|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |
|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |

رسـانه پیشرویــی در حـوزه ‌تمـدنسـازی خلق نکردیم

گفتوگو با سهیـل سلیـمی پیرامون نقش جریان سینمایی در تشکیل نظم جدید جهانی؛

سجادباقری؛ رهبر انقلاب اسلامی سال گذشته در پیامی که خطاب به انجمنهای اسـلامی اروپا صــادر نمودند، جنگ اوکراین را نشــانهای از تغییر نظم جهانی برشمردند و در ایــن میــان، نخبــگان را دارای وظایفی خطیر دانستند که در کوتاهمدت، میبایست جبههبندیها و صفآراییهای موجود را به درســتی بشناسند و در میان مدت آماده نقشآفرینی در تحوالت جهانی به ســود جبهه حق شوند. تأکید بر آمادگی برای دوران تحــول در نظم جهانــی و پــس از آن، در دیدار با دانشــجویان 1401/2/6 نیز انجام گرفت و در نهایت در دیدار با دانشآموزان مورخ 1401/8/11 ،ایشــان محورهای اساسی نظم آینده جهان را بیان نمودند. موضوع نظم نوین جهانی و ایجاد یک جهان یکپارچه از مفاهیم مهمی است که رهبر معظم انقالب بارها به آن تاکید داشتهاند و مطالبه کردهاند که برای این نظم باید طرحی ارائه داده شود. یکی از ابزارهایی که برای تفصیل بیشتر این مطالبه میتواند کارساز باشد ابزار رسانه، ساخت مستندات و تولیدات سینمایی در این زمینه و پرداختن به آن است. مستند جنایت نامرئی ساخته سهیل سلیمی یکی از آن تولیداتی است که به این امر پرداخته است. از این رو با توجه به موضوع مطرح شده در گفتوگو با سهیل سلیمی، فیلمساز و متخصص مطالعات اســتراتژیک به مســائل پیرامون نقــش جریان سینمایی در نظم جدید جهانی پرداختیم که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید: 

در سالهای اخیر مفهوم نظم جدید جهانی در فضای رســانهای و علوم سیاسی بر سر زبانها افتاده اســت. شــکلگیری چنین ادبیاتی در جهان، مستلزم حضور سینما و رسانه و جریان ســازیهای صورت گرفته است تا مردم جهان پذیرای آن باشــند. جنابعالــی به عنوان یک سینماگر در این عرصه آیا آثار خاص یا جریان ســینمایی خاصی را مشاهده کردهاید؟ در این خصوص چه مــواردی را میتوانید نام برده و توضیح دهید. اساســا نظم دادن به جهان و ایجاد یک جهان منظم آرزوی همگان بوده اســت که کســانی که قدرت و اســتیلا در جهان داشــتند این نظم را ایجاد می‌کنند و نظم جهانی پدیده ای اســت که از گذشــتهای دور امپراطوریهــا به دنبــال تحقــق آن بوده‌اند اما در هردوره چگونه این نظم ایجاد شــده اســت تفاوت های زیادی داشته و در هر عصر نسبت به عصر دیگر متفاوت بوده است. در نظم نوین اساســا واژه نوین آن مهم اســت و به دنبال این نظم همواره بوده اند اما نظم نوین اولین بار در 11 ســپتامبر 1990 توســط بوش پدر اعلام شد که محصول یک ســری از اتفاقات بود که در دوره قبل از خودش رخ داده اســت، و اگر به تاریخ مراجعه کنیم قبل از جنــگ جهانی اول نوعی نظم خاص بر پایه اســتعمار شــکل گرفته بود که استعمارگران با یکدیگر بر ســر مســتعمرات خود می‌جنگیدند و هر کس که پیروز میشــد قوانین را بــرای چپاول دنیا به شــیوه خودش وضع میکــرد و البته دیگران هم در این بین ســهمی میگرفتند. بعد از جنگ جهانی اول تغییراتی ایجاد میشود و البته جنگ جهانی دوم را رقــم میزند و نظم جاری تا 1990 که فروپاشــی دیــوار برلین رقم میخورد پا برجا باقی میماند و بعد از آن نظم جدید که موضوع بحث ما اســت بسیار پر طمطراق و بسیار پر ســر و صدا خودش را به جهان معرفــی میکند تا جایی که فوکویامــا مبحثی را با عنوان پایــان تاریخ آغاز میکند کــه تاریخ تا پایان 1990 یک رویکردی را داشته است و بعد از آن تمام میشــود و این لیبرال دموکراسی است که قرار است جهان را تا انتها مدیریت کند البته این نظر فوکویاما بسیار ساده اندیشــانه بود. بعد از 1990 در 11 سپتامبر سال 2001 آمریکایی ها با ترفندی اقدام به فروپاشــی برجهای دوقلو تجارت جهانی توسط هواپیماهای مسافربری در نیویورک میشــوند و برخورد هواپیما با این برج ها باعث میشــود و تــا طبقه‌ی زیرزمین این برجها فرو بریزد! که کمدی تلخی اســت! که متاسفانه خیلی ها باور کرده اند. این فضا و ایجاد نظم نوین توســط این رفتار ها به وسیله آمریکاییها ادامه پیدا کرد و حمله به کشــور ها به بهانه 11 سپتامبر در دستور کار قرار میگیرد. در ادامه ما همین روند را در آثار سینمایی میبینیم و در ایــن دو دهه کمتر آثاری میبینیم که توســط هالیوود ساخته شده و موضوع آن نظم نوین نباشد و برعکس آن صادق نیســت و همه فیلم ها به نوعی به این موضوع میپردازند و در فواصل 1990 تا 2001 فیلمی به نام 2012 ســاخته میشود که قرار است پایان دنیا را برای ما روایت کند و این فیلم حوالی 11 سپتامبر اکران میشود و این نشان میدهد که رسانه آمریکا برای نظم نوین جهانی برنامه دارد.

 از نگاه شما این آثار سینمایی به دنبال القای چه چیزی به مخاطب خود هستند و در نظر دارند چگونه نظم جدید جهانی را مطرح سازند؟ امــروز غرب از طریق کرونا به دنبال نفوذ به شــکل بیولوژیک در وجود انسانها است. همچنین این در حالی اســت که در هوش مصنوعی به این سمت میرویم که انســان ها هم در حال کنترل هستند و ماشــین ها بخش عمده ای از کار را انجام میدهند و کنترل انســان ها را به عهــده دارند و هر آنچه به انسان ها بگویند انجام میدهند. این موضوع بردگی را کامل میکنــد که البته از طریــق اقتصاد هوش مصنوعی صورت میگیــرد. اقتصاد هوش مصنوعی اقتصادی اســت که از طریق پــول دیجیتال در دنیا رقم میخورد، تمام قدرت یک انســان به این است که بتواند اگر جایی کار میکند یک پس انداز داشته باشــد که خود را سیر کند اگر شــما ارز دیجیتالی تولید کنید و به انســانی که مکانیزه شــده بدهید و کنترل اســتفاده از آن ارز به دست شما باشد دیگر شــما این انســان را به بردگی گرفته‌اید و انسانی را دارید که کامال تحت کنترل شــما اســت و حیات و ممات آن کاملا به دســت شماست و هر چه این فرد  کــه کار و تلاش کنــد و به خاطر آن دســتمزدی دریافت کند به هر حال کنترلش دســت شماســت. شنیده‌ها حاکی از آن است که امروزه برخی از کمپانی‌ها دستمزد کارگرها را به شکل رمز ارز می‌دهند و برای آن تاریخ تعیین میکنند که این پول تا ســه ماه اعتبار دارد و این یعنی انســانی، که،  بردگی مالی در حوزه رمز ارز دارد و باید این پول را هزینه کند و وقتی این پول تمام شــد و آن آدم هم توان کار کردن نداشت در واقع به کثیف ترین حالت ممکن آن انسان را خواهند کشت چون آن فرد دیگر پیر شــده است این همان چیزی است که نظم نوین جهانی به دنبال آن اســت و نظم نوین جهانی 100 درصد با نظــم نوین ایرانی در تضاد اســت چرا که از اساس با انســانیت مخالف است. 

یکی از تلخ‌ترین آثار ســینمایی در این حوزه فیلم " این تایم " ســاخت ســال 2011 اســت و فیلم مهمی است که داستان زندگی آدمهایی را معرفی میکند که ســاعتهایی بر روی دستشــان دارند و زمانی که این ساعتها رو به پایان اســت باید آنرا شارژ کنند و دقیقا مشابه مدل چین است که به صورت بصری این را نشان میدهد و آدمها عمر و حیات و زندگیشان به عددی بستگی دارد که به صورت دیجیتال بر روی دستشــان هک میشــود. لذا فقط کســانی در نظم نوین غربی حق زندگــی دارند که دارایی بالایی داشــته و میتوانند کار کنند (هر کاری، در شیوه تفکر غربی برای پول در آوردن، خلاف یا غیر اخلاقی معنا ندارد) و به محض اینکه این دارایی تمام بشــود میمیرنــد و امــروز کرونا همیــن کار را برای غرب میکنــد و طبق آمار کشــته‌ها در غرب، بیشــترین کشــته‌ها کسانی هســتند که کارائی ندارند و برای جامعه مضر هستند و بنده در مستند جنایت نامرئی نشان دادم که بومیان آمریکا که درصد کمی را دارند کشته‌هایی دو برابر سفید پوستان آمریکایی دارند و این یک کشــتار، بیولوژیکی و یک طرح پاک‌سازی نژادی است و یک کشتار وحشیانه به حساب می‌آید که در حال رخداد اســت و بسیاری از مردم دنیا در این باره نا آگاه هستند. 

