکیبی، راه‌حلی برای تمام فصول

نویسنده : سهیل سلیمی

جنگ‌های امروز هم مانند جنگ‌های مُدرن صد سال گذشته‌، جنگی همه جانبه است. اما عنوان همه جانبه، امروزه هیبریدی یا ترکیبی نامیده می‌شود. استفاده همزمان از آسیب‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای، اجتماعی و نظامی همواره وجود داشته و وجود خواهد داشت، حتی استفاده از بیماری‌ها در جنگ‌ها هم قدمتی تاریخی دارد، اما نداشتن حافظه تاریخی در میان ملت‌ها باعث می‌شود که هر بار غافلگیری جدیدی رخ دهد. علت آنکه بسیاری از غرب زده‌ها از بازگویی جنایت‌های غرب برای نسل‌های جدید واهمه دارند و به شدت با آن مخالفت و مقابله می‌کنند همین است که اگر امروز نشد برای ده سال دیگر نسلی تربیت کنند که از سر نا‌آگاهی تن به بازیی بدهد که برای نابودی خودش طراحی شده است، نسل نا آگاه، نسلی ساده لوح و نسلی که دشمن را با بزکِ نفوذی‌ها و رسانه‌های دشمن زیبا و قابل اعتماد می‌بیند. درست مانند همان‌هایی که وقتی هیتلر شروع به روشن کردن آتشِ جنگ جهانی دوم می‌کرد در مرزهای کشورهایشان به استقبال ارتش آلمان رفتند، یا عراقی‌هایی که وقتی آمریکایی وارد بغداد می‌شدند به دلیل آنچه نجات از دست صدام ‌می‌پنداشتند برای سربازان آمریکایی گوسفند قربانی می‌کردند و چند سال بعد وقتی نتیجه حضور آمریکایی‌ها شد کشتار قریب به پنج میلون کودک و نوجوان و زنان بی‌گناه، فهمیدند که چه بلایی به سرشان آمده، آنهم وقتی که صبح تا شب و تمام روزهای سال سرمایه‌ی کشورشان توسط آمریکایی غارت می‌شود و برای تسلای خاطر برایشان شورلت و دوج و تویوتا می‌فرستد، که خیال کنند وسط دنیایی که برای یک بیماری ساده باید تا ترکیه یا ایران سفر کنند، خُب، ماشین خوب سوار می‌شوند! اما نکته‌ای که نباید از آن غافل شد است این است که این جنگ‌های ترکیبی، یک آسیب ماندگار از طریق جنگ نرم دشمن در قربانی ایجاد می‌کند که در لایه‌های مختلف جامعه تاثیری ماندگار دارد. این آسیب به آسیب شناختی معروف است و از آن به جنگ شناختی یاد می‌شود. در کوتاهترین جمله بندی ممکن جنگ شناختی در واقع میزان تغییر شناخت قربانی را نسبت به جهانی که تا قبل از تهاجم شناختی، می‌شناخته شامل می‌شود. هر چند تفکیک میان جنگ نرم و جنگ شناختی پیچیده است، اما شاید به لحاظ ابزار، ابزارهای نوینِ اینترنت‌پایه مانند اپلیکیشن‌های گوشی‌های همراه را در نسبت به سریال‌ها و فیلم‌ها که در جنگ نرم پُر رنگ‌تر عمل می‌کردند، نقطه‌ی افتراق قابل تشخیصی دانست. که در جنگ ترکیبی نوین بسیار از آنها بهره‌برداری می‌شود. البته باز باید تاکید کنم که از نظر بنده هیچکدام از اقدامات دشمن چیز جدیدی نیست و در راستای همان استراتژی قدیمی که در قسمت اول و دیگر قسمت‌ها به شرح آن پرداختم، در هر دوره‌ای دشمن ، ابزارهای نو ظهور را به کار می‌گیرد. برای مثال دستکاری اطلاعات، حجیم‌سازی اطلاعات، ارائه اطلاعات غلط، تغییر تاثیرات روانشناختی اطلاعات، چینش و مدیریت اولولیت در اطلاعات و در نهایت کنترل در مبدا تولید، در نحوه و مسیر اطلاعات، و بهره‌برداری از اطلاعات همواره‌ی تاریخ با ابزارهای گوناگون و برای سطوح مختلف جامعه رخ می‌داده اما این، ابزارِ مدیریت این فرایند بوده، که همواره تغییر کرده است. سهیل سلیمی

آیا جنگ دوم جهانی را انگلیس شروع کرد؟ قسمت پنجم: سَدی بنام سید علی خامنه‌ای (مدظله و العالی) نویسنده: سهیل سلیمی

آیا جنگ دوم جهانی را انگلیس شروع کرد؟

قسمت پنجم: سَدی بنام سید علی خامنه‌ای (مدظله و العالی)

نویسنده: سهیل سلیمی

استراتژیِ که دو جنگ جهانی را به نفع تمدن غرب تمام کرده بود، ناکارآمد شد.

جمهوری اسلامی ایران که در طول بیش از چهل سال گذشته بیشترین و موثرترین تقابل را با تمدن غرب و دقیقا با تمدن آنگلوساکسون‌ها داشته، بارها از همین روش مورد تهدید قرار گرفته، یعنی تحریک کشورهای همسایه به ورود به جنگی فرسایشی برای تضعیف قدرتِ ایران و ورود به جنگی که تامین کننده منافع تمدن غرب باشد. اما ایران بعد از غافل‌گیری در مواجه با حمله‌ی رژیم بعث عراق و دفاع مقدس‌ که هشت سال به طول انجامید با نوعی سیاست اقتدار آفرین از حیث نظامی توانست به سطحی از قابلیت دفاعی برسد که بتواند در مواجه با تهدیدها و شیطنت‌ها بجای ورود به یک جنگ تمام عیار، با صبرِ استراتژیک و مبارزه‌ی فرهنگی و دیپلماتیک، دشمن را پشت مرزهای خود نگهدارد. هیچ کشوری در مرزهای ایران نیست که با هدایت آنگلوساکسون‌ها هوس جنگ با ایران به سرش نزده باشد، از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب بهانه‌هایی ساخته شد و حتی بارها لشکرکشی‌هایی تا لب مرزها انجام شد اما در نهایت با برگزاری یک مانور اقتدار آفرین دیگر جلوی جنگی فرسایشی گرفته شد.

جمهوری اسلامی ایران با هدایت مقام معظم رهبری مدظله العالی با تبدیل تهدید به فرصت توانست از این فرصت برای بهبود یا حتی در برخی موارد به تقویت روابطش با همسایگان بپردازد. استراتژی مقام معظم رهبری این بود که  بجای ورود به درگیری با همسایگان، همواره نوک پیکان جنگ را به سمت مبدا آن یعنی رژیم صهیونسیتی، اروپا و آمریکا بچرخاند و با بر ملا ساختن نقشه‌های تمدن غرب همسایه‌ها را هم تا حد امکان آگاه سازد، که دچار خطای محاسباتی نشوند و در دام نقشه‌های تمدن غرب نیوفتند و آنقدر این استراتژی را دقیق و حساب ‌شده انجام داده که عملا استراتژیِ که دو جنگ جهانی را به نفع تمدن غرب تمام کرده بود، ناکارآمد شده و به نتیجه دلخواه تمدن غرب منتج نشده است.

آنها در جنگ دوم جهانی به خواسته‌های خودشان رسیدند و در دوران جنگ سرد که به آن "جنگ سوم جهانی" هم می‌گویند، باعث فروپاشی "اتحاد جماهیر شوروی" شدند. برای قریب به پنجاه سال با دوشیدن کشورهای زمین خورده در این دو جنگ به حیات خباثت بار خود ادامه دادند و امروز در آستانه‌ی فروپاشی جدیدی، خیلی دوست دارند تا ایران را وارد جنگی فرسایشی با یکی از دست نشانده‌هایشان در غرب آسیا یا بقول غربی‌ها خاورمیانه بکنند. بگذریم از اینکه خود عنوان خاورمیانه را هم آنها از روی دشمنی و روحیه‌ی استعماری‌شان به منطقه‌ی غرب آسیا، چسباندند، و حتی اولین کسی هم که در آسیا به مقابله با این عنوان اشتباه برآمد، رهبری آینده‌نگر ایران امام خامنه‌ای بود، اما تمام داشته‌ی تمدن غرب و در واقع تمام توان استراتژیک غرب همین خباثتِ بی‌رحمانه است که مکرر در مکرر، باز طراحی و استفاده می‌شود.

مجموعه‌ی مستندِ " جنایتِ نامرئی " نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سهیل سلیمی

مستند جنایت نامرئی  بزودی!!!!!!!!!

نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: سهیل سلیمی

مستند جنایت نامرئی  که به موضوع نظم نوین جهانی و ارتباطش با سلاح‌های بیولوژیک و خصوصاً پاندمی کووید19 می‌پردازد در چهار قسمت به نویسندگی و کارگردانی سهیل سلیمی ساخته شده است. این مجموعه در راستای جهاد تبیین به بازنمایی و افشاگری گسترده‌ای درباره صنعت بهداشت و درمان، سلاح‌های بیولوژیک، ساخت یا ارتقاء بیماری‌ها، توازن جمعیت، پاندمی کرونا، مافیای علم و کنترل تولید و سانسور مقالات علمی، سایبرنتیک، جنگ‌های شناختی، اِنبیک و علوم نوین، و جنگ جهانی چهارم می‌پردازد. این مجموعه طیف گسترده‌ای از علوم مرتبط با کنترل هوشمند و نوین جهان را مورد بررسی قرار می‌دهد و ارتباط این موضوعات را با شرایط اقتصاد جهانی و اعتراضات بین المللی به فقر گسترده و موضوع جهانی‌سازی را مورد کنکاش قرار می‌دهد. در این مستند از همراهی اساتید بزرگ و صاحب نامی بهره گیری شده است که عبارتنداز: دکتر شکور امیدی، دکتر کاظم فولادی، دکتر علی‌رضا اصلانی ذکریا ، دکتر مهتاب اسکندری، دکتر عاطفه عابدینی و مهندس محمدعلی شکوهیان راد.

عناوین هر قسمت به ترتیب به این شرح است: 

قسمت اول: جهان در آشوب 

قسمت دوم: توازن جمعیت و جنگهای ترکیبی، راه حلی برای تمام فصول 

قسمت سوم: جلیقه زرد که باشی می‌میری 

قسمت چهارم: جنگ جهانی چهارم.

عوامل تولید این اثر عبارتند از: راوی: منوچهر زنده دل / مجری طرح: ستیف ربیعی / مدیرتولید: محمد حسین اکبری / فیلم‌بردار: محسن استیری / تدوین و صداگذاری: الهه شیرازی / آهنگساز: سهیل سلیمی / تنظیم: کیوان کریمی / موشن گرافی: سمانه ضیائی.

