|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |
|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |

هیس! قماربازها حق اعتراض ندارند!

 هیس! قماربازها حق اعتراض ندارند!

وقتی بانک ها و موسسات مالی و اعتباری با روش های گوناگون به سرمایه های سرمایه گذاران آسیب می زنند و آن را به باد می دهند، نهادهای نظارتی و البته صاحبان مال می توانند معترض باشند. می توانند با شکایت به دنبال احیای اموال مردم باشند. می توانند از دارایی های تضمینی که از بانک ها، نزد بانک مرکزی وجود دارد، برای کمک به مال باختگان استفاده کنند. زیرا بانک سرمایه های آنان را به امانت گرفته، یا بابت ارائه وام و سود و یا بابت حفظ آن از باب امنیت و یا برای سرمایه گذاری در پروژه‌های کلان. اما بورس که پایه گذار و پدر معنوی آن فَردی به نام جان لو قمارباز هلندی است، محلی ست برای قمار بازی های کلان و سیستماتیک. طبق قوانین قمار، تقلب و کلاهبرداری خلاف است و نهاد های نظارتی باید مراقب آن باشند. اما برد و باخت ذاتی قمار و لاجرم، بورس است. پس کسی که در بورس باخت داده حق اعتراض ندارد. مگر ثابت شود که تفلبی صورت گرفته. حالا که به رِبای سیستماتیک بانک ها تن داده ایم، راه گریزی از قمار سیستماتیک بورس نداریم.


طرح تغییر توازن جمعیت با سلاح های بیولوژیک/ سهیل سلیمی

طرح تغییر توازن جمعیت با سلاح های بیولوژیک/ سهیل سلیمی 

بخش اول، اقتصاد بدهکار 

توازن جمعیتی یا تعادل جمعیتی شاید مهمترین مئلفه در برآوردهای اقتصادی باشد. اقتصاد کلان رابطه مستقیمی با جمعیت دارد. توان اقتصادی یک کشور در رابطه مستقیمی با جمعیت آن دارد. جمعیت بالای تلاشگر و کارآفرین و مولد، اقتصادی پویا و قدرتمند را ایجاد می کند، اقتصاد وابسته به چنین جمعیتی هم ناگزیر باید تولیدکننده و مولد باشد. در چنین شرایطی درآمد خالص و ناخالص بالاست و رفاه نسبی برای تمام آحاد مردم وجود دارد. اما این مدل در فرض قابل اجراست. زیرا مردم به دلایل گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و روانشناختی هرگز آنگونه که باید، با برنامه های اقتصادی کلان همراه نمی شوند و از طرف دیگر برنامه های اقتصادی هم که بر مبنای علم اقتصاد، که به گفته ی ژوزف استیگلیتس سقوط آزاد کرده و عملا شکست خورده است، کارایی لازم برای ایجاد تحول پایدار اقتصادی را ندارند. شکست های پی در پی اقتصاد در تمدن غرب، اروپا و آمریکا، فقط در بیست سال اخیر، تریلیون ها دلار به اقتصاد جهان ضربه زده است و میلیون انسان بی گناه را در اروپا و آمریکا بی خانمان کرده است. تمدن غرب هم با توجه به دکترین استعماری اش برای جبران این حجم از زیان، دست به جنگ افروزی و اشغال کشورهایی می زند که دارای منابع ارزشمند طبیعی هستند و با غارت و دزدی دارایی های کشورهای دیگر خود را حفظ می کند. اما توازن جمعیتی نسبت به توان اقتصاد، همچنان مهمترین معضل کشورهای توسعه یافته است. باراک اوباما می گفت ایالات متحده بیش از پنجاه میلیون نفر بی خانمان دارد، این حرف را برای دلسوزی آنها نمی گفت. این حرف یعنی پنجاه میلیون نفر که دولت رسما توان رسیدگی به آنها را ندارد. آمار سازمان های مردم نهاد می گوید که از هر سه آمریکایی یکی در فقر به سر می برد. یعنی چیزی حدود صدوبیست میلیون نفر. یا فرانسه که با جمعیت بالای بیکار بیش از یک سال مردم هر شنبه در پاریس تظاهرات می کردند و اخراج های گسترده در ایرباس و سیتروئن هم نه تنها کمکی به توازن اقتصاد فرانسه نکرد بلکه آن کشور را گام به گام به یک اقتصاد فرو پاشیده نزدیک تر کرد. این یعنی توازن توان اقتصاد به نسبت جمعیت از بین رفته است. حتی دولت رفاه ژاپن هم، با بدهی چند تریلیون ین ی و جمعیت به شدت پیر به همین معضل گرفتار است.

ادامه دارد...