"نظم نوین جدید شروع شده اســت و باید جای خود را در آن تعریف کنیم"

جنایت نامریی بــه عنــوان جدیدترین اثر سینمایی (رسانه‌ای) شــما به مفهوم نظم جدید جهانی اشاراتی داشته اســت. خواهشمندیم در این خصــوص توضیحاتی را بفرماییــد. آیا برنامه خاصی به پرداختن به ایــن موضوع در قالب کارهای آتی نیز دارید؟ مســتند جنایت نامرئی در مجموع نظم نوین جهانی را از زوایــای مختلف بررســی میکند و در نهایت با هشــدار رهبر انقلاب که فرمودند؛ "نظم نوین جدید شروع شده اســت و باید جای خود را در آن تعریف کنیم" به پایان میرســد. این آغازی بر نظم نوین مد نظر ماســت که بفهمیم در کجــای آن قرار داریم، و باید ساختار های جهانی نظم مورد نظر ما آماده شده و در حــوزه های مختلف ارائه شــود و طراحی های جدیــدی برای نظم نوین اســلامی جهت معرفی به مخاطبین باید صورت پذیرد. آغاز کرونا در چین یک اتفاق مشکوک بود زیرا بنده با مطالعات استراتژیک سر و کار داشته و بسیاری از اسناد را مطالعه کرده‌ام و به دلیل کار فیلمســازی و مستندسازی با بسیاری از وقایع جنگی دنیا که به نوعی با وسایل بیولوژیک پیوند دارد آشــنایی داشــته‌ام و قبل از خبر انتشار ویروس در کشور خودمان بنده به تحقیقاتی پرداخته بودم و در نهایت طرح کلی مســتند جنایات نامرئی در اسفند 1398 نوشته شد. جنایت نامرئی محصول و نتیجه یک اتفاق بیولوژیک در جهان بود و بنده با هر قدمی که در دل این موضوعات برمیداشتم بیشتر به موضوعی به نام "نظم نوین جهانی" پی می‌بردم و اسناد و گزارشهایی یافت میشد که همه در پی ایجاد یک نظم نوین جهانی در کنار همدیگر بود و هر کدام در این زمینه یک نقشی را ایفا میکردند. متاســفانه خیلــی از عزیزانی که در ایــن حوزه کار میکنند پدیده نظم نوین جهانی را هر کدام در یک شــاخه خاص مورد نظر قرار میدهند و کمتر دیده میشــود که به همه ابعاد آن پرداخته شــود. وقتی میگوییم نظم نوین جهانی یعنی در تمام بخشهای سیاســی، اقتصادی، فرهنگــی و اجتماعی این نظم وجــود دارد و اگر تمــام جوانب را بــا هم ملاحظه نکنیم ممکن است با ســندی مواجه شویم و مقابل آن بایســتیم به طور مثال همین ســند 2030 زیر مجموعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... دارد و همه اینها در جهان در حال اجراســت و گمان میکنیم اگر جلوی بخش آموزشی آن بیاستیم این سند را نا کارآمد کرده‌ایم در صورتی که اینگونه نیست. نظــم نوین جهانی که غربیها امــروزه به دنبال آن هســتند حاصل ناتوانی آنها در رسیدن به یک نظم مقتدرانه و ســریع اســت و آنها گمان میکردند که ظرف 20 ســال بتوانند نظــم نوین خودشــان را با ایجاد جنگهای پرتکرار در جهان حاکم کنند و وقتی که با مقاومت کشــورهای مستقل خصوصا ایران و رهبر معظم انقالب مواجه شدند این نقشه ها نقش بر آب شــد و امروزه با وجود اینکه ما احســاس میکنیم آنها خیلی قدرتمند شــده اند امــا واقعیت اینگونه نیســت و اروپا و آمریکا از لحــاظ اقتصادی در حال فروپاشی هستند و از نظر قدرت نظامی دست برتری در منطقــه ندارند پس تنها کار این اســت که ابزار نوین جهانی را به شــکل پیوســته و یکجا در قالب مجموعه‌ای منســجم علیه کشورهایی که علیه آنها هســتند پیاده کنند و می‌بینیــم که علیه جمهوری اســامی چه هجمه‌ها و فتنه‌هایی را طراحی کردند و سعی داشــتند با ایجاد آشــوب در ایران و ایجاد جنــگ های نا منظم فتنه گســتردهای را رقم بزنند و پس از آن ایران را به ســمت تجزیه بکشانند البته ایــن را میدانند که با ایــران واحد هرگز نمیتوانند بجنگند زیرا این موضوع را در ســوریه تجربه کرده اند و طبیعتا تنها راه نجات آنها تجزیه ایران اســت و تمام انرژی و توان خود را برای تجزیه ایران گذاشته اند تا بتوانند نظم نوینی را که میخواهند اجرا کنند و ایران را حذف کنند. شــما مشاهده میکنید که به همین صورت روسیه را با یک جنگ فرسایشی اسیر کردهاند تا نتواند عــرض اندامی در مقابل رفتارهای دیگر آنها داشــته باشد و در حوزه های دیگر عقب نشینی کند. استراتژی غرب به حالت یک دریوزگی و یک وضع خفت بار افتاده است و قصد دارد با نظم نوین جهانی از فروپاشی خود جلوگیری کند و سابقا این موضوع در تاریخ به چشم میخورد به طور مثال برای فروپاشــی عثمانی از همین شــیوه ها استفاده کرده‌اند و بحثهای اقتصادی علیه آنها به کار بردند. اما این نظم نوین به دنبال بردگی انســان اســت به عنــوان مثال تا زمانی آمریکا پیشــرفت میکرد که در آن تفکــر برده داری وجود داشــت اینها بعد از حــذف قوانین برده داری هیچ پیشــرفتی نکردند و این ضــرب المثل در آمریکا وجــود دارد که بعد از حــذف قانون برده داری هیچ ســاختمان بلندی در آمریکا ساخته نشــد و این ضرب المثل جدی است و دقیقا همین طور اســت که بعد از اینکه دستشان از اســتعمار خاورمیانه کوتاه شد ضربه سنگینی به اقتصاد آمریکا وارد شد و آنها همگی به این آگاهند و میخواهند این را اصالح کنند اما این بار این اصالح فرق عمدهای با گذشته دارد که ما در مستند جنایت نامرئی دقیقا به این موضوع پرداختهایم. با توجه به اینکه در کشــورما از سالیان پیش مفهوم تمدن نوین اســامی تئوریزه شده و رهبر انقالب در بیانیه گام دوم آن را برجسته کرده و به عنوان یک ماموریت مطرح کرده‌اند،

 در ســالهای اخیر عرصه سینما و هنر چگونه در زمینه سازی برای پیادهسازی آن کار کرده است؟ آیا روند این آثار مناسب بوده و جوابگو اســت یا باید برنامهریزی خاصی برای تولید چنین آثاری داشت؟ آن چیزی که تمدن نوین اسلامی به دنبال آن است این است که انسان را به تعالی برساند و این توحشی که انسان را در جهان گرفته از بین برود و این با آزاد کردن انسان از بند نفسانیت محقق میشود و دومین مطلب این اســت که اسلام اساسا انسان را برای امر به معروف و نهی از منکر آزاد میخواهد و اگر رویکرد انسان به ســمت منکر باشد مسیر را غلط رفته‌ایم و این روند به صورت فرد به فرد رخ میدهد و در روند تعالی یک جامعه متعالــی پیش میآید و در نهایت به تمدن نوین خواهیم رســید و این تعالی باید برای ایران اســلامی رخ دهد و صادر شود و مردم جهان تشنه یک چنین وضعیتی هستند. قدرتهایی که دارای سلطه هستند وقتی میخواهند نظمی را ایجاد کنند به ابزارهای متفاوتی نیاز دارند طبیعتا در حال حاضر مهمترین ابزار برای رســیدن به یک نظم جهانی و نوین ابزار رســانه است. تا شما نتوانید که افکار مــردم را با خود همراه کنید هرگز نمیتوانید آنها را تحت سیطره خودتان بیاورید زیرا ابتــدا باید آن افراد موضوع را در ذهن بپذیرند و این هژمونــی را قبول کــرده و در عمل به آن تن دهند. آمریکاییها با توجه به شناخت بسیار عمیق و دقیقی که از قدرت رسانه دارند بیش از صد سال است که از این قدرت برای نفوذ در بین ملتها استفاده میکنند و حتی اگــر تاریخ را نگاه کنیم به نقش روزنامه‌ها و مطبوعات پی خواهیم برد که توســط حکومتها و غرب اداره میشدند. البته امروزه همه ابزارها در کنار فضای مجازی اســت و این نکتهای است که مدیران فرهنگی ما از آن غفلت کردهاند. فضای مجازی مثل فشــنگهای یک اســلحه است و تــا آن اســلحه اصلی وجود نداشــته باشــد آن فشــنگها کارآیی ندارد. اگر شــما هژمونی غرب را در ســلطه علمی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی نبینید آن وقت زمانی که وارد فضای مجازی میشــوید با یک اپلیکیشــن مواجه میشــوید که میخواهید با آن مبارزه کنید و این اشــتباهی اســت که سالها در کشــور ما وجــود دارد و هر مســئول به موضوع و مشــکالت فضای مجازی اینگونــه میپردازد که بــه دنبال این فشــنگها اســت و میخواهد آن را ناکارآمد کند در صورتی که اسلحه وجود دارد و آنها میتوانند فشنگ خود را عوض کنند و لزومی ندارد که حتما در فضای مجازی حضور داشــته باشــند و شما می‌بینید که ماهوارهها همین کار را میکنند. ســلطه‌ای که غرب دارد و به دنبال نظم نوین است یک ســلطه همه جانبه اســت که رســانه‌ها بخش عمــده و جدی آن را تشــکیل میدهند در ادامه ما اگــر هژمونی غــرب را در علم نبینیــم هر چه قدر کار رســانه‌ای انجام بدهیم اثری نخواهد داشت زیرا امروزه دانشــگاه‌های ما آلوده است و تا وقتی که این آلودگی در علوم دانشــگاهی در تمام رشته ها زدوده نشود آن هژمونی ادامه پیدا خواهد کرد درست است که شــاید با کار رسانه‌ای شــدن آن کمتر شود اما اینکــه بتوانیم با این شــیوه هــا آن را از بین ببریم اینگونه نیســت و ما به یک شــیوه همه جانبه نیاز داریم تــا از طریق آن بتوانیم در مقابل این قدرت و تهاجــم از خود محافظت کرده و از این پیچ تاریخی عبور کنیم. شــاید ترســناکترین نکته برای بنده به عنوان یک مســتند ساز در این زمینه نداشــتن سینما و رسانه اگاه اســت و ترسناک تر از همه نداشتن یک جریان فرهنگی هنری آگاه در کشور ماست و مهمتر از همه با وجود تاکیدات رهبرانقـلاب کارهای مفید علمی جهت تحقق تمدن نوین ایرانی اســامی به صورت کامل صورت نگرفته است متاسفانه شاهد آن هستیم که آثار رســانه‌ای ما هیچ کدام به این موضوع اشاره نکرده‌اند و هیچ نشــانه‌ای در آنها نیســت و حتی حس میشــود که تعمدی جهت نادیده گرفتن این ابر پروژه وجود دارد و این بســیار ترسناک است زیرا ما مهمتریــن ابزار انتقال قدرت فکری خودمان را از دست دادهایم و من معتقد هستم که در گذشته هم نداشتیم و در طول این 40 سال رسانه پیشرویی در حوزه تمدن سازی خلق نکرده‌ایم و با اتفاقاتی که رخ میدهد همواره سال ها فاصله نوری داریم. به طور مثــال در همین موضوع پدیده داعش وقتی که به آثار تولید شــده نگاهی میاندازیم مشــاهده میکنیم که به این موضوع به بدترین شــکل ممکن پرداخته شده است و ضعف بزرگی در تهیه این آثار ســینمایی به چشــم میخورد به طور مثال سریال پایتخت به ماهیت مدافعان حرم لطمه زد و آدمهایی را نشان داد که از سر ناچاری یا ناآگاهی به آن سمت رفته‌اند و این جزو یکی از مشکالت بزرگ هنرمندان و فیلمسازان در تهیه آثار تمدنی در کشور است. امید اســت که روزی برسد که ما رســانه‌های آگاه داشته باشــیم و طبیعتا این رسانه های آگاه توسط انسانهای آگاه ساخته میشود و ما تا تحقق آن باید به آگاهی جامعه کمک کنیم تا تمدن نوین اسالمی محقق گردد.