 

آیا جنگ جهانی دوم را انگلیس شروع کرد؟ قسمت دوم : دو رفیق آدمکش

آیا جنگ جهانی دوم را انگلیس شروع کرد؟

قسمت دوم : دو رفیق آدمکش

نویسنده: سهیل سلیمی

اما آلمان‌ها، آلمــان‌ها هم از توانمندی‌های رسانه‌ای خوبی برخوردار بودند و حتی در شروع جنگ بسیاری از مناطق را حتی بدون شلیک یک گلوله، و با تبلیغات رسانه‌ای نازی‌ها تصرف کردند و مردمان آن مناطق ضمن تسلیم شدن به استقبال سربازان آلمانی می‌رفتند، تا از ثروت و قدرت و اقتدار آلمان‌ها بهرمند شوند، اما با غفلت از انگلستان، ناگهان آلمان‌ها خود را میانه‌ی نبردی بی‌بازگشت دیدند. در اسناد جنگ جهانی دوم آمده است که انگلستان به فرانسه قول داده تا در صورت حمله‌ی آلمان‌ها از آنها حمایت کند و رسما وارد جنگ شود، اما تا قریب به سه سال بعد از جنگ هیچ کمک مفید و جدی برای نجات فرانسه انجام نداد و فرانسه اشغال شد. انگلستان جز بمباران‌های گاه و بی‌گاه روستاهای آلمان کار دیگر انجام نمی‌داد، این کار انگلستان تا جایی برای آلمان نازی بی‌اهمیت شد که بعد از مدتی حتی این حملات را پاسخ هم نمی‌داد و بنادر انگلیسی که در روزهای اول جنگ بمباران می‌شدند پس از مدتی تا حدود اواخرِ 1942به فعالیت روزانه‌ی خود رو آوردند و انگار جنگ جهانی در انگلستان تمام شده بود. انگلستان با این استراتژی کاری کرد تا کشوری که ممکن بود روزی به دشمن شماره‌ی یک انگلستان تبدیل شود توسط آلمان‌ها با خاک یکسان گردد. این در حالی بود که انگلیسی‌ها چند سال قبل از جنگ با ارائه اطلاعات غلط در افکار عمومی و رسانه‌ها و از طریق نفوذ در میان سیاست مداران آلمانی، فرانسه را دشمن آلمان نشان می‌دادند، همین دو بهم زنی بود که کینه‌ای بین دو کشور برای جنگیدن با یکدیگر ایجاد کرده بود. در جنگ‌ جهانی دوم آلمان هر چه داشت را هزینه کرد و در انتهای جنگ از کشوری ثروتمند و پرقدرت به ویرانه‌ای تحت سلطه‌ی آمریکا و انگلیس تبدیل شد.

در واقع انگستان جنگ جهانی دوم را به راه انداخت تا تمام اروپا به خاک سیاه بنشینند و بعد با کمک آمریکا و سوپرمن‌وار، وارد جنگ با آلمانی بشود که در جبهه روسیه زمین‌گیر شده بود و هیتلر آنقدر در فشار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی قرار گرفته بود که دیگر هیچ توانی برای ایجاد راهکاری جدید نداشت، در 13 و 14 فوریه 1945 به دستور وینستون چرچیل هفتصدهزار بمب آتش‌زا فقط در شهر درسدن آلمان که شهری مسکونی بود رها کردند و جنایتی بی بدیل در قاره‌ی اروپا رقم زدند که در تاریخ ماندگار شد و شریک آمریکایی‌شان هم بعد از پایان جنگ و اعلام رسمی تسلیم شدن ژاپن و پایان جنگ، با دو بمب اتمی هیروشیما و ناکازاکی را با خاک یکسان کرد، تا برده‌داری جدیدی را آغاز کنند.




سهیل سلیمی / فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک / مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران.

https://soheilsalimi.blogsky.com

پوسترِ "ایران مقتدر"

چو ایران نباشد تن من مباد،...

به وسعت تمام تاریخ،... 

از گذشته تا آینده،...

 ایران مقتدر

طرح ایرانِ مقتدر، طراح سهیل سلیمی.



 سهیل سلیمی

نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون

متخصص مطالعات استراتژیک فرهنگی

مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران


کانال آپارات: (دانلود و تماشای فیلم‌ها) 

www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI


وبلاگ رسمی سهیل سلیمی:

www.soheilsalimi.blogsky.com


لینک کانال ایتا

https://eitaa.com/soheilsalimi

https://eitaa.com/soheilsalimi

ما سر هر کوچه و خیابون یه گناهِ کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده!

تحلیلی بر فیلم سینمایی (هفت)

هرچند به ظاهر برای اکثر مردم، تعیینِ #هفت_گناه_کبیره (در آموزه های مسیحیت) و مجازات های سنگین و جهنمی برای آنها بسیار دلهره‌آور است، اما همه‌ی ما گاه از یک راننده تاکسیِ زیاده خواه، از یک #سیاست_مدار فاسد، از یک #پزشک مغرور، یک کارفرمای شکم باره، یک #روسپی بی حیا، یک دوست تنبلِ بدقولِ بی تفاوت، از خرید، وقتی پولی که با مشقت به دست آورده ایم به پای یک کالای بی کیفیت از دست می دهیم و حتی از وکیلی که قانون را به بالاترین پیشنهاد می فروشد، چنان زخم می خوریم و ناراحت می شویم که دوست داریم آن فرد را مجازات کنیم، مجازاتی سخت! 

 اما همواره به جای مجازات، گوشه ای می نشینیم و عصبانیت مان را بر فرق سرِ خودمان می کوبیم و غصه می خوریم و گاه گریه آخرین پناهِ مان می شود. اما این بغض فروخورده در فیلم " #هفت " به بلندترین شکل ممکن فریاد می شود.

اولین دیالوگِ مهم فیلم، اشاره به بی توجهی خودِ مخاطب دارد. روحیه ی وِلِش کن، یا به من چه! جان دوال می گوید؛ "گاهی برای اینکه مردم به حَرفِت گوش کنن، کافی نیست که فقط بزنی روی شونه شون، باید با پُتک بکوبی توی سرشون". اما آنچه که این دیالوگ را فراتر از معنای آن، بازهم مهمتر می کند، خاستگاه آن است. فیلم در آمریکا ساخته شده، در هالیوود، جایی که اوجِ تمدنِ #لیبرال_دموکراسی محسوب می شود. 

#لیبرالیسم‌ی که اساس آن "لِسِفِر" است. مفهومی که وقتی معنای آن را بدانید حیرت‌انگیز بودنِ "هفت" و این دیالوگ را بیشتر درک می کنید. لِسفر، یعنی وِلِش کن! یعنی تمدنی که ماهیتش بی خیالی و رهاسازی بوده، کارش به جایی رسیده که نسخه درمان را در مجازات سخت می بیند، در توجه همه ی افراد جامعه به افعال یکدیگر، اما نه با امر به معروف و نهی از منکر، بلکه با گلوله‌ی یک تفنگ اتوماتیک یا تکه تکه کردن هرزه ها و فاحشه ها با چاقوهای تیز قصابی!. 

 کارگاه سامرست " #مورگان_فریمن " در جایی میگوید: "توی #آمریکا راحتره که توی #اعتیاد غرق بشی تا اینکه بخوای زحمت بکشی، راحتره چیزی رو که میخوایی بدزدی!

 فیلم اساسا بسیار بصری و هنرمندانه ساخته شده، اما #دیالوگ ها چنان پُرمحتوا و کوبنده است که شاید بارها و بارها برای درک دقیق آنها "هفت" را باید به تماشا نشست. در جای دیگری ‌"جان دوال" کاراکتری که می‌خواهد عدالتی خونین را علیه گناهکاران اجرا کند، می گوید؛ "ما سر هر کوچه و خیابون یه #گناه_کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده." 

در این دیالوگِ شاهکار و بی بدیل، دو نکته بسیار مهم و استراتژیک در حوزه جامعه سازی نهفته شده است. 

اول اینکه؛ هیچ کس زحمتِ تذکر و ارشادِ کس دیگری را به خودش نمی دهد. در یک مثال مع الفارغ، اگر ببینیم کسی در حال افتادن به چاهی هست که اتفاقا ما از همان چاه آب برای نوشیدن بالا می کشیم، تنها لَبی میگَزیم و لب برای هشدار باز نمی کنیم. یعنی از رویکردِ دینیِ #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر روی گردان هستیم، حتی وقتی که آسیبِ این روی گردانی مستقیم به خود ما باز می گردد. 

دوم آنکه؛ گناه و متعاقب آن جرم و جنایت، عادی سازی می شود. یعنی نه تنها با فسادهای مختلفِ درون جامعه مقابله و مواجهه صورت نمی دهیم، بلکه آن را بَدیهی و طبیعی و حتی گاه لازمه ی جامعه می دانیم.

فیلم سینمایی "هفت" جامعه را منفعل و بی خاصیت نمی خواهد و از باورهای احمقانه ی دنیای مدرن و لیبرالیسم عبور می کند. 

"هفت" نوعی انسان آرمانیِ عدالت خواه دارد که در شکلی اغراق شده و نمادین، با توسل به احکام مجازات در دینِ مسیحیت، سعی در اصلاح جامعه و حتی خودش "جان دوال" دارد، و داستان را جوری جلو می‌برد که در نهایت خودش هم به دلیل #گناه #حسادت کشته می شود. اما نکته ای نباید از آن غافل شد این است که فیلم مستقیم می گوید؛ #تمدن_غرب به چنان لجنزاری از فساد تبدیل شده که جز کشتن بی واسطه و مستقیم گناهکارن راه دیگری باقی نمانده است.

فیلم سینمایی "هفت" اثری هنرمندانه است که حتی خالقان آن یعنی " #اَندرو_کیوین_واکر " در مقام نویسنده و " #دیوید_فینچر " در مقام کارگردان، و حتی " #داریوش_خُنجی " در مقام فیلمبردار دیگر هرگز به ساخت چنین اثرِ شاهکاری دست نیازیدند.


 سهیل سلیمی

*نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون

*متخصص مطالعات استراتژیک فرهنگی

*مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران


کانال آپارات: (دانلود و تماشای فیلم‌ها) 

www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI


وبلاگ رسمی سهیل سلیمی:

www.soheilsalimi.blogsky.com


لینک کانال ایتا:

https://eitaa.com/soheilsalimi


کسی چه می‌داند، شاید روایتِ تاریخ چیز مهمی باشد!

چیستی، چرایی و چگونگیِ قصه های تاریخی

همانطور که اهل معنا و تفکر آگاهند و می‌دانند برای شناخت درست و فهم دقیق هر پدیده‌ای در چیستی و چرایی و چگونگی آن باید مداقه نمود. از این منظر در این کوتاه نوشت گریزی میزنم به اهمیت روایت قصه‌های تاریخی، خصوصا تاریخ باستانِ ایران زمین، که جای آن در رسانه‌های ما به شدت خالی است و این کوتاهی در بیان روایت‌های تاریخی، از سرزمینی که قریب به ده هزارسال تاریخ تمدن دارد، می‌تواند در جنگ رسانه‌ای نوین تا حد یک تهدید در حوزه امنیت ملی، کشور را به چالش بکشد. تاریخ ایران عزیز ما یکی از دراماتیک ترین و پر فرازو نشیب ترین روایت‌هایی ست که در پهنه‌ی عالم رقم خورده است و هزار آه و افسوس که این عظمت تاریخی در قاب رسانه های ما هیچ جایگاهی ندارد.

