|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |
|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

|| سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI ||

| وبلاگ سهیل سلیمی نویسنده ، کارگردان و تهیه‌کننده | SOHEIL SALIMI's Weblog | Writer , Director & Producer |

"درخت گردو" فیلمِ بدی نیست، بلکه فیلمِ بسیار بدی است.

"درخت گردو" فیلمِ بدی نیست، بلکه فیلمِ بسیار بدی است.


شاید فرض ثابت این است که با یک مقدمه طولانی و بعد از بیان نکاتی از جلوه های مثبت یک فیلم به نقد و بررسی آن پرداخته شود. اما من می خواهم بی مقدمه و در همین ابتدای امر بنویسم که؛ "درخت گردو" فیلمِ بدی نیست، بلکه فیلمِ بسیار بدی است. فیلمی که در آن غایبِ بزرگی به نام کارگردان وجود دارد. این غیبت نه فقط از حیث تکنیکی بی داد می کند، که خارج از فرم، در معنا هم متجلی و بسیار بارز است. فیلمساز در یک خلاء ایدئولوژیک، صرفا یک مصیبت نامه بی هدف ساخته است. "درخت گردو" قرار است سندی باشد بر مظلومیت مردم کُرد که در "سردشت" توسط رژیم بعث عراق، بمباران شیمیایی شدند. بعثی هایی که کاملا ایدئولوژیک با ما سرِ جنگ داشتند، و در این تقابل ایدئولوژیک با همراهی تمدن غرب از هیچ جنایتی کوتاهی نکردند. درخت گردو رنج نامه ای است که در آن قاتل و مقتول بی گناه تصویر می شوند. بی سوادی سیاسی فیلم آنقدر عمیق است که نمی تواند بین مهاجم و مدافع فرق قائل شود، پس هر دو را منفعل و بی اختیار تصویر می کند تا به خیال خودش توپ را بیاندازد در زمین سیاست. اما فیلم از گفتنِ همین حرف هم عاجز است. لذا دست به دامان تصویرِ کوله برانی می شود که در ابتدا و انتهای فیلم ظاهر می شوند تا بگویند این رنج از ماست که بر ماست. یعنی ما اگر دفاع نمی کردیم بمباران شیمیایی نمی شدیم و اگر دفاع نمی کردیم تحریم نمی شدیم که جوانان بی کارمان کوله بر بشوند. تمام تلاش فیلم، تصمیم سازی برای مخاطب است که بپذیرد که راهی جز تسلیم وجود ندارد. "درخت گردو" پیامِ گل درشت و بد هیبتی ست از تسلیم. لذا فیلمساز مرثیه ای ساخته از شکنجه کودکان تا بتواند با تحریک احساسات مخاطب، تفکر تسلیم را در او نهادینه کند. 

فیلمساز حتی از بیان اینکه ما در جنگ با چه کشوری هستیم، اینکه بمب های شیمیایی از کجا تامین شده بود و از اینکه چرا باید مردم سرزمین اش برای خواسته های بر حق شان مورد تحریم واقع بشوند، سر باز می زند، آن هم با وجود نریشن بی خاصیتی که می توانست خاصیتش بیان همین چیزها باشد. نمی گویم فیلم را اگر مخاطب خارجی ببیند اصلا نمی فهمد که این بمب ها و این همه مرگ و میر از کجا نشئت می گیرد، که حتی همین بچه های دهه هشتادی و دهه ی نودی خودمان هم سر در نمی آورند که موضوع از چه قرار است. در نماد شناسی درخت گردو، نماد مال و داشته های یک آدم خسیس است، و وقتی یک خانواده که نماد یک ملت هستند زیر آن دفن می شوند، یعنی صاحب درخت، مِلَتش را مُرده می خواهد و از دادن گردو به آنها "به معنای ثروت ملی یک جامعه" سر باز می زند. درخت گردو، فیلمی ضد وضعیت و مهاجم به سرزمین خودی است، نه یک فیلم منتقد به شرایط اقتصادی و اجتماعیِ موجود که همه ما به آن معترضیم. فیلم بجای عدالت خواهی به کینه ورزی و بغض، روی می آورد. به جای محکوم کردن ظالم، مظلوم را تحمیق می کند و بجای ارائه نسخه ی درمانی برای رنج های مردم سرزمینش، نمک روی زخم های آنها می پاشد. "درخت گردو" فیلمِ بدی نیست، بلکه فیلمِ بسیار بدی است.