"جنایت نامرئی" از شبکه یک - شنبه تا چهارشنبه هر شب ساعت20   - 24تا28 دیماه 1401

مستند جنایت نامرئی به موضوع #نظم_نوین_جهانی و ارتباطش با #سلاح‌های_بیولوژیک و خصوصاً پاندمی #کرونا با بیش‌ از دو سال تحقیق و پژوهش، می‌پردازد که در پنج قسمت به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی #سهیل_سلیمی ساخته شده است. این مجموعه در راستای #جهادتبیین به بازنمایی و افشاگری گسترده‌ای درباره صنعت #بهداشت_و_درمان، سلاح‌های بیولوژیک، ساخت یا ارتقاء بیماری‌ها، #مافیای_علم و کنترل تولید و #سانسور #مقالات_علمی ، #سایبرنتیک ، #جنگ‌_شناختی، #اِنبیک و علوم نوین، و #جنگ_جهانی_چهارم می‌پردازد. همچنین طیف گسترده‌ای از علوم مرتبط با #کنترل_هوشمند و نوین جهان را مورد بررسی قرار می‌دهد و ارتباط این موضوعات را با شرایط #اقتصاد_جهانی و #اعتراضات به فقر و موضوع #جهانی‌_سازی را مورد کنکاش قرار می‌دهد. در این مستند از همراهی اساتید برجسته‌ای بهره گیری شده است که عبارتنداز: دکتر شکور امیدی، دکتر کاظم فولادی، دکتر علی‌رضا اصلانی زکریا ، دکتر مهتاب اسکندری، دکتر عاطفه عابدینی، دکتر میثم آذربخش و مهندس محمدعلی شکوهیان راد. 

عناوین هر قسمت به ترتیب به این شرح است: 

قسمت اول: جهان در آشوب 

قسمت دوم: توازن جمعیت و جنگهای ترکیبی، راه حلی برای تمام فصول 

قسمت سوم: جلیقه زرد که باشی می‌میری 

قسمت چهارم: قرنِ کنترل

قسمت پنجم: جنگ جهانی چهارم.

عوامل تولید این اثر عبارتند از: راوی: منوچهر زنده دل / مجری طرح: ستیف ربیعی / مدیرتولید: محمد حسین اکبری / فیلم‌بردار: محسن استیری / تدوین و صداگذاری: الهه شیرازی / آهنگساز: سهیل سلیمی / تنظیم: کیوان کریمی / موشن گرافی: سمانه ضیائی.

 این مجموعه محصول موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی است.

اولین تیزر رسمی از مجموعه مستند " جنایت نامرئی " منتشر شد

برای تماشای اولین تیزر رسمی از مجموعه مستند " جنایت نامرئی " روی تصویر زیر کلیک کنید:

 مستند جنایت نامرئی به موضوع #نظم_نوین_جهانی و ارتباطش با #سلاح‌های_بیولوژیک و خصوصاً پاندمی #کرونا با بیش‌ از دو سال تحقیق و پژوهش، می‌پردازد که در پنج قسمت به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی #سهیل_سلیمی ساخته شده است. این مجموعه در راستای #جهادتبیین به بازنمایی و افشاگری گسترده‌ای درباره صنعت #بهداشت_و_درمان، سلاح‌های بیولوژیک، ساخت یا ارتقاء بیماری‌ها، #مافیای_علم و کنترل تولید و #سانسور #مقالات_علمی ، #سایبرنتیک ، #جنگ‌_شناختی، #اِنبیک و علوم نوین، و #جنگ_جهانی_چهارم می‌پردازد. همچنین طیف گسترده‌ای از علوم مرتبط با #کنترل_هوشمند و نوین جهان را مورد بررسی قرار می‌دهد و ارتباط این موضوعات را با شرایط #اقتصاد_جهانی و #اعتراضات به فقر و موضوع #جهانی‌_سازی را مورد کنکاش قرار می‌دهد. در این مستند از همراهی اساتید برجسته‌ای بهره گیری شده است که عبارتنداز: دکتر شکور امیدی، دکتر کاظم فولادی، دکتر علی‌رضا اصلانی زکریا ، دکتر مهتاب اسکندری، دکتر عاطفه عابدینی، دکتر میثم آذربخش و مهندس محمدعلی شکوهیان راد. 

عناوین هر قسمت به ترتیب به این شرح است: 

قسمت اول: جهان در آشوب 

قسمت دوم: توازن جمعیت و جنگهای ترکیبی، راه حلی برای تمام فصول 

قسمت سوم: جلیقه زرد که باشی می‌میری 

قسمت چهارم: قرنِ کنترل

قسمت پنجم: جنگ جهانی چهارم.

عوامل تولید این اثر عبارتند از: راوی: منوچهر زنده دل / مجری طرح: ستیف ربیعی / مدیرتولید: محمد حسین اکبری / فیلم‌بردار: محسن استیری / تدوین و صداگذاری: الهه شیرازی / آهنگساز: سهیل سلیمی / تنظیم: کیوان کریمی / موشن گرافی: سمانه ضیائی.

 این مجموعه محصول موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی است.

عکس‌های پشت صحنه‌ی مجموعه مستند جنایت نامرئی Invisible Crime BTS_Pictures

عکس‌های پشت صحنه‌ی مجموعه مستند: جنایت نامرئی      نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: سهیل سلیمی
  I N V I S I B E L    C R I M E
Writer, Director & Producer : SOHEIL SALIMI     BTS_Pictures

آیا جنگ جهانی دوم را انگلیس شروع کرد؟ قسمت سوم : جنگ جهانی چهارم

آیا جنگ جهانی دوم را انگلیس شروع کرد؟

قسمت سوم : جنگ جهانی چهارم

نویسنده: سهیل سلیمی

بعد از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد که "الکساندر دومارانش" رئیس سرویس اطلاعاتی فرانسه، آن‌ را "جنگ جهانی سوم" نامید، همین سیاست علیه کشورهای دیگر و خصوصا کشورهای خاورمیانه هم کلید خورد. در واقع ایجاد رژیم جعلی اسرائیل برای تحقق همین هدف بود، ایجاد یک ناامنی پایدار و مستمر، برای چالشی پایدار و مستمر علیه کشورهای خاورمیانه، و البته تحقق نابودیِ هدفی مهم به نام اسلام، هدفی که یا باید نابود می‌شد و یا به کلی ناکارآمد. تمدنِ غرب با شناختی که در طول صدها سال استعمار از منطقه غرب آسیا به دست آورده بود راه نفوذ و آغاز استعماری نو را در نابود کردن اسلام و خصوصا تشیع می‌دانست که "الکساندر دومارانش" در کتاب "جنگ جهانی چهارم" به تفصیل به شرح استراتژی نابودی تشیُع پرداخته است. زیرا او معتقد بود که تشیع با محوریت ایران به زودی از مرزهای غربی چین تا شمال آفریقا را به کنترل ایدئولوژیک خود در خواهد آورد و تمدن غرب را به چالش خواهد کشید. او این مقطع را "جنگ جهانی چهارم" نامید و به رئیس جمهور آمریکا "ریگان" گفت که باید دست از جنگ شرق و غرب بردارد و جنگ نوین، یعنی جنگ شمال و جنوب را آغاز کند، جنگِ میان تمدن غرب با اسلام.

مهمترین استراتژی‌ که برای تحقق این هدف طراحی شده بود؛ ایجاد جنگ میان کشورها و گرفتن پُز حمایت از یک طرف جنگ، و بعد دوشیدن هر دو سوی نبرد از طریق فروش سلاح و گرفتن دارایی‌هایشان برای ارائه کالاهای اساسی و حتی دارو و ملزومات اولیه زندگی بود!

در این استراتژی با ایجاد جنگ میان کشورها دو هدف محقق می‌شود. اول؛ کشور ضعیف، یا کشور مورد حمله، از نیازهای کوچک گرفته تا ساختارهای عظیم اقتصادی و... محتاج کمکِ همان‌ها می‌شوند که طراح جنگ بوده‌اند و دوم؛ کشور قدرتمند یا کشور مهاجم، که در روندی اصطکاکی و فرساینده عناصر و موئلفه‌های قدرتش را از دست می‌دهد و سر آخر محتاج همان‌ها می‌شود.

بعد از جنگ جهانی دوم هر دو سوی جنگ، محتاج و تحت فرمانِ انگلستان و آمریکا بودند. برای آمریکا و انگلستان اصلا مهم نبوده و نیست که جنگ را کدام سمت شروع کند، یا کدام سمت ماجرا، پیروز میدان باشد، نفس وجود جنگ مهم است. پس تا جایی که بتوانند با ایجاد تفرقه میان کشورها این مهم را محقق می‌کنند. البته در دوران جنگ جهانی سوم و بعد جنگ جهانی چهارم سعی کردند تا جای ممکن جنگ‌ها را از مرزهای خود دور نگه دارند.

مجموعه‌ی مستندِ " جنایتِ نامرئی " نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سهیل سلیمی

مستند جنایت نامرئی  بزودی!!!!!!!!!

نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: سهیل سلیمی

مستند جنایت نامرئی  که به موضوع نظم نوین جهانی و ارتباطش با سلاح‌های بیولوژیک و خصوصاً پاندمی کووید19 می‌پردازد در چهار قسمت به نویسندگی و کارگردانی سهیل سلیمی ساخته شده است. این مجموعه در راستای جهاد تبیین به بازنمایی و افشاگری گسترده‌ای درباره صنعت بهداشت و درمان، سلاح‌های بیولوژیک، ساخت یا ارتقاء بیماری‌ها، توازن جمعیت، پاندمی کرونا، مافیای علم و کنترل تولید و سانسور مقالات علمی، سایبرنتیک، جنگ‌های شناختی، اِنبیک و علوم نوین، و جنگ جهانی چهارم می‌پردازد. این مجموعه طیف گسترده‌ای از علوم مرتبط با کنترل هوشمند و نوین جهان را مورد بررسی قرار می‌دهد و ارتباط این موضوعات را با شرایط اقتصاد جهانی و اعتراضات بین المللی به فقر گسترده و موضوع جهانی‌سازی را مورد کنکاش قرار می‌دهد. در این مستند از همراهی اساتید بزرگ و صاحب نامی بهره گیری شده است که عبارتنداز: دکتر شکور امیدی، دکتر کاظم فولادی، دکتر علی‌رضا اصلانی ذکریا ، دکتر مهتاب اسکندری، دکتر عاطفه عابدینی و مهندس محمدعلی شکوهیان راد.

عناوین هر قسمت به ترتیب به این شرح است: 

قسمت اول: جهان در آشوب 

قسمت دوم: توازن جمعیت و جنگهای ترکیبی، راه حلی برای تمام فصول 

قسمت سوم: جلیقه زرد که باشی می‌میری 

قسمت چهارم: جنگ جهانی چهارم.

عوامل تولید این اثر عبارتند از: راوی: منوچهر زنده دل / مجری طرح: ستیف ربیعی / مدیرتولید: محمد حسین اکبری / فیلم‌بردار: محسن استیری / تدوین و صداگذاری: الهه شیرازی / آهنگساز: سهیل سلیمی / تنظیم: کیوان کریمی / موشن گرافی: سمانه ضیائی.

 

مستند (جنایت نامرئی) نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: سهیل سلیمی

 

مستند جنایت نامرئی  بزودی!!!!!!!!!

نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: سهیل سلیمی

مستند جنایت نامرئی در چهار قسمت به نویسندگی و کارگردانی سهیل سلیمی ساخته شده است. عناوین هر قسمت به ترتیب به این شرح است: 

قسمت اول: جهان در آشوب 

قسمت دوم: توازن جمعیت و جنگهای ترکیبی، راه حلی برای تمام فصول 

قسمت سوم: جلیقه زرد که باشی می‌میری 

قسمت چهارم: جنگ جهانی چهارم.


عوامل تولید این اثر عبارتند از:

مجری طرح: ستیف ربیعی / مدیرتولید: محمد حسین اکبری / فیلم‌بردار: محسن استیری / تدوین و صداگذاری: الهه شیرازی / آهنگساز: سهیل سلیمی / تنظیم: کیوان کریمی / موشن گرافی: سمانه ضیائی / راوی: منوچهر زنده دل.

اَسرارِ خیلی رسمی | تحلیلی بر فیلم اسرار رسمی Official Secrets 2019

اَسرارِ خیلی رسمی
بی شک ساختن فیلم با مضمونِ نقدِ سیاسی آنهم در کشور مبدا موردِ نقد بسیار سخت است. و قطعا در کشورهایی که نهادهای امنیتی پیچیده تر و مخوف تری دارند به مراتب سخت تر. انگلستان با داشتن قریب به ۱۰ نهاد امنیتی یکی از این کشورهاست. GCHQ و Mi6 از مخوف ترین نهادهای امنیتی جهان بشمار می روند. فیلم سینمایی "اسرار رسمی" "Official Secret" نمونه بارزی است از یک فیلم سیاسی که خفقان و قدرت سرویس های امنیتی را به زیبایی به تصویر می کشد. مهمتر اینکه چگونه سیاست مداران صاحب نفوذ، فاسد و آلوده با استفاده از اطلاعات و زنجیره ی ارتباطات افراد، می توانند سیاست گذاری های کثیف خود را پیش ببرند. فیلم "اسرار رسمی" به داستان جاسوسی می پردازد که در بخش شنود و تجسس از مقامات رسمی دیگر کشورها در GCHQ کار می کند. در همان ابتدای فیلم از او "کاترین گان"، خواسته می شود گزارشش را از تجسس درباره ی یکی از سیاست مداران چینی زودتر ارائه کند، زیرا وزارت خارجه قصد مذاکرات تجاری دارد و به این اسناد نیاز دارد. سپس به او ماموریت داده می شود تا با جاسوسی از زندگی اعضای غیر دائم شورای امنیت، از آنها نقطه ضعف هایی پیدا کنند که بشود با استفاده از نقاط ضعف آنها، اعضای شورای امنیت را تهدید کنند تا از قطعنامه آمریکا و انگلیس برای حمله به عراق حمایت کنند. کاترین که روحیه ضد جنگ دارد و بنا به جایگاه اطلاعاتی اش می داند که آمریکا و انگلیس در مورد سلاح‌های کشتار جمعی عراق دروغ می گویند، تصمیم به افشاگری می گیرد. بی تردید پُز آزادی بیان و کلید واژه جنگ غیر قانونی و جنگ قانونی، دست آویزی بوده که با استفاده از آنها فیلمساز توانسته فیلمش را بسازد. و سپس با کثیف نشان دادن "تونی بلر" نخست وزیر وقت، انگلستان، دامن ملکه را از این ننگ پاک کند. اما به هر حال برای انسان های نکته بین، همین میزان از اطلاعات هم می تواند آگاه کننده باشد که چطور با دروغ هایی مثل سلاح کشتار جمعی و حقوق بشر، کشورهای ضعیف تر را مجبور به مذاکره می کنند و چطور با همین روش آنها را خلع سلاح و سپس استعمار می کنند. یادمان باشد بعد از صدام نفت عراق برای ۹۹سال تحت استعمار ایالات متحده آمریکا قرار گرفت، آنهم باید دروغی که با جنگ رسانه ای آن را به دنیا حقنه کردند. در جایی از فیلم، دو مامور از دوستان کاترین به او می گویند که قرار است به لندن بروند تا فارسی یاد بگیرند، و فیلمساز از این طریق به مخاطب القاء می کند که پروژه ی بعدی پرونده سازی برای ایران است (پرونده های دروغینِ هسته ای، حقوق بشر و حمایت از تروریسم). فیلم یادآوری می کند که "مارگارت تاچر" هم با استفاده از همین روش یک کشتی آرژانتینی را غرق، و جنگ فالکلند را به راه انداخت. در سوی دیگر هفته نامه "آبزرور Observer" و روزنامه‌نگارهای آن قرار دارد که در دو جناح موافق جنگ و مخالف حنگ در تلاش هستند تا قصه جلو برود. جنگ شروع می شود و افشاگری کاترین چیزی را عوض نمی کند. در فیلم تلاش کاترین برای نجاتِ همسرِ مسلمان اش که ناخواسته درگیر پرونده افشاگری او شده و حالا برای زهر چشم گرفتن از کاترین می خواهند او را از انگلیس اخراج کنند، این القاء را صورت می دهد که گویا کاترین با این کار مشغول نجات مسلمان است. فیلم در حالی از کاترین گان ، جاسوس سرویس امنیتی GCHQ یک قهرمان می سازد که، در کپشن انتهای فیلم می نویسد که در چهار سال ابتدای جنگ، قریب به یک میلیون نفر از مردم عراق توسط نیروهای آمریکایی و انگلیسی کشته شده اند. فیلم، خوش ساخت و خوش ریتم است و بازی های قابل قبولی در آن به چشم می خورد. بسیاری از نکات سیاسی و امنیتی فیلم در این مجال نمی گنجد و دیدنِ با بصیرتِ این اثرِ خوب سینمایی را توصیه میکنم. سهیل سلیمی

آیا از جنایتی نامرئی که در نزدیکِ شما در حال وقوع است خبر دارید؟

مستند جنایت نامرئی

نویسنده و کارگردان: سهیل سلیمی

مستند جنایت نامرئی پاسخی است به دها سوال پیچیده در حوزه حکومت‌ها و جهان پیرامون ما. جهانی که گلوبالیست‌ها و کانون‌های بزرگ تصمیم‌گیری مانند بنیاد راکفلر و گروه بیلدربرگ و دانشگاه جان هاپکینز و... برای آینده‌ی آن تصمیم گیری می‌کنند. این مستند سوالاتی را که سال‌ها به دنبال جواب‌شان می‌گشتید پاسخ داده است. سوالاتی مانند:

آیا بیماری‌های جدید محصول طبیعت هستند یا آزمایشگاها؟

آیا تجارت سلامت با بیماری‌های جدید رونق می‌گیرد یا بیماری‌ها سلامت را به مهمترین تجارت جهان مانند تجارت سلاح و تجارت موارد مخدر تبدیل کرده‌اند؟!

آیا تولید علم در جهان کنترل می‌شود؟

آیا علم هم مافیای خاص خودش را دارد؟

آیا علم و مقالات علمی سانسور می‌شوند؟

آیا سلاح‌های بیولوژیک فقط در جنگ استفاده می‌شوند یا در زمان صلح هم اهداف خود را مورد هجوم قرار می‌دهند؟

آیا رسانه‌ها بخشی از یک پاندمی هستند؟

آیا در مقوله جمعیت و کاهش جمعیت! و ارتباط آن با اقتصاد و طرح‌های سازمان‌ها و نهاد‌های بین‌المللی برای کنترل جمعیت ارتباطی وجود دارد؟

آیا از نقش بیماری در تصرف قاره‌آمریکا توسط اروپائیان و کشتارِ بومیانِ آمریکا و ظهور امپراتوری ایالات متحده اطلاع دارید؟

آیا در طول تاریخ جنگ‌هایی بوده که از طریقِ بیماری‌های واگیردار به شکست یا پیروزی‌های بزرگ بیانجامد؟

آیا می‌دانید در دوران مدرن بیماری‌های ساخته‌ی دست بشر در کدام کشورها ساخته و یا آزمایش شده است؟

آیا حفاظت از جمعیتِ بیمار و کهن‌سال با نگاهِ علم مدرن و ایدئولوژی لیبرالیسم و کپیتالیسم، مقرون به صرفه است؟

آیا ارتباطی میان موارد زیر می بینید؟ (لطفا توضیح کامل بدهید) فروپاشی اقتصادی آمریکا در سال 2001 که بحرانِ دات‌کام معروف شد، خروج آمریکا از کنوانسیون منع اشاعه سلاح‌های بیولوژیک و سموم در همان سال و پیرو آن، فرو ریختنِ برج‌های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک در 11 سپتامبر 2001 و تصرف عراق و افغانستان توسط ایالات متحده آمریکا. گزارش بانک جهانی در سال 2004 از تاثیرات کسری ۶۶۶ میلیارد دلاری بودجه آمریکا بر رشد اقتصادی کشورهای جهان، خصوصا کشورهای در حالِ توسعه، و تصویب قانون سپر دفاعی بیولوژیک آمریکا در سال 2004. سقوطِ اقتصادی سال 2008 و جنگ‌های متعدد در آفریقا و غرب آسیا (خاورمیانه) ورشکستگی یونان با مدیریت بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول. ظهور پدیده‌ای بنام داعش در 2013! کشته شدن قریب به هشت‌هزار نفر در حج سال 2015-1394. جمع آوری ژنوم نژادهای مختلف بشری از کشورهای مختلف، با عجله و فشار تبلیغاتی فراوان تا قبل از سال 2019. بحران بدهیِ جهان که از اواسط دهه نود شروع شده بود و در سال 2019 از مرزِ 55تریلیون دلار عبور کرد! تظاهراتِ مردم در اروپا و آمریکا برای نجاتِ شرایطِ اقتصادی (خصوصا در فرانسه و آمریکا)! شکست داعش توسط ایران، شهادت سپهبد سلیمانی توسط ایالات متحده آمریکا و ظهورِ ویروسِ سارس-کوو2 یا همان کرونا یا کووید19!