چیستی! قصه های تاریخی به عمق خود تاریخ، معنا، به دوش می کشند. قصه های تاریخی گونه ای آشنا از آنچه که انسان، مبهم می پندارد را به او ارائه می کنند که مخاطب به دنبال خودش یا خواسته ها  و باورهای خودش در درون آنها به سَیلان در می آید. در این گونه آثار، باورها و نگاه مخاطب در قلمرو تاریخ شناور است و می توان قایق عواطف و احساسات مخاطب را، گاه در آرامشی رویایی و گاه در طوفانی عظیم فرو برد. هر چه در عمق تاریخ پیش می رویم قهرمانان عظیم تر و ضد قهرمانان آن مهیب تر می شوند و افسانه ها و اسطوره ها سر بلند می کنند و مخاطب را به جهانی از رویاهای بزرگ تاریخی دعوت می کنند. تاریخ جولانگاه قصه هایی است که انسان ها در فطرت و ناخودآگاه خود آنها را می پذیرند. زیرا قصه های تاریخی و اساطیری اساسا بر مبنای فطری ترین تمایلات انسان شکل گرفته اند. تاریخ همانند یک دانشگاه بزرگ است که انسان را در زوایای مختلف به انسان می شناساند. تاریخ روند تکوین و تکرار انسان است و تا جهان بوده و هست این تکوین و تکرار بی درنگ ادامه خواهد داشت. شاید یکی از بارزترین و مهمترین تعاریف را رهبر معظم انقلاب در هشتِ بهمنِ سال هزاروسیصدو هفتاد ارائه کردند؛ تاریخ، درس و گنجینه اطلاعات ما از گذشته بشریت است؛ سرگذشت ماست. مگر می شود نسبت به تاریخ بی اعتنا بود؟ همه علوم و همه معارف و همه تلاشهای بشری و همه آنچه که امروز در این صحنه عالم وجود دارد، فقط زمان حال است؛ میلیونها برابرِ این تلاشها در گذشته انجام گرفته است. سرگذشت اینها، یعنی تاریخ.» و هفده سال بعد در نوزده اردیبهشتِ هشتادوهفت تعبیری دقیق از اهمیت عبرت گرفتن از تاریخ را بیان کردند که؛ «می خواهیم از راه شناختن تاریخ خود، گذشته خود و برجستگان این تاریخ، خود را درست بشناسیم؛ امروزمان را درست بفهمیم و راه فردامان را تشخیص بدهیم و باز کنیم... ما به گذشته که نگاه می کنیم، با این چشم نگاه می کنیم. گذشته برای ما یک وسیله و آئینه ای است؛ مایه عبرتی است تا راه آینده مان را هموار کنیم.»

چرایی! وجود قصه های تاریخی در راز بی بدیل هستی نهفته است، در تکوین و تکرار.  شناخت تاریخ و تکوین و تکرار آن برای فهم بهترِ شرایط امروز و آینده ضروری است. زیرا امروز همان دیروزِ فردای ماست! جامعه ای که تاریخ را نمی داند تجربه ها را تجربه می کند و طعم شکست های پی در پی  را برای رسیدن به یک پیروزی ناچیز می چشد. جامعه ای که تاریخ را نمی داند در پنچه ی تجربه های کشنده اسیر خواهد شد، چنان که نتیجه ی این نا آگاهیِ تاریخی چیزی جز زوال آن جامعه را به دنبال نخواهد داشت. از سوی دیگر انسان و جامعه ی آگاه به تاریخ، می تواند با عبرت گرفتن از آن، تجربه های نویی را رقم بزند که آینده ای درخشان و روشن را برایش به ارمغان بیاورد. و باز به جمله‌ای از رهبر انقلاب استناد می‌کنم؛ «حافظه ی تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود.» بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در هجدهم شهریور نود و چهار. این حافظه‌ی تاریخی در واقع منجر به هویت سازی برای انسان ایرانی می‌شود. هویتی که در دل خود صدهاهزار دلیل و مدرک دارد که باید به مهین عشق ورزید و دوستش داشت. در واقع وقتی از زاویه‌ی دشمن به این امر مهم تاریخی نگاه کنیم متوجه می‌شویم که چرا و چگونه دشمن با ساخت فیلم‌هایی همچون سیصد و تولید روزانه‌ی اخبار منفی از ایران، در تمام اعصار تاریخی به دنبال نابودی این هویت ملی انسان ایرانی است.

چگونگی! پرداختن به تاریخ، نیاز به داشتن فانوسی روشن برای درست دیدن تاریخ دارد. این فانوس روشن همان رجوع به بیان فطری تاریخ است. در چگونگی بیان تاریخ، فطرت بشر باید مبنا باشد. نمایش حرکت سختِ عبور از میان شر، به سمت خیر، نمایش فطرت تاریخ است. اگر این مسیر درست تصویر شود مخاطب هم بی تاب برای دیدن آن لحظه شماری خواهد کرد، اما اگر مسیر رسیدن به قله، نه از راه های دشوار و پیچ ها و گردن های مرگ آسا، بلکه از پله ای سهل، تصویر شود، مخاطب در ناخودآگاه و سپس در خودآگاه خود، از آن بیزار خواهد شد. برای مثال بشر هر چند خود، گاه زبان به دروغ می گشاید اما به شکل ذاتی و فطرتی از دروغ بیزار است و همین است که ضد قهرمان های دروغ گو را ابتدا دل فریب و جذاب می سازد اما آنجا که منافع مردم و باورهایشان مورد هجوم قرار می گیرد دیگر آن ضد قهرمانِ دل فریب را دوست ندارند و می خواهند که قهرمان شکست خورده ی قصه بر او چیره شود و ضد قهرمان فریب کار رسوا. همچنین بشر عشق را همواره در سینه ی خود فهمیده و تجربه های ریز و درشتی از آن را در طول حیات خود اندوخته است، اثر تاریخی مبطنی بر عشق یعنی اثری مبطنی بر فطرت. کیمیای عشق، همواره می تواند در هر دو جبهه ی خیر و شر خرج شود و کدام را به سوی دیگری بکشد. اما آنگاه که عشق زلال شود و قهرمانان عاشق پیشه از ضد قهرمانان هوس باز جدا گردند، دیگر کیمیای عشق جز برای خیر شمشیر نخواهد زد. داستان های تاریخی همواره بر بستری از گل های سرخِ عشق پهن می شوند تا تاریخ و قهرمانان اش در قلب مخاطب بنشینند. بشر از نمایش جنگ لذت می برد اما از فرو رفتن در جنگ پرهیز دارد و همین است که تاریخ و قصه هایش همواره میادین نبرد را بین خیر و شر صف آرایی می کنند تا ذات حق طلب بشر را بیدار کنند و ناخودآگاه بشر را به سمت خیر سوق دهند، تا با سَروری خیر، دیگر تیغی کشیده نشود و خونی ریخته نگردد.

پس از آنکه بیش از یک دهه است که به دنبال ساخت سریال یا فیلمی از تاریخ باستان ایران عزیز بوده‌ام و متاسفانه حامی مالی برای تحقق این هدف و به تصویر کشیدن فیلمنامه‌هایم نیافته‌ام، به نظرم آمد که باید برای آیندگان از این مهمِ تاریخی سخنی بنویسم به امید روزی که شاید طلسم ساخت آثاری هویت ساز و هویت بخش از تاریخِ این تمدن کهن، بشکند. سهیل سلیمی

 

سهیل سلیمی / فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک / مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران.

https://soheilsalimi.blogsky.com

آلبوم موسیقیِ (جنایت نامرئی) منتشر خواهد شد.

آلبوم موسیقیِ  (جنایت نامرئی)   منتشر خواهد شد.
آلبوم موسیقیِ  (جنایت نامرئی) که مجموعه ی  موسیقی های ساخته شده برای مستند جنایت نامرئی است. پس از پخش مستند در دسترس عموم قرار خواهد گرفت تا علاقمندان آنرا تهیه نمایند.
آهنگسازی البوم موسیقی جنایت نامرئی را سهیل سلیمی به عهده داشته  و تنظیم قطعات توسط کیوان کریمی انجام شده است.

The music album (Invisible Crime) will also be released.
The music album (Invisible Crime) is a collection of music composed for the Invisible Crime documentary. After the release of the documentary on TV, it will be available to the public so that those interested can prepare it. Sohail Salimi composed the music for the album of the invisible crime, and the music was arranged by Keyvan Karimi . end

عناوین قطعات این آلبوم موسیقی عبارتند از:

1.      جنایت نامرئی  (Invisible Crime)

2.      سلاح‌های بیولوژیک   (Biological Weapons)

3.      اقتصاد مُتوازن  (Balance in the Economy)

4.      اکثریت فقیر و اقلیت  ثروتمند   (The Majority of the Poor and the Minority of the Rich)

5.      جنگ‌های ترکیبی، راه حلی برای تمامی فصول   (Hybrid Wars, a Solution for All Seasons)

6.      اقیانوسی از نفت   (An Ocean of Oil)

7.      جنایت نامرئی در جهان آینده   (Invisible Crime in the Future World)

8.      جهان در آشوب   (The World in Chaos)

9.      درد بی پایان و مافیای دارو   (Endless Pain and Drug Mafias)

10.  پروژه‌ی ام.کی.اُلترا   (MK.Ultra Project)

11.  پروژه‌ی کرونا   (Project CORONA)

12.  جلیقه زرد که باشی می‌میری   (Yellow Vests, You Will Die)

13.  نظم نوین جهانی   (New World Order)

14.  بیماری همچون باران می بارد   (Diseases Fall Like Rain)

15.  ناقوس مرگ   (Death Knell)

16.  جنگ جهانی چهارم   (Fourth World War)



وبلاگ رسمی سهیل سلیمی نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان

| صفحه اختصاصی دیدگاه و نظرات مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" راه اندازی شد. |

این مجموعه شامل آرا و نظراتِ مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" به نویسندگی و کارگردانی: سهیل سلیمی و تهیه کنندگی: محمد قهرمانی می‌باشد. در این مجموعه نظرات مخاطبانی از ترکیه، انگلیس، آمریکا، اندونزی، استرالیا، نیجریه، کانادا، سوریه، اسپانیا، هند، آلمان و فرانسه، در قالب "عکس نوشت" گردآوری و منتشر شده است. در میان این مخاطبین، افراد صاحب نامی چون (استیو بسویک تهیه کننده فیلم لژیون) و (مایکل کاسیا نویسنده فیلم مخروط کاج چسبنده) و (استیوارت مکنیون تهیه کننده سریال مردی در قلعه بلند) نیز دیده می‌شود.

| برای ورود روی عکس زیر کلیک کنید. |

Life in 48+1 Views (1999)

Life in 48+1 Views

Sohail Salimi's first film, which was made at his own expense and all the filming, lighting, stage design, production and writing was done by him, was called "Life in 48+1 Views" (1999).

Behind-the-scenes photos of the short film "Life in 48+1 View"

عکسهای پشت صحنه فیلم کوتاه " زندگی در ۴۸+۱ نما"

"زندگی در 48+1 نما"
 نویسنده وکارگردان و تهیه کننده: سهیل سلیمی 
Life in 48+1 Views (1999)
Writer, Director and Producer: Sohail Salimi

مجموعه تصاویر عکس پشت صحنه

A  new collection of behind-the-scenes photos

پشت صحنه فیلم سینمایی فرشتگان قصاب. نویسنده و کارگردان: سهیل سلیمی

|  از راست به چپ: سهیل سلیمی | الیزابت دبث | هادی شتات | پییر داغر  |

| صفحه اختصاصی دیدگاه و نظرات مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" راه اندازی شد. |

این مجموعه شامل آرا و نظراتِ مخاطبان جهانی فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" به نویسندگی و کارگردانی: سهیل سلیمی و تهیه کنندگی: محمد قهرمانی می‌باشد. در این مجموعه نظرات

 مخاطبانی از ترکیه، انگلیس، آمریکا، اندونزی، استرالیا، نیجریه، کانادا، سوریه، اسپانیا، هند، آلمان و فرانسه، در قالب "عکس نوشت" گردآوری و منتشر شده است. در میان این مخاطبین، افراد صاحب نامی چون (استیو بسویک تهیه کننده فیلم لژیون) و (مایکل کاسیا نویسنده فیلم مخروط کاج چسبنده) و (استیوارت مکنیون تهیه کننده سریال مردی در قلعه بلند) نیز دیده می‌شود.


| صفحه اختصاصی دیدگاه و نظرات مخاطبان جهانی فیلم سینمایی فرشتگان قصاب را در صفحه‌ی زیر ببینید. |

| برای ورود روی عکس زیر کلیک کنید. |

ros #Klaus_Schwab #tehran #WEF_2008 #Bill_Gates_-_World_Economic_Forum #World_Economic_Forum_headquarters #9_Months_In_The_Womb #hospital #timelapse #The_Last_Shah_Iran_History_BBCDocumentary #HUMAN_EYES #2023 #2022 #2024 #2025 #BioNTech_and_Pfizer_are_proud_sponsors_of_The_Oscars #Hollywood #Xerxes_The_Great_King #Nobel_Prize_winning_economist  #Joseph_Stiglitz #US_economy #Homeless_in_Japan #Money #Power #Wall_Street #Will_Smith_SLAPS_Chris_Rock_at_Oscars_2022 #Part_One #full_documentary #FRONTLINE #John_Law #gold #lockdowns_around_the_world #dc #spain #cuba #history #alabama #x_files #nuclear_war #nuclear_wepon #nuclear_power #unit731 #mRNA_Vaccine #Time_Travel #Will_Smith #BioNTech #Pfizer

تشریح تحولات جهان پس از کرونا به روایت «جنایت نامرئی»

سینماپرس: مجموعه مستند «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» (که عنوان آن به جنایت نامرئی تغییر یافته است) به روایت شیوع بیماری‌های بی حد و مرز مانند ویروس کرونا در سطح جهان می پردازد.


