ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
طبقه متوسط
در جامعه شناسی لیبرال جامعه در حالت نرمال دارای سه طبقهی کلی است. طبقهی ثروتمند، طبقهی متوسط و طبقهی فقیر. در هنر صنعت لیبرال هم طبقهی متوسط جایگاه مهمی دارد. زیرا طبقهی فقیر باید تمام عمر جان بکند و برای طبقه ثروتمند کار کند و طبقه ثروتمند محصول یا خدماتی را که از شیره ی جانِ طبقهی فقیر مکیده به طبقهی متوسط بفروشد. در واقع طبقهی متوسط که معمولا آدمهایش شغلهای کم دردسری هم دارند، بی خبر از طبقه ی پایین خود سودای بهتر زیستن دارد غافل از اینکه تلاش او برای زندگی مادی بهتر اغلب جیب طبقهی ثروتمند را پر میکند تا خون طبقهی فقیر را بیشتر بمکند.
البته این رویکرد جامعهی طبقاتی مطلوب نظر دین و عقل نیست، اما دولتها همواره برای سرشاخ نشدن با طبقهی ثروتمند از بهبود وضعیت طبقهی فقیر طفره میروند و در مکاتب علم اقتصاد هم این رویکرد طبقاتی امری طبیعی و حتی لازم فرض میشود. در جهانِ رسانه ها هم همین نگاه قالب است. متاسفانه سینما و رسانه های ما هم اسیر همین رویکرد هستند و کمتر پیش می آید که اثری درخور درباره طبقهی فقیر ساخته شود که به دور از سیاه نمایی و ذلت به داستانهای آدمهای این طبقه هم بپردازد و اغلب آثار زندگی طبقهی متوسط را روایت میکند، طبقهی متوسط یا بورژوا همه چیز را میخواهد داشته باشد ولو اگر تقلبی یا فیک باشد، یعنی اگر ساعت رولکس اصلی ندارد، یک کپی چینی هم خوشحالش می کند، پس میشود هر چیزی را که طبقه ثروتمند سوار بر موج تبلیغات برایش جذاب کند به او فروخت. در رسانه هم هر موجی که بیاید طبقهی متوسط را با خود میبرد. چه موج فیلمهای سیاه باشد چه کمدیهای دوزاری و پُر از متلک های زیر شکمی. مهم موجی است که راه افتاده. البته طبقه ی متوسط خودش لذت موج سواری را درک نمی کند و فقط خوب خیس میشود، زیرا او به مثابهی تختهی موج سواری است که طبقهی ثروتمند رویش ایستاده. سهیل سلیمی