آیا می‌دانید آمریکا با بیش از 30تریلیون دلار چین با 8 تریلیون دلار و انگلیس با قریب به 4 تریلیون دلار، فرانسه 5/3 تریلیون دلار، آلمان با 4 تریلیون دلار، برزیل 2 تریلیون دلار و کشور کوچک ژاپن با قریب به 15 تریلیون دلار مهم‌ترین بدهکاران اقتصاد جهان هستند؟

آیا از کاربرد ژنوم انسان در ساخت سلاح‌های بیولوژیک و برقراری توازن جمعیت اطلاع دارید؟

آیا شیوع گسترده‌ی بیماری‌های تنفسی در مسیر اربعین در عراق را در حالی که هیچ شهر دیگری جز کربلا و نجف آلوده نمی‌شوند، اتفاقی می‌دانید یا محصول یک حمله بیولوژیک؟ کشته شدن هشت هزار نفر در فاجعه منا 1394 که علت آن ازدحام! و یکی دو ساعت! تشنگی! اعلام شد را چقدر حمله‌ی بیولوژیک و مسمومیت با گاز می‌دانید؟

 در حوزه‌ی اقتصاد با توجه به نظریات فروپاشی اقتصاد جهان: مانندِ کتاب "سقوط آزاد" اثرِ ژوزف استیگلیتز و توابینِ علم اقتصاد به سَرکردگیِ راث ‌اَشکرافتس. چطور جهان را تفسیر می‌کنید؟ چگونه تورم از کشورهای توسعه یافته، خصوصا آمریکا به دیگر کشورها صادر می‌شود؟! جایگزینی پشتوانه‌ی پول که طلا بود با نفت و سپس با دلار چگونه رخ داد؟ نقش فرانسه در خروج طلاهایش از آمریکا و اعلام زنگ خطرِ پول کاغذی چه بود؟

از چه زمانی کشورهای جهان به این نتیجه رسیدند که معیار دلار باید کنار گذاشته شود؟  نسبت توازن جمعیتِ مولد و جمعیت سربارِ اقتصاد چه تاثیری در بدهی داخلی و اقتصاد آمریکا دارد؟ توازن جمعیتِ استفاده کننده از دلار در جهان، چه تاثیری در اقتصاد آمریکا دارد؟ بحران فقر و پیری و بیماریِ جمعیت در کشورهای توسعه یافته! چه تاثیری در سیاست‌گذاری‌های بانک‌ها و بیمه‌ها و خدمات‌درمانی گذاشته است؟

علتِ بدهی دولت‌های جهان و شرایط اقتصادی جهان و ارتباطشان با جنبش‌های گوناگونِ رخ داده مانند جنبش جلقه زردها در فرانسه و جنبش ضد طمع در آمریکا چه می‌دانید؟

در دکترین مجمع جهانی اقتصاد با عنوان "ریستِ بزرگ یا بازنشانیِ بزرگ"، از کاهش جمعیت! جهان به عنوان راه‌حل مُعظلات جهانی یاد می‌شود. آیا با توجه به شرایط وخیم اقتصاد جهان، منظور کاهش طبیعی است یا کشتار فوری؟

 چه رابطه‌ای میان پول، جنگ و بیماری‌ها وجود دارد؟

چرا اغلب ثروتمندان جهان از سهامدارانِ عمده‌ی شرکت‌های خدماتِ درمان و داروی‌سازی هستند؟

آیا بیماری‌ها و گونه‌های جدید بیماری‌ها، محصول جدید کمپانی‌های ارائه دهنده‌ی خدمات درمان است؟ مانند ویروس‌ها و آنتی‌ویروسهایی کامپیوتری که اغلب محصول یک شرکت هستند!

از واحد731 ژاپن تا پروژه‌های "اِم‌کی اُلترا" و "تاسکیگ" "112" در ایالات متحده، و آزمایش سلاح‌های بیولوژیکِ شیمیایی، میکروبی و ویروسی و مخدرها و روان‌گردان‌ها و تاثیرات شوک‌های الکتریکی بر ساختار الکتروشیمیایی بدن انسان، اطلاعی دارید؟

 آیا کرونا محصولِ آزمایشگاه‌های بیولوژیک آمریکاست؟

 اگر بحران اقتصاد و بحران توازن جمعیت راه‌حلی جز جنگ بیولوژیک ندارد، کدام کشور یا کدام کشورها توان استفاده از این راه‌حل را دارند؟

چه کسی بیشترین سود را از فراگیر شدنِ کرونا بُرده است؟

چه اهداف کلان و خُرد دیگری جز حل مشکل اقتصادِ جهان در این جنگ بیولوژیک پنهان شده است؟

آیا می دانید وحشت و ترس چه تاثیری در سیستم ایمنی بدن دارد؟

آیا می دانید بمباران خبری، پروتکل‌های بهداشتی، زمینه‌ چینی‌های غذایی و دارویی (مانند جمع آوری راینیتیدین به بهانه سرطان‌زا بودن، که می‌توانست با کاهش اسید معده از اسیدی شدنِ دهان و نای جلوگیری کند، با توجه به اینکه ویروس‌ها و اساسا کرونا‌ویروس عاشق فضای اسیدی است، و یا عدم چاپ و نشر مقالات تحلیلی و منتقد در مورد واکسن‌ها با دستور سازمان بهداشت جهانی از دو سال قبل از شیوع کرونا در مجلات معتبر علمی) و حملات رسانه‌ای و شبه علمی، همگی بخشی از یک پازل بزرگ برای کشتار مردم جهان است؟

 آیا با شناخت ایدئولوژیک غرب در ساحت لیبرال‌دموکراسی و کپیتالیسم، و برده‌داری نوینِ این مکتب فکری آیا نشانه یا نشانه‌هایی از وجود فلسفه‌ای مشخص برای اشاعه‌ و استفاده از سلاح‌های بیولوژیک وجود دارد؟

آیا با توجه به آمار و ارقام ارائه شده از میزان کشته‌های بیماری کرونا در کشورهای مختلف و با تطبیقِ آمارهای میزانِ کشته‌های: افراد فقیر، رنگین پوست، ازکارافتاده، بیمار و کهن‌سالان، به ارتباطی معنادار از ایجاد توازن جمعیت با سلاح‌های بیولوژیک می‌رسیم؟

آیا می دانید جهان نه دو جنگ جهانی بلکه چهار جنگ جهانی را تجربه کرده است؟

آیا می دانید امروز جهان در درون جنگ جهانی چهارم به حیات خود ادامه می‌دهد؟

آیا می‌دانید جنگ جهانی چهارم، جنگ شمال و جنوب نام دارد؟

جهان پسا کرونا چه شکل و ویژه‌گی‌هایی خواهد داشت؟

آیا از طرح حاکمیتِ واحد جهانی مطلع هستید؟

آیا از جنایت نامرئی با خبر هستید؟

پاسخ تمام این سوالات و بیشتر را در مستند پژوهشیِ جنایت نامرئی به تهیه کنندگی سهیل سلیمی می‌توانید ببینید. مستند جنایت نامرئی در چهار قسمت و در موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی ساخته شده است و نویسندگی و کارگردانی آن ره عهده‌ی سهیل سلیمی بوده است. عناوین هر قسمت به ترتیب به این شرح است: قسمت اول: جهان در آشوب – قسمت دوم: توازن جمعیت و جنگهای ترکیبی، راه حلی برای تمام فصول – قسمت سوم: جلیقه زرد که باشی می‌میری – قسمت چهارم: جنگ جهانی چهارم.

عوامل تولید این اثر عبارتند از:

مجری طرح: ستیف ربیعی / مدیرتولید: محمد حسین اکبری / فیلم‌بردار: محسن استیری / تدوین و صداگذاری: الهه شیرازی / آهنگساز: سهیل سلیمی / تنظیم: کیوان کریمی / موشن گرافی: سمانه ضیائی / راوی: منوچهر زنده دل.


سهیل سلیمی / فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک / مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران.

https://soheilsalimi.blogsky.com

جنگ‌های سایبرنتیکی و شناختی و استراتژی اغتشاش به شیوه‌ی لوسیفر

خرده مقاله‌ای پیرامونِ جنگ‌های "سایبرنتیکی و شناختی" و استراتژی ساخت مزذور و اغتشاشگر به شیوه‌ی لوسیفر با مقدمه ای بر مفهوم شناسی واژه "سایبرنتیک"

بی‌گمان یکی از مراتب آگاهی در مسائل علمی شناخت دقیق ماهیت مطالب و گذاره‌هایی است که به عنوان ریشه‌ی کلام در مباحث و مسائل مطرح می‌شود. گاهی استفاده از یک واژه اشتباه یا نامرتبط می‌تواند در روند فهم یک گذاره مهم تاثیرگذار باشد. برای مثال در موارد بسیاری دیده‌ام که افراد با مدارک تحصیلی بالا فرق واقعیت و حقیقت را نمی‌دانند و به راحتی در جمله‌هایشان از این دو کلمه به‌جای هم استفاده می‌کند حال آنکه این دو در معنا بسیار متفاوت هستند. زیرا امر واقع به واقعیت می انجامد حال آنکه حقیقت از واژه حق منشعب می‌شود، واقع میان وقوع و عدم وقوع معنا می‌یابد و حقیقت از تقابل حق و باطل، و این یعنی این دو واژه هیچ ربط معنایی به هم ندارند اما متاسفانه در موارد بسیاری به جای هم استفاده می‌شوند. بعد از وقوع اغتشاشات اخیر در مهر ماه هزاروچهارصدویک مطالب زیادی با عنوان نبرد سایبرنتیکی یا جنگ سایبرنتیکی پیرامون تحریک و مدیریت اغتشاشگران در کشور مطرح شد که متاسفانه به دلیل عدم شناخت دقیق از واژه سایبرنتیک، نوعی اشتباه علمی را در فهم مسائل مرتبط آینده ایجاد خواهد کرد که باید از همین فرصت برای اصلاح آن بهره ببریم.

اولین اشتباه ترجمه سایبر اِسپیس به فضای مجازی است. زیرا مجاز مترادف یا هم معنای سایبر نیست و حتی فضای مجازی اصلا مجاز نیست، یعنی فضایی غیر واقعی و خیالی و توهمی نیست بلکه واقعیتی است ناملموس یعنی تمامیت آن و حتی فعل و انفعالات آن کاملا واقعی هستند و آدم‌های واقعی می‌توانند در آن فعالیت کنند و سرگرم شوند، یا چیزی بیاموزند و یا فعالیتی اقتصادی انجام دهند. پس فضای مجازی ترجمه‌ای غلط از سایبر اِسپیس است و شاید مفهوم درست، "فضای واقعیت ناملموس" باشد. در بخش دوم خود واژه‌ی سایبر است که از کلمه سایبرنتیک که ریشه‌ی آن یک واژه‌ی یونانی ست برگرفته شده است. واژه‌ی کیبرنِتوس در یونان باستان و حدود بیست و پنج قرن قبل برای مفاهیمی چون حاکمیت، حکومت و کنترل، سُکانداری، هدایتِ همراه با کنترل کاربرد داشته است. پروفسور نوربرت وییِنِر در کتاب سایبرنتیک این مفهوم را این گونه بیان می کند؛ سایبرنتیک یا دانشِ حاکمیت و کنترل بر حیوان (انسان) و ماشین. پس بر خلاف تصوّر عامه سایبر و سایبرنتیک به معنای اینترنت و شبکه‌های فعال در آن نیست. با تعریف امروزی سایبرنتیک بر حاکمیتی اشاره دار که کنترلی همه جانبه بر انسان یا ماشین دارد و یکی از ابزارهایش اینترنت است که اتفاقا ابزار بسیار قدرتمندی‌ست. در سی سال گذشته تمدن غرب شیوه‌ی حاکمتش را از ساختار حاکمیت و کنترل بر اقتصاد و انرژی، فرهنگ و سیاست، اجتماع و قدرت نظامی به ساختار دوگانه‌ی اطلاعات-انرژی تبدیل کرده است. به همین جهت است که واژه‌ی سایبرنتیک که ظرفیت بالای معنایی دارد مفهومِ اجماع اطلاعات را در تمامی حوزه‌ها به دوش می‌کشد و برای تحقق تمامی گذاره‌های تمدنی تنها انرژی را برای پیش برد اهدافش نیاز دارد، خواه این انرژی انرژی فسیلی باشد و خواه انرژی‌های نوین.