مجموعه مستند «جنایت نامرئی» به نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی «سهیل سلیمی» در قالب چهار قسمت ۵۵‌دقیقه‌ای ساخته می‌شود.

این مجموعه که تولید موسسه‌ فرهنگی هنری اندیشه‌ شهید آوینی است، تاریخچه‌ای از بیماری‌های فراگیر در سراسر جهان؛ از عهد باستان تا به امروز را روایت می‌کند و از این زاویه دریچه‌ای برای بررسی عمیق شیوع ویروس کرونا را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. در این میان و با استناد به حقیقت تاریخ، نقش انکارناپذیر سردمداران سلطه‌گر برای همه‌گیری انواع بیماری‌های بی‌حد ومرز روشن می‌شود.

(جنایت نامرئی) «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» با نگاهی پژوهشی به دنبال نمایش جهان پس از کرونا است. جهانی که گستره‌ نفوذ این ویروس مرموز، موجب ایجاد شکل متفاوتی از زیست جامعه‌ بشری شده است تا جامعه‌شناسان و روان‌شناسان و تحلیل‌گران انسان‌شناسی، جهان را به پیش و پس از کرونا تقسیم نمایند. اما در پس همه‌ تحلیل‌ها، دریچه‌ای تازه از طریق بررسی تاریخ شیوع بیماری‌های همه‌گیر نمایان می‌شود، وقتی بیماری راهی برای ریشه‌کن سازی جمعیت جهان و سیطره بر مردمان کشورها به حساب می‌آید. از این رو، روایت تاریخی این مستند فراتر از شرح ناگواری‌های جهان تازه‌ی کرونایی است.

مستند «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» براساس اسناد تحقیقاتی به این نتیجه می‌رسد که دلیل لشگرکشی‌ها را باید از طریق مناظر دیگری جست، وقتی که بسیاری از جنگ‌افروزی‌ها با اهداف غیرنظامی انجام می‌شود و با بررسی ماهیت پلید استکبار جهانی، درمی‌یابیم که مداخله در توازن جمعیتی کشورها از طریق بیماری‌ها، قدمتی چند هزارساله دارد.

مستند «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» به تصرف جهان به واسطه‌ی «کرونا» می‌پردازد، جایی که مرور تاریخ و ردیابی شیوع بیماری‌های کُشنده نشان می‌دهد که چگونه استعمارگران از این طریق به دنبال توازن جمعیت برای کسب منافع مورد نظر خود هستند. این مستند متفاوت، تولید موسسه‌ فرهنگی هنری اندیشه‌ شهید آوینی است که برای پخش از صداوسیما آماده می‌شود.

تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی

خُرده مقاله‌ای پیرامون تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی، خصوصا اینستاگرام

نویسنده: سهیل سلیمی  فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک و مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران

تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی

شاید این متن خیلی جنبه‌ی عمومی نداشته باشد و مخاطب اصلی آن افراد سرشناس، سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها باشند. اما دانستن این تاکتیک برای عموم افرادی که در فضای مجازی فعال هستند بسیار مهم و راه گشاست. برای بسیاری از افراد پیش آمده که وقتی موضع خاصی می‌گیرند با کامنت‌های متفاوتی از طرف هواداران‌شان مواجه شوند. گاهی کامنت‌های خوب و محبت‌آمیز و گاه بد و ناامید کننده، البته به فرمایش حضرت مولا علی ع در هر دو حالت فرد نباید خودش را ببازد و از تحسین دیگران مغرور یا از تحقیر آنها احساس یاس کند. اما برای کشور ما که اساساً زیر حملات گسترده و بی وقفه‌ی دشمنان ایران قرار دارد، این کامنت‌ها مانند رگبار گلوله‌ی تیربار ام61 وُلکان عمل می‌کند، و متاسفانه در این پنج شش سال اخیر شاهد بوده‌ایم که بسیاری از سلبریتی‌های ما از این گلوله باران جان سالم به‌در نبرده، و مسیر حق را گم کردند. به طور کلی این "تیربارن کامنتی" با سه نوع محتوای روان‌شناختی تهیه و علیه اهداف استفاده می‌شود.

مرحله‌ی اول؛ کامنت‌های توهین‌آمیز. این کامنت‌ها با هدف عصبانی کردن و بهم ریختن تعادل روانی فرد نوشته می‌شوند. در این مرحله اکثر کامنت‌ها فحش و ناسزاهای رکیک و ناموسی است و کلمات و صفت‌هایی بسیار بی‌شرمانه، تا هر چقدر هم که فرد سعه‌ی‌صَدر داشته باشد و به روی خودش نیاورد، باز از درون دچار آشفتگی روحی و پریشانی در تصمیم‌گیری شود.

مرحله‌ی دوم؛ کامنت‌های شرمنده‌ساز. در این مرحله کامنت‌ها شکل مهربانانه و دلسوزانه بخود می‌گیرند و با جملاتی مانندِ؛ (از شما بعید بود چنین مطلبی را عنوان کنید!) یا (در شان شما نبود) و یا (از شما توقع نداشتیم) فرد را در شرایطی قرار می‌دهند که از کرده، یا گفته‌ی خود احساس شرمساری کند و کامنت‌های فوق را نوعی لطف نسبت به خود قلمداد نماید. در این مرحله که به مرحله‌ی شرمنده‌سازی شهرت دارد، فرد که با کامنت‌های توهین‌آمیز حس حقارت و عصبانیت را همزمان تجربه می‌کرده، از خودش خجالت می‌کشد که چرا موضعی گرفته یا مطلبی گفته که با نظر عام جامعه در تضادی این چنین قرار داشته، حال آنکه تمام این گلوله بارانِ کامنتی که گاه تا صدها هزار کامنت می‌رسد (با توجه به میزان شُهرت فرد) توسط چند ده نفر اتفاق می‌افتد و اساساً این کامنت‌ها و نگارنده‌هایش وزنی در جامعه ندارند یا در بهترین حالت وزن بسیار اندکی دارند. در این دو مرحله، فرد از نظر روانشناختی به مرحله‌ی پذیرش می‌رسد، زیرا از کرده‌ی خود پشیمان است و به دنبال مَفری برای رهایی می‌گردد اما از آنجا که این حملات با هدف ناتوان‌سازی و تنبیه فرد صورت می‌گیرد هرگز دارای گذاره‌هایی برای گفتگو و پرسش و پاسخ نیستند و هدف یا خواسته‌ی خود را با رویکردی کاملا دیکتاتور مابانه به هدف خود تزریق می‌کنند. فرد که پریشان و مستاصل شده ناگهان با کامنت‌های دیگری مواجه می‌شود.

مرحله‌ی سوم؛ کامنت‌های تهدید آمیز. در این مرحله کامنت‌ها به وضوح خشن هستند از تهدید به اسیدپاشی و چاقو زدن تا حمله به خانواده و خانه، و یا آتش زدن خودرو یا حتی تجاوز و تعدی و قتل. حالا که فردِ مورد هدف در استیصال کامل به سر می‌برد، تهدید او، هویتش را زیر فشار قرار می‌دهد و فرد خود را در لبه‌ی پرتگاهی می‌بیند که به زودی از آن فروخواهد افتاد، پس تصمیمات آنی برای حفظ آبرو یا جان خود می‌گیرد و عقب نشینی را بهترین راه‌حل تصّور می‌کند، غافل از اینکه همین عقب‌نشینی فوری و بدون تامل و تفکر، دقیقا هدف اصلی و نهایی این "تیرباران‌کامنتی" است. در موارد بسیاری هدفِ مورد نظر دیگر جرات ارائه نظر در رابطه با موضوعات مهم کشور و خصوصا حمایت از آرمان‌ها یا اهداف سرزمینی‌اش را از دست داده و سعی می‌کند با تغییراتی در سبک زندگی‌اش در شبکه‌های اجتماعی خود را شبیه جماعتی کند که زیر گلوله بارانِ چنین کامنت‌هایی قرار نمی‌گیرند، و احتمالا با خودش می‌گوید؛ خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!.

این سه مرحله یعنی توهین و تحقیر، شرمنده‌سازی، و ترساندن، در بلند مدت از فردِ موردِ هدف یک عاملِ بی‌جیره و مواجب ‌می‌سازد که حالا بی‌هیچ حمله‌ای، خودش پیش پیش برای تیم حریف، گل به خودی بزند و حتی از باورها و اعتقاداتش به طور کامل دست بکشد.

سهیل سلیمی


برای پایش فضای فرهنگی کشور به یک سیستم یکپارچه نیازمندیم

سلیمی: حوزه فرهنگ و هنر نیازمند سیستمی بر اساس دکترین واحد است که فضای فرهنگی را پایش کند/ افرادی که در آثارشان چهره پلید از دین نشان می دهند موأخذه شوند

سهیل سلیمی*

کارگردان فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: افرادی که در حوزه استراتژی فرهنگی تبحر دارند در کنار حقوقدانانی متخصص در حوزه فرهنگ و هنر می توانند این اتفاق را رقم بزنند؛ وقتی این دستورالعمل توسط آن ها تدوین و نهایی شد قوه قضائیه می تواند بر اساس خروجی پایش انجام شده علیه هنرمندانی که امنیت روانی جامعه را زیر سوأل می برند اقدام قانونی کند.

سلیمی سپس با بیان اینکه امروز همه چیز کشور را در حوزه سیاست و امنیت و اقتصاد و فرهنگ به دست برخی نااهلان سپردیم تصریح کرد: کسانی که خروجی شان فیلمی مثل «عنکبوت» می شود باید با برخورد قاطعانه و قهری قوه قضائیه روبرو شوند.

این سینماگر متذکر شد: قوه قضائیه افرادی که در آثارشان چهره پلید از دیندارها نشان می دهند را موأخذه کند؛ هر فردی که با تولید آثار فرهنگی و هنری چهره زشتی از دین و دینداران نشان می دهد دیگر نباید اجازه فعالیت پیدا کند.

وی در پایان این گفتگو افزود: برای ورود جدی قوه قضائیه به حوزه فرهنگ و هنر و صیانت و حراست از امنیت روانی جامعه در رسانه ها و فضای مجازی ما نیاز به این پایش اطلاعات داریم تا ان شاالله جامعه ایده آلی در حوزه فرهنگ داشته باشیم.

"جنایت نامرئی" به قلم و روایت سهیل سلیمی

مستند جنایت نامرئی در چهار قسمت و در موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی ساخته شده است و نویسندگی و کارگردانی آن ره عهده‌ی سهیل سلیمی بوده است. عناوین هر قسمت به ترتیب به این شرح است: قسمت اول: جهان در آشوب – قسمت دوم: توازن جمعیت و جنگهای ترکیبی، راه حلی برای تمام فصول – قسمت سوم: جلیقه زرد که باشی می‌میری – قسمت چهارم: جنگ جهانی چهارم.

