|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |
|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |

جنگ‌های سایبرنتیکی و شناختی و استراتژی اغتشاش به شیوه‌ی لوسیفر

خرده مقاله‌ای پیرامونِ جنگ‌های "سایبرنتیکی و شناختی" و استراتژی ساخت مزذور و اغتشاشگر به شیوه‌ی لوسیفر با مقدمه ای بر مفهوم شناسی واژه "سایبرنتیک"

بی‌گمان یکی از مراتب آگاهی در مسائل علمی شناخت دقیق ماهیت مطالب و گذاره‌هایی است که به عنوان ریشه‌ی کلام در مباحث و مسائل مطرح می‌شود. گاهی استفاده از یک واژه اشتباه یا نامرتبط می‌تواند در روند فهم یک گذاره مهم تاثیرگذار باشد. برای مثال در موارد بسیاری دیده‌ام که افراد با مدارک تحصیلی بالا فرق واقعیت و حقیقت را نمی‌دانند و به راحتی در جمله‌هایشان از این دو کلمه به‌جای هم استفاده می‌کند حال آنکه این دو در معنا بسیار متفاوت هستند. زیرا امر واقع به واقعیت می انجامد حال آنکه حقیقت از واژه حق منشعب می‌شود، واقع میان وقوع و عدم وقوع معنا می‌یابد و حقیقت از تقابل حق و باطل، و این یعنی این دو واژه هیچ ربط معنایی به هم ندارند اما متاسفانه در موارد بسیاری به جای هم استفاده می‌شوند. بعد از وقوع اغتشاشات اخیر در مهر ماه هزاروچهارصدویک مطالب زیادی با عنوان نبرد سایبرنتیکی یا جنگ سایبرنتیکی پیرامون تحریک و مدیریت اغتشاشگران در کشور مطرح شد که متاسفانه به دلیل عدم شناخت دقیق از واژه سایبرنتیک، نوعی اشتباه علمی را در فهم مسائل مرتبط آینده ایجاد خواهد کرد که باید از همین فرصت برای اصلاح آن بهره ببریم.

اولین اشتباه ترجمه سایبر اِسپیس به فضای مجازی است. زیرا مجاز مترادف یا هم معنای سایبر نیست و حتی فضای مجازی اصلا مجاز نیست، یعنی فضایی غیر واقعی و خیالی و توهمی نیست بلکه واقعیتی است ناملموس یعنی تمامیت آن و حتی فعل و انفعالات آن کاملا واقعی هستند و آدم‌های واقعی می‌توانند در آن فعالیت کنند و سرگرم شوند، یا چیزی بیاموزند و یا فعالیتی اقتصادی انجام دهند. پس فضای مجازی ترجمه‌ای غلط از سایبر اِسپیس است و شاید مفهوم درست، "فضای واقعیت ناملموس" باشد. در بخش دوم خود واژه‌ی سایبر است که از کلمه سایبرنتیک که ریشه‌ی آن یک واژه‌ی یونانی ست برگرفته شده است. واژه‌ی کیبرنِتوس در یونان باستان و حدود بیست و پنج قرن قبل برای مفاهیمی چون حاکمیت، حکومت و کنترل، سُکانداری، هدایتِ همراه با کنترل کاربرد داشته است. پروفسور نوربرت وییِنِر در کتاب سایبرنتیک این مفهوم را این گونه بیان می کند؛ سایبرنتیک یا دانشِ حاکمیت و کنترل بر حیوان (انسان) و ماشین. پس بر خلاف تصوّر عامه سایبر و سایبرنتیک به معنای اینترنت و شبکه‌های فعال در آن نیست. با تعریف امروزی سایبرنتیک بر حاکمیتی اشاره دار که کنترلی همه جانبه بر انسان یا ماشین دارد و یکی از ابزارهایش اینترنت است که اتفاقا ابزار بسیار قدرتمندی‌ست. در سی سال گذشته تمدن غرب شیوه‌ی حاکمتش را از ساختار حاکمیت و کنترل بر اقتصاد و انرژی، فرهنگ و سیاست، اجتماع و قدرت نظامی به ساختار دوگانه‌ی اطلاعات-انرژی تبدیل کرده است. به همین جهت است که واژه‌ی سایبرنتیک که ظرفیت بالای معنایی دارد مفهومِ اجماع اطلاعات را در تمامی حوزه‌ها به دوش می‌کشد و برای تحقق تمامی گذاره‌های تمدنی تنها انرژی را برای پیش برد اهدافش نیاز دارد، خواه این انرژی انرژی فسیلی باشد و خواه انرژی‌های نوین.

با نگاهی به شرایط جهان در عصر حاضر و با توجه به موقعیت فوق استراتژیکِ ایران اسلامی، در واقع وقتی از جنگ سایبری صحبت می‌کنیم باید بدانیم که با همان مفهوم جنگ هیبریدی یا جنگ ترکیبی طرف هستیم. تمدن غرب و همه دنبال روهای آنها از تمام ابزارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای، اجتماعی و نظامی(تروریستی) به اضافه‌ی ابزار بسیار قدرتمند اینترنت برای ضربه زدن به درخت تناور انقلاب استفاده می‌کنند و این جنگِ‌‌ترکیبیِ نوین، با این باز تعریف، معنای درست جنگ سایبرنتیکی است.