با نگاهی به شرایط جهان در عصر حاضر و با توجه به موقعیت فوق استراتژیکِ ایران اسلامی، در واقع وقتی از جنگ سایبری صحبت می‌کنیم باید بدانیم که با همان مفهوم جنگ هیبریدی یا جنگ ترکیبی طرف هستیم. تمدن غرب و همه دنبال روهای آنها از تمام ابزارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای، اجتماعی و نظامی(تروریستی) به اضافه‌ی ابزار بسیار قدرتمند اینترنت برای ضربه زدن به درخت تناور انقلاب استفاده می‌کنند و این جنگِ‌‌ترکیبیِ نوین، با این باز تعریف، معنای درست جنگ سایبرنتیکی است.

در اغتشاشات اخیر برجستگیِ ابزارهای متکی بر اینترنت بسیار بارز و قابل تامل بود اما آنچه باید مورد مداقه قرار گیرد، تاثیر ابزارهای‌ دیگر برحاکمیت و کنترل بر اذهان اغتشاشگران و گروهایی که به پیروی از آنها به خیابان آمده بودند، است. بعد از مختصری که برای تبیین سایبرنتیک و جنگ‌های ترکیبی نوشتم باید به یکی از مهم‌ترین زیرشاخه‌های جنگ‌های ترکیبی اشاره کنم، جنگِ شناختی!

واژه‌ی شناخت، که ترجمه‌ی کوگنِیتیو است به این معنا مد نظر است که چگونه ابزارهای حاکمیت و کنترل، که دشمن از آنها بهره می‌گیرد، باورها و زاویه‌ی نگاه مخاطبان را تغییر می‌دهند، و آنقدر این کار را با دقت و وسواس و به کرّات انجام می‌دهند که به قول قدیمی‌ها اگر بگویند ماست سیاه است، مخاطبان‌شان می‌پذیرند. شاید در نگاه اول ماهواره‌ها و شبکه‌های معاند و ابزارهای اینترنت محور به افکار ما خطور کنند، اما آموزش‌های دوران کودکی و مهد کودک‌ها، فیلم و انیمیشن‌ها، کتاب‌ها و مجلات، موسیقی‌های خصوصا با کلام، آموزش‌های موسسات خصوصی در حوزه‌های گوناگون، آموزش عالی از طریق کتاب‌های عموما ترجمه‌ای و صدها مورد دیگر که به روش‌های مختلف باورهای کودکان و جوانان و مردان و زنان کشور را تغییر می‌دهند، همه بخشی از جنگ‌های شناختی هستند که تمدن غرب با استفاده از افکار بیمار گونه‌ی استراتژیست‌هایش به آنها دامن می‌زند.

جرالد سگال استاد دانشگاهِ اورشلیمِ رژیم جعلی صهیونیستی بود، وی مسئول پروژه مطالعات تطبیقی براندازی سیاسی در کشورهای کمونیستی در موسسه سلطنتی امور بین‌الملل لندن و همچنین مدیر شورای تحقیقات اقتصادی و اجتماعی برنامه آسیا ـ پاسیفیک و عضو رسمی انجمن مطالعات بین‌المللی بریتانیا بود، که در 46 سالگی در اثر سرطان مُرد، و شاید یکی از مهمترین راهبردهای طراحی شده توسط سگال راهبردی بود که به اعتراف خودش با استفاده از روش "لوسیفر یا همان شیطان" برای هبوط آدم طراحی کرده بود. او به سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای غربی توصیه می‌کند که؛ "کشورهای اسلامی و آیت‌الله‌ها را باید با ترویج سکس و فرهنگ «والت دیزنی» در سرزمین‌هایشان آلوده کرد. این‌ها نیروهای مرگباری هستند که می‌توانند به‌وسیله «فناوری اطلاعات» و «توریسم» در کشورهای مدنظر و ایران آزاد شوند. غرب باید دشمنانش را شبیه خود کند و درعین‌حال باهوش و بردبار باشد. حالا زمان رها کردن سگ‌های جنگی جدید چون «مایکروسافت» و «میکی ماوس» است." جرالد سگال با باز تعریف استراتژی لوسیفر، علیه آدم (ع) برای تمدن غرب نقشه‌ی راهی تعریف کرده که اگر با دقت شرایط را بررسی کنیم سال‌هاست که غربی‌ها مشغول اجرای آن هستند، یعنی وسوسه و اغفال زنان برای هرزگی و فحشا و بدنبال آن قلیان تمایلات مردان برای فرو رفتن در این مرداب شهوت و هیجان، و در نهایت نابودی جوامع ِ هدف.

حالا با دانسته‌های موجود از جنگ شناختی، که تمدن غرب در این سال‌ها علیه زنان کشور ما به راه انداخته می‌توان فهمید که چگونه استراتژی جرالد سگال در مد و پوشاک، در ضدیت با آموزش‌های دینی برای کودکان، در ترویج فرهنگ مصرفگرایی، در ترویج مسائل جنسی میان دختران و در ساخت میلیون‌ها ساعت برنامه‌های گوناگون در رسانه‌ها و بسیاری مواردِ دیگر خودنمایی می‌کند.

تمام آنچه در این استراتژی جرالدسگال ارائه و تمدن غرب به دنبال مُحَقق کردن آن بوده، همگی بخشی از جنگ سایبرنتیکی یا همان جنگِ حاکمیت و کنترل است.

با بازگشت به ابتدای متن باید یادآور شوم که فهم ما از واژه‌ها تاثیر به سزایی در فهم ما از جهان پیرامون و تهدیدات گسترده و روزمره ای دارد، که بی وقفه گریبان‌گیر مردم سرزمین‌مان است. در واقع با فهم درست، استاندارها، هنجارها، مقررات و سیاست‌های نوینی ایجاد خواهد شد که امکان فریب خوردن ما را خواهد گرفت.

 

سهیل سلیمی

فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک

مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران

22/مهرماه/1401

 

1.Cybernetic & Cyberspace

2. Cognitive  

3. Norbert Wiener

4. Norbert Wiener - Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine

5. Gerald Segal

 

 

 

تشریح تحولات جهان پس از کرونا به روایت «جنایت نامرئی»

سینماپرس: مجموعه مستند «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» (که عنوان آن به جنایت نامرئی تغییر یافته است) به روایت شیوع بیماری‌های بی حد و مرز مانند ویروس کرونا در سطح جهان می پردازد.


مجموعه مستند «جنایت نامرئی» به نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی «سهیل سلیمی» در قالب چهار قسمت ۵۵‌دقیقه‌ای ساخته می‌شود.

این مجموعه که تولید موسسه‌ فرهنگی هنری اندیشه‌ شهید آوینی است، تاریخچه‌ای از بیماری‌های فراگیر در سراسر جهان؛ از عهد باستان تا به امروز را روایت می‌کند و از این زاویه دریچه‌ای برای بررسی عمیق شیوع ویروس کرونا را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. در این میان و با استناد به حقیقت تاریخ، نقش انکارناپذیر سردمداران سلطه‌گر برای همه‌گیری انواع بیماری‌های بی‌حد ومرز روشن می‌شود.

(جنایت نامرئی) «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» با نگاهی پژوهشی به دنبال نمایش جهان پس از کرونا است. جهانی که گستره‌ نفوذ این ویروس مرموز، موجب ایجاد شکل متفاوتی از زیست جامعه‌ بشری شده است تا جامعه‌شناسان و روان‌شناسان و تحلیل‌گران انسان‌شناسی، جهان را به پیش و پس از کرونا تقسیم نمایند. اما در پس همه‌ تحلیل‌ها، دریچه‌ای تازه از طریق بررسی تاریخ شیوع بیماری‌های همه‌گیر نمایان می‌شود، وقتی بیماری راهی برای ریشه‌کن سازی جمعیت جهان و سیطره بر مردمان کشورها به حساب می‌آید. از این رو، روایت تاریخی این مستند فراتر از شرح ناگواری‌های جهان تازه‌ی کرونایی است.

مستند «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» براساس اسناد تحقیقاتی به این نتیجه می‌رسد که دلیل لشگرکشی‌ها را باید از طریق مناظر دیگری جست، وقتی که بسیاری از جنگ‌افروزی‌ها با اهداف غیرنظامی انجام می‌شود و با بررسی ماهیت پلید استکبار جهانی، درمی‌یابیم که مداخله در توازن جمعیتی کشورها از طریق بیماری‌ها، قدمتی چند هزارساله دارد.

مستند «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» به تصرف جهان به واسطه‌ی «کرونا» می‌پردازد، جایی که مرور تاریخ و ردیابی شیوع بیماری‌های کُشنده نشان می‌دهد که چگونه استعمارگران از این طریق به دنبال توازن جمعیت برای کسب منافع مورد نظر خود هستند. این مستند متفاوت، تولید موسسه‌ فرهنگی هنری اندیشه‌ شهید آوینی است که برای پخش از صداوسیما آماده می‌شود.

تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی

خُرده مقاله‌ای پیرامون تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی، خصوصا اینستاگرام

نویسنده: سهیل سلیمی  فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک و مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران

تاکتیک "تیربارن کامنتی" در شبکه‌های اجتماعی

شاید این متن خیلی جنبه‌ی عمومی نداشته باشد و مخاطب اصلی آن افراد سرشناس، سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها باشند. اما دانستن این تاکتیک برای عموم افرادی که در فضای مجازی فعال هستند بسیار مهم و راه گشاست. برای بسیاری از افراد پیش آمده که وقتی موضع خاصی می‌گیرند با کامنت‌های متفاوتی از طرف هواداران‌شان مواجه شوند. گاهی کامنت‌های خوب و محبت‌آمیز و گاه بد و ناامید کننده، البته به فرمایش حضرت مولا علی ع در هر دو حالت فرد نباید خودش را ببازد و از تحسین دیگران مغرور یا از تحقیر آنها احساس یاس کند. اما برای کشور ما که اساساً زیر حملات گسترده و بی وقفه‌ی دشمنان ایران قرار دارد، این کامنت‌ها مانند رگبار گلوله‌ی تیربار ام61 وُلکان عمل می‌کند، و متاسفانه در این پنج شش سال اخیر شاهد بوده‌ایم که بسیاری از سلبریتی‌های ما از این گلوله باران جان سالم به‌در نبرده، و مسیر حق را گم کردند. به طور کلی این "تیربارن کامنتی" با سه نوع محتوای روان‌شناختی تهیه و علیه اهداف استفاده می‌شود.

مرحله‌ی اول؛ کامنت‌های توهین‌آمیز. این کامنت‌ها با هدف عصبانی کردن و بهم ریختن تعادل روانی فرد نوشته می‌شوند. در این مرحله اکثر کامنت‌ها فحش و ناسزاهای رکیک و ناموسی است و کلمات و صفت‌هایی بسیار بی‌شرمانه، تا هر چقدر هم که فرد سعه‌ی‌صَدر داشته باشد و به روی خودش نیاورد، باز از درون دچار آشفتگی روحی و پریشانی در تصمیم‌گیری شود.