عوامل تولید این اثر عبارتند از:

مجری طرح: ستیف ربیعی / مدیرتولید: محمد حسین اکبری / فیلم‌بردار: محسن استیری / تدوین و صداگذاری: الهه شیرازی / آهنگساز: سهیل سلیمی / تنظیم: کیوان کریمی / موشن گرافی: سمانه ضیائی / راوی: منوچهر زنده دل.

من نبودم دستم بود، تقصیر پادشاه بود!

| تحلیل کوتاه انیمیشن "هیولای دریا"  ساخته کریس ویلیامز  | محصول نتفلیکس |

قصه‌ی به ظاهر تکراری "هیولای دریا" داستانِ مبارزه‌ی مردمی از تمدن غرب است که سال‌ها از هیولاهای دریایی آسیب دیده‌اند و هزاران دلاور و جنگجو در این راه از دست داده‌اند و ناگهان از طریق شجاعت دخترک دورگه‌ای می‌فهمند که هیولاها اصلا هم بد نیستند بلکه پادشاهان جهت منافع خودشان آنها را بد جلو داده‌اند تا از این طریق ضمن کنترل جامعه، ثروت‌شان را هم افزایش دهند و به بهانه مبارزه با هیولاها سرزمین‌هایشان را گسترش دهند. از ترکیب جمعیتی و نژادهای استفاده شده در فیلم مشخص است که منظور از این سرزمین تمدن غرب و پادشاهی این تمدن بر جهان است. اما هیولاها که دو تای آنها در فیلم به وضوح به آنها اشاره میشود در واقع تمدن‌های خفته‌ای هستند که سالیان سال توسط تمدن غرب به زور قدرت سرکوب شده‌اند. هیولای سبز و هیولای قرمز. از آنجا که تمدن غرب به دنبال نابود کردن ارزش‌های الهی است، هیولای سبز که در فیلم نماد تمدن اسلامی است را می‌کشد اما هیولای قرمز که نماد سوسیالیسم و خصوصا چین است، را از طریق دخترکِ دورگه کنترل می کند، و دخترک سوار بر گُرده‌ی هیولا، پادشاه را رسوا می‌کند و مردم را از صدها سال جنگ برای دوام آن امپراطوری نحس آگاه می‌سازد. چرا؟ 

تا جنگ تمام شود؟ 

چرا چند سال است که در آثار متعدد رسانه‌ای، تمدن غرب به چنین خودزنی دست زده است؟

یکی از روش‌های پاک کردن حافظه تاریخی ملت‌ها این است که با اظهار دوستی و گاه ندامت از کرده‌های پیشین آن‌ها را از اقدام متقابل یا انتقام منصرف کنند و اصطلاحا گذشته را در گذشته جا بگذارند!

تمدن غرب رو به افول و نابودی است، و بسیار از آن روزی که تبدیل به یک سری دولت شهر فروپاشیده شده هراس دارد. پس از طریق ساخت آثاری اینچنین سعی دارد تا سرمایه اجتماعی و سبک زندگی اش را حتی بعد از پایان هژمونی سیاهش حفظ کند. مهمترین حسی که بعد از تماشای این انیمیشن و آثاری از این دست مانند "پاندای کنگ‌فوکار" یا "چگونه اژدهای خود را تربیت می‌کنید" در ناخودآگاه مخاطب شکل می‌گیرد این است که؛ {ما "تمدن غرب" در حال نابودی هستیم و دیگر سر جنگ با شما را نداریم، لطفا! بعد از نابودی قدرت و هژمونی ما، به ما حمله نکنید! و ما را نکشید! و ما را نخورید!، هرچه بوده تقصیر فرمانروایان بوده، ما فریب خورده ایم و پشیمان. قلب مهربان شما را پشت چهره‌ی هیولایی‌تان! ندیده بودیم‌، شرمنده!}. بی تردید این گونه آثار در قلب مخاطب نا‌آگاه و روشنفکرهای کوته نظر بسیار تاثیرگذار است و نوعی خلع صلاح فکری و اعتماد حماقت‌بار به تمدن غرب ایجاد می‌کند. این مدل استراتژی‌های کنترل افکار عمومی از طریق اظهار ضعف، در طول تاریخ و در موارد متعدد، در آستانه‌ی شکست‌های بزرگ بسیار توسط غربی رخ داده است. نباید اجازه داد که حافظه تاریخی مردم و خصوصا انسان ایرانی از جنایت‌هایی که حاکمان تمدن غرب با حمایت مردمی علیه مردم ما انجام دادند از خاطر برود. حفاظت از حافظه‌ی تاریخیِ ملت و تمدن ایران اسلامی نباید لحظه ای به دست فراموشی سپرده شود.  سهیل سلیمی

عبور از چراغ قرمز انسانیت، بی محابا و "افسارگسیخته"

عبور از چراغ قرمز انسانیت، بی محابا و "افسارگسیخته" 

هوالحکیم. سال‌ها پیش مقاله‌ای نوشتم پیرامون تمسخر تعارفات بین ما ایرانی‌ها، و آنجا این نکته را به تجربه نوشته بودم که با از بین رفتن تعارفات احترام‌ها هم از بین خواهد رفت و با از بین رفتن احترام‌ها عذرخواهی و ببخشش خواستن از یکدیگر هم آرام آرام ناپدید خواهد شد و در نهایت همه اینها منجر به تنش و خشونت‌های شدید اما بر سر مسائل جزئی خواهد شد.

 چند روز پیش که فیلم " افسارگسیختهUNHiNGED  "را دیدم، خیلی شگفت زده شدم، انگار کلمات آن مقالهٔ قدیمی روی صفحه نمایش جان گرفته بودند و جلوی چشمانم رژه می‌رفتند البته از نظرِ زیرمتن و محتوای نابودیِ اخلاق در جامعه به واسطه‌ی نبودن ادب و زبانِ عذرخواهی.

دیالوگی در فیلم چند بار شنیده می‌شود که دقیقاً جمله‌ی مد نظر من یعنی "چرا عذرخواهی کردن اینقدر برایمان سخت شده است" در آن مقاله بود که کاراکتر ضد قهرمان فیلم افسارگسیخته که راسل کرو نقش آن را ایفا می کند به زنی که با بوق زدن باعث عصبانیت او شده، در چند جای فیلم قریب به این مضمون می‌گوید: چیه سخته برای چیزی های به ظاهر بی ارزش عذرخواهی کنی؟ یا در دیالوگی دیگر می‌گوید: وقتی داری عذرخواهی می‌کنی یه گورباباش هم تو صدات هست. یا؛ بهت یاد میدم چطور عذر خواهی کنی.

اساسا حرف فیلمِ افسارگسیخته این است که باید به دنبال تنبیه آدم های بی ادبی باشیم که هر روز در اشکال مختلف در سطح شهر می بینیمشان و معلوم نیست کی و سر چه موضوع بی ارزشی با آنها دست به یقه شویم. پس تو ای مخاطب آدم باش و آرام. این موضوع حتی در جمله تبلیغاتی فیلم هم مشهود است؛ اون میتونه برای هرکسی اتفاق بیوفته! 

اما آنچه فیلم از آن غافل است همان سیر بی ادب شدن جامعه است. همین تعارفاتی که با تمسخر سیستماتیک از فرهنگ زندگی ما حذف شد، هزاران سال بشر ایرانی برای پدید آوردنش تلاش کرده بود، رد پای این ادعا را از مکتوبات باستانی تا اشعار و داستان‌های معاصر و از روایات‌ها و احادیث تا متن صریح قرآن حکیم می‌شود پیدا کرد، اما مهمترین کلید واژه‌ای که در رسای این بی‌ادبی اجتماعی می شود نام برد، حیا زدایی است. زیرا خروجی تمام آن تعارفات و احترام ها ولو نمایشی! ایجاد نوعی حریم و حرمت فردی بود که با تمسخر مداوم در میان عوام و رسانه‌ها در کمتر از دو سه دهه همه از میان ما رخت بر بسته و دیگر آن احترام‌ها و تعارفات جایی میان ما ندارند و به بهانه صریح صحبت کردن بی ادب صحبت کردن را عادی انگار می کنیم.

فیلم افسارگسیخته سعی دارد با کثیف و کریه نشان دادن چهره کسی که قصد اصلاح اجتماعی دارد او را جامعه ستیز نشان دهد تا از ارزش‌های لیبرالیستی دفاع کند اما در نهایت این روند به ضد خودش تبدیل می شود و قتل و خشونت راه حل مبارزه با بی ادبی تصویر می شود که این همان پارادوکس لیبرال دموکراسی است که بارها برایش نوشته‌ام. در پلانی پارادوکسیکال زنی که به جهت بوق زدن باعث اتفقات تلخی شده در پایان فیلم خیلی دقیق پشت چراغ قرمز می ایستد و حتی برای خوردرویی که با قانون شکنی جلوی او می‌ایستد دیگر بوقی برای اعتراض نمی‌زند. البته از شخصیت پسربچه که نماد معصومیت درحال از دست رفتن هم هست غافل نشویم، کودک در فیلم اساسا نماد معصومیت و آینده است و پسرِ آن زن که در صندلی عقب ماشین مادرش نشسته است، در حال تجربه‌ی یک خانواده‌ی در حال فروپاشی و یک جامعه‌ی فروپاشیده است و معصومانه فقط ناظر این این آشوب و آشفتگی سیستماتیک است. به هر حال خوب است برای یک‌بار هم که شده افسارگسیخته را ببینید. سهیل سلیمی

تریلر فیلم "افسار گسیخته"  


دانلود مجموعه مستند پرتره‌های سهیل سلیمی

کارگردان: سهیل سلیمی   تهیه کننده: سید مازیار هاشمی

1

جهان فانتزی من

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از غلامرضا آزادی مدیرفیلمبرداری سینما

پخش از شبکه مستند

2

خیلی دور خیلی نزدیک

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از مهری شیرازی طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

3

ماه و پلنگ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از جلال الدین معیریان طراح چهره پردازی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

4

بالانس، به شیوه یک بازیگر

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از محمد فِیلی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

دور از بیسیم

 53 دقیقه

مستند پرتره ای از عبدالرضا اکبری بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

6

دسته چهارم

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود دهنکی  رونامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون 

پخش از شبکه مستند

7

برفراز گذشته‌ها

 48 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی جمشید گرگین بازیگر و مجری سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

8

پشت دیوار باغ

 57 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی رضا بنفشه خواه بازیگر سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

9

میکائیل

 45 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار میکائیل شهرستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

10

زندگی غیر خصوصی

 50 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار روح اله حجازی کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

11

برفراز رویای کودکی

52  دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار سید جواد هاشمی  کارگردان سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

12

عبور از غبار

 56 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار محمد رضا ورزی سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

13

سیاووش در صحنه

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی سیاووش طهمورث  بازیگر تاتر و سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

14

محمد رضا آهنج

 49 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثارمحمد رضا آهنج بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

15

مسعود آبپرور

46 دقیقه

مستند پرتره ای از زندگی و آثار مسعود آبپرور کارگردان  سینما و تلویزیون

پخش از شبکه مستند

 

کارگردانی و تدوین : سهیل سلیمی

پرتره‌هایی از زندگی و آثار:

|میکائیل شهرستانی | سید جواد هاشمی | سیاووش طهمورث | محمد رضا ورزی | مسعود دهنمکی | روح اله حجازی | رضا بنفشه خواه |  عبدالرضا اکبری | غلام رضا آزادی | محمد فیلی | جلال الدین معیریان | مهری شیرازی | جمشید گرگین | محمد رضا آهنج | مسعود آب پرور | 

فیلم "روزنه" از مجموعه‌ی تلویزیونی روزگار

برای تماشای تیزر روی پوستر کلیک کنید     

فیلم  "روزنه" از مجموعه‌ی تلویزیونی روزگار

فیلم بلند داستانی «روزنه» به تهیه کنندگی سید مازیار هاشمی و کارگردانی سهیل سلیمی در قالب درامی اجتماعی به آسیب شناسی زنان گرفتار در دام باندهای سرقت می‌پردازد.