در اغتشاشات اخیر برجستگیِ ابزارهای متکی بر اینترنت بسیار بارز و قابل تامل بود اما آنچه باید مورد مداقه قرار گیرد، تاثیر ابزارهای‌ دیگر برحاکمیت و کنترل بر اذهان اغتشاشگران و گروهایی که به پیروی از آنها به خیابان آمده بودند، است. بعد از مختصری که برای تبیین سایبرنتیک و جنگ‌های ترکیبی نوشتم باید به یکی از مهم‌ترین زیرشاخه‌های جنگ‌های ترکیبی اشاره کنم، جنگِ شناختی!

واژه‌ی شناخت، که ترجمه‌ی کوگنِیتیو است به این معنا مد نظر است که چگونه ابزارهای حاکمیت و کنترل، که دشمن از آنها بهره می‌گیرد، باورها و زاویه‌ی نگاه مخاطبان را تغییر می‌دهند، و آنقدر این کار را با دقت و وسواس و به کرّات انجام می‌دهند که به قول قدیمی‌ها اگر بگویند ماست سیاه است، مخاطبان‌شان می‌پذیرند. شاید در نگاه اول ماهواره‌ها و شبکه‌های معاند و ابزارهای اینترنت محور به افکار ما خطور کنند، اما آموزش‌های دوران کودکی و مهد کودک‌ها، فیلم و انیمیشن‌ها، کتاب‌ها و مجلات، موسیقی‌های خصوصا با کلام، آموزش‌های موسسات خصوصی در حوزه‌های گوناگون، آموزش عالی از طریق کتاب‌های عموما ترجمه‌ای و صدها مورد دیگر که به روش‌های مختلف باورهای کودکان و جوانان و مردان و زنان کشور را تغییر می‌دهند، همه بخشی از جنگ‌های شناختی هستند که تمدن غرب با استفاده از افکار بیمار گونه‌ی استراتژیست‌هایش به آنها دامن می‌زند.

جرالد سگال استاد دانشگاهِ اورشلیمِ رژیم جعلی صهیونیستی بود، وی مسئول پروژه مطالعات تطبیقی براندازی سیاسی در کشورهای کمونیستی در موسسه سلطنتی امور بین‌الملل لندن و همچنین مدیر شورای تحقیقات اقتصادی و اجتماعی برنامه آسیا ـ پاسیفیک و عضو رسمی انجمن مطالعات بین‌المللی بریتانیا بود، که در 46 سالگی در اثر سرطان مُرد، و شاید یکی از مهمترین راهبردهای طراحی شده توسط سگال راهبردی بود که به اعتراف خودش با استفاده از روش "لوسیفر یا همان شیطان" برای هبوط آدم طراحی کرده بود. او به سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای غربی توصیه می‌کند که؛ "کشورهای اسلامی و آیت‌الله‌ها را باید با ترویج سکس و فرهنگ «والت دیزنی» در سرزمین‌هایشان آلوده کرد. این‌ها نیروهای مرگباری هستند که می‌توانند به‌وسیله «فناوری اطلاعات» و «توریسم» در کشورهای مدنظر و ایران آزاد شوند. غرب باید دشمنانش را شبیه خود کند و درعین‌حال باهوش و بردبار باشد. حالا زمان رها کردن سگ‌های جنگی جدید چون «مایکروسافت» و «میکی ماوس» است." جرالد سگال با باز تعریف استراتژی لوسیفر، علیه آدم (ع) برای تمدن غرب نقشه‌ی راهی تعریف کرده که اگر با دقت شرایط را بررسی کنیم سال‌هاست که غربی‌ها مشغول اجرای آن هستند، یعنی وسوسه و اغفال زنان برای هرزگی و فحشا و بدنبال آن قلیان تمایلات مردان برای فرو رفتن در این مرداب شهوت و هیجان، و در نهایت نابودی جوامع ِ هدف.

حالا با دانسته‌های موجود از جنگ شناختی، که تمدن غرب در این سال‌ها علیه زنان کشور ما به راه انداخته می‌توان فهمید که چگونه استراتژی جرالد سگال در مد و پوشاک، در ضدیت با آموزش‌های دینی برای کودکان، در ترویج فرهنگ مصرفگرایی، در ترویج مسائل جنسی میان دختران و در ساخت میلیون‌ها ساعت برنامه‌های گوناگون در رسانه‌ها و بسیاری مواردِ دیگر خودنمایی می‌کند.

تمام آنچه در این استراتژی جرالدسگال ارائه و تمدن غرب به دنبال مُحَقق کردن آن بوده، همگی بخشی از جنگ سایبرنتیکی یا همان جنگِ حاکمیت و کنترل است.

با بازگشت به ابتدای متن باید یادآور شوم که فهم ما از واژه‌ها تاثیر به سزایی در فهم ما از جهان پیرامون و تهدیدات گسترده و روزمره ای دارد، که بی وقفه گریبان‌گیر مردم سرزمین‌مان است. در واقع با فهم درست، استاندارها، هنجارها، مقررات و سیاست‌های نوینی ایجاد خواهد شد که امکان فریب خوردن ما را خواهد گرفت.

 

سهیل سلیمی

فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک

مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران

22/مهرماه/1401

 

1.Cybernetic & Cyberspace

2. Cognitive  

3. Norbert Wiener

4. Norbert Wiener - Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine

5. Gerald Segal