مرحله‌ی دوم؛ کامنت‌های شرمنده‌ساز. در این مرحله کامنت‌ها شکل مهربانانه و دلسوزانه بخود می‌گیرند و با جملاتی مانندِ؛ (از شما بعید بود چنین مطلبی را عنوان کنید!) یا (در شان شما نبود) و یا (از شما توقع نداشتیم) فرد را در شرایطی قرار می‌دهند که از کرده، یا گفته‌ی خود احساس شرمساری کند و کامنت‌های فوق را نوعی لطف نسبت به خود قلمداد نماید. در این مرحله که به مرحله‌ی شرمنده‌سازی شهرت دارد، فرد که با کامنت‌های توهین‌آمیز حس حقارت و عصبانیت را همزمان تجربه می‌کرده، از خودش خجالت می‌کشد که چرا موضعی گرفته یا مطلبی گفته که با نظر عام جامعه در تضادی این چنین قرار داشته، حال آنکه تمام این گلوله بارانِ کامنتی که گاه تا صدها هزار کامنت می‌رسد (با توجه به میزان شُهرت فرد) توسط چند ده نفر اتفاق می‌افتد و اساساً این کامنت‌ها و نگارنده‌هایش وزنی در جامعه ندارند یا در بهترین حالت وزن بسیار اندکی دارند. در این دو مرحله، فرد از نظر روانشناختی به مرحله‌ی پذیرش می‌رسد، زیرا از کرده‌ی خود پشیمان است و به دنبال مَفری برای رهایی می‌گردد اما از آنجا که این حملات با هدف ناتوان‌سازی و تنبیه فرد صورت می‌گیرد هرگز دارای گذاره‌هایی برای گفتگو و پرسش و پاسخ نیستند و هدف یا خواسته‌ی خود را با رویکردی کاملا دیکتاتور مابانه به هدف خود تزریق می‌کنند. فرد که پریشان و مستاصل شده ناگهان با کامنت‌های دیگری مواجه می‌شود.

مرحله‌ی سوم؛ کامنت‌های تهدید آمیز. در این مرحله کامنت‌ها به وضوح خشن هستند از تهدید به اسیدپاشی و چاقو زدن تا حمله به خانواده و خانه، و یا آتش زدن خودرو یا حتی تجاوز و تعدی و قتل. حالا که فردِ مورد هدف در استیصال کامل به سر می‌برد، تهدید او، هویتش را زیر فشار قرار می‌دهد و فرد خود را در لبه‌ی پرتگاهی می‌بیند که به زودی از آن فروخواهد افتاد، پس تصمیمات آنی برای حفظ آبرو یا جان خود می‌گیرد و عقب نشینی را بهترین راه‌حل تصّور می‌کند، غافل از اینکه همین عقب‌نشینی فوری و بدون تامل و تفکر، دقیقا هدف اصلی و نهایی این "تیرباران‌کامنتی" است. در موارد بسیاری هدفِ مورد نظر دیگر جرات ارائه نظر در رابطه با موضوعات مهم کشور و خصوصا حمایت از آرمان‌ها یا اهداف سرزمینی‌اش را از دست داده و سعی می‌کند با تغییراتی در سبک زندگی‌اش در شبکه‌های اجتماعی خود را شبیه جماعتی کند که زیر گلوله بارانِ چنین کامنت‌هایی قرار نمی‌گیرند، و احتمالا با خودش می‌گوید؛ خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!.

این سه مرحله یعنی توهین و تحقیر، شرمنده‌سازی، و ترساندن، در بلند مدت از فردِ موردِ هدف یک عاملِ بی‌جیره و مواجب ‌می‌سازد که حالا بی‌هیچ حمله‌ای، خودش پیش پیش برای تیم حریف، گل به خودی بزند و حتی از باورها و اعتقاداتش به طور کامل دست بکشد.

سهیل سلیمی


به زودی!!! مستند: جنایت نامرئی

مستند جنایت نامرئی

نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: سهیل سلیمی

مستند جنایت نامرئی در چهار قسمت و در موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی ساخته شده است و نویسندگی و کارگردانی آن ره عهده‌ی سهیل سلیمی بوده است. عناوین هر قسمت به ترتیب به این شرح است: قسمت اول: جهان در آشوب – قسمت دوم: توازن جمعیت و جنگهای ترکیبی، راه حلی برای تمام فصول – قسمت سوم: جلیقه زرد که باشی می‌میری – قسمت چهارم: جنگ جهانی چهارم.

عوامل تولید این اثر عبارتند از:

مجری طرح: ستیف ربیعی / مدیرتولید: محمد حسین اکبری / فیلم‌بردار: محسن استیری / تدوین و صداگذاری: الهه شیرازی / آهنگساز: سهیل سلیمی / تنظیم: کیوان کریمی / موشن گرافی: سمانه ضیائی / راوی: منوچهر زنده دل.

برای پایش فضای فرهنگی کشور به یک سیستم یکپارچه نیازمندیم

سلیمی: حوزه فرهنگ و هنر نیازمند سیستمی بر اساس دکترین واحد است که فضای فرهنگی را پایش کند/ افرادی که در آثارشان چهره پلید از دین نشان می دهند موأخذه شوند

سهیل سلیمی*

کارگردان فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: افرادی که در حوزه استراتژی فرهنگی تبحر دارند در کنار حقوقدانانی متخصص در حوزه فرهنگ و هنر می توانند این اتفاق را رقم بزنند؛ وقتی این دستورالعمل توسط آن ها تدوین و نهایی شد قوه قضائیه می تواند بر اساس خروجی پایش انجام شده علیه هنرمندانی که امنیت روانی جامعه را زیر سوأل می برند اقدام قانونی کند.

سلیمی سپس با بیان اینکه امروز همه چیز کشور را در حوزه سیاست و امنیت و اقتصاد و فرهنگ به دست برخی نااهلان سپردیم تصریح کرد: کسانی که خروجی شان فیلمی مثل «عنکبوت» می شود باید با برخورد قاطعانه و قهری قوه قضائیه روبرو شوند.

این سینماگر متذکر شد: قوه قضائیه افرادی که در آثارشان چهره پلید از دیندارها نشان می دهند را موأخذه کند؛ هر فردی که با تولید آثار فرهنگی و هنری چهره زشتی از دین و دینداران نشان می دهد دیگر نباید اجازه فعالیت پیدا کند.

وی در پایان این گفتگو افزود: برای ورود جدی قوه قضائیه به حوزه فرهنگ و هنر و صیانت و حراست از امنیت روانی جامعه در رسانه ها و فضای مجازی ما نیاز به این پایش اطلاعات داریم تا ان شاالله جامعه ایده آلی در حوزه فرهنگ داشته باشیم.

"جنایت نامرئی" به قلم و روایت سهیل سلیمی

مستند جنایت نامرئی در چهار قسمت و در موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی ساخته شده است و نویسندگی و کارگردانی آن ره عهده‌ی سهیل سلیمی بوده است. عناوین هر قسمت به ترتیب به این شرح است: قسمت اول: جهان در آشوب – قسمت دوم: توازن جمعیت و جنگهای ترکیبی، راه حلی برای تمام فصول – قسمت سوم: جلیقه زرد که باشی می‌میری – قسمت چهارم: جنگ جهانی چهارم.

عوامل تولید این اثر عبارتند از:

مجری طرح: ستیف ربیعی / مدیرتولید: محمد حسین اکبری / فیلم‌بردار: محسن استیری / تدوین و صداگذاری: الهه شیرازی / آهنگساز: سهیل سلیمی / تنظیم: کیوان کریمی / موشن گرافی: سمانه ضیائی / راوی: منوچهر زنده دل.

حاکمیت واحد جهانی و نظم نوین جهانی

حاکمیت واحد جهانی  و نظم نوین جهانی یعنی مرگ لیبرال دمکراسی

هوالحکیم

بر خلاف ادعای لیبرالیسم و دموکراسیِ تمدن غرب، لیبرال دموکراسی از تنوع و آزادی اندیشه بیزار است. لیبرال دموکراسی اندیشه را به بند می کشد و کنترل می‌کند و همه را یک شکل می خواهد. (هرچند امروزه از معنای خود این واژه هم دیگر معنایی نمانده و انگار لیبرالیسم و سوسیالیسم درهم مشغول کنترل اجتماعی هستند.) شاید تنوع فشن شوهای رنگارنگ عقل از سر خیلی ها ببرد و تکنولوژی های جورواجور  حسابی چشم‌ها را از حدقه درآورد، اما اندیشه افسار زده تنها به یک چیز می‌تواند بیاندیشد، لذت جوییِ بدون حد. هر فکری که مُقوم این فکر باشد می تواند بسط یابد. از لذت فضانوردی تا لذتِ بیابان نوردی. اندیشه ی لذت جویانه ی تحت کنترل. جهانِ کنترل شده ی خالی از انسانیت. جهان پروتکل های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی. انسانِ عصرِ مدرن سال هاست که ماسک های این پروتکل‌های لیبرالیستی را بر ساحت اندیشه اش زده است. این ماسک‌های گوناگون که از طریق شبکه های آموزشی و فرهنگی و تربیتی در جهان نهادینه می شوند، در واقع به دنبالِ ایجاد حکومتی برای نظم نوین جهانی هستند. انسانِ محکوم به مصرف‌گراییِ لذت جویانه و نظمی که از کنفراس بیلدربرگ و داووس سرچشمه می گیرد و با بازوهای اجرایی سازمان ملل اجرا می‌شود. جهانِ ماسک‌های ایدئولوژیک، و جهان کنترل شده‌ی مرموز امروز را بوجود آورده اند. چه زمانی ماسک‌های ذهن مان را بر خواهیم داشت؟

یادم، تو را فراموش!

یادم، تو را فراموش! 

بوی گازی که توی اطاق پرایدِ مسافرکش پیچیده، با بوی تعفن حاشیه جاده اندیشه به تهران در آمیخته و برای من که از فرصت روزهای کوتاه زمستانی برای گرفتن روزه قضا استفاده می کنم واقعا عذاب آور شده، خصوصا که با ماسکی که برای محافظت در برابر ویروس کرونا میزنم، اساسا هوای متعفن، غلیظ تر مسیر رسیدن به ریه هایم را طی می کند. اما این بوی متعفن، حاصل تدابیر غلط اقتصادی است که همچون بوی لاشه مرغ که قیمتش سر به فلک کشیده، حسِ تهوع، در گلوی اندیشه ایجاد می کند. ترافیک سنگین احمقانه ی جاده هم در نوع خودش بی نظیر است. هیچ مانع یا تصادفی در کار نیست، اما خودروها مدام جلوی یکدیگر را می گیرند تا چند متر جلوتر از ماشین جلویی یا کناری شان جاگیر شوند و همین طمع برای چند ده متر جلوتر بودن، ترافیکی چندین کیلومتری درست کرده است. اگر قرار باشد در مورد واژه احمق فیلم بسازم یک دوربینِ ثابت، بالای یکی از جاده های اینچنینی میگذارم و یک ساعت فیلم حیرت انگیز از حماقتِ بشر، به تصویر می کشم. اما واژه احمق سوژه اندیشه ی من نیست. اقتصاد دردی ست که بیش از هر درد دیگری بر گرده ام نشسته است. بی اختیار یاد انتخابات می افتم! به راستی مردمی که برای چند ده متر جلوتر افتادن، اینچنین طمع می کنند را، تنها با چند وعده و وسوسه اقتصادی، چقدر راحت می توان افسار زد و کشید. به غیر از دوره ی محمود احمدی نژاد، که طمع اقتصادی یارانه ی چهل و پنج هزار تومانی بود و محقق شد، باقی وعده ها فقط وعده بودند و بس!