بازیگرانی چون سوگل طهماسبی، ارسطو خوش رزم،  پیام احمدی‌نیا و عطیه غبیشاوی در نقش‌های اصلی این اثر نقش آفرینی میکنند. در خلاصه داستان: سیما، دختر جوانی که به تازگی از زندان آزاد شده و برای بازگشت به زندگی عادی، انتخابی دشوار پیش رو دارد.

تهیه کننده:سید مازیار هاشمی  کارگردان:سهیل سلیمی  نویسنده:وحید حسن زاده  مدیر تصویربرداری :حمید پورغلام مدیر صدابرداری:سعید زند طراح لباس و صحنه: شیرین بوریایی پور طراح گریم:جنان صدفی مدیر تولید:رحیم عرب امینی تدوین:وحید قاضی میر سعید برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: مهدی برگ نیل


لینک تماشا در تلویبیون:  https://telewebion.com/episode/0x1b70164

خرمشهر امروز

خرمشهر امروز

این مستند به ساختار معماری شهر زیبای خرمشهر در دوران پس از جنگ تحمیلی نگاهی تحلیلی دارد، تهیه کنندگی این مستند را برادران ارجمندی به عهده داشته اند و سهیل سلیمی کارگردانی و تدوین آنرا انجام داده است.

لینک تماشای فیلم در آپارات:   https://www.aparat.com/v/b79Ly

حاکمیت واحد جهانی و نظم نوین جهانی

حاکمیت واحد جهانی  و نظم نوین جهانی یعنی مرگ لیبرال دمکراسی

هوالحکیم

بر خلاف ادعای لیبرالیسم و دموکراسیِ تمدن غرب، لیبرال دموکراسی از تنوع و آزادی اندیشه بیزار است. لیبرال دموکراسی اندیشه را به بند می کشد و کنترل می‌کند و همه را یک شکل می خواهد. (هرچند امروزه از معنای خود این واژه هم دیگر معنایی نمانده و انگار لیبرالیسم و سوسیالیسم درهم مشغول کنترل اجتماعی هستند.) شاید تنوع فشن شوهای رنگارنگ عقل از سر خیلی ها ببرد و تکنولوژی های جورواجور  حسابی چشم‌ها را از حدقه درآورد، اما اندیشه افسار زده تنها به یک چیز می‌تواند بیاندیشد، لذت جوییِ بدون حد. هر فکری که مُقوم این فکر باشد می تواند بسط یابد. از لذت فضانوردی تا لذتِ بیابان نوردی. اندیشه ی لذت جویانه ی تحت کنترل. جهانِ کنترل شده ی خالی از انسانیت. جهان پروتکل های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی. انسانِ عصرِ مدرن سال هاست که ماسک های این پروتکل‌های لیبرالیستی را بر ساحت اندیشه اش زده است. این ماسک‌های گوناگون که از طریق شبکه های آموزشی و فرهنگی و تربیتی در جهان نهادینه می شوند، در واقع به دنبالِ ایجاد حکومتی برای نظم نوین جهانی هستند. انسانِ محکوم به مصرف‌گراییِ لذت جویانه و نظمی که از کنفراس بیلدربرگ و داووس سرچشمه می گیرد و با بازوهای اجرایی سازمان ملل اجرا می‌شود. جهانِ ماسک‌های ایدئولوژیک، و جهان کنترل شده‌ی مرموز امروز را بوجود آورده اند. چه زمانی ماسک‌های ذهن مان را بر خواهیم داشت؟

عنکبوت‌هایی با اندیشه‌های گاوی به سمت فرش قرمزِ جشنواره‌ها

عنکبوت‌هایی با اندیشه‌های  گاوی به سمت فرش قرمزِ جشنواره‌ها
هوالحکیم
امام کاظم علیه ‏السلام می فرمایند:
إِنَّ الزَّرعَ یَنبُتُ فِى السَّهلِ وَلایَنبُتُ فِى الصَّفا فَکَذلِکَ الحِکمَةُ تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَواضِعِ وَلا تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَکَبِّرِ الجَبّارِ، لأِنَّ اللّه  جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّکَبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ؛
زراعت در زمین هموار مى روید، نه بر سنگ سخت و چنین است که حکمت، در دل هاى متواضع جاى مى گیرد نه در دل هاى متکبر. خداوند متعال، تواضع را وسیله عقل و تکبر را وسیله جهل قرار داده است.
ضمن سلام و تسلیت خدمت امام زمان عج برای اهانت صورت گرفته به ساحت مقدس امام رئوف چند جمله ای برای اهل فهم و معنا تقدیم میکنم. 
بی تردید عنکبوت‌های مقدس عقل های به یغما رفته ای هستند، که با طناب پوسیده لیبرالیسم و سوسیالیسم و ده‌ها ایسم دیگر به چاه افتاده اند. طناب پوسیده ی متفکرانی که در اوج اندیشه های پوشالی شان یا خودکشی می کنند، یا غرق در الکل و تنهایی و فساد، افکار متعفن شان را بگور می برند. و چه بدبخت برخی از این موجودات دوپایی که، پا جای پای آنها می‌گذارند و چه بسیار متکبر که اندیشه ای در مغزهای کوچکِ زنگ زده شان وجود دارد و متفخر به مدال سلبریتی هستند و همچون گاوهای اسپانیایی دیوانه ی دیدار فرش قرمزِ جشنواره‌هایی که به حماقتشان در  عقل فروشی جایزه می دهند نه به هنری که ندارند. 
این وقاحت و عادی شدنِ توهین به مقدسات و فرهنگ و باورهای ایرانِ عزیز محصول سال‌ها سکوت و مصلحت اندیشی مدیرانی ست که میز مدیریت شان مهمتر از فرهنگ جامعه بوده است. این ولنگاری مفرط نسبت به فرهنگ یک کشور در هیچ کجای جهان وجود ندارد. مسئولان آموزش عالی، فرهنگ و ارشاد و قوه قضائیه و دادگستری هیچ سیستم پایش محتوایی برای رسیدگی به جریان ضد ایرانی و ضد اسلامی خزنده در جامعه، ندارند که اگر داشته باشند با این اوضاع باید به حال آن سیستم خون گریست.
البته راه توبه باز است و خداوند ان شاء الله همه ما را هدایت کند. اما کم کاری مسئولان باید مورد بازخواست قرار بگیرد. چرا که نیش عقرب ذات پلیدش را نشان می دهد، ذات آنهایی که بی ترس و واهمه فریاد می‌زنند که اهل فلسفه ی شک هستند نه یقین، پس آنها برای توهین به باورها و اعتقادات انسان ایرانی هیچ حدی نمی‌شناسند و از هیچ توهینی هم دریغ نکرده و نمی کنند.
سهیل سلیمی

زمانِ پارادوکسیال (متناقض) و انسان مدرن Paradoxical time and modern man

| کوتاه نوشت / دو زبانه فارسی انگلیسی |

زمانِ پارادوکسیال (متناقض) و انسان مدرن

انسان مدرن که تن به تفردگرایی سپرده و در فضای واقعیتِ ناملموسِ اینترنت غرق شده در پارادوکس زمان گرفتار است. زمانِ پُرسرعتِ کُند یا زمانِ کوتاهِ بلند. او در ناخودآگاهش این پارادوکس دائمی را پذیرفته و به آن آگاه است و از همین رو هر دو زمان را توامان زیست می کند. انسان مدرن در اسارتِ زمان، مدام در فشار سرعت حرکتِ ثانیه‌ها وقت کم می‌آورد و از همین رو تحت فشارهای عصبی قرار می گیرد. فشارهای عصبی که اغلب هیچ کمکی به بهبود روند مدیرت زمان نمی‌کنند، مانند گرفتار شدن در یک ترافیکِ طولانیِ بی دلیل که با بوق زدن‌های عصبی و... حتی یک میلیمتر هم از حجم آن کاسته نمی‌شود. فشارهای عصبی زندگی مدرن که محصول تفکر انسان مدرنِ جدا از عالم غیب است، فقط، آرام آرام انسان را نابود می‌کنند و هیچ کارایی دیگری ندارد. از سوی دیگر در لحظات فراق از کار و عصبیت دُچار انزوا می‌شود و در خلوتِ پُرهیاهوی واقعیتِ ناملموسِ اینترنت، هر ثانیه برایش یک سال می‌گذرد. زندگی انسان مدرن، بسیار شبیه دویدن روی تردمیل است. زیرا هر چه می‌دود به هیچ‌کجا نمی‌رسد. یعنی زمان روی تردمیل (تند) و زمان در محل قرار گرفتن تردمیل (کُند) کاملا متفاوت از هم می‌گذرد اما در هر دو زمان بیهودگی و پوچی، سهمِ انسانِ مدرن می‌شود. این بیهودگیِ انسان مدرن فقط یک راه‌حل داشت؛ انسان باید از تردمیلِ لعنتی مدرنیته پیاده می‌شد که نشد، زیرا اصلا خبر نداشت که گلوبالیست‌های جهان کی او را سوار ترمیل کرده‌اند، او در زرق و برق جهانِ مدرن غرق است و دست و پای اندیشه‌ی انسان مدرن با اندیشه‌های لیبرالیسم و سوسیالیسم دَرهَم، به تردمیل مدرنیته زنجیر شده. برای نجات از زمان پارادوکسیکال باید به عهد ازلی انسان برگردیم تا فطرتِ انسانی، راه‌های رسیدن به کمال را باز کند. نقشه‌ی این راه بیش از هزاروچهارصد سال است که منتشر شده و کافیست که آن‌را بخوانیم. قرآن تمام نیازهای فطری ما را پاسخ می‌دهد، واقعیت ملموس و حقیقتی جدا از از پادوکس‌های معمولِ زندگی مدرن است. سهیل سلیمی

 

Paradoxical time and modern man

The modern man, who has given in to individualism and is immersed in the intangible reality of the Internet, is caught in the paradox of time. Slow-fast time or long-short time. In his subconscious, he accepts and is aware of this constant paradox, and therefore lives both times. In the captivity of time, modern man is constantly under pressure to move at the speed of seconds, and is therefore under nervous stress. Nervous pressures that often do not help to improve the time management process, such as getting stuck in a long unreasonable traffic that is not reduced by the volume of nerve beeps and ... even a millimeter. The nervous pressures of modern life, which are the product of modern human thinking separate from the unseen world, only slowly destroy man and have no other function. On the other hand, in moments of separation from work and nervousness, he becomes isolated, and in the tumultuous solitude of the intangible reality of the Internet, a year passes for him every second. Modern human life is very much like running on a treadmill. Because whatever runs, goes nowhere. That is, time on the treadmill (fast) and time at the location of the treadmill (slow) are completely different, but in both times of futility and emptiness, the share of modern man becomes. There was only one solution to this futility of modern man; Man had to get off the damn treadmill of modernity, which he did not, because he had no idea who the globalists of the world had ridden him, he was drowning in the splendor of the modern world, Chained modernity. To be saved from the paradoxical time, we must return to the eternal testament of man, so that human nature opens the way to perfection. The map of this road has been published for more than 1400 years and it is enough to read it. The Qur'an meets all our innate needs, is a tangible reality and a truth separate from the ordinary paradoxes of modern life. SOHEIL SALIMI

#globalists #globalisim #paradoxical #time #modern_man #man #modern_life #life # Qur'an # Quran 

#سهیل_سلیمی #کوتاه_نوشت #زمان_پادوکسیکال #پارادوکس #مدرنیته #لیبرالیسم #سوسیالیسم #قران #قرآن #قرآن_بخوانیم #عهد_ازلی #انسان_مدرن #الا_به_ذکر_الله

نادر طالب زاده حقیقتا، نادر بود

برای نادر:

نادر طالب زاده حقیقتا، نادر بود، نادر در سینما و تلویزیون و رسانه های ما، رویداد افق نو حرکت عظیمی بود که بسیاری از متولیان فرهنگی کشور حتی در فکرشان هم برگزاری آن غیر ممکن می نمود را یک تنه راه انداخت و جهان را به تماشای حقیقت ایران و اسلام نشاند. بی پرده و شجاع سخن گفتن را با برنامه عصر به تلویزیون بازگرداند و جرئت مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم را به قلب های ناامیدمان بازگرداند. روحش قرین رحمت حضرت حق تعالی باشد ان شا الله. سهیل سلیمی

تشریح تحولات جهان پس از کرونا به روایت «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک»

سینماپرس: مجموعه مستند «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» به روایت شیوع بیماری‌های بی حد و مرز مانند ویروس کرونا در سطح جهان می پردازد.

به گزارش سینماپرس، مجموعه مستند «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی «سهیل سلیمی» در قالب چهار قسمت ۵۵‌دقیقه‌ای ساخته می‌شود.

این مجموعه که تولید موسسه‌ فرهنگی هنری اندیشه‌ شهید آوینی است، تاریخچه‌ای از بیماری‌های فراگیر در سراسر جهان؛ از عهد باستان تا به امروز را روایت می‌کند و از این زاویه دریچه‌ای برای بررسی عمیق شیوع ویروس کرونا را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. در این میان و با استناد به حقیقت تاریخ، نقش انکارناپذیر سردمداران سلطه‌گر برای همه‌گیری انواع بیماری‌های بی‌حد ومرز روشن می‌شود.

«توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» با نگاهی پژوهشی به دنبال نمایش جهان پس از کرونا است. جهانی که گستره‌ نفوذ این ویروس مرموز، موجب ایجاد شکل متفاوتی از زیست جامعه‌ بشری شده است تا جامعه‌شناسان و روان‌شناسان و تحلیل‌گران انسان‌شناسی، جهان را به پیش و پس از کرونا تقسیم نمایند. اما در پس همه‌ تحلیل‌ها، دریچه‌ای تازه از طریق بررسی تاریخ شیوع بیماری‌های همه‌گیر نمایان می‌شود، وقتی بیماری راهی برای ریشه‌کن سازی جمعیت جهان و سیطره بر مردمان کشورها به حساب می‌آید. از این رو، روایت تاریخی این مستند فراتر از شرح ناگواری‌های جهان تازه‌ی کرونایی است.

مستند «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» براساس اسناد تحقیقاتی به این نتیجه می‌رسد که دلیل لشگرکشی‌ها را باید از طریق مناظر دیگری جست، وقتی که بسیاری از جنگ‌افروزی‌ها با اهداف غیرنظامی انجام می‌شود و با بررسی ماهیت پلید استکبار جهانی، درمی‌یابیم که مداخله در توازن جمعیتی کشورها از طریق بیماری‌ها، قدمتی چند هزارساله دارد.

مستند «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» به تصرف جهان به واسطه‌ی «کرونا» می‌پردازد، جایی که مرور تاریخ و ردیابی شیوع بیماری‌های کُشنده نشان می‌دهد که چگونه استعمارگران از این طریق به دنبال توازن جمعیت برای کسب منافع مورد نظر خود هستند. این مستند متفاوت، تولید موسسه‌ فرهنگی هنری اندیشه‌ شهید آوینی است که برای پخش از صداوسیما آماده می‌شود.

بسیاری از وقایع مهم تاریخ انقلاب نادیده گرفته شدند

سینماپرس: سهیل سلیمی کارگردان سینما در آستانه سالروز رحلت جانگداز معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و قیام خونین پانزدهم خرداد گفت: وقایع پر فراز و نشیب تاریخ انقلاب اسلامی می تواند به مثابه نقشه راهی برای آینده باشد اما متأسفانه سال های سال است که مدیران فرهنگی و هنری با بی توجهی مفرط به تاریخچه انقلاب اسلامی به آن جفا کرده اند و متأسفانه مدیر شجاعی که بیاید و کمک کند تا آثار انقلابی در سینما و تلویزیون تولید شوند وجود ندارد.

کارگردان فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: هر انسان آگاه و فهیمی می داند تاریخ انقلاب اسلامی در قالب آثار فرهنگی و هنری به ویژه در فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی باید روایت شوند. متأسفانه سال ها است بسیاری از وقایع مهم تاریخ انقلاب نادیده گرفته شدند، شخصیت های مهم تاریخ انقلاب نادیده گرفته شدند و از آن ها هیچ بهره برداری برای تولید فیلم و سریال نشده است.

وی ادامه داد: نه تنها به تاریخ انقلاب اسلامی جفا شده که به دفاع مقدس، مدافعان حرم و شخصیت های مهم و اثرگذاری که طی بیش از ۴۳ سالی که از انقلاب اسلامی می گذرد برای این مملکت جانفشانی ها کردند در سینما و تلویزیون جفا شده است.

سلیمی خاطرنشان کرد: چرا شخصیتی مثل سردار سلیمانی که می تواند با رشادت ها و دلاوری هایش دستمایه تولید ده ها اثر سینمایی و تلویزیونی شود نادیده گرفته شده و هیچ کس در سینما و تلویزیون سمت وی نرفته است؟ چرا مدیران ما در مواجهه با شخصیت های بزرگ دست به عصا و محتاط راه می روند؟ این مدیران بالادستی هستند که باید حمایت مالی و فکری برای تولید فیلم های ارزشمند در خصوص این بزرگان کنند و نباید محتاط باشند.

این سینماگر با بیان اینکه سینماگران انقلابی مورد حمایت مسئولان نیستند تصریح کرد: سینماگر دغدغه مند و متعهد با ایده و فکر انقلابی موجود است اما از وی حمایتی نمی شود؛ برخی مدیران می ترسند با پرداختن به روایت های تاریخ انقلاب یا شخصیت های مهم به آن ها انتقاد شود که از زاویه درستی به آن شخصیت نپرداخته اند؛ این تفکرات مسموم و غلط است چرا که باعث می شود تاریخ انقلاب حداقل در سینما و تلویزیون به فراموشی سپرده شود.

سلیمی متذکر شد: با توجه به تغییرات شگرف مدیریتی در رسانه ملی امیدواریم که به زودی این معضلات برطرف شود اما مدیران سینمایی هم باید محتاط بودن شان را کنار بگذارند و با شجاعت و جسارت از فیلمسازان دغدغه مند و متعهد انقلابی برای تولید آثار در خصوص تاریخ انقلاب اسلامی و شخصیت های بزرگ آن حمایت کنند.

طبقه‌ی متوسط (کوتاه نوشت)

طبقه متوسط

در جامعه شناسی لیبرال جامعه در حالت نرمال دارای سه طبقه‌ی کلی است. طبقه‌ی ثروتمند، طبقه‌ی متوسط و طبقه‌ی فقیر. در هنر صنعت لیبرال هم طبقه‌ی متوسط جایگاه مهمی دارد. زیرا طبقه‌ی فقیر باید تمام عمر جان بکند و برای طبقه ثروتمند کار کند و طبقه ثروتمند محصول یا خدماتی را که از شیره ی جانِ طبقه‌ی فقیر مکیده به طبقه‌ی متوسط بفروشد. در واقع طبقه‌ی متوسط که معمولا آدم‌هایش شغل‌های کم دردسری هم دارند، بی خبر از طبقه ی پایین خود سودای بهتر زیستن دارد غافل از اینکه تلاش او برای زندگی مادی بهتر اغلب جیب طبقه‌ی ثروتمند را پر می‌کند تا خون طبقه‌ی فقیر را بیشتر بمکند. 

البته این رویکرد جامعه‌ی طبقاتی مطلوب نظر دین و عقل نیست، اما دولت‌ها همواره برای سرشاخ نشدن با طبقه‌ی ثروتمند از بهبود وضعیت طبقه‌ی فقیر طفره می‌روند و در مکاتب علم اقتصاد هم این رویکرد طبقاتی امری طبیعی و حتی لازم فرض می‌شود. در جهانِ رسانه ها هم همین نگاه قالب است. متاسفانه سینما و رسانه های ما هم اسیر همین رویکرد هستند و کمتر پیش می آید که اثری درخور درباره طبقه‌ی فقیر ساخته شود که به دور از سیاه نمایی و ذلت به داستان‌های آدم‌های این طبقه هم بپردازد و اغلب آثار زندگی طبقه‌ی متوسط را روایت می‌کند، طبقه‌ی متوسط یا بورژوا همه چیز را می‌خواهد داشته باشد ولو اگر تقلبی یا فیک باشد، یعنی اگر ساعت رولکس اصلی ندارد، یک کپی چینی هم خوشحالش می کند، پس می‌شود هر چیزی را که طبقه ثروتمند سوار بر موج تبلیغات برایش جذاب کند به او فروخت. در رسانه هم هر موجی که بیاید طبقه‌ی متوسط را با خود می‌برد. چه موج فیلم‌های سیاه باشد چه کمدی‌های دوزاری و پُر از متلک های زیر شکمی. مهم موجی است که راه افتاده. البته طبقه ی متوسط خودش لذت موج سواری را درک نمی کند و فقط خوب خیس می‌شود، زیرا او به مثابه‌ی تخته‌ی موج سواری است که طبقه‌ی ثروتمند رویش ایستاده. سهیل سلیمی

مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف

تحلیلی کوتاه بر فیلم Queenpins مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف، بنظرم بهترین ترجمه ای است که برای نام این فیلم می‌شود نوشت. دو خانم تقریباً بیکار که به فکر این می‌افتند که با فروش بن ها یا کوپن های تخفیفِ محصولات شرکت‌های مختلف کاسبی کنند و البته باید برای بدست آوردن این کوپن ها دست به اقدامی خلاف بزنند. 