 

در دوره ی دوم هاشمی رفسنجانی (دوره اول رئیس جمهوری مرحوم آقای هاشمی خاطراتم تلخ تر از آن است که چیزی بشود نوشت.) و در دو دوره محمد خاتمی و دوره این رئیس جمهور فعلی، همواره کلید واژه های دروغین اقتصادی و آزادی های دوزاری، مردم را پای صندوق رای کشانده است. وعده ی آزادی های دوزاری! دوزاری هستند چون همواره آنچه مردم خودشان تصمیم به آزاد بودنش را گرفته بودند، آزاد می کنند. نمونه بارز آن ماهواره بود، وقتی مردم بی توجه به قوانین، پشت بام هایشان را با ماهواره تزئین می کردند دولت اصلاحات وعده ی آزادی آن را می داد. اساسا جریان اصلاحات و اصلاح‌طلبان روغن ریخته را نذر امام زاده می کنند. زیرا هرگز برنامه ای برای اداره جامعه نداشته،ندارند و نخواهند داشت. مصداق اش؟! تا می‌گفتیم اقتصاد، میگفتن برنامه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، مانند اکنون که می گویندFATF، تا می‌گفتیم برنامه اجتماعی، می‌گفتند برنامه های یونیسف و سند2030 و...

همچنان ترافیک است، عده ی زیادی سعی می کنند رانندگی ایمنی داشته باشند، اما عده ی دیگری که کم هم نیستند، راه حماقت را پیش گرفته اند. عده ای هم منتظر هستند تا ببینید پشت کدام گروه بروند بهتر است، رانندگان محتاط، یا رانندگان طماع. این گروه سوم بی آنکه بدانند، نقشی سرنوشت ساز در بود و نبود این ترافیک لعنتی دارند. به میانه ی راه رسیدم و ساعت خبر از آن می دهد که به موقع نخواهم رسید. مثلِ وقتی که صدام حرامزاده، تهران را موشک باران می کرد و ما در پناهگاه مدرسه پنهان می شدیم و وقتی به کلاس می رسیدیم برای خیلی از درس هایمان دیر شده بود. بعد از جنگ هم صف های طولانی کوپنِ کوفت و زهرمار عمرمان را به تاراج برد، و از شعار سازندگی جز دیدن خبرهای پُشت سرهم از شبکه های یک و دو! از سردار سازندگی! چیزی گیرمان نیامد، تازه همان خامه ی توی شیشه شیرهای پاک هم که مهمان سر انگشت اشاره مان می شد، ناپدید شد. همین بلا با واژه اصلاحات تکرار شد، اصلاحاتی عمیق که قرار بود بوی تعفن اقتصاد را محو کند، مهمترین دست آوردش اصلاح جنس کاغذ روزنامه ها و اصلاح اندازه کاغذ روزنامه ها و اصلاح رنگِ کاغذِ روزنامه ها و اصلاح تیراژ روزنامه ها و اصلاح اصلاحات مورد لزوم روزنامه ها بود و البته کلی کار دیگر که می شد با کاغذ روزنامه ها و مطالب روزنامه ها انجام داد. و به یغما بُرد باور و ایمان مردم را!

پراید وارد آزاد راه می شود، کمی سرعت می گیریم و امید به اینکه شاید به موقع برسم در من زنده می شود. دوره محمود اوضاع اقتصادی خوب شده بود، کار بود توی همه زمینه ها، همیشه به دوستانم می گویم هر چه در خانه داریم در دوران رونق اقتصادی محمود گرفتم بعد از آن و قبل از آن انگار در غار زندگی می کردیم، چنان اوضاع خوب بود که حتی برای عُشاق سفر به فضا و فضانواردی هم راه باز شده بود، از ماهواره تا میمون! بحث ها از قیمت خیار به فاصله مدار و اهمیت میمون به فضا فرستادن کشیده شده بود. همه چیز برای مدتی، عجیب خوب شده بود! مثل همین قسمت اتوبان، انگار مردم از یک جایی خواب نما شده بودند که رانندگی قاعده و قواره دارد، و می شود با احترام و آرام، به سمت مقصد حرکت کرد، البته کمی جلوتر می فهمم، فهم مردم تغییری نکرده، کار، کارِ دوربین کنترل سرعت بود و آن سروان راهنمایی و رانندگی که از سرما تا زیر چشمان اش، یقه ی اورکت را بالا داده و بی حوصله پشت دوربین، جاده را می پاید. از دوربین که می‌گذریم، باز انگار گله رَم کرده،... مانند آن دو سالِ آخر محمود! چه شد؟ تئوری های نئو لیبرال از طریق مشاورین اش، همان هیزم های جهنم، دیکته شد و ناگهان همه چیز فرو ریخت. باز فضا و فضانوردی جایش را داد به بوی متعفن فحش و ناسزا به قیمت دلار و گوجه های گران قیمت. البته آن خرابی به گردِ پای طاعونِ اصلاح‌طلبان و کثافت کاری دولت مذاکره هم نمی رسد. بماند!

پرایدِ گازسوز افتاد توی دست انداز، وسط اتوبان! فکر کنم قطر طولی چاله 88سانتی متر بود، اما عمقِ کینه ی آن چاله که پُز اشرافیت داشت و ایمان به لیبرالیسم و سوسیالیسمِ درهم! نزدیک به 1400سال بود! امان از چاله های ناگهانی، دنده و کلاچ و ترمز، کارکردشان را از دست می دهند. چاله بود، اما به قلدری یک چاه ویل مانع مان شد. رد کردیم چاله را اما حاصل ش شد دیسک کمر و خواهد ماند تا ابد. خوشیِ عبور از چاهِ وسطِ اتوبان، خیلی طول نکشید، زیر پل اکباتان تصادف شده، آزادی را دارم می بینم، سه کیلومتر یا کمی کمتر فاصله مان است، اما پراید که پرنده نیست. گیر افتادم زیر پلِ اکباتان، آنجا که خود حدیث مفصل دارد! مسافران هواپیماهایی که از مهرآباد، بی خیالِ زمین شده اند و سوار بر طیاره دور می شوند، حتما از آن بالا به وضعیت اسفبار ما می خندند. کاش می دانستند که اگر زن بارداری توی این پراید لکنتی بنشیند، حتما از زورِ بویِ گندِ سوختِ پاکش، سقط جنین می کند. اقتصاد متعفن بوی همین گازی است که توی اطاق پراید پیچیده، این همه مهندس و طراح خودرو و مواد اولیه عالی داریم، اینهمه طرح سوخت های بسیار پاک تر و ارزان تر داریم، اما مافیای انرژی مگر می گذارد، ایران را نمی دانم! اما در آمریکا سه نفر که در جاهای مختلف و با فاصله زمانی موتورهای گرانشی ساخته بودند، هر سه در جاهای مختلف و با فاصله زمانی تصادف کردند و مُردند! کاملا تصادفی! از سرنوشت مخترع ایرانی که موتور گرانشی اختراع کرده بود بی خبرم! موتورگرانشی یعنی موتوری بدون نیاز به سوخت! یعنی پاکِ پاکِ پاک! اما،... اَه، باز هم یاد بوی لاشه مرغ ها افتادم، تهوع، ماسک، کرونا، دیشب یک نفر می گفت؛ قیمت مِلک در اندیشه به متری، شانزده تا بیست میلیون تومان رسیده، دو سه سال پیش متری یک میلیون هم به زور فروش می رفت، این را چرا نوشتم، نمی دانم! اما حتما بوی تعفن اقتصاد، نورون های مغزم را به سمت این خاطرات متعفن می کشاند.

تازه یک چیزِ دیگر هم هست، یک سوال احمقانه‌ی دیگر! چرا سیب، از کشاورز هفتصد تا تک تومنی خریداری می شود و به من چهارده هزار و پانصد تومان فروخته می شود؟ دالال! کلمه احمقانه‌ی دیگری است که من باورش ندارم. کلمه دلال برای فریب من است! مانند کوله بری که قاچاقچی می خوانندش! می‌دانم کار کارِ سلطان چاقاله بادم است! همان که گردنش را حتی تبر هم نمی زند، آخر تبر که با طا نوشته شود فقط مظلوم را حبس می کند و گردن می زند. اَه، چقدر سؤال احمقانه‌ی بی خود می پرسند این نُورن های مغزِ فقیر از فسفر، آخر ما پسته و گردو را که منبعِ فسفر است، از کشوری وارد می کنیم که در آنسوی سیاره‌ی زُحل قرار دارد و قیمت آب و برق و کود و حمل و نقل از آنجا خیلی زیاد است، به همین خاطر گردو خیلی گران است و توان خریدش برای چون منی نیست. البته همه چیز در کشور ما از فضا وارد می شود، زیرا هزینه ی تولید تا توزیعِ یک بطری آبِ نوشیدنی برای کارخانه دار، کمتر از دویست تومن در می آید، اما همان را هزار و پانصد تومان می فروشند، چرااااا! خُب به من و من های دیگر ربطی ندارد، ما حمالیم برای اشراف و ثروتمندان ایران زمین. دلم برای امام (ره) تنگ می شود، کلید واژه اش فُقرا و پابرهنه ها بودند. گاهی فکر می کردم با خودش قرار گذاشته درباره هر چه می خواهد صحبت کند، چند جمله هم از ماها بگوید. دلمان خوش بود به همین یادآوری های همیشگی اش. روزی که او رفت، فهمیدم که قرار است حالا حالاها در اسارت سلطان های زَر و زور و تزویر، همان غرب و شرق زدگان لعنتی بمانیم. آخر یک بار خودش گفت، خودِ امام (ره) گفت؛ ما از شرِ رضاخان و پسرش رها شدیم، اما بعید است به این زودی ها از شرِ تربیت شدگان شرق و غرب نجات پیدا کنیم.

قصه ی سال های سیاهِ طاعون زده‌ی، رئیس جمهورهای غرب زده و شرق زده و اقتصادِ متعفنِ لیبرال مسلکِ قرون وسطایی، روزی به سر خواهد رسید! اما دیگر نوجوانی و جوانی و لحظه لحظه های عمرم، در کنار جوی متعفنِ اقتصادِ لیبرال و نئولیبرال از دست رفته، و هرگز باز نخواهد گشت. بر سَر پُل صراط منتظر سلطان های چاقاله بادم‌ای گندیده! بانکداران کثیف و سیاست مداران فاسد خواهم نِشست، و به خدا نشانشان خواهم داد که یادم خواهد ماند، آنچه با من و من ها کردند. یادم خواهد ماند عمری که از من دزدیدند، و جامی که خالی ماند از خوشبختی! سهیل سلیمی زمستانِ طاعون زده ی اصلاحات مذاکره ای 1399

انتشار اصلی زمستان99 بازنشر خرداد 1400