فیلم تعریف جالبی از لیبرال دموکراسی ارائه می کند؛ اگر طوری دزدی کنی که کسی نفهمد، پس دزدی نکرده‌ای. اما چرا فروش کوپن تخفیف چنین زیر متنی را ایجاد کرده است؟ پاسخ در پدیده‌ی قیمت گذاری است. شرکت‌های دولتی و خصوصی سالهاست که ذره ای از سود خود نمی‌کاهند. مالیات، اجاره بها، هزینه حمل و نقل، ارزش افزوده، حقوق و مزایای کارکنان، هزینه خرید مواد اولیه و هر هزینه‌ای که فکرش را بکنید، به قیمت تمام شده کالا یا خدمات اضافه می‌شود و مردم باید تاوان تمام این هزینه ها را بدهند تا در چرخه‌ی کلان اقتصاد، ثروتمندان همواره ثروتمند باقی بمانند. فیلم سعی دارد بگویید، دزدیدن بن تخفیف در واقع باز گرداندن رابین هود گونه‌ی بخشی از همین غارتِ مردم عوام است. مردمی که بقول ما ایرانی‌ها، مرغ عزا و عروسی هستند و فرقی ندارد، حاکمان در چه حال باشند، فشار اقتصادی بر گُرده مردم است. بن تخفیف یا کوپن تخفیف و اساسا موضوع تخفیف در فروش، از آن توهین‌هایی است که اگر مردم چاره داشتند هرگز تن به خرید با تخفیف نمی دادند. زیرا سال‌هاست که معنی تخفیف یعنی کالایی را چند برابر گران می‌کنند و بعد با چند درصد تخفیف در حلقوم مشتری فرو می‌کنند. به هر حال Queenpins در القا مفهوم "اقتصاد بی اخلاق" بسیار موفق است، هر چند سعی می‌کند با مافیای ثروت و قدرت، سرشاخ نشود و در حد دو ملکه‌ی فروشنده ی کُوپنهای تخفیف باقی بماند. سهیل سلیمی

سینمای بی‌هویت و فاقد دکترین و استراتژی



در جستجوی هویت
چه غم انگیز است که تمدنی به وسعت تاریخ داشته باشی و برای تماشای قطره‌ای از آن لابلای یک سریال کره‌ای بگردی تا شاید فرصتی باشد برای لحظه‌ای تفاخُر، به تمدنی که مردمانش در مقطعی از تاریخ دریانوردی و اقیانوس‌نوردی می‌کردند که تمدن‌های شرق و غرب عالم ساحل‌نورد بودند و اگر فانوس دریایی نداشتند در دریا گم می شدند. تمام اولین‌های تاریخ در ایران ثبت اختراع شده‌اند. از اولین جراحی باز مغز تا ساخت میکروسکوپ توسط دانشمندان مسلمان ایران زمین و حتی ساخت دوربین عکاسی. اما سینمای بی‌هویت ما که فاقد هرگونه دکترین و استراتژی است، فقط و فقط تابلوی تمام نمای عظیمی شده از جامعه‌ای غرق در کثافت و بدبختی وبی اعتمادی و اعتیاد که با نوار نازکی از فیلم‌های مثلا خوب و ملی مذهبی تزئئین شده. اما هیچ کس به یک تابلو به خاطر قاب دور آن نگاه نمی‌کند. تابلوی درون قاب باید ارزش تماشا داشته باشد. سینما و رسانه‌های ما برای بیانِ عظمت ایران آنقدر حقیر هستند که جز همان لاشه‌ی متعفن کلیشه‌های دستمالی شده‌ی چند چهره‌ی خاص حرفی برای گفتن ندارند. اگر سینمای هالیوودی توانسته از بی‌هویت ترین کشوردنیا اسطوره‌ای بسازد که زمین و زمان و فضا را در اختیار دارد، سینمای ما هم در موفقیتی غیرقابل وصف! توانسته بیش از ده‌هزارسال تاریخ تمدن ایران را به اندازه‌ی چند زیرپوش سفید و مقدار زیادی پوچیِ وقاحت آمیز تقلیل بدهد. ده‌ها فیلمنامه و فیلمساز پشت در اطاق‌های همیشه بسته‌ی مدیران فرهنگی عمرشان خاکستر شد و نگذاشتند کار کنند، تجربه کنند و به بلوغ برسند، مافیا برای چنین جنایتی واژه‌ی کوچکی‌ست. هیچ مافیایی نمی‌توانست چنین بلایی بر سر تمدن یک سرزمین بیاورد که سینما و رسانه‌های ما آوردند. نه به تمدن اسلامی‌اش رحم کردند و نه به تمدن ایرانی‌اش. طوری فیلم‌های ما بی ریشه و بی هویت هستند که گویا فیلمسازان ما یک صفحه هم تاریخ نخوانده‌اند. نمی‌دانم نویسنده همین سریال کره‌ای که انصاف کرده و به تکنولوژی بادبان‌های مثلثی اشاره کرده خبر دارد در ساختار کشتی برای سفرهای طولانی مدت دریایی بیش از بیست نوع مهندسی خاص وجود دارد که همگی اختراعات ایرانیان باستان بوده است؟ چه غم انگیز است که تمدنی به وسعت تاریخ داشته باشی و برای تماشای آن تصویری نداشته باشی. سهیل سلیمی

طمع جهان را نابود خواهد کرد

هوالحکیم. طمع جهان را نابود خواهد کرد. این حرف اصلی فیلم به بالا نگاه نکن است. 

به بالا نگاه نکن، فیلم بسیار خاصی است، یک فیلم سیاسی و شبه ضد کاپیتالیستی است که طعم کمدی با ادویه ی علمی تخیلی دارد. و تیغ تندی ست برای طمع انسان به بیشتر خواستن و بیشتر داشتن. داستان از این قرار است که دو دانشمند متوجه می شوند که شهاب سنگی قرار است با زمین بر خورد کند و کره ی زمین را نابود سازد.

 پس به سراغ رئیس جمهور ایالات متحده می روند تا او جلوی این اتفاق را بگیرد. اما او آنقدر محو جایگاه و خواسته‌های خودش است که اهمیتی به موضوع نمی‌دهد. با وجود ادله ی علمی اما کسی به آن ها توجه ندارد، اما با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری و طمع رسانه ها برای جذب مخاطب با داستانِ نابودی جهان آنها توسط رسانه هایی که به شدت به دنبال تحمیق مردم هستند، از دانشمند بدل به شومن می شوند و به برنامه‌های متعدد تلویزیونی دعوت می شوند. 

تصور اینکه انسان ها عموما و ثروتمندان به خصوص، به قدری طمع دارند که حتی به قیمت نابودی زمین می خواهند از آن شهاب سنگ پول در بیاورند خودش طنز تلخی ست که تا ساعت‌ها پس از پایان فیلم گریبان اندیشه ی آدمی را رها نمی کند. خصوصا وقتی می فهمیم شکستِ ماموریت حمله ی فضایی برای نابودی شهاب سنگ کاملا عامدانه بوده تا فردی که در فیلم شبیه استیوجابز طراحی گریم شده و دستِ راست رئیس جمهور آمریکاست بتوانند عناصر قیمتیِ روی شهاب سنگ را با تکنولوژی رباتیک استخراج کند. و طمع در نهایت زمین را نابود می کند. اگر جنبش ضد طمع یا همان جنبش نودونه درصد آمریکا را بتوان در یک قالبی مینیاتوری تصویر کرد، به بالا نگاه نکن، همان مینیاتور جذابی است که ارزش تماشا دارد. سهیل سلیمی


#به_بالا_نگاه_نکن

#طمع #سهیل_سلیمی #سهیل #سلیمی #نویسنده #کارگردان #مستندساز #فیلم #سهیلسلیمی 

#dont_look_up #stopthegreed

#soheilsalimi #soheil_salimi #soheil #salimi #director

مالیات علیه خمس و ذکات و صدقه

هوالحکیم. مالیات علیه خمس و ذکات و صدقه. یکی از پدیده‌هایی که سال‌هاست در دوگانگیِ اسلام حقیقی و اسلام دروغین مردم را با نظام جمهوری اسلامی ایران دچار چالش کرده، مقوله مالیات است. هرچند گرفتن مالیات یا همان باج و خراج حکومتی قدمتی دیرینه دارد، اما با ظهور اسلام و شعارهای برآمده از سینه‌ی جامعه‌ فرودست، همه چیز قرار شد بوی خدایی و بندگی بگیرد و بجای اجبار و تهدید، اختیار و شوق ثواب جایگزین شود. و در سه کلید واژه‌ی خمس و ذکات و صدقه متبلور بشود. مالیات در واقع پول توجیبی است که دولت‌ها به زور از مردم می‌گیرند، اما قسمت اسفبار ماجرا آنجاست که ثروتمندان که باید مالیات بیشتری بپردازند، خود اصلی‌ترین فروشنده کالا و خدمات به مردم هستند، آنها بازیرکی چندبرابر ارزش مالیاتی را که باید به دولت بپردازند در قالب افزایش قیمت و کاهش کیفیت و کمیت از مردم می‌گیرند و در واقع هیچ پولی از اصل دارایی‌اشان کسر نمی‌شود، در عوض مردمِ بخت برگشته باید دوبار مالیات بدهند، یکبار به جرم اینکه کار می‌کنند و نباید همه درآمدشان را خودشان استفاده کنند و یکبار دیگر در غالب بالا رفتن هزینه زندگی و کوچک شدن سُفرهایشان. شاید، شاید مالیات امری در جهت بهبود اوضاع جامعه تعریف داشته باشد، اما آنچه رخ می‌دهد فشار بر گُرده زندگی مردم است و ثروتمندتر شدنِ ثروتمندان. البته بسیار مهم است که خمس و ذکات و صدقه هم پس از دریافت توسط متولیان، برنامه‌ای برای مصرف صحیح و عام‌المنفعه داشته باشند، ورنه باز بار کجی خواهند بود دور از منزل مقصود. سهیل سلیمی

حضور کارشناسان ارشد مسائل استراتژیک در شورای عالی سینما ضروری است

مصاحبه سهیل سلیمی با سینماپرس

سلیمی: حضور کارشناسان ارشد مسائل استراتژیک در شورای عالی سینما ضروری است/ بی توجهی به سینمای استراتژیک غفلت است و باید از این سهل انگاری خارج شویم

سینماپرس: سهیل سلیمی کارگردان سینما در خصوص شأنیت و ویژگی های ضروری اعضای شورای عالی سینما گفت: سینما یکی از استراتژیک ترین رسانه ها در دنیای امروز است که اغلب کشورهای پیشرفته جهان از آن در راستای اهداف عالیه خود استفاده می کنند از این رو حضور کارشناسان ارشد مسائل استراتژیک در شورای عالی سینما ضروری است و این شورا باید در کنار چهره های خبره و برجسته سینمایی اعضایی در حوزه مسائل سیاسی و استراتژیک نیز داشته باشد.


کارگردان فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: احیای شورای عالی سینما اتفاق مبارکی است و به روند حرکت سینمای کشور کمک شایانی می کند چرا که رئیس جمهور به عنوان مقام اول اجرایی کشور مستقیماً وارد این مقوله می شود و می تواند دستورات کلیدی برای رشد و توسعه این هنر-صنعت صادر کند.

وی ادامه داد: بنده معتقدم اعضای شورای عالی سینما باید دارای یک تعادل باشند. همانطور که در تولید یک فیلم سینمایی فرم و محتوا در کنار هم دارای اهمیت هستند در شورای عالی سینما نیز باید ضمن حضور افرادی از بدنه سینما شامل تهیه کنندگان، فیلمنامه نویسان، بازیگران، کارگردانان و... افرادی را شاهد بودیم که نسبت به مسائل روز و استراتژیک آگاه باشند و بتوانند سینما را در مسیری درست هدایت کنند.

سلیمی در پاسخ به این سوأل که به عقیده شما شورای عالی سینما باید پرداختن به چه موضوعاتی را در اولویت و دستور کار خود قرار دهد اظهار داشت: بی توجهی به سینمای استراتژیک غفلت است و باید با دغدغه مندی از این سهل انگاری خارج شویم! بنده معتقدم اعضای شورای عالی سینما باید دغدغه مندانه در پی ترویج و گسترش سینمای استراتژیک باشند.

این سینماگر در همین راستا تأکید کرد: سینمای استراتژیک به معنای سینمایی جنگی و... نیست. ما در یک فیلم کمدی، خانوادگی و... نیز می توانیم مباحث استراتژیک کلان را بیان کنیم. منظور از سینمای استراتژیک درونمایه و کانسپت فیلمنامه ها است و این شورا می تواند با سیاست گذاری های مناسب کاری کند که سینماگران به سمت این نوع سینما گرایش ویژه تری پیدا کنند.

وی در پایان این گفتگو افزود: سینمای ایران امروزه سرشار از معضلات و مسائل مهم و اساسی است که من امیدوارم با تشکیل شورای عالی سینما بتوانیم بخشی از این مسائل را برای همیشه از بین ببریم و موجبات بالندگی و سرفرازی سینمای ملی کشورمان را در سطوح کلان بین المللی فراهم آوریم.


لینک خبر: مصاحبه سهیل سلیمی با سینماپرس سلیمی: حضور کارشناسان ارشد مسائل استراتژیک در شورای عالی سینما ضروری است/ بی توجهی به سینمای استراتژیک غفلت است و باید از این سهل انگاری خارج شویم